پاورپوینت کامل اصول کلی و شیوه های عملی رسالت اجتماعی حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اصول کلی و شیوه های عملی رسالت اجتماعی حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اصول کلی و شیوه های عملی رسالت اجتماعی حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اصول کلی و شیوه های عملی رسالت اجتماعی حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۹

مطالبی را که در مقاله گذشته آوردیم ، جایگاه
اجتماعی حوزه رااز جنبه نظری آن مطرح می نمود واز نقطه نظر شناخت
بایدها بدان می نگریست و موضوع رااز بعد یک بینش مذهبی و عقیدتی ،
بعنوان ضرورت تداوم امامت در جامعه مورد بررسی قرار می داد، فارغ از
این که اصول عملی و شیوه های اجرایی آن در شرایط گوناگون تاریخی
چگونه است .

واما آنچه دراین نوشته هدف مااست ، بیان برخی ازاصول کلی و
شیوه های عملی و جنبه های اجرایی جایگاه اجتماعی حوزه و روحانیت
می باشد. زیرا تحقیق انقلاب اسلامی و تلاش برای پیاده کردن قوانین الهی
و خلاصه مقتضیات زمان تااندازه ای ، تبیین جنبه های نظری را به دنبال
داشته است . ولی موضوعی که کمتر مورد توجه قرار گرفته ، شناخته اصول
عملی و شیوه های صحیح واصیل حضور حوزه در صحنه مسایل و فعالیتهای
اجتماعی می باشد.

با پیروزی انقلاب اسلامی ، صحنه های مختلف فعالیتهای اجتماعی ، ناگهان بر روی
حوزه ها گشوده شد و به جهت نیازهای فراوان جامعه و نیزاحساس وظیفه و
مسوولیت ، بسیاری ازاصحاب حوزه به فعالیت های اجتماعی رو آوردند،
در حالی که حضور و دخالت آنان از سوی یک تشکیلاتی حسابگر حوزه ای و
مدیریت نیازشناس و گزینشگر و سازمان دهنده ، هدایت و کنترل نمی شد و
این امر، علاوه بر مشکلاتی که از ناحیه عناصر فرصت طلب و ناصالح و
جاه پرست به وجود آورد، یک اشکال اصولی داشت و آن ، ناهماهنگی و
بی برنامگی بود، زیرا هر فردی ، خود می بایست براساس بینش و فهم و
استنباط شخصی خویش کاری را لازم بداند واحساس ضرورت کند و بدان
اقدام نماید و یا حداکثر مراکز سازمانها وارگانهایی که در مقایسه
با مدیریت فراگیر حوزه ای محدود و فاقد شناختها واختیارات فراگیر
بودند، می بایست به تعیین نیازها و جذب نیروها بپردازند .

در حالی که اگر آنچه در بخش مبانی نظری جایگاه اجتماعی حوزه بیان
گردید، بعنوان یک ضرورت تلقی گردد و مساله ایجاد حاکمیت اجتماعی
اسلام و حفظ و پاسداری از آن ، بصورت یک عمل آلی استراتژیک شناخته شود
و بعنوان یک عقیده مکتبی پذیرفته گردد، بدیهی خواهد نمود که برای
تحقق آن ، حرکتهای فردی و محدود و ناهماهنگ و گاه بی تناسب ، کاری را
از پیش نخواهد برد و آن هدف را تامین نخواهد کرد.

زیرا در عصر حاضر، مساله حاکمیت و حکومت اسلامی و موضوع گسترش آن
وبعد فرهنگی نیرومند و مرزناشناس ، یکی از مهم ترین مسایلی است که
افکار سیاستمداران و صاحب نظران مکاتب مادی و غیر مادی دنیارا به
خود جلب کرده است و به شیوه های مختلف مبارزه و مقابله با آن
می اندیشند برای خاموش کردن این صدا و متوقف کردن این حرکت[ زر و زور
تزویر] را در بعد جهانیش بکار گرفته اند. زر را ذخائر نهفته در
سرزمینهای اسلامی و بزرگترین صادر کننده نفت جهان و زور رااز
سلاحهای اتمی و کاخ ابرقدرتها و حکومتهای پلیسی و تزویر رااز
بنگاههای بزرگ تبلیغاتی فراهم آورده و در یک حرکت همسو، جهت داده اند
تااز تولد و ظهور گسترده حاکمیت اسلام و حکومت اسلامی جلوگیری کنند!

و شک نیست که چنین تولد و ظهوری به سادگی و بدون یک حرکت نظامدار
و برنامه دقیق و سازمان یافته و سامان دار میسر و عملی نخواهد بود.
و در بسیاری از موارد،این حرکت ، باید موسی وار در دامان حکومتهای
فرعونی پرورش یافته و به هنگام قدرت ، بر آنان بشورد.

اینجاست
که باز هم ضرورت وجود یک مدیریت – با ویژگیهای که برای آن لازم
دانستیم – بیش از پیش خودنمایی می کند، زیر، در پرتو یک تشکیلات منزه
علمی و یک مدیرت فراگیراست که می توان جایگاه حقیقی و شایسته
حوزه ها را در جامعه از جنبه شیوه های عملی مورد شناسایی قرار دارد
اگر جزاین باشد، کارهای فردی و ناهمگون و نامتناسب و بی انسجام و
غیراصولی و شیوه های سست و غیر علمی و کارهای روبنایی ، نه تنها توان
پیروزی بر حرکت نظامداراستکبار جهانی را ندارد، بلکه توان حفظ
نظام اسلامی بخش محدودی را هم نخواهد داشت و در آن صورت یک تحول
پیش بینی نشده ، می تواند زمینه های اجتماعی و حتی فعالیتهای فردی رااز
حوزه ها بازگیرد و تجربه تلخ هزار و چند صدساله جدایی دین از
سیاست و حاکمیت حکومتهای ضداسلامی و ضدبشری بر جوامع اسلامی ، باز هم
تکرار شود !

در شرایط کنونی تاریخ ، چگونه عمل کردن حوزه و
روحانیت برای حفظ حاکمیت اجتماعی اسلام ، سرنوشت سازاست . زیرا بخشی از
وعده خداوند تحقق یافته که می فرماید:[ عسی ربکم ان یهلک عدوکم و
یستخلفکم فی الارض] ۱ و بخش دیگر آن که حاکمیت اسلام ، بر کل جوامع و
فتح همه سنگرهای کلیدی جهان است ، مبتنی بر چگونه عمل کردن ماست .
چرا که خداوند درادامه همان وعده می فرماید :[فینظر کیف تعملون] و
سنت خداوند چنین جاری شده است که عمل ما[ اجل] دشمنان ما و یا[ اجل]
خود ما را مشخص نماید، درست عمل کردن ما روزگار دشمن راازاو
می گیرد و پشت کردن ما به واقعیتها و وظایف و مسوولیتها[ اجل] خود
ما رقم خواهد زد[ وان تتولو یستبدل قوما غیرکم ثم لایکونواامثالکم]
و نیز[ اذا جاءاجلهم لایستاخرون ساعه ولایستقدمون] ۳ .

آنچه ازاین آیات استفاده می شوداین است که :اولا رابطه عمیقی
میان عمل انسانها و سرنوشت اجتماعی آنان است واین ، غیراز عمل فرد
و سرنوشت فردی اوست . زیر، دراین گونه آیات ، همواره قوم و مردم
جامعه مورد خطاب قرار گرفته اند و ثانیا منظوراز عمل ، فقط گناه و
ثواب و عصیان واطاعت پروردگار نیست بلکه شامل تخلف از قوانین
تشریعی و تکوینی در بسیاری از موارد، بخصوص در مسائل اجتماعی ، نوعی
پیوستگی وجود دارد.

مرحوم استاد مطهری ، در ذیل این آیات:[ وقضیناالی بنی اسرائیل فی
الکتاب لتفسدن فی الارض مرتین و لتعلن علوا کبیرالله وان عدتم عدتا
و جعلنا للکافرین حصیرا] ۴ پس از بیان معنای آیات که در زمینه
گردش ایام و چرخش دولتها وافول و طلوع آنها و روزگار خوشی و سعادت
و نیز نگرانی و نکبت امتهاست ، می فرماید:

[ جمله اخیر – وان عدتم عدنا
– ( هر چه به تباهی بازگردید ما به زبون ساختن شما به دست دشمن باز
می گردیم ) با توجه به این که مخاطب ، قوم وامت است نه فرد، کلیت و
سنت بودن قوانین حاکم بر جامعه را می سازند]. ۵

بنابراین ، وارثان زمین ،
همانگونه که باید دارای تقوای فردی واجتماعی باشند تا فرجامی روشن
درانتظار آنان باشد که خداوند می فرماید :[ ان الارض لله یورثها من
یشاء من عباده والعاقبه للمتقین] ۶ . باید شیوه ها و شگردها و
برنامه های آنان از نظر علمی و عینی واجرایی نیز صحیح بوده و با
قوانین تکوینی و سنتهای الهی حکام بر جامعه و تاریخ بشر منطبق باشد.
زیرا یک مومن ، هر چه تقوی داشته باشد، در صورتی که قدرت مدیریت یک
مجموعه را دارا نباشد، تقوای فردی و روحیه معنوی او، خلا مدیریت و
کمبود علمی و نقص شیوه های عملی او را جبران نخواهد کرد واگر به
اجبار و ناگزیری اداره آن مجموعه را عهده دار شود، آن مجموعه ، رو به
سستی واز هم پاشیدگی خواهد گذاشت

همین موضوع ، در رابطه با یک سیستم علمی و نظام معنوی نیز صادق
است . یعنی نظام حوزه وافراد آن ، هر مقدار هم که دارای معنویت
باشند، در صورتی که مکانیسهای اجتماعی را نشناسند واصول و ضوابط
حاکم بر تربیت و تعلیم و هدایت و رهبری یک جامعه را ندانند و یا
رعایت نکنند، توان رهبری معنوی و هدایت اخلاقی آن جامعه را نخواهند
داشت و زمینه از آنان گرفته خواهد شد.

به هر حال[ معلمی] روحانیت در نظام حاکمیت اسلام و دخالت و حضوراو
در صحنه های عملی واجرایی نظام ، دارای اصول و ویژگی هایی است که ما
به برخی از کلیات آن اشاره خواهیم داشت .

اصولی کلی رهبریو هدایت جامعه

رهبری فکری و فرهنگی و عقیدتی یک جامعه و هدایت اخلاقی جوامع بشری ،
کاری نیست که تنهااز طریق منبر و تریبون و وعظ و خطابه تحقق پذیر
باشد، بلکه کار تعلیم و تربیت نسله، بخصوص در عصر حاضر، یکی از
ظریف ترین و پیچیده ترین کارهای اجتماعی است ، زیرا معلمان و رهبران
فکری و عقیدتی ، با دو حقیقت پیچیده روبرو هستند.

۱.اندیشه ه، عواطف ، خصلتها واستعدادهای متنوع و مختلف فردی .

۲. کنشها و واکنشهای گوناگون جوامع بشری در برابر رویدادها و شرایط متفاوت
تاریخی . فرد و جامعه و خصلتها و نیازهای آن دو، حقیقتی است که در
صحنه عمل ، نمی توان هیچیک از آن دو را نادیده انگاشت ، چه این که در
مباحث فلسفی ،اصالت فرد و جامعه را پذیرفته باشیم یا تنها به اصالت
فرد معتقد باشیم .

زیرا مشهوداست که
برخی از جوامع و گروهی از مباحثه گران مباحث فلسفی ، در حیطه مبانی
نظری خویش ،اصالت جامعه را نپذیرفته اند و تنها به اصالت فرد،اعتقاد
یافته اند، ولی در صحنه عمل واجرا ناگزیر شده اند که برای جامعه و
مجموعه های انسانی و سیستم ها برنامه ریزی کنند، همانگونه که به فرد
می اندیشند و برای آن برنامه ریزی می کنند. واین نیست مگر به دلیل
واقعیتها و نیازهای عینی موجود در فرد و جامعه .

واما م، فارغ از طرح مباحث فلسفی در زمینه اصالت فرد و جامعه و
عدم اصالت آن ، می خواهیم به جنبه عملی هدایت و رهبری فکری و فرهنگی
فرد و جامعه بپردازیم و همانگونه که گفتیم ، در صحنه عمل ، گریزی از
اندیشیدن به فرد و جامعه نداریم و باید برای هر دو برنامه ریزی کنیم
و شکل صحیح و قابل اجرا و موثر حضور مدیر در سیستم اجتماعی را
تبیین نماییم تا ثمره مورد نظراستنتاج گردد.

الف :اصل تفکر و بینش اجتماعی

در زمینه اجتهاد و فقاهت ، همواره موضوعی طرح می شود بعنوان[ شم
فقاهت] که شاید کمتر طلبه ای آن را بارها نشینده باشد.

کسانی که مساله شم فقاهت را مطرح می کنند، منظورشان این است که
قدرت اجتهاد و فقاهت تنهااز طریق یادگرفتن برخی اصطلاحات فقهی و
اصولی حاصل نمی شود، بلکه علاوه بر آن باید دارای بینش و شم فقهی بود.

نظیر همین مساله در مورد سیاست مطرح است و گفته می شود که فلان
عالم بااین که از نظر مباحث فقهی یااصولی دانشمندان و عالم است ،
ولی دارای شم سیاسی نیست و در مسایل سیاسی عامی است .

اکنون ، ما دراین جا
بدون این که بخواهیم در کم و کیف دو موضوع یاد شده سخن بگوییم
مساله[ شم اجتماعی و بینش و تفکر فراگیر] را مطرح می سازیم .

اولین شرط تحقق یک برنامه صحیح و متناسب با مقتضیات زمان ،این
است که برنامه ریزان نظام حوزه و روحانیت و جهت دهندگان به حرکت عملی
رهبری فرهنگی جامعه ، خود دارای شم اجتماعی و بینش گسترده و فراگیر
باشند و جامعه رااز زاویه خصلتها و نیازهای فرد، فقط مورد مطالعه
قرار ندهند. بلکه علاوه بر آن ،از دیدگاه تربیت جامعه قرار ندهند.
بلکه علاوه بر آن ،از دیدگاه تربیت جامعه به جامعه بنگرند. یعنی
شیوه ها و برنامه ها و معیارها شناخت و تربیت فرد را برای شناخت و
تربیت جامعه کفی نشمارند واز زاویه های بازتر وافقی وسیع تر،
واقعیتهای اجتماعی را مورد بررسی قرار دهند.

حوزه و روحانیت از دیربازر، همواره در مسیر معلم و هدایت امت و هدایت امت
اسلامی قرار داشته است ، ولی از آنجا که اصولا تشکیلات اجتماعی و سیاسی
و حکومتی دراختیار آنان نبوده ، بلکه حاکمیتها در بیشتر زمانها با
آنان در تضاد بوده است ، علما و رهبران دینی ، کمتر به هدایت اجتماع و
برنامه ریزی برای مجموعه ها و سیستم ها بعنوان یک واقعیت اندیشیده و
به لحاظ امکانات بیشتر به اصلاح افرد – بعنوان واحدهای مستقل از
جامعه – پرداخته اند. واین امراگر چه علیرغم احساس و میل و خواسته
آنان صورت گرفته است ، ولی در هر حال همین امر – یعنی ایجاد فاصله
میان حوزه و تشکیلات اجتماعی – در دراز مدت ، تفکر و برنامه ریزی
فردی را در ذهن ها رسوخ داد واستوار کرد و همین رسوبات ذهنی اندک
اندک و با گذشت زمان به صورت باورها و مبانی ظاهر گشت و مظاهراین
باورها به صورت سنت هایی مقدس و غیرقابل تغییر جلوه کرد و سبب گردید
که حتی با دستیابی به تشکیلات اجتماعی و فراهم آمدن زمینه های رهبری
جامعه و سیستم های آن ، باز هم به همان شیوه های سنتی تبلیغی تمسک
جویند و با بینش و تفکر فردی بدون تحصیل شم اجتماعی به حل مسائل
اجتماعی بپردازند و در نتیجه ، برنامه های عملی آنان توان رهبری فکری
و فرهنگی عمیق کل جامعه را نداشته باشد.

ما معتقدیم که بزرگترین مانع برای پیشرفت های اجتماعی در قبل از
انقلاب و بعدازانقلاب ، وجود همین رسوبات فکری و ذهنیتهایی است که در
دراز مدت به شکل باورها و عقیده ها و مبانی فکری در آمده است و رهبر
عظیم انقلاب ، همواره بااین رسوبات فکری و مبارزه کرده است و به
تصحیح اندیشه ها و باورها و زدایش ابهامها پرداخته است .

و این کاری است که با طرح مباحث ولایت فقیه و ضرورت
تشکیل حکومت اسلامی آغاز شد و در حال حاضر که سرگرم تدوین و تحریر
ای نوشته هستیم ، با فتاوای پیرامون برخی از سرودها و فیلمهای
تلویزیونی و نهایتا بیان گستردگی ولایت فقیه و حکومت اسلامی] تداوم
یافته است .

این ذهنیتها و رسوبات و باورهای مسلم شمرده شده که ما را زمین گیر
کرده است و نمی گذارد به شکل موثری به هدایت و رهبری نسلهای حاضر با
همه آمادگی و پذیرش آنان بپردازیم ، همان چیزهایی که در مقاطع
مختلف تاریخ انقلاب از سوی امام امت ، موردانتقاد قرار گرفته و تصحیح
شده است در حالی که تصحیح بخش دیگری از آنها نیاز به گذت زمان و
مجال مناسب دارد. و آنچه اکنون ضروری است توجه ما به وجود، یاامکان
وجود چنین رسوباتی است ، که یکی ازاین ذهنیتها را می توان در
برنامه ریزی های فردی وارج ننهادن به برنامه ریزهای اجتماعی و یااصلا
در عدم برنامه ریزی واتخاذ حرکتهای حساب نشده فرهنگی و تبلیغی
اجتماعی ملاحظه کرد. که در بسیاری از موارد علت آن نداشتن شم اجتماعی
و سیاسی است .

ب : هدایت بافتگی و صیانت صنفی

مساله خودسازی اخلاقی و معنوی قبل از تعلیم و تربیت دیگران و
ضرورت کسب لیاقت صلاحیت قبل از هدایتگری واصلاح جامعه ، موضوع ناگفته
و ناآشنایی نیست واز دیر باز کارشناسان امور تربیتی و پرورشی بدان
توجه واشارت داشته اند و مهم تراز همه در آیات و روایات فراوانی
بدان تصریح شده است :

قرآن می فرماید:[ یاایهاالذین
آمنوا لم تقولون مالا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا
مالاتفعلون] ۱۳ .

و نیز می فرماید:[ اتامرون الناس بالبروتنسون انفسکم وانتم تتلون
الکتاب افلا تعقلون] ۱۴از رسول خدا روایت شده است که فرمود:[ یابن
مسعود! فلاتکن ممن یشدد علی الناس و یخفف علی نفسه ، یقول الله تعالی]
[لم تقولون مالا تفعلون] ۱۵

در نهج البلاغه ،امیرالمومنین ، بیانی صریح دارد که با موضوع مورد
بحث ما بسیار آشناست :

[من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم

غیره ، تعلیم و غیره ، ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه ، و
معلم نفسه و مودبهااحق بالا جلال من معلم الناس و مودبهم] ۱۶ .

دراین روایت از نقطه نظر بحث ، سه نکته باید ملاحظه شود.

۱. رابطه امامت و رهبری جامعه با مساله تعلیم

۲. رابطه تعلیم با تادیب و به تعبیر دیگر رابطه آموزش با پرورش .

۳. خودسازی قبل از پرداختن به دیگران واستفاده از شیوه های برتر.

نکته دیگری که لازم به یادآوری می باشداین است که روایت مذکور و
دیگر روایاتی که از نظر مضمون شبیه به آن است همواره توسط مربیان
اخلاق در رابطه با فرد، آنهم ، در محدوده ای کوچک واز زاویه ای خاص
مطرح شده است و به ندرت می توان مواردی را یافت که مربیان اخلاق و
کارشناسان تربیتی نظام حوزه ،ازاین آیات و روایات در رابطه با
سیستم رهبری کل جامعه و نظام حوزه و روحانیت استفاده کرده باشند. ه
مثلا در عبارات مدرسان اخلاق ،
اینگونه تعبیره، به وفور مشاهده می شود که:[ انسان باید مهذب باشد،
طلبه باید پایبند به اخلاق باشد، گوینده و واعظی که مردم را نصیحت
می کند، باید خود صالح باشد، و]… که در همه این ها توجه مربی به
یک فرد واحداست و کمتر می توان این تعبیر را پیدا کرد که : نظام
رهبری جامعه باید تقوا باشد، حوزه بعنوان یک واحد هدفدار باید مهذب
باشد، روحانیت بعنوان یک سازمان متشخص صنفی و یک سیستم رهبری فکری و
معنوی باید دارای روح معنوی واعتبار دینی و وجاهت اجتماعی باشد و
… در سیستم رهبری فردی جامعه گفته می شود که فرد مدیر باید صالح ،
سالم ، منزه و با شخصیت باشد وامروز هم که سیستم رهبری فرهنگی ،
گروهی شده ، باز هم همان حرفها تکرار می شود.البته فردسازی صنفی لازم
است ، ولی هرگز کافی نیست . زیرا وقتی کار هدایت و رهبری فکر و
عقیدتی ، کار جمعی و گروهی و صنفی و سازمانی شد، تنها سالم بودن و
صالح بودن این فرد و آن فرد به تنهایی کافی نبوده و مصونیت واعتبار
وامنیت و وجاهت صنفی را تضمین نمی کند. یعنی در میان هزار طلبه و
روحانی ،اگر پنجاه نفر عضو ساخته نشده و ناسالم وجود داشته باشد،
می تواننداعتبار وامنیت و وجاهت و شخصیت صنفی و نظام حوزه و
روحانیت را زیر علامت سوال ببرند. کمااین که وقتی در میان هزاران
سلول و جزء و عضو بدن یک انسان ، تنها چند سلول یا چند عضو بیمار و
ناسالم باشد، کل آن بدن ، یک بدن نامطمئن و بیمار و فاقدامنیت
بهداشتی شناخته می شود .

بنابراین ،اگر می گوییم یکی ازاصول ضروری کار رهبری فکری و معنوی
جامعه ، هدایت یافتگی و خودسازی و صیانت صنفی است ، منظورمان مفهومی
فراتراز هدایت و خودسازی فردی است ، زیرا ما کر رهبری عقیدتی و
معنوی و به تبع آن ، رهبری اجتماعی امت اسلام را در عصر حاضر، یک کار
سیستمی و نظامدار و گروهی می شناسیم وازاین رو، مساله تهذیب و
تهذب و آگاهی و صلاحیت و تقوا و صیانت و وجاهت دینی واجتماعی را
نیز، در رابطه مجموع حوزه و سازمان روحانیت منظور می نماییم . واز
این زاویه به موضوع یاد شده می نگریم .

والبته این ، کاری است که تنهااز طریق وعظ و خطابه و نصیحت تحقق
نخواهد یافت ، بلکه ، علاوه بر آنه، نیازمند برنامه ریزی و حسابگری و
هدایت سازمان و کنترل و نظارت در پرتو مدیریتی شایسته و فراگیراست .

ج : حرکت براساس برنامه ریزی و همگام با نیازها

اصل برنامه ریزی ،اصلی است که در هیچ زمینه ای از آن بی نیاز نبوده و
نخواهیم بود، و در حرکتهای معنوی ، مادی ، فرهنگی ، نظامی و … بدان
نیاز مداوم خواهد بوداگر ما بخواهیم از تنگ نگری فردی به صحنه
بازنگری اجتماعی قدم بگذاریم واگر بخواهیم به صیانت صنفی دستیابیم
واگر بخواهیم برای هدایت و رهبری فرد و نیز جامعه حرکتی را آغاز
کنیم ، در همه این موضوعات به برنامه ریزی و حساب گری دقیق و حرکت بر
اساس طرح و برنامه نیازمندیم .

و چون زمان و تاریخ و دانش واندیشه بشر در حرکت است و به تبع آن
نیازها تطور و توع می یابد، یک برنامه ریزی برای همیشه کافی نخواهد
بود. بلکه ، هر برنامه ای که از سوی انسان ریخته شود، به لحاظاین که
انسان نمی تواند آینده را با قاطعیت ، پیش بینی کند، مقطعی خواهد بود و
در مقطع بعد، نیاز به بازنگری و باسازی خواهد داشت .

اصولا یک مربی ، در رابطه با تربیت و پرورش فکری و معنوی یک فرد،
دو گونه می تواند برخرود داشته باشد:

۱. حرکت بی ضابطه ، بدون برنامه ریزی و بدون شناخت کافی از فرد.

۲. حرکت حساب شده ، مرحله بندی شده و با شناخت کافی ازاستعداد و رشد و قابلیت
فرد.

در میان عرفایی که
دارای کرسی اخلاقی بوده اند، می توان کسانی را یافت که معارف و حقایق
عرفانی واخلاقی الهی را قدم به قدم به شاگردان می آموخته و پس از
مشاهده استعداد و توان شاگرد،او را به مرحله بعد رهنمون
می شده اند، ولی اینان زیاد نبوده و هر کدام دارای مشی خاصی بوده اند و
این شیوه به صورت کلاسیک مورد مطالعه قرار نگرفته است .

امروز معلمان اخلاق و عقاید و معارف اسلامی به لحاظ نیازهای گوناگون
نسل دانش آموز و محصل ، به فکر تنظیم این مباحث افتاده اند، ولی به
نظر م، باید در یک مجمع وسیع تر و با کارهای گسترده تر و عمیق تری به
این موضوع پرداخته شود. زیر، براساس آنچه که گفتیم ، زیربنایی ترین
کار رهبران فکری جامعه ، پرداختن به همین موضوع است و کارهای دیگراز
قبیل اداره پستهای اجرایی حکومت ، پرداختن به امر قضاوت و دیگر
مسائل اجتماعی به خاطر فراهم آوردن زمینه های رشد واز میان برداشتن
موانع تکامل انسان است . بدینجهت در نظام حکومت اسلامی ، موضوع تعلیم و
تربیت فرد و جامعه – و مساله موزش و پرورش نمی تواند به شکل
یکسانی در کنار دیگر مسایل نظام مطرح شود، بلکه محور همه مسایل
اجتماعی ، آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت است .

برای این که
سخنان بالا را به صورت شعار مطرح نکرده باشیم ، ضروری است که نگاهی به
واکنش حوزه و روحانیت در قبال موضوع آموزش و پرورش بیندازیم و
ببینیم که در نظام حوزه ، تا چه اندازه به غذای فکری و تربیت و تربیت
و تعلیم معنوی و فکری دبستانها و دبیرستانها و دانشگاهها و حتی خود
طلاب علوم دینی اندیشیده شده و می شود؟ چه مقدار مطلب درباره آن
تدوین شده است ؟ و …

همه این مطالب در زمینه تعلیم و تربیت فرد مطرح است ، در
حالیکه جامعه نیز همین نیازها را داراست .اگر فرد در سنین مختلف
زندگی ، دارای استعدادها و نیازها و مشکلات خاصی است و باید با توجه
به آنها کار تربیت و تعلیم را پی ریزی کرد، جامعه نیز در طول تاریخ
تکون و توسعه خویش ، دارای رشدی نظیر رشدانسان است .

[جامعه انسانی ، مانند همه خواص روحی انسان و همه مسائلی که با
روح آدمی ارتباط دارد، هنگامی که شکل گرفته و تحقق یافته ، دارای
کمال نهایی نبوده است ، به شکلی که قابلیت رشد و گسترش را نداشته
باشد، بلکه جامعه بشری نیز همانند همه امور روحی وادراکی انسان
همواره با تکامل انسان در زمینه مسایل مادی و معنوی ، تکامل یافته
است .

در حقیقت ،
نمی توان توقع داشت که از میان همه ویژگی های مربوط به انسان ،
اجتماع و جامعه انسانی رااستثنا کرد و آن رااز بدو پیدایش به
کامل ترین شکل تصور نمود]. ۱۷

بنابرانی ،اگر یک روز نیازهای اجتماعی ، عالی را واداشت تا
احیاءالعلوم را بنویسد و دیگری را واداشت تا[ محجه البیضاء فی
احیاءالاحیاء] را تدوین کند و سومی را رهنمون ساخت تا[ معراج السعاده]
را بنگارد و … نمی توان انتظار داشت که همانهاامروز به تنهایی
کافی باشد.البته اصل صداقت ، رافت ، رحمت ، و سخاوت و …از نظر
اهمیت وارزش به زمان و تاریخ خاصی اختصاص ندارد ولی شیوه بیان و
تطبیق آن ، بر مصادیق و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.