پاورپوینت کامل دو احیاگر ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دو احیاگر ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دو احیاگر ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دو احیاگر ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :

۳

پیدایش تمدنها و فرهنگهای اصیل و با ارزش, مرهون تلاش رادمردان اندیشه وری است که با دانش گسترده و بینش ژرف خویش, بنیاد اندیشه های نو را پی ریختند و در این راه از هیچ نهراسیدند, نه از قدرتها و نه از غوغای عوام و نه حسد خواص.

اینان, با این که در هردوره اندک شمارند, ولی به خاطر پایداری در راه هدف و ایمان به راه, پایه تمدنهای عظیمی را پی ریخته اند و اندیشه های نوی را بنیان نهاده اند.

اینان, چونان پیام آوران الهی, بر بام تاریخ بشر, نور افشاندند و ره گم کردگان را ره نمودند.این طلایه داران, چنان نبود که با تشویق و به به خاص و عام در کار سترگ خویش باشند که بارهای بار, در هرآن و لحظه, زهرکین بود که در کام آنان فرومی چکاندند. آماج تهمتها بودند و نامردمیها.

ولی آن روی قضیّه, پاکان و پاک سیرتان و بی آلایشانی بودند, که در نهان خانه دل خود, جایشان داده بودند و افکار و دیدگاههای آنان را می پذیرفتند و در کوی و برزن می گستراندند و از این سرزمین به آن سرزمین انتقال می دادند و جامه جهانی بر قامت اندیشه های نو پیدای تمدن آفرینان, می پوشاندند.

اینان بودند که پیام آنان را به نسلها و عصرها رساندند.

هسته مرکزی و اصلی ملتها, مکانت بزرگان خویش را پاس داشتند و با شرح اندیشه آنان و حفظ آثار و کشف راز و رمز توفیق و پیروزی اندیشه وران خود, زندگی و مشی اینان را اسوه خویش و نسلهای امروز و فردای ملت خویش قرار دادند و در کشاکش دهر, از اندیشه های ناب این اسوه ها بهره بردند و به سوی ترقی و تعالی و بهروزی پیش رفتند.

تاریخ جهان, بویژه تاریخ تمدن ملتها, گواه این مدعاست.

ملتهای با تمدن و بزرگ, نه تنها دانشوران و مصلحان خود را بر قله نشاندند که با انتقال افکار و آثار آنان به جای جای گیتی, از آنان, چهره های جهانی و تاریخی ساختند.

ملت ما, بزرگ می دارد دانشوران خود را, پاس می دارد از شخصیت آنان, مزارشان را الهام بخش قرار می دهد, ولی این گرامی داشتها, در سطح انجام می یابد و به ژرفا راه نمی یابد و بیرون مرزها را در نمی نوردد و برای گشودن کار بسته زندگی, از اندیشه های ناب این خداوندان اندیشه, کمک گرفته نمی شود.

امروز, نسل تحصیل کرده ما, (کانت), (هاید گر), (پوپر) و… را از شخصیتهای برجسته و نوآور و تحول آفرین خود, بهتر می شناسد.

چنان به دور از اندیشه وران زیسته ایم که آثار گرانقدر آنان, طعمه موریانه شده اند و یا به تاراج رفته اند.

اگر تنی چند از میراث بانان بزرگ, چونان: آقا بزرگ تهرانی, سید محسن امین و… نبود, امروز ما از پیشینه تاریخی خود, بریده شده بودیم و از آن همه حماسه در عرصه دانش, معنویت, فرهنگ و ایثار محروم.

امروز که دولت کریمه, پاگرفته و همه امکانات, برای شناختن و شناساندنِ معارف, فرهنگ و رجال اسلامی مهیاست, باید دامنه تلاش را گسترد و ناکامیها و کاستیهای گذشته را جبران کرد و افتخارات و سرمایه های فرهنگی و معنوی خود را به بهترین وجه, شناساند.

امروز, باید تلاش اندیشه وران بزرگ ما, در متون آموزشی, نمایانده شود, تا طالب علمان در حوزه و دانشگاه, افزون بربهره وری, به پیشینه پرافتخار خویش, آشنا شوند.

اگر چنین شود, نسلی پیشرو, سازنده و پیش برنده فرهنگ و تمدن اسلامی, ظهور می کند و جامعه موعود قرآن را (وراثت مستضعفان و حاکمیت آنان) جامه عمل می پوشاند.

پیمودن این راه, مجاهدتهای خالصانه در عرصه های گوناگون می طلبد که از مهم ترین آنها, اسوه کردن طلایه داران و بزرگانی است که خاستگاه و عامل این انقلاب, افکار و اندیشه ها و جهاد علمی و فکری آنان بوده است. آنان که پرچم فرهنگ نواندیشی دینی را برافراشتند و اصول و قواعد تفکر این انقلاب را پی ریختند.

امام راحل, در همه عرصه ها, علامه طباطبایی, شهید مطهری, شهید صدر, شهید بهشتی و دیگر اندیشه وران روشن اندیش اسلامی اسوه های قله سان امت محمدی(ص) هستند. آنان که از مشرب فکری این بزرگان, ارتزاق کرده اند و اهداف, خط مشی و روش آنان را نه در یک بعد که کامل و جامع, نوش کرده اند, بایسته است راه و رسم, خط تفکر,شیوه دریافت, چگونگی برخورد آنان را با توطئه های فکری و فرهنگی دشمنان, دلیل راه طالب علمان کنند و خود, چونان آنان بیندیشند و کاری را در اولویت قرار دهند که اگر آنان بودند, چنین می کردند.

اگر درنبود آن بزرگواران, پرچم افکار و انظار آنان, بر بام فرهنگ و اندیشه این مرز و بوم برافراشته نماند و بسان آغاز پیروزی انقلاب, دلیل راه جوانان, دانشجویان, طالب علمان و دیگر گروههای این مملکت نباشد, نسل جدید حوزه و نسلهای آینده مسلمان, راه گم خواهند کرد و دشمنان آگاه, به تحریف راه و رسم و چهره آنان خواهند پرداخت و دوستان تنگ اندیش نیز, در همین تور, گرفتار خواهند آمد و به جای فراخ کردن اندیشه خویش و کمال بخشیدن به فهم و شعور فرهنگی خود, وجود دریاوش و افکار بی کرانه آنان را در برکه بی عمق ذهن و تصور خود, به تفسیر خواهند نشست و دو باره اندیشه های جاهلی پیش از انقلاب اسلامی,سر بر خواهد آورد و ساحت فکری و فرهنگی جامعه های اسلامی را فرو خواهد پوشاند و میدان را بر اندیشه ناب اسلامی, تنگ خواهد کرد و آن همه تلاش و رنج را, که شخصیتهای والامقامی چون: مطهری و صدر, در راه احیای اسلام, متحمل شدند, در باتلاق جهل, از فرادید مشتاقان و شیدایان اسلام ناب, نهان خواهند داشت.

از این روی, امروز, که لشکر جهل, از هرسوی بر جامعه اسلامی یورش آورده و تاریکی می پراکند, بیش از هرحرکت بازدارنده, بایسته است صاحبان اندیشه های بیداری آفرین را بشناسانیم و الگوی آموزشی و تربیتی نسل نوخواسته قرار دهیم, تا آسمان قلعه آگاهی, برای همیشه از ابرهای تیره جهل, مصون بماند.

به باور ما, اگر شهید مطهری و شهید صدر, درست برای ملت ما شناسانده شوند و همه ابعاد فکری آنان شرح شود و در حوزه, به گونه جدّی و دقیق, محور بحث و کندوکاو قرار بگیرند و بویژه روی نقاط مشترک اندیشه آنان, درنگ و دقت بیشتری شود, اندیشه و فرهنگ در جامع ما, در مسیر درستی ره خواهد پیمود.

در این مقال, روی ویژگیهای مشترک این دو فرزانه, که امروز گره از کاربسته ما می گشاید و سمت و سوی حرکت فرهنگی ما را استوار می سازد, تکیه می کنیم. به امید آن که مفید افتد.

هم اندیشی

گویا, در دو سرزمین (ایران و عراق), دو پیام آور را پروردگار برگزید, تا معارف ناب اسلامی را به جهانیان بنمایانند و غبار سالیان دراز انزوای اندیشه دینی را بسترند و چراغ هدایت دو ملت مسلمان را در این روزگار تاریک, دردست گیرند و از سر درد و تعهد, امواج خروشان و ایمان سوز فرهنگ و اندیشه ناسازگار با ارزشهای دینی را بشکافند و دلهای جوانان مسلمان را, مجذوب گوارای زلال معارف اسلامی کنند و در اندیشه آنان انقلابی ژرف, بیافرینند.

این دو عالم ربانی, با این که دور از یکدیگر می زیستند و در کار آموختن و آموزاندن و بازسازی اندیشه دینی بودند, امّا از آن جا که از لایه های رویین گذشته بودند و به هسته اصلی دست یافته بودند و روح اسلام, در جان, روان, خط مشی و زندگی آنان, اثر ژرفی گذارده بود, بسیار نزدیک به هم می اندیشیدند. این یگانگی و پیوند, چنان بود که نظاره گر از برون, اگر آشنایی با دو حوزه درسی آنان نمی داشت, چنین می پنداشت که در محضر یک استاد چیره دست, تیزبین و جامع نگر, پرورده شده و بالیده اند و در مقوله های گوناگون اسلام و چگونگی احیای آن, به طراحی پرداخته اند و نقشه بنای عظیم تفکر تحول آفرین اسلام را, باهم ترسیم کرده اند.

وقتی در آثار آن دو, به تفرّج می پردازی, بوی اسلام ناب محمّدی به مشام می رسد. در روش تبیین, شیوه استدلال, جهت گیری سخن, یک آهنگ دارند. دغدغه ها و دردهای هردو, یکی است.

هردو, اندیشه های درست را از نادرست, خیلی زود تشخیص می دادند و آنچه درست بود, بر جامعه علمی و فرهنگی عرضه می داشتند و از آنچه نادرست بود, حذر می دادند.هردو, اندیشه وارداتی و تباهی آفرین شرق و غرب را, عالمانه و موشکافانه به نقد می گذاردند: یکی با نوشتن (اقتصادنا) نظام اقتصادی شرق و غرب را به بوته بررسی می نهاد و عالمانه و به دور از هو و جنجال, آن جاها که به حال جامعه زیان داشت, می نمایاند و موضع اسلام را, در برابر آنها اعلام می داشت و دیگری با درسهایی در باره مارکسیسم و درنگی عمیق و راه گشا و واقع بینانه در اصول حاکم بر اقتصاد اسلامی, آب را از سراب متمایز می کرد و راه درستِ معیشت را روشن می کرد.

یکی با ارائه تحلیلی درست از تاریخ اسلام, تشیّع را مولود طبیعی اسلام معرفی می کند که شالوده آن, به دست پیامبر(ص) و به فرمان پروردگار, پی ریزی شده و اساس آن, استوار گردیده است و دیگری, با سیری تحقیقی و ژرف در نهج البلاغه, و نمودن و آشکار کردن جاذبه ها و دافعه های علی(ع) و تحلیل حساس ترین فراز تاریخ اسلام, چنان علی(ع) را می شناساند که هرخواننده منصفی از گروههای اسلامی, به خوبی درک می کند که زندگی بدون حضور جدّی علی(ع), تاریک است و پریشان.

او, با بررسی حماسه حسینی, سیره امامان, کندوکاو در رهبری در اسلام و ولاءها و ولایتها, راه را از کژراهه باز می شناساند و غبار خرافه را از سیمای امامان می زداید و به گونه ای به ترسیم زندگی آنان می پردازد که برای هرکس که اراده پیروی از آنان بکند, به آسانی عملی باشد. امامی مطرح نمی کند در هاله ای از تقدس و دست نیافتنی و غیر قابل الگوگیری.

شیعه, پس از غیبت حضرت مهدی(عج), با موجی از پرسش روبه رو شد, چه از درون و چه از برون. فرقه های گوناگونی به وجود آمدند, گروهی به انکار برخاستند و گروهی به دفاع. عالمان بیدار و موقع شناس شیعی, توان علمی خود را به کار بستند تا ابهامها را بزدایند و شیعه را که به خاطر این باور مقدس, در تنگنای سختی گرفتار آمده بود و از هرسو امواج تهم,ت سیلی به صورت او می زد و غریب تر و بی کس تر از پیش سر در گریبان داشت, به ساحل رهایی برساند و سرفراز در برابر هرگردن فرازی بایستد و از عقاید خود به دفاع برخیزد.

این کار سترگ, پس از غیبت امام عصر, تاکنون, در هرزمانی به اقتضای همان زمان و پرسشها و ابهامها, ادامه داشته و در عصر ما, از جمله کسانی که عالمانه به این وادی گام نهادند و شیعه را بحق سرافراز کردند و چهره علمی و دقیقی از شیعه در این بعد, نمایاندند, این دو عزیز بودند.

آن دو, فلسفه اسلامی را درست شرح کردند و نقاط قوّت آن را به گونه ای شایسته نمایاندند و برتریهای آن را بر فلسفه غرب و شرق, نشان دادند و شبهات را با این ابزار کارآمد, برطرف کردند و به پرسشهای گوناگون, پاسخ در خور, عرضه داشتند.

با قرآن, انسی ویژه داشتند و در عمومی کردن فهم قرآن و حضور جدّی کتاب الهی در متن جامعه و نظام آموزشی حوزه ها, تلاشها کردند. روشهای نوی را در تفسیر قرآن, عرضه داشتند. هردو, حرکت عظیم مردم مسلمان ایران را, به رهبری معمار بزرگ انقلاب, حضرت امام خمینی از عمق جان می ستودند و برای تغذیه فکری آن از دل و جان مایه گذاشتند و سرمایه عظیم علمی را که در کف داشتند, بی دریغ نثار کردند.

شهید صدر, با شجاعتی شگفت انگیز, در عراق مخوف و در دوران حاکمیت ستم پیشه ترین حاکمان روزگار, همه امکانات خود را در خدمت انقلاب گذارد و با همت و پشتکارداری فراوان, یک سری نوشته های عمیق و کارگشا, عرضه داشت, تا در پی ریزی جامعه اسلامی به کار آید.

او, علاقه شدید خود را به امام خمینی در سخت ترین شرایط اعلام می دارد. همه حوزویان و آزادگان را به ذوب شدن در وجود نورانی و ملکوتی امام راحل, فرامی خواند. خالصانه از خدای خود می خواهد که دامنه مبارک جمهوری اسلامی را به همه کشورهای اسلامی, بگستراند.

شهید مطهری نیز, هرچه داشت در کف گرفت و تقدیم ملت خداجوی ایران کرد.

او, تحقق هدفهای خود را در جمهوری اسلامی می دید. تلاش فراوان کرد, تا مبانی اسلامی این حرکت عظیم را روشن کند.با سرمایه عظیم علمی خود, به تبیین اهداف و برنامه های انقلاب اسلامی پرداخت و با این حرکت سنجیده, در برابر اندیشه های باطل ایستاد و برای حاکمیت ارزشهای اصیل اسلامی, پای فشارد.

آن دو عزیز, از آن جا که هرحرکت فکری را بدون جهاد اکبر و حرکت عمیق معنوی و تحول عظیم روحی, سترون می دیدند, تلاش فراوان کردند, تا روح معنویت را به جامعه بدمند و حرکت فکری اسلامی را با این ویژگی, از دیگر حرکتها, مشخص کنند و راه را از بیراهه, بنمایانند و به همه علاقه مندان به اسلام راستین و تحول آفرین, این نکته را گوشزد کنند که حرکت اصلاحی اسلام, مبارزات سیاسی اسلام و… از اخلاقیّات و معنویات, جدایی ناپذیر است.

آری, شهید مطهری و شهید صدر, با پاسخ به پرسشهای زمان, حلّ معضلات فکری جدید, عرضه افکار نوپیدا بر منابع اسلامی, حرکت فکری جدیدی را پی ریختند و بنای تمدن نوی را گذاردند.

اینان, با نشان دادن قدرت دین, در اداره زندگی بشر و تفسیر عصری از دین, معمار تمدّن و فرهنگ جدید, در این روزگار شدند.

استمرار راه آن دو بزرگ, در گرو شناخت آرمانهای آنان, روشهایی که در تفسیر دین, به یادگار گذاردند, قواعدی که برای احیای عصری دین, پی ریختند و… است.

آن دو بزرگ, حساسیتها و دردهای مشترک داشتند. شناخت و تبیین این حساسیتها و دردها, کاری است بزرگ بردوش متفکران و فرهیختگان ایران اسلامی که باید با بهره وری درست از امکانات موجود, در رأس برنامه فکری خود بگذارند, تا نسلی متفکر, هدفمند, درست اندیش, ظهور کند و ببالد و بازوی توانمند انقلاب اسلامی شود.

در این جا, برخی از موضوعاتی را که دو متفکر اسلامی, روی آنها حساسیت ویژه داشتند و در جای جای آثارشان, بدانها پرداختنه اند, اشاره و چند نمونه را گزینش می کنیم و با شرح بیشتری می آوریم:

۱ . دغدغه کارآمد کردن دین و نمایاندن تواناییهای آن, در اداره جامعه و حلّ مشکلات آنها.

۲ . اصلاح و سامان دادن به حوزه ها.

۳ . برخورد دقیق و بر اساس موازین, با انظار و اندیشه های دیگران.

۴ . آزاداندیشی و آزادگی.

۵ . حراست از مرزهای عقیدتی و ارزشی اسلام.

۶ . مبارزه اصولی و بسامان با علل انحراف و پرهیز از درگیری با معلولها.

۷ . نگاه نظامواره به اسلام.

۸ . احیای ابعاد اجتماعی, سیاسی و اقتصادی و دمیدن روح حماسه به اندام فکری دینی.

۹ . دغدغه حلّ مشکلات فکری نظام و سلامت حرکت نظام اسلامی.

۱۰ . برهان گرایی و احیای جایگاه خرد انسانی در فرهنگ و نظام تعلیمی, استنباطی و معرفتی اسلام.

۱۱ . تلاش برای حضور جدّی قرآن در متن جامعه و حوزه های علمی, به عنوان محک منابع و ادله دیگر.

۱۲ . توجه به نقش زمان و مکان و فرادید داشتن مقتضیات زمان در استنباط و عرضه معارف, احکام و مقررات اسلامی.

۱۳ . استخراج اصول و قواعدی نو, برای بالندگی و شکوفایی معارف و دانشهای دینی.

دغدغه کارآمد کردن دین

درد دینی و دغدغه حفظ عزّت و صلابت اسلام و برتری منطق قرآن بر همه منطقها, فلسفه ها و مکتبها, ویژگی این دو اندیشه ور بود. پیاده شدن احکام دین در جوامع, تفهیم و تعلیم روزآمد حقایق و معارف وحی به انسانها, همِّ جدّی و عینی زندگی شان بود.

تب و تاب این دو عالم ربّانی, اثبات منطق و شعار: (ولاتهنوا ولاتحزنوا و انتم الأعلون ان کنتم صادقین) بود. از نفاق, عدم صدق و فاصله عمل و عنوان مسلمانی رنج می بردند و در پی ساختن زندگی بر اساس اندیشه ها و ارزشهای اسلامی بودند.

طرح مباحث نهاد خانواده, نظام حقوق زن و…. پیش از پاسخ به یاوه گویی آنانی که دین را کهنه پرستی می شمرده اند و غیر قابل عمل, نشان دادن کارآمدی و توانایی دین بود.

آنان براین باور بودند که برای نشان دادن کارآمدی دین, باید اصول زیر را تبیین, احیاء و پی گرفت.

۱ .

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.