پاورپوینت کامل پیگیری یک قضیه جدّی ۲۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیگیری یک قضیه جدّی ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیگیری یک قضیه جدّی ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیگیری یک قضیه جدّی ۲۲ اسلاید در PowerPoint :
۱۰۴
صبح دوشنبه اول وقت، تازه به اداره رسیده بودم که آقای احمدی دوان دوان آمد به اتاق ما یعنی من و آقای بهزادی. هراسان گفت: «آقای نایبی، آقای نایبی… طرف می خواهد
خودکشی کند، می خواهد خودکشی کند…».
آقای احمدی، جوان ساده ای بود که تازه مدرک روان شناسی گرفته بود و در این مرکز مشاوره، استخدام شده بود. جوان خوبی بود، ولی هنوز چَم و خم کار، دستش نیامده بود.
آقای احمدی را آرام کردم و یک صندلی هم برایش آوردم و با لبخند پرسیدم: جریان چیه؟ کی می خواهد خودکشی کند؟ چرا این قدر هراسانی؟!
آقای احمدی، آب دهانش را با صدا قورت داد و با دستپاچگی گفت: «خودش نوشته، توی نامه نوشته. گفته می خواهد خودکشی کند. باید نجاتش بدهیم، خواهش می کنم،
خیلی ناامید شده».
نامه را که توی دستان لرزانش بود نشانم داد. نامه را گرفتم و نگاهی به آن انداختم. نامه از دختری هجده ساله بود. نامه را با صدای بلند برای خودم و آقای بهزادی خواندم.
دختر، در نامه توضیح داده بود از مشکلی رنج می برد که نمی تواند آن را حل کند. مشکلش هم این بود که نمی توانست برای خودش شوهری دست و پا کند و از این موضوع، رنج
می برد.
بعد از خواندن نامه، دستی به شانه آقای احمدی زدم و گفتم: پاشو آقای احمدی. پاشو برو به کارت برس. تازه کار هستی و هنوز چم و خم کار دستت نیامده. اول راه هستی،
اینها سرکاری است جوان. از دست خطش باید بفهمی.
آقای بهزادی هم که آن طرف روی صندلی نشسته بود و در حالی که نامه را از دست من می گرفت، گفت: «آقای احمدی! اگر طرف بخواهد خودکشی کند که جار نمی زند؛ ثانیا
این نامه دو هفته پیش نوشته شده، اگر قرار به خودکشی باشد آن بیچاره تا حالا هفت تا کفن هم پوسانده».
آقای احمدی با جدّیت از روی صندلی بلند و گفت: «نه، اون بیچاره از ما کمک خواسته. روی پاکت، یک شماره تلفن هست، باید با آن تماس بگیریم». نامه را از آقای
بهزادی گرفت و از اتاق بیرون رفت… .
فردای آن روز، آقای احمدی را دم اداره دیدم و بعد از سلام و احوال پرسی، گفتم: آقای احمدی! از جریان خودکشی چه خبر؟ آقای احمدی هم با خوشحالی گفت: «خبر خوش.
دیروز زنگ زدم به شماره ای که آن دختر در نامه اش نوشته بود. خوش بختانه هنوز خودکشی نکرده بود. البته خود آن دختر نبود؛ ولی یک پیرزن، پشت گوشی بود که می گفت
مادرش است. من هم کمی با او صحبت کردم و جریان را با او در میان گذاشتم. راه حل مشکلش را هم برایش روشن کردم و قرار شد با دخترش صحبت کند…».
در حالی که در دلم به حرف ها و حرکات آقای احمدی می خندیدم گفتم: خدا را شکر که سر کار نبودی. آقای احمدی هم خوشحال از این که جان بنده ای را نجات داده است با
روحیه ای بشّاش وارد اداره شد.
حدودا یک ماه از آن ماجرا گذشته بود که یک روز، دوباره آقای احمدی با دستپاچگی آمد توی اتاق و گفت: «آقا، اون دختر دوباره نامه نوشته و قصد خودکشی دارد. حتی گفته
تمام نمراتش بیست است؛ ولی خیلی از زندگی، ناامید است. این بار باید خودم بروم و رو در رو با او صحبت کنم. روحیه اش خیلی خراب است».
مثل این که قضیه داشت جدّی می شد. پرسیدم: اصلاً این نامه از کجا آمده؟ آدرسش مال کجاست؟ آقای احمدی پشت نامه را نگاهی انداخت و گفت: «آدرس فرستنده
ندارد؛ فقط نوشته: از مدرسه دخترانه عدالت؛ ولی… یک شماره تلفن دارد، از یک دختر هجده ساله به نام صغری مشکین پور».
با تندی گفتم: آقای احمدی یک آدم بی کار، از زور بی کاری می خواهد شما
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 