پاورپوینت کامل مقایسه بین مفهوم شهادت در مسیحیت و اسلام ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مقایسه بین مفهوم شهادت در مسیحیت و اسلام ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقایسه بین مفهوم شهادت در مسیحیت و اسلام ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مقایسه بین مفهوم شهادت در مسیحیت و اسلام ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۶۳

دکتر ابوالفضل عزتی

فدا کاری در شکل آمادگی برای دادن جان، از ویژگیهای انسان نیست. ما می بینیم و می دانیم که بسیاری از حیوانات، برای دفاع از نوزادان خود، خطر نابودی خود را باکمال اشتیاق می پذیرند. در حیوانات اجتماعی این آمادگی تا مرحله دفاع از همنوعان (علاوه بر نوزادان) نیز گسترش می یابد. بنابراین، فداکاری جانی هر چند مورد احترام است، ولی به تنهایی کافی برای نشان دادن ویژگی انسانی نیست. ویژگی انسان، نسبت به حیوانات از این نظر انسان، فداکاری را، در شکل آمادگی برای دادن جان، از سطح دفاع از فرزند، خانواده و جامعه فراتر می برد و حاضر است آن را تا مرحله دفاع از معنویات گسترش دهد. ولی دفاع و فداکاری جانی ویژگی انسان، بر اساس ایمان به حقیقت استوار است و این اصل بر دو پایه ایمان و حیقیقت بیان شده است. در این جا لازم است توجه شود که دفاع از معنویات، ویژه انسانهای دینی نیست و بنابراین، فداکاری و شهادت در انحصار پیروان ادیان قرارندارد. ما می دانیم که یکی از مهمترین خصوصیات تعهد معنوی و اصول اساسی، آمادگی برای جانبازی در دفاع از این اصول است.

سقراط حاضر شد که جان خود را در راه دفاع از این اصل فدا کند و بنابراین، شهید فلسفه خود شد و نتیجه به فیلسوف شهید شهرت یافت. نمونه های دفاع جانی ازاین اهداف، در تاریخ بسیار دور فراوان است. فلاسفه رواقی از این نظر پیشروتر بودند. تعدادی از فلاسفه باستان در راه دفاع از نظرات، اهداف و معنویات خود جان خود را فدا کردند.

حتی دفاع از مال و امور غیر معنوی نیز، تا مرحله دادن جان در تاریخ فراوان است.

تقریباً بسیاری از قوانین معاصر، این دفاع را کاملا قانونی و مشروع می دانند. بعضی از ادیان نیز این گونه جانبازی را هم شهادت معرفی کرده اند. بسیاری از مکاتب سیاسی نیز دفاع از اهداف سیاسی را مقدس و جانبازی در راه آنها را شهادت می دانند. حتی بعضی مکاتب سیاسی کاملا مادی نیز، به این شهادت معتقد می باشند. ولی ویژگی انسان در آمادگی برای جانبازی در دفاع از معنویات و اهداف، مستقیماً، غیر مادی است. مکاتب مادی که جانبازی در اهداف سیاسی مادی را درست و مشروع می دانند، در حقیقت اهداف معنوی را به لباس مادی در آورند و از آنها دفاع می کنند و در راه آنها جانبازی را تجویز می کنند، در حقیقت، شهادت در راه دفاع از اهداف معنوی را تجویز می کنند. اگر چگروارا (Cheguavara) و طرفداران اسطوره ای وی، مانند: تانیا(Tanya) در چهار چوب ایدئولوژی مادی کمونیستی جانبازی کردند، در حقیقت، در فکر انسانی خود، برای این ایدئولوژی مادی، توجیه ایدئولوژی یکی غیر مادی و معنوی داشتند تا توانستند جان خود را در راه دفاع از این هدف معنوی، که دفاع از شرف، عزت و آزادی انسانها بود، فدا کنند. انسانهای بزرگ، از آن نظر که انسانند، تنها جانبازی در راه دفاع از امور غیر مادی را درست می دانند و گرنه هیچ گونه توجیهی برای جانبازی در راه اهداف غیر مادی، برای آنان وجود نداشت و ندارد.

در این جا لازم است یاد آوری شود که اهداف معنوی قابل دفاع و جانبازی، ضرورتاً، لازم نیست، عیناً، اهداف دینی باشد. معنویات قابل دفاع در چهار چوبهای ایدئولوژی غیر دینی نیز قبل فهم است. نباید تصور کرد که معنویات در انحصار ادیان و یا ادیان رسمی می باشند.

داستان خود کشی حدود دویست نفر از پیروان یک فرقه نوخاسته در کشور گیانا، در اواسط دهه هفتاد، در راه دفاع از ایده های خود این مطلب را روشن می کند. جانبازی بسیاری از پیروان مکتب مارکسیستی در راه دفاع از هدف خود در بسیاری از مناطق دنیا، در زمان معاصر، نمونه های دیگری از این جانبازی در راه معنویات به ظاهر مادی را به ما نشان می دهند.

با توجه به آنچه گفته شد، فداکاری جانی نه مخصوص انسان و نه مخصوص پیروان ادیان است. البته ادیان هر نوع فداکاری را شهادت نمی دانند، ولی در برابر مکاتب غیر دینی نیز، هر نوع شهادت را فداکاری نمی دانند. به هر صورت، اصطلاحی که ادیان برای فداکاری به کار می گیرند شهادت است. در این مقطع از بحث لازم است یادآوری شود که شهادت درانحصاردین اسلام نیست. ادیان دیگر، بویژه مسیحیت نیز شهادت را تایید می کند. این اصطلاح Martyrdom مارتیردوم که به معنی لفظی شهادت (گواهی، دیدار، نظاره) است و اسم فاعل آن Martyr مارتیر به معنای شاهد، ناظر، گواه و شهید است.

کلمه مارتیر Martyr شهید، شاهد، گواه که در مسیحیت به کار می رود اصلاً یک کلمه یونانی است و در یونانی است و در یونانی مرادف بود با گواه Witnees درمعنای قانونی و مشاهده.

این کلمه ابتدا به وسیله حواریوندر مورد عیسی(ع) به کار گرفته شد(۵۷).این کلمه یونانی بعداً هم چنین اطلاق شد و به کار گرفته شد در مورد افرادی که، در صدر مسیحیت و پس از به صلیب کشیدن عیسی(ع)، مرگ داوطلبانه را بر ترک دین و ایمان خود ترجیح دادند و از این راه بر اعتماد به حقیقت و ایمان خود گواهی دادند. کلمه مارتیر(شهید) یا ویسّس(گواه) برای اوّلین بار به وسیله حواریون در مورد عیسی(ع) به کار رفت. هر چند مسیحیت، به طور کلی عیسی(ع) رامصلوب می داند و نه شهید. در مسیحیت شهیدان به سه گروه تقسیم می شوند:

۱. شهیدان اراده، ایمان و عمل مانند: استفن مقدس.

این گروه کسانی بودند که با اراده، مرگ را پذیرفتند از دین و ایمان خود دفاع کردند و عملاً کشته شدند.

۲. شهیدان اراده و ایمان ونه عمل مانند: لوچیای مقدس.

این گروه کسانی بودند که از مرگ نجات یافتند.

۳. شهیدانی که اراده بر فداکاری نداشتند و مرگ را آگاهانه انتخاب نکردند، ولی به خاطر دین خود به مرگ رسیدند.

به هر صورت لیستی از تغییر و تحوّل این کلمه فقط در مورد افرادی که بر اساس ایمان و اراده خود به مرگ رسیدند به کار رفت. همانطور که یادآوری شد با ازدیاد تعداد شهیدان در مسیحیّت، کتابهای مهم و فراوانی در شرح حال شهدا به رشته تحریر در آمد و این کار«شهیدشناسی» یا مارتیرلوژی Martyrology نام گرفت در کلیسای کاتولیکی ۱۴۰۰۰ نفر به عنوان شهید شناخته می شوند و مورد احترام رسمی می باشند.

تاریخ بزرگداشت شهدای مسیحیت به قرن دوم میلادی منتهی می شود.

آرامگاه شهدا از احترام خاص برخوردار بود و محل دعا و نیایش گردید.(۵۸)

سپس کلیساها بر فراز مزار آنان بر پا شد که به مارتیریوم Martyrium یا شهادتگاه شهرت یافت.

این نکته قابل توجه است که همانطور که کلمه شهید در اسلام به معنای گواه و الگو نمونه هر دو به کار رفته است، در مسیسحیت نیز مارتیرها گواه و الگو هر دو شناخته می شدند و مسیحیان شهیدان خود را نمونه های کامل مسیحیت می دانستند.(۵۹)رنگ سرخ، که رنگ خون بود، شعار شهادت معرفی شد و در کلیسای کاتولیکی تا سال ۱۹۶۹ شعار شهادت و رنگ سرخ مورد توجه و احترام خاص بود. روز شهادت شهیدان، روز آغاز زندگی جاودانه آنان تلقی می شد و به همین جهت به عنوان جشن میلاد آنان شناخته می شد.

در ادبیات کاتولیکی، شهدا بر اولیا تقدم داشتند.

برای مقایسه مفهوم شهادت در اسلام و مسیحیت، لازم است ابتدا، به اختصار، نقشی را که این پدیده در این دو دین داشته است و سپس نقاط اشتراک و اختلاف این دو دین را در این مورد، بررسی کنیم. بررسی اصطلاح کاملاً مشابهی که این دو دین برای این پدیده انتخاب کرده اند، تا حد وسیعی یگانگی پایگاه این دو دین را در مورد شهادت نشان می دهد.

در این مورد لازم است خاطرنشان شود که همانگونه که کلمه شهادت(از ریشه ش ه د) بر دو معنای دیدن، نظارت و گواهی ظاهری(به وسیله حواس) و باطنی (به وسیله دل و درون) به کار می رود و کلمه شهادت بر اساس معنای لغوی آن یک اصطلاح شرعی اسلامی شده است. کلمه مارتیردوم Martyrdomنیز چنین تحولی را پیموده است.

کلمه مارتیر دیدن و گواهی دادن در عهد جدید، مکرراً به معنای دیدن و گواهی دادن به یک واقعه(نه ایده)به کار رفته است(واقعه حضرت عیسی). در این رابطه یوحناJohn چنین می نویسد:

«آنچه را ما با چشمان خود دیده ایم، آنچه را مشاهده کرده ایم و آنچه را با دستان خود لمس کرده ایم به شمار نیز اعلام می داریم(۶۰)».

نه عهد قدیم و نه عهد جدید، شهادت و گواهی Witnees را در غیر معنای ظاهری دیدن و گواهی به کار نبرده اند، از این نظر، شهادت دارای مفهومی قانونی است (شاهد شدن و گواهی دادن).

تحول مفهوم شهادت در مسیحیت و انجیل در حد وسیعی تحت تأثیر مفهوم آن در یهودیت و تورات می باشد. در یهودیت عهد تورات و پس از آن، شهادت، عمل انفرادی مبتنی بر تقوا و مقاومت در برابر شیطان تلقی می شد. هدف از شهادت در یهودیت، تکامل و تقویت مبانی اخلاقی و معنوی مردم و جامعه بود. این تحول در هدف شهادت در یهودیت، نسبتاً، رشد یافته و دوره بعد به وجود آمد و مسیحیت در این رابطه از مفهوم شهادت تکامل یافته در دوران یهودیت رشد یافته متأثر شد(۶۱). پس از آن که مسیحیت شهیدان فراوانی را عرضه کرد این مفهوم حتی تکامل بیشتری یافت. شهیدان مسیحیت، خود را مقلد عیسی تلقی می کردند و در تحمل رنج و مشقت و پذیرش شهادت از او تقلید می کردند. یکی از شهدای اولیه، مسیحیت ایگناتیوس Ignatius اسقف انطاکیه (متوفی ۱۰۸ میلادی) بود. در نظر وی، شهید کسی بود که از عیسی، در تحمل مشقت، تقلید کند(۶۲).

لازم است توجه شود که چون مفهوم تکامل یافته شهادت در چهار چوب ایدئولوژیکی قابل پذیرش است و از آن جا که عیسی در مسیحیت خدای فرزند God the son تلقی می شود و بنابراین شهادت در مسیحیت به معنای فداکاری جانی در راه عیسی و برای تقرب به وی و جلب رضایت وی بوده است.(۶۳)

به هر صورت، با زیاد شدن تعداد شهدا در مسیحیت فرهنگ و ادبیات شهادت در مسیحیت به وجود آمد و رشد کرد. در نتیجه، مقابر شهدای مسیحیت مورد احترام وسیع در مسیحیت بعدی قرار گرفت و شکل شهید پرستی به خود گرفت. رشد فرهنگ خاص شهادت سبب شد که روز شهادت شهدا، روز تولد آنان تلقی شود.(۶۴)این نظریه که شهدا هرگز نخواهند مرد، بلکه برای همیشه زنده اند نیز در مسیحیت مورد توجه بود و شاید به همین دلیل بود که روز شهادت آنان روزتولدشان تلقی می شد. البته شاید در فرهنگ بت پرستی نیزروز مرگ بسیاری از اسوه های روزجشن و سرور بود و شاید مسیحیت از این نظر که روز شهادت را روز تولد جدید و روز سرور تلقی می کرد، از
فرهنگ بت پرستی متأثر بود(۶۵). خون شهید و در خون غلطیدن شهید یک نوع غسل تعمید دوم baptism تلقی می شد. جانبازان یا کسانی که از قتل رهایی می یافتند مورد احترام فوق العاده قرار می گرفتند و از امتیازات ویژه ای برخوردار می شدند(۶۶). بدون تردید پرستش مردگان در فرهنگ بت پرستی قبل از مسیحیت، در مسیحیت تأثیر فراوان
گذاشت و سبب شد که نوعی پرستش شهدا در مسیحیت به وجود آید. به همین علت بود که یکی از مسایل مورد اختلاف و درگیری بین مسیحیت کاتولیکی و مسیحیت پرتستانی همین مسأله پرستش شهدا بود. در دوره اصلاح طلبی مسیحیت Roformation به وسیله پروتستانها این مسأله پرستش بسیار جدی تلقی می شد. به همین دلیل بود که
مسیحیت کاتولیکی به طور مکرر در صدد تبیین مفهوم صحیح شهادت و شهید بر آمد(۶۷).

با توجه به آنچه تا کنون بیان شد، روشن می شود که پدیده و مفهوم شهادت در انحصار اسلام نیست، بلکه ادیان دیگر مخصوصاً، ادیان جهانی، بویژه مسیحیت نیز دارای این پدیده و مفهوم می باشد. دراین جا لازم است توجه شود که پدیده، مفهوم و فرهنگ شهادت در مسیحیت، مخصوصاً، با مفهوم، پدیده و فرهنگ شهادت در اسلام
شیعی شباهت فراوان دارد.

در قسمت اول بحث نشان دادیم که فداکاری جانی ویژه انسان نیست و در حیوانات نیز وجود دارد؛ بنابراین نمی تواند به تنهایی مفهوم شهادت را تشکیل دهد و تعریف کند.

در قسمت بعد بحث نشان داده شد که فداکاری جانی برای دفاع از معنویات نیز، به تنهایی نمی تواند عامل تشکیل دهنده پدیده شهادت شود؛ زیرا بسیاری از مکاتب مادی نیز فداکاری جانی را برای دفاع ازمعنویات، در لباس مادی، پذیرفته اند. بنابراین نتیجه گرفته شدکه فداکاری جانی در دفاع از معنویات بایدبر اساس ایمان به
حقیقت باشد(اصل ایمان و حقیقت). در قسمت بعد روشن شد که چون ادیان مختلف، بویژه مسیحیت فداکاری جانی در دفاع از معنویات را، بر اساس ایمان به حقیقت، پذیرفته اند، ولی چون حقیقت را با شبه حقیقت اشتباه کرده اند و چون عیسی(ع) را خدای فرزند تلقی کرده و تنها برای وصول به حقیقت(که از نظر آنان
عیسی است) و برای رضای وی و نزدیکی به او فداکاری را انجام می دهند، نمی توان این فداکاری را، حقیقتاً، شهادت شناخت. ضمناً در مسیحیت، چون شهادت بر اساس ارزش خود رنج و تحمل مشقت صورت می گیرد، در کیفیت فداکاری نیز اشتباه صورت گرفته است اما در اسلام، شهادت عبارت است از:

۱. فداکاری جانی در دفاع از حقیقت، بر اساس ایمان به آن و تنها برای جلب رضایت حق.

۲. کیفیت این فداکاری نیز باید همان باشد که با حقیقت سازش داشته، نه تضاد.بنابراین هدف وسیله را توجیه نمی کند و هر نوع فداکاری جانی هر چند بر اساس ایمان به حقیقت باشد شهادت شناخته نمی شود و مثلاً، انتحار بر اساس ایمان به حقیقت شهادت شناخته نمی شود.

۳. هدف از شهادت باید دفاع از حق و حقیقت باشد، نه رنج بردن و کشته شدن(چنانکه در مسیحیت است) و نه اهداف دیگر. شهدای مسیحیت کسانی بودند که تحت شکنجه انفرادی برای حفظ دین انفرادی خود جان دادند، ولی شهدای اسلام کسانی هستند که در نتیجه جهاد در راه خدا جان دادند.

۴. بررسی تطبیقی تاریخ شهادت در مسیحیت و اسلام ما را به این فرضیه رهبری می کند که شهدای مسیحیت افرادی بودند که برای حفظ دین انفرادی خود(به جز در جنگهای صلیبی که جنبه سیاسی داشت) به مرگ تن در دادندو اکثر شهدای اسلام افرادی بودند که در جریان جهاد و مبارزه در راه استقرار عدالت، حق و صلح شهید
شدند. البته در اسلام نیز شهدای انفرادی که برای حفظ دین شخصی خود جان دادند، بودند، مانند: سمّیه که اولین شهید اسلام و زن بود و بلال که اولین شهید اسلام و سیاه پوست بود.

با این ترتیب در حالی که شهادت در مسیحیت قبل از رسمیت یافتن و جهانی شدن مسیحیت شکل گرفت، شهادت در اسلام پس از آن که اسلام به صورت نظام کامل دینی، سیاسی و اجتماعی درآمد شکل گرفتوشاید به این علت است که برای شهادت در مسیحیت معاصر نقشی وجود ندارد در حالی که شهادت در اسلام، تا زمان معاصر، اهمیت خود راکاملاًحفظ کرده است.

.۵ جهاد، شهادت و جنگ در اسلام بیش از آن که مسائلی صرفاً، ایدئولوژیکی باشند به صورت مسایل حقوقی و فقهی در آمدند، به صورتی که فقها و حقوقدانان مسلمانان، مسایل، پیامدها، ویژگیها، آثار، شرایط و احکام آنها را تعیین کردند. این مسأله در مورد جهاد و جنگ، کاملاً روشن تر است. با توجه به این که شهادت در

مسیحیت، بیشتر، جنبه ایدئولوژیکی صرف دارد و از بعد حقوقی بر خوردار نیست می توان نتیجه گرفت که جهاد و شهادت و جنگ در اسلام و همچنین امر به معروف و نهی از منکر، که در حقیقت زیر بنای آنهاست، مسایلی حقوقی، اجتماعی، سیاسی می باشند نه صرفاً مذهبی – ایدئولوژیکی و برای تحمیل دین، مذهب و ایدئولوژی.

شهادت در اسلام

با توجه به آنچه گفته شد فداکاری ویژه انسانها نیست، شهادت به مفهوم گسترده (جان نثاری) ویژه مکاتب مذهبی و ادیان نیست

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.