پاورپوینت کامل حفظ حوزه های علمیه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حفظ حوزه های علمیه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حفظ حوزه های علمیه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حفظ حوزه های علمیه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۷۵

بایستگی پاورپوینت کامل حفظ حوزه های علمیه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، به عنوان مهد تربیت و خاستگاه عالمان دینی و مجتهدان و برج دیده بانی جهان اسلام، بر کسی پوشیده نیست.

حراست، گاه از کیان حوزه در برابر تهدیدهای بنیان برافکن داخلی و خارجی است و گاه از هویت صنفی و مکانت اجتماعی. این دو کار، بسیار اهمیت دارند، ولی حفظ هویت صنفی و مکانت اجتماعی، اهمیت فزون تری دارد; زیر، چه بسا حوزه ای از لحاظ کمّی، مهم بنماد و شمار افراد مشغول به تحصیل بسیار و همگان دقیق در فراگیری و بحث و مناظره، ولی از جامعه و رسالتهای خویش به دور باشد.

این گونه حوزه ه، به آکادمیهای علمی ما ندند، نه به حوزه هایی که رسالت پیامبران بر دوش دارند.

کدام پیامبر سر در لاک خود داشته و تنها به فراگیری دانش می پرداخته است؟

کدام پیامبر، در برابر ستمکاران زمان خود، ساکت بوده و محرومان و مظلومان در رنج و محرومیت و شکنجه؟ بی گمان، حوزه ای که جایگاه پیامبرانه خویش را درک نکند، حوزه ای است مرده و غیرکارا که باید دست به کار شد و در کالبد آن، نسیم حیات دمید.

در دوران پر از فراز و نشیب پس از غیبت کبری، تاکنون، عالمان بیدار، آگاه و دلسوز بسیار بوده اند که تلاش می ورزیده اند تا حوزه ها از شاهراه رسالت پیامبرانه خود، دور نشوند و اگر با حوزه ای رو به رو می شدند که رسالت خویش را پاس نمی داشتند، به تلاش برمی خاستند و جانهای خفته را بیدار می کردند و اگر مانعی در کار بود به برداشتن آن، همّت می گماردند.

عالمان بیدار و زمان شناس، در دو جبهه در تکاپو بودند: هم در جبهه حفظ حوزه از گزند دشمنان و هم در جبهه حفظ جایگاه علمی و معنوی و رسالت بانی حوزه.

با این حال، برخی از حوزه ها ماندگار شدند و برخی از میان رفتند، یا حوزه ای در دیاری رو به افول نهاد و در دیار دیگر، حوزه ای به خاطر شرایط مساعد، سربرآورد.

این حرکته، اوجها و فروده، طلوعها و غروبه، ادامه داشت، تا این که استعمار پا در سرزمینهای اسلامی گذارد و شرایط به کلی دگرگون شد.

حرکت استعمار و رویارویی آن با حوزه ه، به گونه ای نبود که اگر حوزه دیاری برچیده می شود، در دیار دیگر پا بگیرد.

حرکت علیه حوزه ه، از درون خانه شروع شد. آنان که رو به غرب داشتند و فرهنگ و تفکر آن را پذیرفته بودند، در برنامه جدید، که هر چیز را با الگوگیری از غرب، سامان می دادند، جایی برای حوزه ها نمی دیدند و به حوزه ها به عنوان نهاد آموزشی کهنه که دوران آن به سر آمده می نگریستند و بدین تفکر پای می فشردند.

اینان، در آغازین روزهای غربی سازی جامعه اسلامی، با مخالفت حوزه ها رو به رو شدند و هر چه گام به گام به جلو می نهادند، بیشتر در باتلاق خودساخته فرو می رفتند، تا این که این مردمان به ظاهر آداب و فرهنگ و تمدن، ناگزیر شدند باطن خود را بنمایانند. دیکتاتورها را بر سر کار آوردند، تا با باز دارنده های پیشروی استعمار به مقابله برخیزند. این شد که در ایران اسلامی از رضاخان بهره بردند.

رضاخان، به دستور انگلیسیان، مبارزه همه جانبه ای را با حوزه های علمیه، به عنوان یکی از مهم ترین دشمن استعمار و پیشقراول حرکتهای ضداستعماری، آغاز کرد.

او، به دستور استعمارگران، پس از برآورد تواناییهای مادی و معنوی حوزه های علمیه در سرتاسر ایران و شناسایی عالمان با نفوذ، در سال ۱۳۰۶ برای فروپاشیدن حوزه ه، دست به کار شد و اهرمهای فشار را به کار گرفت و حیله ها و ترفندهای بسیار به کار بست، تا این نهاد مقدس را از بیخ و بن برکند و جاده را برای ورود غرب استعمارگر صاف کند، از جمله: از بین بردن قدرت سیاسی ـ اجتماعی حوزه های علمیه، کاستن از نفوذ روحانیان با نفوذ، تبلیغات بسیار علیه روحانیان، کهنه جلوه دادن برنامه های روحانیت، تبعید شخصیتهای بزرگ علمی، تلاش بسیار برای به دست گرفتن زمام حوزه ه، برقرار کردن امتحان، کشاندن روحانیان به سوی کارهای دولتی، تلاش برای کاستن نقش مراجع و علمای بزرگ و…

در این برهه، حوزه علمیه قم، بیش از هر حوزه ای در کانون توجه ها بود. کم کم داشت به مرکزی مهم تبدیل می شد.

این بود که رضاخان، دست نشانده استعمار، در صدد بهانه ای بود برای رو در رویی با حوزه و ضربه زدن به کیان آن. آقای حائری، با آگاهی از این سیاست، برای حفظ حوزه قم، تدابیر ویژه ای به کار برد.

قضیّه هجوم رضاخان به قم و ضرب و شتم برخی از روحانیان و دستگیری آقا باقفی، به بهانه بی احترامی به خانواده سلطنتی و چگونگی برخورد آقای حائری با این حادثه، نمونه ای از موضع گیری آگاهانه و مدبرانه اوست.

آقای حائری، از آن جا که در کار ساختن حوزه بود و حوزه از نظر علمی و تشکیلاتی، بسیار ضعیف بود، مصلحت را چنان دید که به دشمن بنمایاند، بر آن نیست که علیه او کاری انجام دهد; از این روی، در برابر این رخداد ناگوار، سکوت کرد و اعلام کرد: واکنش در برابر این حادثه، روا نیست۱.

وی در این سکوت، هدفدار بود. می دانست دشمن اگر در چنین شرایطی دست به کار شود، حوزه، چون نیروهای قوی و محوری ندارد که از جای دیگر سر برآورند و بنایی پی بریزند، از هم می گسلد; از این روی ساختن حوزه ای قوی را تکلیف خود می دید، نه رویارویی آشکار علیه سیاستهای رضاخانی.

این سیاست ر، در آن برهه زمانی، بسیاری از بزرگان و صاحب نظران حوزوی و غیرحوزوی، که با شرایط آن روز ایران و تواناییهای حوزه ها و سیاست استعمارگران آشنایی دارند، ستوده اند و آن را مایه بقای حوزه های علمیه دانسته اند۲.

آقای حائری، براساس این بینش، حتی هنگامی که قم، با حضور حاج آقا نوراللّه اصفهانی، به کانون مبارزه علیه رضاشاه تبدیل شده بود، بی پروایی نکرد و همان برنامه خود را ادامه داد.

هرگاه به خاطر این سکوت و احتیاط مورد سؤال قرار می گرفت، در پاسخ می گفت:

(من حفظ حوزه ها را اهمّ می دانم۳.)

البته، سخن بال، به این معنی نیست که آقای حائری، از حفظ رسالت و جایگاه حوزه، غفلت ورزیده باشد، بلکه او، با همه احتیاط و خودداری که در برابر رخدادهای تلخ و ماجراجوییهای رضاخان از خودنشان داده بود، در قضیّه کشف حجاب، از روی اعتراض و مخالفت با این برنامه ضد اسلامی، نماز جماعت و درسهای حوزه را تعطیل کرد و مردم را به ایستادگی در برابر برنامه های ضددینی رضاخان فراخواند و با تلگرافی به رضاخان، خشم خود را از این کار زشت، اعلام کرد۴.

بنابراین، آقای حائری نیز، همانند دیگر مبارزان، با سیاستهای استعماری رضاخانی، مخالف بود، ولی، به گونه ای دور اندیشانه رفتار می کرد که بهانه ای به دست رضاخان، برای حرکتهای نابخردانه ندهد و در این سیاست، به توفیقهایی هم دست یافت.

آقای بهبهانی درباره ایشان می گوید:

(اگر آیت اللّه حائری نبودند، این عمّامه به سرها نبودند۵.)

عظمت کار آقای حائری در جهت پاسداری از حوزه قم، آن گاه شناخته می شود که شناختی از حوزه قم در آن زمان داشته باشیم.

وقتی ایشان به حوزه قم وارد شد، حوزه قم، حوزه از هم گسسته و بی برنامه و بی رونق بود. مدارس مهم قم، رو به ویرانی نهاده بودند و برخی از طالبان علم، ترک این حوزه کرده بودند و از درس و بحث جدّی خبری نبود. این مرد بزرگ، وقتی چنین دید، آستین همت بالا زد و به بازسازی و تعمیر مدارس پرداخت و افراد بسیاری را جذب حوزه کرد و برای درسها نظم و ترتیب خاصی برقرار ساخت و مقرراتی وضع کرد و برنامه آموزشی ریخت و با برنامه امتحانی ویژه، تحصیل طلاب را به کنترل دقیق خود در آورد۶.

تا پیش از ورود آقای حائری به قم و رونق آن حوزه، نجف مرکز حوزه های علمیه شیعه به شمار می آمد و علاقه مندان به تحصیل دانشهای دینی، ترجیح می دادند که مراحل تحصیلی خود را در حوزه نجف بگذرانند، ولی با تلاشهای پی گیر ایشان، در مدت کوتاهی، برخلاف مخالفتهای رژیم پهلوی با حوزه قم، این پایگاه مقدس محور حوزه های ایران شد. صدها مجتهد، محقق، اسلام شناس که هر کدام نقش اساسی در رهبری جامعه و حوزه های علمیه داشته اند، از تربیت شدگان حوزه درسی آن بزرگ مردند۷.

این حرکت، پس از آقای حائری، با همه تنگناهایی که دربار به وجود آورده بود، با فراز و نشیبهایی ادامه یافت و در برهه ای که آقای بروجردی به دعوت بزرگان حوزه، به قم، شرفیاب شد، به اوج خود رسید و از همه سو، دگرگونیهایی رخ داد و حوزه قم، بیش از پیش درخشید و برفراز قرار گرفت.

پس از آقای بروجردی، شب پرستان، به انکار خورشید نشستند و بر آن شدند که این کانون پرخروش را به بوته فراموشی نهند و بی اعتنای به حوزه، دست به کار شوند و هر کاری را که از بیم آقای بروجردی، ناتمام گذارده بودند، تمام کنند; امّا غافل از این که حوزه بر پایه هایی استوار بود که در هم کوفتن آنها به آسانی ممکن نبود.

امام، بیدار بود و بر بر ج دیده بانی، همه چیز و همه کس را زیر نظر داشت و کوچک ترین حرکت را ردیابی می کرد و هدف و برنامه دشمن را به مردم و اهل حوزه گزارش می داد.

در یکی از این گزارشهای افشاگرانه می گوید:

(هدف اجانب، قرآن و روحانیت است. دستهای ناپاک اجانب، با دست این قبیل دولته، قصد دارد قرآن را از میان بردارد، روحانیت را پایمال کند… آنه، اسلام و روحانیت را برای اجرای مقاصد خود، مضر و مانع می دانند. این سدّ، باید به دست دولتهای مستبد شکسته شود، موجودیت دستگاه، رهین شکستن این سدّ است۸.)

دربار، چاره را در آن دید که این کانون شعله ور را خاموش سازد، تا بتواند بر خاکستر آن، تمدن بزرگ! بنا کند.

برای رسیدن به این هدف، به مدرسه فیضیه حمله ور شدند، به ضرب و شتم و کشتار طلاب پرداختند، جوّ رعب و وحشت ایجاد کردند، طلاب را به سربازی بردند، هیاهوی تبلیغاتی علیه روحانیت به راه انداختند و… به این هم، اکتفا نکردند، شماری روحانی نم، وارد جامعه کردند، تا رهزن مردم شوند و مردمان را از سرچشمه ها دور کنند و به سوی سراب بکشانند.

امام خمینی، در برابر همه این حرکتهای استعماری، موضع گرفت، موضعی روشن و از دیگر بزرگان خواست که برای حفظ حوزه اسلام، دست به کار شوند و مردم را از عمق این توطئه ها آگاه سازند. آن بزرگوار، پس از حمله مسلحانه عوامل رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه، گفت:

(کوبیدن حوزه های علمیه و حمله مسلحانه به مدرسه فیضیه و صحن مطهر و کشتار دسته جمعی پانزده خرداد، جز خدمت به صاحبان دلار، چه اسمی دارد۹.)

امام، پس از واقعه پانزده خرداد، در سخنانی شورانگیز، با اشاره به واقعه کربل، از مردم و روحانیون خواست که بر جوّ ترس غلبه کنند و با الگوگیری از امام حسین(ع) و دیگر بزرگان، در راه پاسداری از اسلام و مسلمانان، برای تحمل سختیها آماده شوند، تا خائنان نتوانند به هدفهای شوم و شیطانی خود دست بیابند۱۰.

فاجعه فیضیّه، آزار و اذیّت و تبعید عالمان و طلاب، ایجاد اختناق شدید، حوزه قم را در آستانه فروپاشی و از هم گسستگی قرار داده بود که امام، با افشاگریهای خود و سخنان کوبنده علیه رژیم وابسته پهلوی، طلسم قدرت را شکست و ابهت شاهی را فرو ریخت و بر جوّ اختناق سیاه غالب آمد; از این روی، در حوزه ها شور و هیجانی برانگیخته شد و طلاب امیدوار به آینده و با اعتماد به نفس و افتخار از راهی که در پیش گرفته اند، حوزه را پررونق نگهداشتند و حتی کسانی که از ترس لباس روحانیت از تن به درآورده بودند، دوباره آن را بر تن کردند۱۱.

طلاب جوان پیرو امام، با امکانات محدودی که داشتند، اعلامیه های امام را در سطح گسترده ای پخش می کردند و مردم را از حرکتهای ضداسلامی رژیم آگاه می کردند و امام و هدفهای وی را به آنان می شناساندند.

امام خمینی در این برهه حساس، حوزه نجف را به دفاع از حرکت حوزه قم فرا خواند۱۲.

بزرگان نجف، با اعلامیه هایی، با حوزه قم، اعلام همدردی کردند و در داخل کشور نیز، حرکتهایی انجام شد و اعلامیه هایی نشر یافت۱۳.

حضرت امام، در برابر توطئه دیگر رژیم شاه علیه روحانیت و برای براندازی حوزه های علمیه، شجاعانه به افشاگری پرداخت.

(این دانشگاه اسلامی که می خواهند درست کنند، نه این که خیال کنند با اسلام آشتی کرده اند، بلکه قضیّه قرآنی است که در مقابل امیرالمؤمنین(ع) بر سر نیزه می کردند…

مگر می شود با دانشگاه اسلامی، اسلام را شکست داد؟

مگر ما می گذاریم که شما دانشگاه اسلامی درست کنید.

م، آن کسی را که در این دانشگاه وارد شود، تفسیق می کنیم و میان ملت از بین خواهد رفت. مگر می توانند اسلام و علمای اسلام را تحت نظر وزارت فرهنگ قرار بدهند؟ غلط می کند، آن وزارت فرهنگی که در امر دیانت و اسلام دخالت می کند.

مگر ما می گذاریم که این مطلب بشود۱۴.)

با روشنگری امام، رژیم ناچار شد که از این نیرنگ دست بردارد و در اندیشه جایگزینی برای آن باشد.

موسسه دارالتبلیغ قم، در همین راستا شکل گرفت; از این روی امام با آن مخالف بود۱۵. هر چند برخی از عناصر وابسته به دارالتبلیغ، کوشیدند که موضع گیری امام ر، به مخالفت ایشان با نظم و اصلاحات در حوزه حمل کنند، امّا خود آن بزرگوار در اعلامیه تاریخی خود علیه کاپیتولاسیون، به این اتّهام نیز پاسخ گفت۱۶.

رژیم پهلوی، با حرکت توفنده و کوبنده امام، خود را در پرتگاه سقوط دید، از این روی برای خاموش کردن این فریاد مقدس به تبعید امام پرداخت. به گفته اهل نظر، با تبعید ایشان ضربه های جبران ناپذیری بر حوزه قم وارد شد. صدها نفر از عالمانی که در حوزه درسی ایشان شرکت می کردند و از دریای دانش ایشان بهره می بردند، از این سرچشمه فیض محروم شدند. آقای حسین نوری که در آن زمان کفایه تدریس می کرد، در حوزه درسی خود، ضمن ابراز تاسف و تاثر عمیق از تبعید آن بزرگوار می گوید:

(با تبعید آیت اللّه خمینی و با مصائبی که در این چند سال اخیر به اسلام و جامعه روحانیت و خصوصاً به حوزه قم وارد آمد، دیگر جای هیچ گونه عید و شادی برای ما باقی نماند و اکنون حوزه م، مانند گلزاری می ماند که از طرفی آب به آن نمی رسد و از طرف دیگر بادهای گرم و سوزان از هر سو مرتب بر آن می وزد و گلها و غنچه های شاداب آن را پژمرده می سازد…

اکنون بیش از سیصد نفر از فضلا و علمایی که خود را مستغنی از تحصیل نمی دانند و در این حوزه زیست می کنند. پس از تبعید حضرت آیت اللّه خمینی، کسی نیست که بتوانند از محضر او استفاده کنند۱۷.)

در نامه ها و اعلامیه هایی که از سوی اساتید و فضلای قم و شهرستانها صادر شده بر حقیقت فوق تکیه شده است۱۸.

تنها انگیزه ای که شاگردان امام را واداشته بود که در قم بمانند، احساس لزوم پاورپوینت کامل حفظ حوزه های علمیه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، بویژه حوزه قم در برابر توطئه های استعماری رژیم شاه بود. وقتی که امام از ترکیه به نجف منتقل شد، بسیاری از شاگردان ایشان در صدد برآمدند که به نجف رخ کشند، ولی آن بزرگوار، با ژرف نگری و دوراندیشی، بهنگام زنگ خطر را به صدا در آوردند و با تکیه بر موقعیت حساس حوزه قم و توطئه های دراز مدّت استعمارگران و دست نشاندگان آنان برای از بین بردن و فروپاشاندن آن، از مهاجرت شاگردان خود به نجف، جلو گرفتند و اعلام داشتند، در نخستین فرصتی که اجازه ورود به ایران را داشته باشم، به خواست خداوند، در میان شما خواهم بود۱۹.

تلاش استعمار علیه حوزه نجف

یکی از حوزه های پررونق و مقاوم در برابر استعمارگران، حوزه نجف بود. حوزه نجف، مرکز مهم فقاهت و اجتهاد و مهد تربیت مجتهدان و عالمان دینی به شمار می آمد.

از آن هنگام که استعمارگران به عراق یورش آوردند و حوزه نجف و عالمان دینی ر، رو در روی خود دیدند و به نقش مهم این نهاد مقدس پی بردند، طرح فروپاشاندن آن را ریختند. طرحهای گوناگون ریختند و اجرا کردند، ولی هر کدام، به گونه ای به بن بست می رسید. توطئه ها علیه حوزه نجف شکل می گرفت و اجرا می شد، تا آن که حزب بعث حاکمیت یافت. با حاکمیّت حزب بعث، هجوم به حوزه نجف، ابعاد گسترده ای یافت.

حزب بعث، در یک گردهمایی، باحضور میشل عفلق، برای مبارزه با حوزه های علمیه تصمیمات زیر را اتخاذ کرد:

۱ . حمله علیه رجال دین و بازداشت هر چه بیشتر آنان ادامه یابد و به جاسوسی برای ایران به جای اسرائیل متهم گردند. برای این منظور برنامه های زیر انجام گرفت:

الف . بازداشت بیش از دویست تن از رجال دین در نجف و کربلا.

ب . واداشتن برخی از سیاسیّون به اقرار و اعتراف علیه رجال دین و متهم کردن آنان به جاسوسی.

۲ . رخنه در صفوف رجال دین و ایجاد کشمکش میان آنان و کوبیدن گروهی از آنان به وسیله گروهی دیگر.

۳ . بهره وری روحانی نمایان و تحمیل آنان بر ملّت به عنوان رجال دین. این سیاست، پس از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی شدّت بیشتری گرفت، به گونه ای که بسیاری از مساجد به وسیله حزب بعث تصرف شد و برای آنها امام جماعت حکومتی تعیین شد. شهید صدر، مردم را از نماز خواندن با آنان منع کرد و در این زمینه اعلامیه ای صادر کرد۲۰.

۴ . ترور عالمان دینی مخالف حزب بعث و سیاستهای استعماری در ایران، لبنان، هند، پاکستان و افغانستان.

۵ . کوتاه کردن دست رجال دین از فعالیتهای اجتماعی و کنار گذاشتن آنان از صحنه و محدود کردن آنان به برپایی نماز جماعت و بیان مسائل شرعی۲۱.

براساس طرح بال، بیت آقای حکیم به جاسوسی متهم شد. یکی از طرفداران ایشان در تلویزیون ظاهر گردید و به جاسوسی برای ملامصطفی بارزانی با همدستی سید مهدی حکیم اعتراف کرد. اعترافی دروغین که در زیر شکنجه های طاقت فرسا از او گرفته بودند. در پی این سخنان، دژخیمان بعثی به منزل آقای حکیم یورش بردند. تلفن و ارتباط بیت را با بیرون قطع کردند.

حضرت امام خمینی برای حفظ موقعیّت آقای حکیم و در حقیقت حوزه نجف، دست به کار شد. حاج آقا مصطفی را به دیدار ایشان فرستاد. حاج آقا مصطفی، از سوی رژیم بعث، بازداشت شد. در پی این وقایع، مردم عراق از ترس و وحشت از پیرامون آقای حکیم پراکنده شدند و وی را تنها گذاشتند. آن بزرگوار نیز تصمیم گرفت که انزوا گزیند و از خانه بیرون نیاید. امام خمینی، دریافت که این تصمیم، به نفع حکومت عراق و به ضرر حوزه نجف است; از این روی، از ایشان خواست که ارتباط خود را با مردم قطع نکند. این پیشنهاد، تا حدودی مورد پذیرش ایشان قرار گرفت۲۲.

امام خمینی، که به خوبی از توطئه های رژیم انگلیسی عراق برای حوزه هزار ساله نجف آگاهی داشت و از سکوت برخی از مقامات روحانی قم و نجف به شدّت رنج می برد، طیّ نطقی به مناسبت فرا رسیدن ماه رمضان و تعطیلی درسهای حوزه نجف، به عموم روحانیان هشدار داد و آینده سیاهی را که برای حوزه نجف در پیش بود، به آنان گوشزد کرد و همه حوزویان را به پیش گیری، پایداری، آمادگی و خودسازی و عکس العمل مناسب فراخواند:

(حوزه ه، خودشان را آماده کنند برای جلوگیری و مقاومت. شما روزهای سیاهی را در پیش دارید…. اینها خوابهای خیلی عمیق برای شما دیده اند…. شما موظفید که مجهّز شوید و در مقابل بایستید. اگر مجهّز نشوید و ایستادگی نکنید، هم خودتان به فنا می روید و هم احکام اسلام و شما مسؤول خواهید بود۲۳.)

رژیم عراق که به سبب بدرفتاری و بیرون راندن غیرقانونی ایرانیان، بویژه عالمان دین، سبب بدنامی و رسوایی خویش در میان مسلمانان شده بود، بر آن شد که با شایعه سازی و ایجاد رعب و وحشت، روحانیان را وادارد که در ظاهر با اختیار خود عراق را ترک کنند.

امام خمینی با آگاهی از این توطئه، مسافرت روحانیان را به ایران، به کلّی منع کرد و از هرگونه کمک نسبت به کسانی که بدون توجّه به شرایط حساس آن روز حوزه نجف می خواستند به ایران باز گردند، خودداری می ورزید و در برابر آن، به منظور تشویق به مقاومت و حفظ حوزه نجف، بر شهریه آنان می افزود۲۴.

با این همه، حوزه نجف، از درون نجوشید و دچار رکود شد و حزب بعث، یکته تاز میدان شد.

به امید آن که کاخ ظلم فروریزد و حرکت روحانیان بیدار عراق پا بگیرد و حوزه مقدس نجف، حرکت علمی و بیدارگرانه خود را دوباره بیاغازد.

حفظ هویت و مکانت اجتماعی

فلسفه وجودی روحانیت و حوزه های علمیه در دوره غیبت، تداوم راه انبیاست. شناخت، تبیین و تبلیغ دین، پاسخ گویی به پرسشها و مشکلات فکری و در نهایت پیاده کردن تعالیم حیات بخش اسلام، بر عهده حوزه های علمیه و روحانیت است.

انجام این وظیفه ه، در همه زمانها یکسان نیستند. در گذشته، حوزه ها با شمار اندکی از انسانها و با نیازهایی بسته و محدود رو به رو بودند; اما امروز، با تحقق انقلاب اسلامی و فراهم آمدن زمینه حاکمیت قوانین الهی و روی آوردن نسلها به شناخت راستین اسلام وپذیرش آن، پدید آمدن امکانات عظیم مادّی و معنوی، مسؤولیت حوزه ها سنگین تر و حساس تر از گذشته شده و قلمرو فعالیتهایش، به مراتب گسترده تر شده است.

امروزه، سرنوشت اسلام و حاکمیّت ارزشهای الهی و به پیروی آن، حوزه های علمیه، به گونه ای با عملکرد و کارآیی حوزه ها و روحانیت گره خورده است.

حوزه ها در دنیای امروز، اگر از رسالت خود به شایستگی پاس دارند و وظایف خود را به خوبی انجام دهند، در راستای حفظ حوزه گام برداشته اند; اما اگر در انجام رسالت و وظایف خود، کوتاهی ورزند و غفلت کنند، بی گمان، دیر یا زود اعتبار و وجاهت خود را از دست خواهند داد و راه زوال و افول را در پیش خواهند گرفت.

حوزه اگر بخواهد هماهنگ با نیازهای راستین جامعه و جهان و همپای با مسؤولیتهای گسترده و سنگین خود گام بردارد و هویت صنفی و مکانت اجتماعی خود ر، برفراز دارد، باید به مسائل زیر به گونه ای جدّی توجه داشته باشد:

۱ . شناخت همگانی از مسؤولیتها: نخستین گام این است که حوزویان درک و شناختی همگانی از جایگاه اصلی خویش پیدا کنند. نیازهای زمان را به درستی بشناسند و بر آن باشند که نقش واقعی خود را در راه اعتلای اسلام ایفا کنند و وظیفه شرعی خود را عملی سازند.

متاسفانه، تفکری که بر تحصیل، تدریس و… در حوزه حاکم است، گویای این واقعیت است که حوزه، جایگاه اصلی خویش را درک نکرده و ابعاد مسؤولیت سنگین و گسترده خود را به درستی نشناخته است. هنوز بسیاری از حوزویان احساس می کنند که وظیفه اصلی آنان درس و تدریس است و بس. از وظیفه های برون حوزوی کمتر سخن گفته می شود. هنوز، در حوزه ماندن و پلاس این درس و آن درس شدن، به عنوان یک ارزش مطرح است; از این روی بسیاری جدا شدن از حوزه را برای تبلیغ و کارهای اجتماعی، ضد ارزش می دانند و اگر چند صباحی از حوزه خارج می شوند، پی گیرانه درصدد بازگشتند. این نشان می دهد که به راستی ما درنیافته ایم که امروز چه وظایفی بر دوش داریم و چه رسالت و مسؤولیتی فرا روی ماست. حصاری سخت بر دور خود کشیده ایم و کمتر از بیرون حوزه آگاهی داریم. از به زمین ماندن وظیفه ه، کمتر با خبر می شویم، انتظارات جامعه اسلامی را نادیده گرفته و به خطرهایی که عقاید و دین مردم را تهدید می کند، بی توجه هستیم. چه مقدار از نیازهای فکری و اعتقادی داخلی و خارجی، در دستور کار حوزویان قرار دارد.

برای این که درک مسؤولیت در حوزه همگانی شود، باید دردها و ظیفه ها را به گونه مرتب، به حوزه های علمیه گوشزد کرد. باید راهی جست که بتوان گرهها و دینی را که رفع آن از وظایف حوزه های علمی و دینی است، به حوزه منتقل شود، تا حوزه احساس کند که غیر از تحصیل و تدریس، مسؤولیتهای دیگری نیز دارد و لمس کند که قلمرو فعالیت او خارج از حوزه است.

اگر حوزه چنین نکند، مردم و نسل جوان سرگردان به دامن نامحرمان می افتند و اسلام به خطر خواهد افتاد.

به گفته شهید مطهری:

(مدعیان اصلاح طلبی که بسیاری از آنها علاقه ای به دیانت ندارند زیادند و در کمین احساسات نو و بلند نسل امروزند. اگر اسلام و روحانیت به حاجتها و خواسته ها و احساسات بلند این ملّت پاسخ مثبت ندهند، به سوی آن قبله های نوظهور متوجه خواهند شد.

فکر کنید آیا اگر سنگر اصلاحات را این افراد اشغال کنند، موجودیت اسلام و روحانیت به خطر نخواهد افتاد؟۲۵)

بنابراین، حوزه وظیفه دارد افزون بر تربیت افرادی توانمند برای برآوردن نیازهای حوزوی، نیروهایی را نیز برای انجام وظایف و رسالتهای برون حوزوی تربیت کند. نیروهایی که به انتظارات امت اسلامی و نظام اسلامی پاسخ گویند.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.