پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد; سیدعلی اکبر قرشی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد; سیدعلی اکبر قرشی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد; سیدعلی اکبر قرشی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد; سیدعلی اکبر قرشی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۱

روح حاکم بر حوزه های
علمیه ،اخلاص و صمیمیت است .امتیاز واحترام ، جز بر مبنای دانش و
تقوی نبوده و چیزی غیراز تحصیلات علمی و معنوی ،ارزش ندارد.

حوزه ه، با محیط زهد و قناعتی که دارند، همواره مرکز خودسازی و
تهذیب نفس بوده اند. هدف از تاسیس حوزه ه، تحصیل معارف دینی و
انتقال آن به گسترده قلمرواسلامی و رساندن حقایق به گروههای
گوناگون ، دفاع از شریعت و حفاظت از کیان دینی است . حوزه ه، مجمع
اندیشه وران و عالمانی است که متصدی پاسخ گویی به نیازهای معنوی بوده
و به عنوان تشکیلاتی منسجم و هدفدار، رسالت[ استنباط احکام] و تبیین
فرهنگ دینی را به دوش می کشند. محیط حوزه ، به مثابه مرکز آموزش و
کارآموزی است که طلاب ، پس از گذراندن دوران فراگیری ، باید جلب جایگاه
کار شوند و آنجه فرا گرفته اند، به کار بندند.

جامعه اسلامی ، روی نیازی که به مسائل معنوی و شرعی دارد، نمی تواند
برای تامین خواسته هاازافراد عادی بهرمند شودازاین روی ، به
نیروهای مهارت یافته و با صلاحیت نیازمنداست .

اینجاست که باید مدت فراگیری در حوزه علمیه ، محدود باشد، تا
پیوسته نیاز جامعه اسلامی برآورده شود و شعاع ارشاد وابلاغ همه سو را
فراگیرد.

در هیچ مرکز آموزشی ، دیده یا شنیده نشده که : دانش طلب ، برای اقامت
همیشگی راهی آنجا شود و همه یا حتی عمده عمر سودمند خود را در
آنجا سپری کند وازامکانات و مزایای آن بهره گیرد.

سوگمندانه ،اکنون وضع بسیاری از حوزه های علمیه چنین است یعنی ،
برنامه مشخصی برای مدت تحصیل و بهره گیری از آن ، در خارج از حوزه ،
نیست . برخی حوزه را با موطن همیشگی و آرامگاه ابدی اشتباه گرفته اند
که رحل اقامت افکنده و هدف از تحصیل را فراموش کرده اند. بودجه و
امکانات حوزه ، جزء بیت المال و برای تبلیغ دین وارشاد مسلمانان است ،
نه برای اداره زندگی افرادی که بهره ای از آنان نصیب جامعه نمی شود.

نباید در تنور کم همتی سوخت و در غبار مسامحه گری و سهل انگاری
مدفون شد. جا دارد چشم گشاییم واسوه های تحسین برانگیز حوزه ها را
بنگریم که در کمترین مدت ، مایه علمی رااز حوزه گرفته اند و شاخسار
پر بار خود را به دستان نیازمند نزدیک ساختند.

باید باور کرد که تحصیل و تحقیق ،از
ویژگی در حوزه ماندن نیست ، بلکه اگر همت یار و توفیق مددکار شود،
هر جا مدرس علم است و هر سوی محضر تحقیق .

استاد آیه الله سید علی اکبر قرشی ،از شاخصترین این بلند همتی و
سودمندی است که سالهای سال مانند شمعی فروزان ، فرا راه خلق خداست و
در خدمت به معارف دینی می کوشد. آنان که با قرآن سروسری داشته و دمی
را با صحیفه سجادیه می گذارنند،این پژوهشگری بلند مرتبه و پوینده
متبحر رااز دیرباز می شناسند.

جویندگان اسرارالهی و رمز و راز فرقانی ، سالهاست که جلسه های
تفسیراستاد را منبع فیضی یافته اند که شیفتگان معانی و دلداگان حدیث
دوست را پاسخ می دهد.

آثار جاویدان ، حلقه های درسی و محفلهای انس او، چون نگار زیبایی بر
دفتر زندگیش می درخشد. حوزه و دانشگاه ، پیوسته از درسها و زمزمه های
محبت استاد بهره مند شده و می شود.

حضور مرتب ایشان در مسجد و آمادگی برای هرگونه پرسش و مراجعات
دینی ،او را روحانی تمام عیار ساخته است .امید آن که خداوند بزرگ ،
توفیق دهداز گفته های برخاسته از دل آن بزرگوار، بهره یاب گردیم .

[حوزه]

حوزه : با سپاس از حضرت عالی که وقت شریفتان را دراختیار ماگذاشتید، خواهشمندیم زوایایی از زندگانی تحصیلی خویش را برای ما و
خوانندگان محترم مجله بیان بفرمایید.

استاد: بسم الله الرحمن الرحیم ، وصلی الله علی
رسوله واهل بیته الطاهرین و علی امیرالمومنین و علی مولانا صاحب
العصر والزمان ، بقیه الله فی الارضین ، والسلام علینا و علی عبادالله
الصالحین .

من ، در چهاردهم
شعبان سال ۱۳۴۷ ه.ق . در شهرکی به نام بناب ،از توابع مراغه ، متولد
شدم . تحصیلات ابتدائی را در یکی از مدارس ملی (آن زمان ، بیشتر مدارس
ملی بود) گذرانم . سپس در حوزه علمیه بناب ، به تحصیل علوم دینی
پرداختم . مقدمات را نزد علمای بناب ، مخصوصا پدرم ، سیدمحمد قرشی ،
رحمه الله علیه ، که از روحانیان وائمه جماعت آن شهر بود، فرا گرفتم .
پدرم ازاخبار زمان بود. من بیشتر موفقیتهای خود رااز تاثیر پاکی
و تلقینات آن مرحوم می دانم که خداوند در وجودم ظاهر فرمود. در پاکی
و شایستگی آن مرحوم ، همین بسی که روز وفات وی ، تمامی مردم دست از
کار کشیدند و یک پارچه در تشییع جنازه آن مرحوم شرکت کردند.این
تشییع واظهار محبت مردم آنچنان با شکوه بود که باعث تاثیرهای مثبت
در بعضی افراد شد.

حدود سال ۱۳۲۴ شمسی ، راهی حوزه علمیه قم شدم و با شروع به درس
مطول و لمعتین ،ادامه تحصیل دادم . تحصیلات من تا فوت حضرت آیه الله
بروجردی[ ره] ادامه یافت . پس از فوت ایشان ، مشکلاتی پیش آمد که
نتوانستم در قم بمانم ازاین روی ، ناگزیر به بناب برگشتم و دراین
موقع بود که در شهرارومیه (که پیش از آن ، درایام تبلیغ ، به آنجا
می رفتم و با محیط آشنایی داشتم ) ماندگار شدم .

اگر چه اقامتم در حوزه علمیه قم چندان طولانی نشد،اما با توفیقات
الهی ، حدود سی سال است که تمام وقتم به مطالعه ، تدریس و نوشتن گذشته
و می گذرد. یکی از جهاتی که باعث شداین مصاحبه را بپذیرم ،این بود
که به برادران روحانی عرض کنم : در خارج از حوزه هم می شود مطالعه
کرد، تحقیق کرد و زحمت کشید. فراگیری و تحصیل ، منحصر به ماندن در
حوزه نیست . پس از گذراندن دوره ای از تحصیل که توانایی لازم علمی پدید
آید و زمینه مراجعه به منابع و متون فراهم گردد، می شود در خارج از
حوزه ، بخصوص مناطقی که نیاز معنوی و فرهنگی مردم ، بیشتراست ،ادامه
تحصیل و تحقیق داد.

حوزه :این موضوع ، به خاطراهمیتی که دارد، بااجازه حضرت عالیدر بخش پایانی مصاحبه به آن می پردازیم .اکنون خواهش می کنیم : راجع به
اساتید بزرگوارتان بو بهره یی که از محضر آن بزرگان برده اید صحبت
بفرمایید. ،

استاد: بعضی ازاساتیدی که از محضر آنان بهره
برده ام ، به رحمت الهی پیوسته اند و برخی در قید حیات هستند که
خداوند رفتگان را غریق رحمت بی کران خویش گرداند و به موجودین ، عمر
طولانی و با عزت عنایت بفرماید.

بحث بدیع ،از کتاب
مطول ، و شرح لمعه را خدمت حجه الاسلام محمدتقی زرگر و رسائل را نزد
مرحوم آیه الله شهید صدوقی ۱ خواندم . مرحوم صدوقی ،از حافظه
فوق العاده ای برخوردار بود و روزانه چند درس ر، بدون نیاز به
مطالعه ، تدریس می کرد واضافه براین ، کارهای دیگری نیز در حوزه داشت
که به آنها می رسید.

آیه الله سید محمد باقر سلطانی طباطبائی ، ۲ایده الله ، در مسجد
امام حسن[ ع] تدریس می کردند. و بحث بیع و خیارات ،از مکاسب ، را نزد
ایشان خواندم .از چگونگی آشنایی باایشان واشتیاق شرکت در محافل
درس آن بزرگوار، خاطره ای دارم که نقل می کنم : می دانید که طلبه هنگام
شروع به کتاب تازگی داردازاین روی ، بایداستاد رسائل ، در تفهیم
مهارت کافی را داشته باشد. من ، پیش ازاین که به درس آیه الله شهید
صدوقی بروم ، بحث قطع ،از کتاب رسائل ، را پیش یکی ازاساتید، شروع
کردم ،اما مطلب ، آنچنان که باید روشن نمی شد.
دراین فکر بودم که شایداشکال از جانب فکر و ذهن من باشد و من ،
توان فهمیدن رسائل را ندارم .اتفاقا ، روزی برای پرسیدن مطلبی ،از
همین باب قطع ، نزد آیه الله سلطانی رفتم .ایشان ، مطلب را بگونه ای
بیان داشتند که کاملا فهمیدم . متوجه شدم که اشکال در توان ذهنی من
نیست بلکه نقص در بیان نارسای استاداست که اگر زنده است خداوند
توفیقش دهد واگر به رحمت الهی رفته خداوند غریق رحمتش گرداند. به
این صورت بود که ارادت من نسبت به آیه الله سلطانی زیاد شد و آرزو
داشتم روزی نزدایشان درس بخوانم . بعدها که به مکاسب رسیدم درس
ایشان راانتخاب کردم و مکاسب را خدمت ایشان خواندم . خاطره
آموزنده ای از درس ایشان یادم هست که بیان می کنم : روزی ، مطلبی را
بیان فرمودند و ما هم گوش کردیم و فردای آن روز آمدند و گفتند: آن
مطلب دیروزی رااشتباه گفته ام ،ازاین روی ، حدود بیست دقیقه ، درباره
اشتباه خودشان صحبت کردند و تذکر دادن که اشتباه کردند مانعی ندارد
ولی مهم این است که انسان اشتباهش را جبران کند و شهامت برگشتن را
داشته باشد.

مقداری هم از محضر مرحوم آیه الله فاضل لنکرانی ، پدر آیه الله محمد
فاضل ، که اکنون ازاساتید محترم حوزه علمیه هستند، بهره گرفته ام .

شرح تجرید را هم نزد مرحوم ، آقای آقا سید حسین قاضی گرفته ام .
ایشان عضو هیات ممتحنه ای بود که از طرف مرحوم آیه الله بروجردی
انتخاب شده بودند و در مدرسه فیضیه ،از طلاب ،امتحان می گرفتند.ایشان
پسر عمویی داشتند که مقداری هم درس ایشان شرکت کرده ایم . مدتی نیز
درس خارج مرحوم آیه الله بروجردی ، رفتم که اواخر عمرایشان بود.

حوزه : لطفا خاطرات خویش رااز مقطع زمانی که در حوزه علمیه قم ، مشغول تحصیل بودید بیان کنید.

استاد: در آن وقت شهریه وامکانات کم بود. مجردین ، در ماه ، بیست و
دو تومان از مرحوم آیه الله بروجردی و پنج من نان هم از مرحوم
آیه الله حجت دریافت می کردند.از خاطراتی که از آن زمان به یاددارم ،
آمدن مرحوم نواب به حوزه علمیه است . روزی خبر شدم که آن مرحوم ، شب ،
در بالا سر حضرت معصومه[ س] سخنرانی خواهند کرد. تا آن وقت مرحوم نواب
را ندیده بودم . شب رفتم . مجلس آماده بود و مردم منتظر بودنداما
پیش از آمدن آن مرحوم ، چند نفر آمدند و منبر را بردند. طولی نکشید
که چند نفراز فدائیان اسلام ، که جوانان رشید و تنومندی بودند، وارد
مجلس شدند. در پی آنان مرحوم نواب با جثه ای کوچک و لاغر،اما خوش
سیما و محجوب ، وارد مجلسی شدند و با سرعت ، روی دوش یکی از جوانها
رفت و روز کرد به قبر حضرت معصومه و گفت :این ، جده من حضرت معصومه
است . کسی نمی تواند مانع سخنرانی من باشد. مقداری که صحبت کرد، کسی
آمد و به مرحوم نواب چیزی گفت : نواب فرمود: سخنرانی به فردا موکول
شد. مردم متفرق شدند. فردای آن روز آمدیم ، منبر گذاشته بودند و کسی
هم مزاحم ایشان نشد.

این واقعه ، مربوط به زمانی می شود که چند سالی از فوت رضاخان گذشته
بود. زبان مرحوم نواب ، مانند ذوالفقار جدش ، علی بن ابی طالب[ ع] رسا و
دشمن برافکن بود. خیلی فوق العاده صحبت می کرد. به خانواده پهلوی
صریحاانتقاد می کرد.

وقتی به رضاخان می رسید، بدون کوچکترین ترسی به او لعنت می کرد.
آنان را ستمگر، خائن و باعث بدبختی مردم معرفی می کرد.

پس از سخنرانی ، آمد کنار قبر حضرت معصومه و مشغول خواندن زیارت
جامعه کبیره شد. تا آن موقع ،این چنین به مفاهیم عالیه این زیارت
پی نبرده بودم . زیارت جامعه از آن زمان در ذهن من بیشتر جاافتاده و
به اهمیت و مضامین عالیه آن بیشتر پی بردم .

از خاطرات آن زمان ، که به یاد دارم ،
این است که : مرحوم سید عبدالحسین واحدی ، دومین عضو موثر فدائیان ،
از شاگردان مرحوم ، آیه الله شهید صدوقی بود و در درس رسائل ایشان
شرکت می کرد و در کنار آن شهید می نشست . مرحوم واحدی
با حضرت آیه الله صدوقی بسیار نزدیک و خصوصی بود. بارها دیدم که دو
نفری با یکدیگر گفتگو می کنند. بعد متوجه شدم که فدائیان ، راجع به
مسائل سیاسی و فعالیتهای خود با آن مرحوم مشورت می کنند وازایشان
راهنمایی می گیرند مرحوم واحدی نیز، سیدی بزرگوار و بسیار محجوب بود
و عمامه کوچکی بر سر می گذاشت . در آن زمان که ما به درس مرحوم صدوقی
می رفتیم ، در قسمت غربی صحن بزرگ ، آب انبار وسیعی بود، که اکنون جزء
مسجداعظم شده است ، روی آن ، مدرس بزرگی بود که آیه الله مرعشی نجفی
درس کفایه می فرمودند و آیه الله صدوقی ، پس از درس ایشان ، رسائل تدریس
می فرمودند.البته مرحوم آیه الله صدوقی درسهای دیگری هم داشتند که
من شرکت نمی کردم . :

از خاطرات آن زمان این است که : شاه از سفرایتالیا واروپا برگشته
بود. شاه در آن سفر، با پاپ ملاقات کرده بود. شاه ، توسط فرماندار
قم ، به آیه الله برجردی پیام فرستاده بود که : تصمیم دارد با آیه الله
ملاقات کند. مرحوم آیه الله بروجردی به فرماندار قم گفته بودند: ذیل
نامه شاه بنویسید، وقت ندارم .

نقل کردند که : برخی از
اطرافیان حضرت آیه الله بروجردی ،ازایشان خواسته بودند که این ملاقات
صورت بگیرد، ولی ایشان نپذیرفت و دستور دادند: بنویسید وقت ملاقات
ندارم .

از جمله خاطراتم در حوزه علمیه قم ، مربوط می شود به وقتی که جنازه
رضاخان خبیث را به ایران آوردند. نقل کردند که :از آیه الله بروجردی
خواستند بر جنازه نماز بخواند،اماایشان حاضر نشدند. هنگامی که
جنازه را به قم آوردند، آیه الله بروجردی ، آیه الله حجت و سایر مراجع ،
قم را ترک کردند. درهای مدارس علوم دینی بسته شد. به طلاب اجازه
ندادنداز مدارس بیرون بروند. مااز منفذ در مدرسه فیضیه نگاه
می کردیم . جنازه در صحن اتابک بود. صحن بسیار خلوت بود چند نفر
بیشتر نبودند. یک نفر، که ظاهرا مصری بود، با لحن خوشی قرآن
می خواند. در داخل صحن مطهر، مطلق، معممی نبود، فقط در میان خدام
حرم ، پیرمرد هفتاد ساله ای ، به نام شیخ عبدالرزاق ، بود که در صحن
مساله می گفت واز آستانه حقوق می گرفت .
نقل کردند که : وقتی این پیرمرد مساله گو به جمع تشییع کنندگان
پیوسته بود، آنان به عنوان این که ایشان از آیات عظام هستند و برای
تشییع جنازه شاه شرکت کرده اند، به سوی وی ، برای مصانحه واحوال
پرسی هجوم آورده بودند!

شاید، بعضی از طلاب با لباسی معمولی ، برای تماشا و خبرگیری ، در
مراسم شرکت کرده باشند،اما هرکز معممی شرکت نداشت .

حوزه : لطف،انگیزه خود راازاقامت در شهرارومیه ، بیان کنید و همچنین برای ما و دیگر طلاب محترم بفرمایید که چگونه خلا دوری از
حوزه علمیه را پر کردید.

استاد: بنده ایام تبلیغی به ارومیه می رفتم ،
ازاین روی ، با محیط آن شهر آشنا بودم . هنگامی که از قم به بناب
برگشتم ، بعضی از آشنایان گفتند که درارومیه ،اهل علم کم است و
زمینه استقبال و نیاز هم زیاداست ، شمااینجا بمانید.

حرف آقایان درست بود. منطقه نیاز شدید به روحانی داشت و متاسفانه
روحانی هم کم بود که یکی از عوامل کمبود روحانی شخصی بود به نام
[عرب باقی] ، که اخباری مسلک بود و با حوزه علمیه میانه خوبی نداشت .
این شخص ، مدتها علیه روحانیت و مراجع تقلید تبلیغ کرده بود و دربار
هم ازایشان حمایت می کرد. به خاطر موقعیت خاصی که داشت ، تبلیغاتش
موثر واقع شده بود.این تبلیغات باعث شده بود که مردم ارومیه ،
رغبتی به فرستادن فرزندانشان ، برای تحصیل علوم دینی ، نداشته باشند و
ازاین جهت ، خلا زیادی در منطقه به چشم می خورد. مردم از من استقبال
کردند و خواستند که آنجا بمانم . من هم گر چه از حوزه سیر نشده
بودم ، ولی جریانها و پیشامدهای اقتصادی وامثال اینها باعث شد که در
آنجا بمانم ،اما بعدا و (چنانکه خواهم گفت )این نقص دوری از حوزه
را توانستم به وسیله بحثهایی که با رفقا داشتم ، جبران کنم و
تحصیلاتم راادامه دهم .

حوزه : فرمودید که سی سال است درارومیه مشغول تدریس و تحقیق هستید، خواهشمندیم ، چگونگی کار را برای م، توضیح بدهید

.

استاد: حدود سال ۳۲، درارومیه ساکن شدم . در آن زمان عده ای از طلاب
علوم دینی از قم برگشته بودند، که حال و وضعشان مانند من بود
یعنی ، مسائلی باعث شده بود که نتوانند در حوزه بمانند. یکی از آنان ،
دانشمند محترم ، آقای محمدامین رضوی بود، که اکنون در تهران تشریف
دارند. درس تفسیری راه انداختیم که به مدت ۱۰ یا ۱۲ سال ، هر روزه ،
برگزار می شد. آن زمان ، به خاطر فراغتی که داشتیم و به سایر کارهای
علمی و تبلیغی کمتر مشغول بودیم ، به اینگونه مباحث و تحقیقات بهتر
می رسیدیم .

هر روز،از ساعت ۱۰الی ۱۲، در یکی از منازل جمع می شدیم ، و جلسه
تفسیر را برگزار می کردیم . در کنار تفسیر، مقداری از روایات وسائل
الشیعه را هم به بحث و گفتگو می گذاشتیم .این بحث ده – دوازده ساله
باعث بیشتر شدن مطالعه و تحقیقمان شد.

البته این مباحث را توضیح بیشتر، به گونه ای که
برای عموم مفید باشد، به مساجد شهر هم گستراندیم ، مثلا جناب آقای
امین رضوی واینجانب ،این مباحث را در مساجدی که برنامه داشتیم ، به
عنوان درس تفسیر مطرح کردیم .

پس ازاین تحقیقات بود که دست به قلم بردیم و به نوشتن کتاب
پرداختیم .البته همه این برکات ،از همان مباحثات تفسیر و بهره گیری
از کلام الهی بود که معارف دینی بیشتر آشنا شدیم و راه را پیدا
کردیم .این جمع ما حدود ۷ – ۱۰ نفر بود. بحث دراین جمع ، به طور
آزاد مطرح می شد. دراین مدت ۱۲ سال ، تا سوره[ یس] مورد مطالعه و
بحث قرار گرفت .

این بحث ، در وجود ما خیلی اثر کرد. بااین که گاهی از ناحیه ساواک
تحت تعقیب قرار می گرفتیم و مزاحمتهایی می شد،امااهمیت نمی دادیم و
کارادامه می یافت .

دوستان یادداشتهایی بر می داشتند،امااثر عمده این جلسات این بود
که به جریان مطالعه ، تحقیق و نوشتن افتادیم . تمام کارهای علمی و
فرهنگی که بعداانجام شد،از برکات همان جلسات بود.

حوزه : لطفا بفرمایید، جمع شم، چه روشی درتفسیر قرآن کریم داشت .

استاد: تفاسیر را مطالعه می کردیم و مطالبی که درباره آیه مورد
بحث بود می دیدیم و به کتابهای لغت هم مراجعه می کردیم . در جلسه هر
کسی نظر خود را بان می کرد. بحث کاملا آزاد بود و برادران نظرها را
می شنیدند. مطالب ارائه شده ، گاهی تایید و گاهی هم رد می شد.

حوزه : قاموس قرآن ، جایگاه خوبی را در فهم قرن داشته و دارد.

طبیعتا حضرت عالی در نگارش آن ، به منابع لغوی و تفسیری زیاد مراجعه
کرده اید، لطفا پس از معرفی اجمالی این کتاب شریف ، بفرمایید که در
بیان لغتهای قرآن ، چه منبعی را سودمندتر می دانید.

استاد:نوشتن قاموس ، پنج سال واندی طول کشید: ( از ۱۳۴۹/۰۴/۱۲، تا
۱۳۵۴/۰۲/۳۱) در نوشتن این کتاب ، به منابع دست اول ، مانند:المصابح
المنیر فیومی ، (م .۷۷ه.ق .) والصحاح جوهری (م .۳۹۳ه.ق .) مراجعه
کرده ام .

این کتاب ، تنها درباره لغات قرآن نیست ، بلکه گذشته از آن ، در
نوبت خود یک کتاب تفسیر واگراغراق نباشد یک دائره المعارف مخصوص به
قرآن است . در هر ماده که تشخیص داده شده آیاتی چند نقل و تفسیر شده
است . دراین فرهنگ ، به اقتضای حال ، به روایات ، شان نزول آیات ،
بعضی از قضایا واقوال بزرگان اشاره شده است . به اقتضادی حال ، در
بسیاری از موارد، بتفصیل بحث شده است . ذیل بعضی از کلمات ، مانند
آدم ،اجل ،ارض ، بحر، جن ، عرش و … مفصلا بحث شده است .

اما در ریشه یابی کلمه ه، دو
کتاب رااز همه بهتر و صحیحتر دیدم : یکی مجمع البیان مرحوم طبرسی
(م .۵۴۸ه.ق .) و دیگری المفردات فی غریب القرآن ، راغب اصفهانی
(م.۵۰۲ه .ق .)این دو کتاب ، آن مقدار که من به دست آوردم ، در ریشه یابی
کلمات عرب ، دست بالایی را دارند و برای بیان لغتهای قرآن سودمندند.

اما درباره تفاسیر: بعضی از غربیهاایراد گرفته اند که : مطالب
قرآن خیلی پراکنده است واز مطلبی به مطلب دیگر می پردازد و ظاهر
آیات ، چندان به یکدیگرارتباطی ندارند. برای پاسخ به این اشکال و
روشن شدن این موضوع ، بهترین تفسیر، به نظر من ،المیزان است .البته
المنار هم دراین زمینه ، کار کرده است اما به پایه المیزان
نمی رسد.المیزان ،این ایراد را خوب حل کرده وانسجام وارتباط آیات
را به یکدیگر، به خوبی روشن ساخته است .از جهات لغوی وادبی ،
مجمع البیان را بهترین تفسیر یافتم .

حوزه : گویا حضرت عالی مشغول نوشتن تفسیری هستید که اخیراهم ،الحمدالله ، دو جلد آن منتشر شده است . لطف،انگیزه خود رااز
نوشتن این تفسیر بیان کنید و همچنین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.