پاورپوینت کامل تبلیغ دین خدا با عمل ۲۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تبلیغ دین خدا با عمل ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تبلیغ دین خدا با عمل ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تبلیغ دین خدا با عمل ۲۸ اسلاید در PowerPoint :
۱
حاج آقا محسن قرائتی می گوید: یکی از روحانیون فداکار، در سال های قبل از انقلاب
اسلامی، برای تبلیغ به یکی از روستاها رفت. آن جا، آب آشامیدنی مناسب نداشت و
ساکنان ده، برای تهیه آب در زحمت بودند. آن روحانی، در مراجعت به قم، خانه مسکونی
خود را فروخت و با پولش آن روستا را لوله کشی کرد و خود، در یک خانه اجاره ای زندگی
کرد تا زمانی که از این دنیا، به جهان باقی پیوست. پس از او، فرزندان او نیز همین
وضع را داشتند. هنگامی که این داستان را ضمن درس هایم در تلویزیون مطرح کردم، شخصی
خیر، در تماس تلفنی به من گفت: «حاضرم قیمت یک منزل مناسب را به فرزندان ایشان
تقدیم کنم». آن مبلغ را آورد و من هم به خانواده آن روحانی تقدیم کردم.
سیمای فرزانگان، رضا مختاری، قم: بوستان کتاب، ص۳۶۴.
خدا، علم، تلاش!
ایه الله حاج آقا حسین بروجردی می گوید: از وقتی که خودم را شناختم، یک آن از درس
غافل نبوده ام. من کتاب را بی وضو مطالعه نکرده ام. کسی خیال نکند که اگر اوقاتش را
این طرف و آن طرف بگذراند و شبانه روز هم یک ساعت مطالعه کند، به جایی می رسد.
زمانی که در بروجرد بودم، بعضی ها با من مبارزه می کردند و اگر می خواستم مقابله به
مثل کنم، می توانستم؛ ولی نکردم و هر وقت به قلبم فشار می آمد، می گفتم: خدا!.
شکوه فقاهت، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص ۵۰۹.
حسرت حفظ قرآن
علّامه حسن حسن زاده آملی می گوید: من از ابتدای کودکی و دوران دبستان، اشعاری سرِ
هم می کردم. بعد که آمدم به مسجد جامع آمل، با همین غریزه، دنبال کلّیات سعدی و
بهارستان و کتاب های دیگر رفتم. در مسجد جامع آمل، آقایی ـ که خدا حفظشان کند ـ در
ادبیات فارسی خوب بود و برای ما درس می گفت. او برای ما مفید بود و همان ذوق طبیعی
و غریزی ما بود که در جمع آوری دیوان و حفظ کردن اشعار، تأثیر داشت.
ای کاش همان وقت، کسی به من می گفت: آقا! به جای این که اینها را حفظ کنی، شروع کن
به حفظ قرآن. الآن این حسرت برای من جامانده است که این عشق و علاقه ای که به دیوان
شعرا داشتم، کاش در حفظ قرآن به کار می بردم. همان وقت که در کلاس ابتدایی بودم،
بعضی از غزلیات و اشعار را استنساخ می کردم که هنوز مقدار زیادی از آنها را به عربی
و فارسی دارم.
جمال سالکین، عبد الرحمان باقرزاده بابلی، قم: تهذیب، ص۹۸.
بدون تعطیلی
هیچ گاه حاضر نشد زندگی نامه او را بنویسند و حتّی تا پایان عمر، هر گاه از سوی
مطبوعات و رسانه ها درخواست گفتگویی مطرح شد، نپذیرفت. او می گفت: «کارهای مهم تری
هست». وقتی به او گفتند قرار است عکسش را منتشر کنند، برآشفت و گفت: «به هیچ وجه
راضی نیستم!». روزی به نزدیکانش گفته بود: «حتّی ساعتی از عمرم را هدر نداده ام».
وقتی به دلیل مشکلات و آشفتگی های زندگی، از او خواستند درس و بحث را تعطیل کند،
هرگز قبول نکرد. روزی دیگر هم به یکی از شاگردانش گفت: «چهل سال است که معنای
تعطیلی را نفهمیده ام».
ایه الله میرزا جواد تبریزی، در ۱۳۰۵ش، در تبریز متولّد شد. در ۲۲ سالگی به قم رفت.
روزی در محضر علمای قم، بحث درگرفت و او به تمام سؤالات حاضران، پاسخ گفت. در پایان
جلسه، حاج حامد یعقوب ایپکچی ـ که تاجری متدین و از ارادتمندان علمای شیعه بود ـ
جلو آمد و از او تقدیر کرد و گفت که حاضر است یکی از خواسته هایش را برآورده کند.
ایه الله تبریزی هم آرزوی سفر به نجف و ادامه تحصیلات حوزوی را با او در میان
گذاشت. حاج حامد یعقوب هم تمام مخارج ایشان را عهده دار شد، تا هر زمان که ایشان در
نجف، مشغول تحصیل است. ایه الله میرزا جواد تبریزی، در آذر ماه ۱۳۸۵ ش، از دنیا رفت
و در حرم کریمه اهل بیت(ع) در قم به خاک سپرده شد.
روزنامه همشهری، ۹ آذر ماه ۱۳۸۵.
بارِ زندگی
محمّد حسین یزدی نژاد، دوست و شاگرد استاد عزیز الله عَطارُدی، از دوران اقامت
استاد در هند، خاطرات فراوانی دارد. ایشان می گوید: در مدّتی که استاد در هند مشغول
تحقیق و مطالعه و چاپ کتاب هایشان بودند، کارهای زندگی و شخصی شان را خودشان انجام
می دادند. مثلاً زنبیل به دست، برای خرید می رفتند، با وجود این که در هند، داشتن
کُلفَت، بسیار ارزان و مرسوم بود، ایشان هیچ وقت کُلفَت نگرفت و با حضور همسرشان در
خانه، کارهای خودشان را (مثل نظافت، پخت و پز و…) خودشان انجام می دادند. حاج آقا
با آن عمامه و عبا، زنبیل به
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 