پاورپوینت کامل حیات طیّبه (پاک زیستی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حیات طیّبه (پاک زیستی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حیات طیّبه (پاک زیستی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حیات طیّبه (پاک زیستی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۰۵
گام چهارم انقلاب و نوسازی معنوی, موضوع نوشتار پیشین بود که آن را با الهام از سخنان مقام معظم رهبری نگاشتیم و بر بایستگی دگردیسی بنیادی در منشهای اخلاقی و نهادینه کردن خویهای زیبا و پسندیده در تار و پود جامعه و نظام و پیراستن کژیها وخویهای زشت و ناروا, نیز اشارت کردیم.
افزون بر آن, آنچه روحانیان و دولتمردان, به عنوان پیشتازان این حرکت, در پدیدآوردن محیط اخلاقی و استقرار ارزشهای دینی بر عهده دارند, برشمردیم و اهمیت این مسؤولیت را در این زمان و برهه های تاریخی یادآور شدیم.
در این نوشتار, در پی گشودن موضوعی فراتر و افقی بازتر از موضوع پیشین هستیم, که استقرار ارزشها, استواری و ژرفا دادن به خویهای اسلامی و انسانی یکی از عناصر و پایه های اصیل و بنیادین آن به شمار می رود و آن تلاش پی گیر و فراگیر به سمت و سوی جامعه و زندگی و نظامی که قرآن مجید از آن به عنوان (حیات طیّبه)۱ یاد کرده است.
این تعبیر و ترکیب که از واژگانی زیبا و پیام دار تشکیل شده است, در بردارنده بسیاری از ارزشهای فردی و اجتماعی, مادی و معنوی, دنیوی و اخروی, عبادی, سیاسی و حکومتی است در سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی, بسیار به آن اشارت و تأکید شده است. ایشان با به کار بردن این اصطلاح قرآنی, مردم و مسؤولان نظام را به پی ریزی و پی گیری زندگی طیّب و طاهر فرا می خوانند و از همگان می خواهند که عملکردها را با این میزان و معیار در جامعه اسلامی ارزیابی نمایند و با پدیدآوردن فضایی الهام گرفته از ارزشهای دینی و قرآنی زمینه پدید آوردن حیات طیّبه را فراهم سازند:
(برای بلند مدت, ایران فقط با استقرار ارزشهای اسلامی ساخته می شود, آن چنانی که قرآن خواسته است: (فلنحیینّکم حیاه طیّبه) حیات طیّبه اسلامی به وسیله ارزشهای اسلامی و استقرار حاکمیت اسلام بر این مملکت سایه می افکند.)۲
نخستین گامی که مردم و جامعه ما را به این زندگی پاک و پاکیزه و آراسته به زیباییها و ارزشها و پیراسته از کژیها و ناراستیها و زشتیها, نزدیک می سازد و زمینه بخشش و احسان خداوندی را در این کشور اسلامی فراهم می سازد و نظام و نسل جوان ما را از تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمنان نگه می دارد, پدید آوردن حیات طیّبه, با استقرار ارزشهای دینی است.
تا, تاروپود جانِ جوانان و جامعه ما با ارزشهای دینی آمیخته نشود و تا مدیریت و نهادهای اداری کشور, با اخلاق و آداب اسلامی آراسته نگردد, امید به تحول همه جانبه و دگردیسی بنیادی و رسیدن به حیات خداپسندانه و پاکیزه ممکن نخواهد شد:
(ان اللّه لایغیّر مابقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم.)
سرگرم شدن به سازندگی و گفت وگو درباره توسعه و اقسام و اولویتهای آن, نباید ما را از مسیر سازندگی معنوی و اخلاقی دور سازد.
اگر جامعه ای و مردمی از بعد فرهنگی و ارزشی به بلوغ و رشد و بالندگی لازم نرسند, گسترش فضای باز سیاسی, حرکتها و جنبشها را به آشفتگی و شادابی را به هرزگی و حضور را به آشوب می کشد.
آنچه امروز تمدن غرب را به بحران گرفتار ساخته, تنگناهای زندگی و نبود رفاه مادی و مانند آن نیست, بلکه نبود معنویت و اخلاق است. جدایی دانش و صنعت از اخلاق و معنویت در آن دیار, فاجعه آفریده و آگاهان به مسائل انسانی را به اندیشه رهایی از این بحران واداشته است.
تلاش نظام ما بر این است تا تمدنی را پی ریزد که دانش و اخلاق, توسعه و تکامل, مادیت و معنویت همدوش و همراه با یکدیگر پیش روند, تا دچار بحران نشوند. چنین روشی جهان استکبار را به موضع گیری در برابر ما واداشته است; زیرا ارائه این گونه روشها برای جهانیان, پایه های سلطه استکباری آنان را سست می کند و مردم را نسبت به نظامهای غربی بد بین می سازد. از این روی, هر روز, شاهد گونه ای ترفند و دستان کارشکنی از سوی محافل صهیونیستی و استکباری در برابر انقلاب و نظام اسلامی هستیم:
(این که می بینید دنیای غرب, نسبت به پای بندی ما به معنویت حساس است, بر دینداری ما اسم تعصب و تحجر می گذارد, علاقه مندی ما به مبانی اخلاقی و انسانیت را مخالفت با حقوق بشر قلمداد می کند, به خاطر آن است که این روش, ضدروش آنهاست. آنها علم را پیش بردند امّا جدای از اخلاق و معنویت….)۳
لکن, با همه کارشکنیها و تبلیغات فراگیر جهانی علیه این نظام و ارزشهای آن اگر انقلابی بمانیم و ارزشها را پاس بداریم روزنه های امید همچنان باز است و:
(… زندگی در ایران اسلامی روز به روز شیرین تر خواهد شد و ملت ایران به (حیات طیّبه) اسلامی که شایسته آن است, دست خواهد یافت.)۴
مفهوم حیات طیّبه
در درازای تاریخ, هیچ گاه انسان از اندیشه و آرزوی بهتر زیستن فارغ نبوده و همواره برای دست یافتن به زندگی بهتر و سامان یافته تر, در تلاش بوده است.
این آرزو, در جامعه های بشری گونه ها و جلوه های گونه گونی داشته است. آشکارترین نمود و مصداق آن را می توان در اندیشه ایجاد (مدینه فاضله) نشان داد.
این ذهنیّت و باور, بهشت موعود زمینی را به انسانها نوید داده و هر یک از دانشمندان و اندیشه وران بزرگ تاریخ را به ترسیم آن واداشته است.
در شریعتهای الهی نیز, این هدف و آرزو را پیامبران, به گونه ای روشن بیان کرده و پیروان آنان همواره بر آن بوده اند تا جامعه ای ایده آل و پیشرو در همه زوایای: فرهنگی, اقتصادی, اجتماعی و سیاسی پی ریزند.
قرآن کریم, هدف مشترک تمام پیامبران را برپایی جامعه ای براساس قسط و عدل می داند و به ابزارهای پدیدآوری چنین جامعه ای نیز اشارت می کند:
(لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط….)۵
ما پیامبرانمان را با دلیلهای روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو را نیز نازل کردیم, تا مردم به عدالت و راستی گرایند….
از آن جا که اسلام آخرین دین و پیامبر اکرم(ص) خاتم پیامبران است, قرآن مدینه فاضله پیامبر را بیش تر روشن کرده و نمایانده و با سخنان جامع و فراگیر از آن یاد کرده است:
(وکذلک جعلناکم امه وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس ویکون الرسول علیکم شهیداً.)۶
آری چنین است که شما را بهترین امتها گردانیدیم, تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.
و در آیه ای دیگر, با بیان نمونه های عینی, چهره شریعت محمدی(ص) را روشن تر ترسیم کرده است:
(الذین یتبعون الرسول النّبی الأمّی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التورایه والأنجیل یأمرهم بالمعروف وینهیهم عن المنکر ویحلّ لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث ویضع عنهم اصرهم والأغلال التی کانت علیهم, فالّذین امنوا به وعزّروه و نصروه واتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون.)۷
آنان که از این رسول, این پیامبر امّی که نامش را در تورات و انجیل خود نوشته می یابند پیروی می کنند, آن که به نیکی فرمانشان می دهد و از ناشایست بازشان می دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال می کند و چیزهای ناپاک را حرام و بارگرانشان را از دوششان بر می دارد و بند و زنجیرشان را می گشاید. پس کسانی که به او ایمان آوردند و حرمت وی را نگاه داشتند و یاریش کردند و از آن کتابی که بر او نازل کردیم پیروی کردند, رستگارانند.
پاره ای از ویژگیهای امت اسلامی و مدینه ای که پیامبر اسلام آن را بنیان نهاد و این آیه به آن اشارت کرده از این قرار است:
* محتوای دعوت و پیام, با عقل و منطق سازگار است. آنچه را که خرد می پسندد (معروف) اسلام به آن فرا می خواند و از آنچه عقل و خرد می گریزد (منکر) اسلام از آن باز می دارد.
* ارزشهای شریعت محمدی(ص) با فطرت و قلب سالم هماهنگی دارند. آنچه را که طبع سلیم می پسندد (طیّبات) حلال شمرده و به آن تشویق کرده و آنچه را طبع آدمی از آن می رمد و بیزاری می جوید (خبائث) حرام و ممنوع کرده است.
* در این مدینه, زنجیرهای بردگی, استعمار و استثمار گسسته می شود و همگان از سلطه سرکشان و جبّاران رهایی می یابند و به بندگی سبحان, گردن می نهند.
حیات طیّبه ای که قرآن در پی آن است, دستاورد این ویژگیهاست. ایمان و عمل شایسته, به عنوان دو رکن قویم و زیرساختهای اساسی آن به شمار می روند و همه حرکتها و کوششها در بستر ایمان شکل می گیرد و در قالب باور راستین و کار شایسته نمود پیدا می کند:
(من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیّبه….)۸
هر زن و مردی که کاری نیکو انجام دهد, اگر ایمان آورده باشد, زندگی خوش و پاکیزه ای بدو خواهیم داد….
پیشوایان معصوم نیز به پیروی از قرآن مجید, سیمای حیات طیبه را نشان داده و از آن به عنوان آرمان و آرزویی بزرگ یاد کرده اند. در لا به لای سخنان و نیایشهای آن بزرگواران, به خوبی این نکته به چشم می آید:
(واجعلنی ممن اطلت عمره و حسنّت عمله واتممت علیه نعمتک و رضیت عنه واحییته حیاه طیّبه.)۹
خدایا به من عمری دراز, همراه با کار نیک و بهره مندی از نعمتها و خشنودی خودت, ببخشا و با زندگی پاک و پاکیزه مرا زنده بدار.
عمر, سرمایه ای است ارزش مند. در بازار دنیا, مؤمنان به مانند بازرگانانی هستند که باید هر چه بهتر و بیش تر از این سرمایه سود جویند و کالای عمر را به بهای کم, نفروشند. امام حسین(ع) از خداوند, زندگی در سایه (حیات طیّبه) را آرزو می کند و از او می خواهد که پرتو این حیات را بر فرزندان و پیروانش بگستراند:
(… فطهّرنی بتطهیرک و تقبل صلاتی و دعائی بقبول حسن, و طیّب بقیّه حیاتی و طیّب وفاتی و… اجعل ذریّتی ذریّه طیبه تحوطها بحیاطتک بکل ما حطت به ذریه احد من اولیائک واهل طاعتک….)۱۰
پروردگارا! به پاکی خودت مرا پاک ساز و نماز و نیایشم را به بهترین پذیرش بپذیر. ادامه زندگی من را پاکیزه قرار ده و مرگ پاک و پاکیزه به من ببخشا… فرزندان و ذریّه پاک به من ارزانی دار, آن گونه که به دوستان و فرمانبرانت بخشیدی.
از آداب زیارت است که زائر بلند همت باشد و درخواستهای عالی و اساسی از خدا و اولیای او داشته باشد. در زیارت امام حسین(ع) و دیگر شهدای کربلا این جمله به چشم می خورد:
(… فأسئلک أن تصلی علی محمد و آله الطاهرین و ان تجعل رزقی بهم دارّاً و عیشی قارّاً و زیارتی بهم مقبوله و حیاتی بهم طیّبه….)۱۱
پروردگارا! از تو می خواهم که بر محمد و آل او, درود فرستی, روزی مرا به واسطه آنان فراوان و زندگی ام را برقرار و زیارتم را بپذیری و حیات طیّبه در پرتو وجود آنان به من بدهی.
امام سجاد(ع) از درگاه خداوندی می خواهد:
(وعمّرنی ماکان عمری بذله فی طاعتک فاذا کان عمری مرتعا للشیطان فاقبضنی الیک….)۱۲
خداوندا! مرا عمر دراز ده, تا زمانی که عمرم در راه پیروی از تو سپری شود, آن گاه که بوستان عمرم, چراگاه شیطان گردد, جانم را بگیر.
(بِذله), لباس کار و خدمت است. اگر مجموعه عمر و زندگی در راستای خدمت به خلق برای خشنودی پروردگار باشد, حیات طیبه در جامعه های بشری رخ می نماید و اگر جز این باشد, چراگاهی از چراگاههای شیطان خواهد بود که نتیجه ای جز خواری و زبونی به دنبال نخواهد داشت:
(من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکاً)۱۳
آن که از یاد من روی برتابد, گرفتار زندگی نکبت بار می گردد.
زیرا در این نوع از زندگی, خور و خواب و خشم و شهوت حاکم است و مردمان در چنین زیستی تنها به آخور می اندیشند:
(والذین یأکلون و یتمتّعون کما تأکل الأنعام والنار مثویً لهم.)۱۴
[کافران] مانند چهارپایان می خورند و می زیند, پس آتش جایگاه آنان است.
برای روشن تر شدن مفهوم (حیات طیّبه) شایسته است در واژه های (حیات) و (طیّبه) درنگی داشته باشیم, تا مفهوم, قلمرو و شاخصه های این زندگی نوین و قویم و پاک و پاکیزه شفاف تر شود.
حیات
همان گونه که حقیقت (وجود) در خور شناسانیدن نیست, حقیقت (حیات) نیز درخور شناسایی نیست. به همان نسبت که وجود مراتب شدید و ضعیف و شدیدتر و ضعیف تر دارد, حیات, نیز واژه ای است به اصطلاح دارای مراتب (مشکک) که هر پدیده ای در این عالم به اندازه گسترش وجودی اش از آن بهره مند است.
گرچه ماهیت حیات برای بشر ناشناخته است, لکن آثار و نمودهای حیات در جهان آفرینش از هر چیزی نمایان تر و آشکارتر است. بدین سان, با شناخت آثار و اقسام حیات, بهتر می توان به مفهوم و حقیقت آن دست یافت.
در نگاه نخستین به هر پدیده ای که دارای نیروی ربایش و وازنش باشد, می توان نام حیات داد; اما با باریک بینی و ژرف نگری بیش تر معلوم می شود که حیات معنایی گسترده تر از این دارد:
حیات نباتی, حیات حیوانی, حیات معنوی, حیات فکری و عقلانی و… از نمودهای حیات هستند که هر کدام, مفهوم و معنای ویژه خود را داراند. حیات نباتی به معنای شادابی و سرسبزی است و حیات حیوانی به معنای پویایی و تحریک و حیات انسانی به معنای هدف مند بودن زندگی و در مسیر فطرت و سرشت و در راستای عقل سلیم قرار گرفتن آن است. به این ترتیب, حیات اجتماعی به معنای احساس مسؤولیت در آماده سازی جامعه و آرایش آن به زیباییهای معنوی و شکوفاسازی استعدادها و خردها و بارور ساختن سرشت و سرمایه وجودی انسانهاست.
در قرآن, از حیات به این معنی, بسیار سخن به میان آمده است:
(یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم….)۱۵
ای کسانی که ایمان آورده اید, چون خدا و پیامبرش شما را به چیزی فراخوانند که زندگی تان می بخشد, دعوت آنان را بپذیرید.
حرکتی زندگی آفرین است که در چارچوب وحی و رسالت قرار گیرد و هرگونه کوششی که در این مسیر نباشد, مرده و از زندگی بی بهره است:
(أو من کان میّتا فأحییناه وجعلنا له نوراً یمشی به فی الناس….)۱۶
آیا آن کس که مرده بود و ما زنده اش ساختیم و نوری فرا راهش داشتیم تا با آن در میان مردم راه خود بیابد.
در اصل, آن فرد و جامعه ای که از حق می گریزد و در مسیر شیطان و شیطنت می افتد, آثار و نشانه های حیات را از دست داده و به جمع مردگان پیوسته است.
(انک لاتسمع الموتی ولاتسمع الصمّ الدعاء.)۱۷
تو نمی توانی مردگان را شنوا سازی و آواز خود را به گوش کرانی که از تو روی می گردانند, برسانی.
علی(ع) که در مکتب زندگی بخش اسلام و قرآن پرورش یافته, انسانهای بی تعهد و بی تفاوت و آنانی را که در برابر جریانهای فساد آفرین و فتنه ساز, مهر سکوت بر لب زده اند و احساس مسؤولیت اجتماعی ندارند, مردگان زنده نما نامیده است: (فذلک میت الأحیاء)۱۸ رسول اکرم(ص) همنشینی با صاحبان ثروتهای بادآورده و برخوردهای بی تفاوت را, که زندگی شان براساس اسراف, تبذیر, تجمل و تشریفات شکل گرفته است, همنشینی با مردگان دانسته و به پیامدهای ناگوار آن, از جمله دل مردگی, اشاره کرده است:
(اربع یمتن القلب… و مجالسه الموتی.
فقیل له: یا رسول اللّه(ص)! و ما الموتی؟ قال: کل غنی مترف.)۱۹
چهار خصلت, دل را بمیراند… [از جمله] همنشینی با مردگان.
گفته شد: ای پیامبر! مردگان کیانند؟ فرمود: هر ثروت مند خوش گذران.
بنابراین, مفهوم زندگی و مرگ در فرهنگ دینی ما مفهومی گسترده و فراگیر دارد و همه زوایای زندگی مادی و معنوی را زیرپوشش خود می گیرد.
طیّب
واژه (طیّب), در برابر کلمه (خبیث) قرار می گیرد و لغت شناسان, در این باره نوشته اند:
(طیّب) یعنی به دور بودن از هرگونه آلودگی و ناپاکی: (طابت نفسه انبسطت وانشرحت.) جان او پاک است, یعنی شاد و گشاده دل و روح افزاست.
(طوبی لهم), یعنی زندگی پاک و پاکیزه ای دارند.
به دیگر سخن: به هر چیزی که از آلودگی ظاهری و درونی به دور باشد و خود نیز خوش آیند و شایسته و دلنشین باشد, (طیّب) گویند.
از این جا به فرق بین (طیب) و (طاهر), می توان پی برد; زیرا در (طهارت) جنبه دور کردن پلیدی مورد نظر است و در (طیّب), افزون بر آن, نظر به خوش آیندی, دلنشینی, کمال و جنبه اثباتی نیز هست.)۲۰
از این روی, درباره پیشوایان معصوم(ع) (الطیبین الطاهرین) به کار برده می شود; زیرا آنان, از هرگونه پلیدی و پلشتی ظاهری و باطنی رهیده و به نقطه اوج کمال و وارستگی رسیده اند.
امام حسین(ع) به هنگام معرفی خود به دشمنان و موضع گیری عزت مندانه در برابر اُمویان می فرماید:
(… حجور طابت وطهرت.)۲۱
ما خانواده پاک و پاکیزه هستیم.
در فرهنگ قرآن (طیب) با هر چیزی که ترکیب شود و پسوند و یا پیشوند هر واژه ای قرار گیرد, نشان از آن دارد که در نزد خداوند دوست داشتنی و از بهترین است. زندگی که در حوزه جاذبه الهی قرار گرفته باشد, با نماد حقیقی (طیب) شناخته می شود. به دیگر سخن, قرآن هنگامی که می خواهد بهترینها را بشناساند, از واژه (طیب) بهره می گیرد. خداوند وقتی می خواهد مهر تأیید و خوشنودی خویش برکار بندگان نهد و زندگی پاک و پاکیزه را بنمایاند, این کلمه را به کار می برد.
از رویارویی واژه (طیب), کلمه (خبیث) و نیز جمله (حیاه طیبه) با (معیشت ضنکا)۲۲ در قرآن مجید, به نکته های ظریف و ژرف و دقیقی می توان دست یافت و در مجموع چنین گفت:
براساس جهان بینی قرآنی, در جامعه های بشری, همواره, آزمایشها و آزمونهای الهی رخ می نماید, تا سره ها از ناسره ها و پاکها از ناپاکها جدا گردند:
(لیمیز اللّه الخبیث من الطیّب)۲۳
وقتی که این دو گروه از یکدیگر جدا شدند, هر دسته ای براساس جایگاهی که دارد, ارج می بیند. و ارزیابیها قانون مند است:
(لایستوی الخبیث من الطیّب ولو اعجبک کثره الخبیث.)۲۴
آنانی که از آزمایش سربلند و سرافراز بیرون آیند, در پی ریزی جامعه پاک و پاکیزه تلاش می ورزند و زمینه ساز بهره مندی بیش تر از بخشش خداوند می گردند:
(بلده طیبه وربّ غفور)۲۵
زمانی که فضای جامعه را معنویت و پاکی فرا بگیرد, نسل جامعه نیز نسلی پاک و پاکیزه خواهد شد:
(والبلد الطّیب یخرج نباته باذن ربّه.)۲۶
هنگامی که زمینه پاک شد و عناصر تشکیل دهنده جامعه یعنی خانواده ها و مردم پاک و سالم و صالح شدند, منافع مادی نیز از کانالهای حلال و طیب تأمین می گردد و زندگی گوارا می شود:
(فکلوا مما غنمتم حلالاً طیباً واتقوا الله….)۲۷
اگر (حرث و نسل) جامعه در مسیر راستی و درستی و پاکی و پاکیزکی قرار گرفت و حاکمیت از دست کسانی که به تباهی آن دو: (حرث و نسل)۲۸ می اندیشند گرفته شد, آن گاه نظامی استوار خواهد شد که در آن (حیات طیبه) رخ خواهد نمود و همگان از آثار و برکات آن بهره مند خواهند شد:
(الم تر کیف ضرب اللّه مثلاً کلمه طیبه کشجره طیّبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین بإذن ربها….)۲۹
آیا ندیده ای که خدا چگونه مَثَل زد؟ سخن پاک, چون درختی پاک است که ریشه اش در زمین استوار و شاخه هایش در آسمان است, به فرمان خدا هر زمان میوه خود را می دهد….
آن گاه سخنها, رنگ طیب و پاکیزه به خود می گیرند:
(وهدوا الی الطیب من القول.)۳۰
در برخوردهای اجتماعی سلم و سلامتی و برکت و پاکی موج می زند و آداب و اخلاق اسلامی همه جا به چشم می آید:
(… فسلّموا علی انفسکم تحیه من عندالله مبارکه طیّبه.)۳۱
اگر چنین جامعه و زندگی در دنیا فراهم آید, مرگها نیز گوارا و طیب خواهد شد و جان دادن به کام همگان شیرین خواهد بود:
(الذین تتوفیهم الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم.)۳۲
برای آنان که در دنیا از زیستی شایسته و پاک برخوردار باشند و با مرگی شرافت مندانه و فرجامی نیک و طیب از این دنیا رخت بربندند, در آن جهان نیز, جایگاههای پاک و پاکیزه ای به انتظار است:
(ومساکن طیّبه فی جنّات عدن ذلک الفوز العظیم.)۳۳
آن جاست که به انسانهای شرور و شکم پرستان شهوت پرست و ثروت مندان تکاثر خواه و کوثرگریز, گفته می شود: شما از خوشیهای دنیا بهره مند شدید و در این عالم از (طیبات) بهره ای نخواهید داشت:
(اذهبتم طیباتکم فی حیاتکم الدنیا واستمتعتم بها….)۳۴
گزیده سخن آن که: حیات طیبه, در سایه باورهای راستین, به باروری می رسد و عطر و بوی آن مشام جامعه را عطرآگین می کند و فضای معنوی و روحانی سرشار از شادابی و راستی, یکرنگی, یکدلی, آرامش, صلح, وفا و انسانیت پدید می آورد.
بنابراین, اگر عقیده ها و باورها, پاک و راستین باشند, آنچه نیز از آن می تراود, پاک و پاکیزه خواهد بود; زیرا (ازکوزه برون همان تراود که در اوست.) باورها و عملهای پاک, سازنده جامعه و محیطی پاک و پاکیزه اند که قرآن از آن به عنوان (حیات طیبه) یاد کرده است. در چنین فضا و جامعه ای خیر رسانی, سودمندی شادابی و پویایی موج می زند و همگان در سایه سار شجره ایمان زیستی شایسته دارند و دیگران را نیز به سمت و سوی این گونه زندگی فرا می خوانند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی, درباره مفهوم حیات طیبه می گوید:
(نظام ما, کلمه و شجره طیبه ای است که: (اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربها…) اهداف مشخص ما در اسلام خلاصه می شود. اسلام فقط یک اعتقاد نیست. اسلام, زندگی طیّبه انسانهاست. وقتی از حیات و نظام اسلامی صحبت می کنیم, منظور ما نظام و حیات طیّبه ای است که همه خیرات مورد علاقه انسان در آن وجود دارد: هم رفاه مادی و امنیّت اجتماعی و روحی تأمین می شود و هم صفای معنوی, دانش و بینش و تحقیق و تعبد و خلوص و توجه به خدا مشاهده می گردد… حصار محکم و سنگر بزرگی که می توانیم در او قرار بگیریم و از حیثیت و شخصیت و هویت خویش دفاع کنیم و برای خودحیات طیبه فراهم آوریم, همین اسلام است.)۳۵
تعبیر زیبای (حیات طیبه) در قرآن کریم و سخنان معصومان(ع), مفهومی ژرف و فراگیر و پیامی نوین و قویم و سازنده دارد و مردمی که در پرتو این گونه حیات و زندگی گام بردارند, از آرامش و امنیت ویژه ای برخوردارند.
علامه طباطبایی در تفسیر (حیات طیبه) می نویسد:
(خداوند, به انسان مؤمن اکرام می کند و زندگی نوین به او می بخشد که از زندگی سایر مردم جداست. البته مفهوم این سخن آن نیست که زندگی خبیث را به زندگی طیب تبدیل می کند, بلکه در پرتو ایمان و عمل شایسته, زندگی نوینی به مؤمنان می بخشد که آن زندگی با این که از زندگی ظاهری جدا نیست; اما خود حقیقتی مستقل و پابرجاست و اختلاف رتبه ای با زندگی مادی دارد.)۳۶
و این را می توان در آیات زیر نشان داد:
(او من کان میتا فأحییناه وجعلنا له نوراً یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات.)۳۷
آیا آن کس که مرده بود و ما زنده اش ساختیم و نوری فرا راهش داشتیم, تا بدان در میان مردم راه خود بیابد, مانند کسی است که در تاریکی زندگی می کند.
(اولئک کتب فی قلوبهم الأیمان و أیدهم بروح منه.)۳۸
خدا بر دلشان رقم ایمان زده و به روحی از خود یاریشان کرده است.
در ادامه تفسیر (حیات طیّبه) به آثار و نشانه های آن می پردازد و می نویسد:
(فهذا الإنسان یجد فی نفسه من البهاء والکمال و القوه والعزه واللذه والسرور مالایقدر بقدر وکیف لا؟ وهو مستغرق فی حیاه دائمه لازوال لها و نعمه باقیه لانفاد لها ولا ألم فیها ولا کدوره تکدرها, وخیر و سعاده لاشقاء معها هذا ما یؤیده الأعتبار وینطق به آیات کثیره من القران لاحاجه الی ایرادها علی کثرتها.
فهذه اثار صوریه لاتترتب الاحیاه حقیقیه غیر مجازیه, وقد رتّبها اللّه سبحانه علی هذه الحیاه التی یذکرها ویخصها بالذین أمنوا وعملوا الصالحات فهی حیاه حقیقیه جدیده یفیضها الله سبحانه علیهم… هذا ما یعطیه التدبر فی الایه الکریمه وهو حقیقه قرآنیه وبه یظهر وجه توصیفها بالطیب فی قوله: (حیاه طیّبه….)۳۹
انسان, در پرتو حیات طیبه, ارجمند, به کمال رسیده, توان مند و عزت مند است و برخوردار و سرشار از لذت و سرور. چرا چنین نباشد؟ در حالی که او در زندگی همیشگی و زوال ناپذیر به سر می برد و از نعمت پردوامِ بی پایانی که اندوه و رنج و دل گرفتگی ندارد, بهره مند است. در این نوع از زندگی, خیر و خوشبختی, بدون گرفتاری و بدبختی دیده می شود. این برداشتی است از حیات طیّبه و آیه های بسیاری از قرآن آن را تأیید می کنند.
بنابراین, آثاری که بر این گونه از حیات بار می شود, آثاری است که جز بر زندگی حقیقی و نه مجازی بار نمی شود و خداوند این زندگی را ویژه کسانی ساخته است که دارای ایمان و عمل صالح باشند… تدبر و ژرف اندیشی در آیه کریمه, که حیات طیبه را وصف می کند, این حقیقت را می نمایاند.
از آنچه درباره مفهوم حیات طیبه آوردیم, روشن شد: این حیات و زندگی, آرزوی دست نایافتنی نیست, بلکه حقیقت و واقعیتی است که باید عوامل آن را شناخت و به کار بست و بازدارنده ها را از جلو راه برداشت. بی گمان, برای رسیدن به هدفی این چنین بزرگ و والا, باید اسباب و ابزار سازوار با آن را برگزید و راه اصلی را شناخت و رهزنان را نیز شناسایی کرد.
جامعه ای که می خواهد آب گوارای حیات طیبه را نوش کند و زیستی شایسته در پرتو آن داشته باشد, در گام نخست باید زمینه های پدیدار شدن آن را فراهم سازد و سپس با آسیبها و آفتها بستیزد, آن گاه است که شاهد دستاوردهای سازنده و تعالی بخش آن خواهد شد.
قرآن مجید, در ترسیم کلی و نمادین حیات و زندگی طیّبه می فرماید:
(فلا اقتحم العقبه وما ادریک ماالعقبه, فک رقبه او اطعام فی یوم ذی مسغبه یتیماً ذا مقربه او مسکینا ذامتربه, ثم کان من الذین امنوا و تواصو بالصبر وتواصو بالمرحمه اولئک اصحاب المیمنه.)۴۰
او در آن گذرگاه سخت قدم ننهاد و تو چه دانی که آن گذرگاه و قله چیست؟ آزاد کردن بنده است, یا طعام دادن در روز قحطی, بویژه, یتیم خویشاوند را و یا تهی دست زمین گیر را. پس اینان از ایمان آورندگانند و یکدیگر را به صبر و بخشایش و رحمت سفارش می کنند. اینان اهل سعادتند [و برخوردار از زندگی پُر یُمن و حیات طیبه].
نگاهی دوباره به این آیات به ما می آموزد که:
۱. تا انسان از عقبه ها و گردنه های زندگی نگذرد و دشواری تکلیف را پشت سر ننهد, به قله کرامت بالا نرود.
۲. با رسیدن به فراز قله, نگرش و بینش گسترده و فراگیر پیدا می کند, بلند همت می شود, از قید و بندهای دست وپاگیر می رهد, آن گاه به فکر رهایی دیگران از جاذبه های شهوی و مادی می افتد و بندو زنجیر از دست وپای آنان می گسلد.
۳. در این مرحله, از خودبینی و فردگرایی نجات پیدا می کند, به جمع می پیوندد و روحیه اجتماعی او نمود پیدا می کند, از لاک خودگرایی و فرورفتن در سلوک شخصی و فردی بیرون می آید و سعی می کند که بگیرد غریق را.
۴. نقطه اوج کمال این چنین انسانهایی آن است که همه با هم می زیند, در غم و شادی یکدیگر شریکند, انفاق, ایثار, احسان, عفو, صبر و استقامت, مقررات و محبت و رأفت و رحمت در بین آنان نمایان است: (وتواصوا بالمرحمه). در این مرحله همتهای جمعی برانگیخته می شود و کم کم حیات طیبه و آرامش و برکت رخ می نماید: (اولئک اصحاب المیمنه) این آیات دورنمایی از افراد سالم و جامعه صالح را ترسیم می کند که از هرگونه بدخواهی و ناگواری و شومی: (اصحاب المشئمه) به دور است و برکت و سلم و سلامتی و یُمن و میمنت از آن آشکار و پیداست.
اکنون می پردازیم به نشانه ها و ویژگیهای (حیات طیبه اسلامی), به این امید که توانسته باشیم در فضا سازی معنوی کشور اسلامی و ایجاد محیط اخلاقی و طرح مدینه فاضله دینی گامی هر چند گذرا و کوتاه برداریم.
خداباوری و خدامحوری
شیرازه و شالوده نظام اجتماعی اسلام, که همه چیز در پرتو آن ارزش و اعتبار می یابد, خدا باوری و خدامحوری است. تار و پود حیات طیّبه دینی را همین اصل می سازد و با این ویژگی می توان نظام اسلامی را از دیگر نظامهای موجود و حاکم در جهان بازشناخت.
این نظام, براساس جهان بینی و انسان شناسی استوار است که آفرینش و انسان را هماهنگ می بیند, همان گونه که آسمان و زمین بر پایه عدل و حق بنا شده اند: (بهذا قامت السموات والأرض.)۴۱ جامعه انسانی نیز, به همت و بعثت پیامبران, به سمت و سوی قسط و حق در حرکت است: (لیقوم الناس بالقسط.)۴۲
به همان نسبت که در این عالم ذره ای از علم و دانش خدا پنهان نیست:
(وما یغرب عن ربک من مثقال ذره فی الأرض ولا فی السماء.)۴۳
گفتار و کردار آدمی نیز از حوزه علم و آگاهی خداوند بیرون نیست و ریز و درشت پندارها, گفتارها و کردارهای انسانها در پرونده ای سامان مند و حساب شده, نگهداری می شود:
(… ما لهذا الکتاب لایغادر صغیره ولاکبیره الا احصیها.)۴۴
محور حرکتهای فردی و اجتماعی مسلمانان را این باور تشکیل می دهد و بر این اساس روابط اجتماعی, معاشرتها, دادوستدها, رفت وآمدها, گفتمانها و داوریها شکل می گیرد و نمود پیدا می کند. در چنین فضایی است که حیات طیبه خودرا نشان می دهد و جامعه مورد نظر پیامبران و پیشوایان معصوم پایه ریزی می گردد.
قرآن با شیوه ها وزبانهای گوناگون این حقیقت را گوشزد می کند و می فرماید:
* (ان الله کان علیکم رقیباً.)۴۵
هر آینه خدا مراقب شماست.
* (ان الله کان علیکم شهیداً)۴۶
خدا بر هر چیزی گواه است.
* (ان ربک لبالمرصاد.)۴۷
همانا پروردگارت به کمینگاه است.
* (الم یعلم بان الله یری.)۴۸
آیا ندانسته است که خدا می بیند؟
به درستی اگر همگان, بویژه کارگزاران و مسؤولان در نظام اسلامی بر این باور باشند که خداوند رقیب و مراقب آنان است و از جایگاهی والا و بالا و قدرت مندانه بر اوضاع و احوال نظارت دارد و بدانند که او گواه بر گفتار و کردار همگان است و همه چیز را می داند و می بیند و در کمین ستمگران و قانون گریزان و قانون شکنان نشسته است, آیا این باور و اعتقاد در زندگی عملی و ایجاد پایه های زندگی پاک و حیات طیّبه اثر نخواهد گذاشت؟
بی گمان, چنین باوری می تواند چهره زندگی و عملکرد مسلمانان در نظام اسلامی را دگرگون سازد و از آنان امّتی نمونه و الگو بسازد. ازاین روی, امامان(ع) به یاران خود همین نکته را گوشزد فرموده اند:
امام محمد باقر(ع) به یکی از یاران خود که لغزیده بود, فرمود:
(کأنک لست بعین اللّه او کأن الله لیس لک لبالمرصاد.)۴۹
گویا زیر نظر و دید خدا نیستی و گویا خداوند در کمین تو نیست.
امام جواد(ع) می فرماید:
(واعلم انک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون.)۵۰
آگاه باش که هرگز از دیدگاه خدا پنهان نیستی, پس نیک بیاندیش که چه می کنی!
اگر این اصل خدا باوری و خدامحوری بر مدیریتهای نظام پرتو افکند, بسیاری از کم کاریها, کارشکنیها, سنگ اندازیها و… از میان می رود و به جای آن راستی و درستی, اتفاق در کار و همکاری رواج می یابد.
امام علی(ع) هنگام گسیل داشتن مالک اشتر به مصر, منشوری برای وی نوشته که روح و جانمایه آن, خداباوری و خدامحوری است. مولا, به وی گوشزد می فرماید: بدان که اگر از سوی من به ولایت گمارده شدی, زیر نظر کسی هستی که ولایتش بر همگان گسترده است و همه ولایتها از او مشروعیّت می یابند:
(… فانک فوقهم و والی الأمر فوقک والله فوق من ولاک.)۵۱
چه تو برتر آنانی و آن که بر تو ولایت دارد, از تو برتر است و خدا از آن که به تو ولایت داد برتر.
بسیاری از درگیریها و بگو مگوهای ناروا و رفتارهای ناشایست از این است که دست اندرکاران و مدیران از این اصل اصیل جدا افتاده اند و خودو خودی را به جای خدا نشانده اند و از این نکته اساسی غفلت کرده اند که:
بزرگـان نکردنـد در خود نگـاه
خدا بینی از خویشتن بین مخواه
در اصول کافی و دیگر کتابهای روایی فصلی گشوده شده است, با عنوان: (الحب فی اللّه والبغض فی اللّه.)۵۲
ییعنی همه چیز را برای خدا خواستن, دوستی ورزیدن و دشمنی ورزیدن هم باید در راستای خشنودی و خرسندی خداوند باشد. این امری سلیقه ای و شخصی نیست که فرد یا افرادی را دوست بداریم و از فرد یا افرادی بیزاری بجوییم و یا با آن دشمنی ورزیم.
امام صادق(ع) می فرماید:
(کل من لم یحبّ علی الدین ولم یبغض علی الدین فلا دین له.)۵۳
هر کسی که دوستی و دشمنی او بر اساس دین الهی نباشد, بیگانه از دین است.
مقام معظم رهبری می گوید:
(ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لاشریک له وبذلک امرت….۵۴ این دستور العمل همیشگی همه مأموران نظام جمهوری اسلامی, در سرتاسر کشور است که با انگیزه اسلام, با راه اسلام, در سایه اسلام, با هدایت اسلام, نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و حیات طیّبه اسلامی را برای ملّت بزرگ و مسلمان تأمین کنند.۵۵
قانون مندی
سرشت و طبیعت انسانها به گونه ای است که هر کدام خواهان زندگی بهتر و آرامش و آسایش بیش ترند. همگان می کوشند تا از داده ها و دهشهای خداوندگار, برای کامیابی زندگی, هرچه بیش تر بهره برند.
این خواسته طبیعی و کوشش همگانی انسانهاست. روشن است که برای بهره گیری هر چه بیش تر, از داده های خداوندی, درگیریها و برخوردهایی بین افراد رخ می دهد. برای پیش گیری از این درگیریها و برخوردها, ناگزیر, باید حدّ و مرزها روشن شود, تا با نگهداشت آن, همگان از زندگی سالم و صالح و جامعه طیّب و طاهر بهره مند گردند.
آنچه این حدّ و مرزها را روشن می کند, قانون نام دارد.
قانون, یعنی ترازها و معیارها و آیینهایی که از یک منبع مشروع, و پذیرفته شده و برگرفته می شوند و همگان وظیفه دارند به آنها گردن نهند.
قانون مندی, یعنی پای بند بودن به اصول و معیارهایی که در قانون معیّن شده و نگهداشت آن جامعه ای سامان مند و بهنجار به وجود می آورد.
از آن جا که اسلام دینی است اجتماعی و برای سامان دهی جامعه و اداره شایسته آن, هدف و برنامه فراگیر دارد, قانونها و آیینهایی را در این زمینه بنیاد نهاده که ریشه در (عقل و وحی) دارند. این قانونها, یا مستقیم از سوی خداوند وضع شده و یا از جانب پیامبر(ص) و معصوم(ع) بیان گردیده که مورد قبول و اعتماد همه کسانی است که مکتب و مسلک اسلام را پذیرفته ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 