پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حسین نوری ; قسمت سوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حسین نوری ; قسمت سوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حسین نوری ; قسمت سوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حسین نوری ; قسمت سوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۳

تحولات عمیقی که درایران ، به یمن انقلاب اسلامی پدید آمده ، دگرگونی
برنامه ریزی را در حوزه های علمیه براساس نیازهای جامعه و مقتضیات
زمان طلب می کند، زیرا تاکنون برنامه ای که حوزه های علمیه بر آن
استوار بودند، دائره اش محدود و مربوط به دوران عزلت و عدم بسط ید
فقیه جامع الشریط بوداکنون که ، به لطف ایزد یکت، نسیم شمیم اسلام ،
فضای کشور عزیزمان را عطرآگین کرده است ، حوزه های علمیه بعنوان
پشتوانه فکری و فقهی انقلاب شکوهمنداسلامی مطرح اند و باید پاسخگوی
مسائل فقهی و فکری بیشماری باشند که ماندگاری انقلابی و خرسندی
پابرهنگان زمین به آنها بستگی دارد.از آنجا که حوزه های کنونی ،
بخاطر دور بودن از مسائل حکومتی و عدم برنامه ریزی دراین راست،
فاقد یک سیستم دقیق و حساب شده برای حل مشکلات فکری و فقهی و
شناساندن افقهای ناشناخته فرهنگ اسلامی است ،اندیشه گران و زعمای
بزرگوار حوزه های علمیه ، بجد باید به یک تغییر و دگرگونی همه جانبه
در برنامه های درسی ابن کانونهای مقدس بیندیشید و نگذارند نیروهای
جوان و مخلصی که برایگان دراختیارشان هست عمرشان تباه و نیرویشان
در کارهای بی سود، یا کم سود، هدر برود، که بیقین ضرر و زیان این
متوجه انقلاب اسلامی و طرفداران دلسوخته و رنج کشیده آن خواهد شد.

مجله با درک واقعیتهای موجود، دراین بخش از مصاحبه ،از
استاد خواسته که : رسالت حوزه های علمیه و روحانیون را دراین برهه
از زمان تبیین بفرمایند.

حضرت استاد، با توجه به آشنائی که با زمان و نیازهای روزاز یکسو
و شناخت کمبودهای حوزه های علمیه از دیگر سو دارند،ابتداء بایدها و
نباید زندگی طلبگی ر، که همان اهمیت دادن به ارزشهای والای معنوی
در تمام آنات پژوهندگی و هدایت گری است ، گوشزد می کنند، سپس چگونگی
تعلیم و تعلیم در حوزه های علمیه و در بخش پایانی مصاحبه ، مساله فقه
پویا و سنتی بگونه ای دقیق و فنی و موضوعات فقهی ر، که امروزه
مواردابتلاء جامعه است ، در پیش دید ما و خوانندگان عزیز قرار
می دهند .

به امید آن روز که شاهد تحرک و هماهنگی حوزه های علمیه با نیازهای
زمان باشیم .

در پایان ضمن تشکرازاستاد بخاطر مزاحمتهای پی در پی ،از خداوند
بزرگ سلامتی و توفیق روزافزون را برای حضرت ایشان خواهانیم .

حوزه

حوزه : باتوجه به حساسیتی که رفتار و کردار روحانیون ، در این برهه از زمان پیدا کرده است و مردم توجه بیشتری نسبت به این
موضوع دارند، رعایت کدامیک از نکات اخلاقی برای طالبان علم ضرورت
بیشتری دارد؟

استاد: مردم به علماء و ما طلبه ها به نظر راهنمایان
خود نگاه می کنند. ما در پیروان راه انبیاء می دانند آنان ، توقع
دارند که همان وظیفه ای را که انبیاا عظام نسبت به جامعه بر عهده
داشتند،امروز ما بر دوش بگیریم و عهده دارانجام همان رسالت باشیم .
به این لحاظ است که رفتار و گفتار م، تااین اندازه مورد توجه است ،
ازاین روی ، باید بسیار مواظب و مراقب اعمال خود باشیم . باید
بدانیم که مردم کار هر یک از ما را به حساب همه روحانیت می گذارند
لذا باید دقت کنیم که کلیه رفتار ما مطابق و منطبق با موازین اسلام
باشد.این رفتار، بگونه ای باشد که مردم بتوانند رفتار، بگونه ای باشد
که مردم بتوانند رفتار ما را بعنوان الگو در پیروی ازاخلاق اسلامی
برگزینند.

البته همواره وظیفه علمای اسلامی خطیر و سنگین بوده است ، ولی پس از
تحقق انقلاب اسلامی ، خطیرتر و سنگین تر شده است . هرگز بنده خود را
شایسته این که تذکری به علمای به علمای محترم و طلاب محترم بدهم
نمی دانم اما روایاتی ازاهل بیت عصمت و طهارت ، علیهم السلام ، را
یادآور می شوم :

حساسیت موقعیت علماء

۱. حفص بن غیاث ، عن ابی عبدالله[ع] قال: قال: با حفص بغفر للجاهل
سبعون ذنباان یغفر للعالم دنب واحد. ۱

یعنی : خداوند هفتاد گناه از جاهل را قبل از آن که یک گناه از عالم
را بیامرزد، می بخشد.

مفاداین حدیث ، حساسیت موقعیت عالم را می رساند. خداوند متعال نسبت
به جاهل ، چون جاهل بوده است ارفاق واغماض دارد، چر، چون علاوه بر
این که گناه رااز روی جهل انجام داده است ، جایگاهی دراجتماع
نداشته است ، تا دیگران به وی تاسی کنند.

شخص عالم ، علاوه براین که علم داشته و به قبح اعمال خود آگاه
بوده ، در معرض پیروی دیگران نیز بوده است .

۲. و بهذاالاسناد قال : قال ابوعبدالله[ ع:] قال عیسی ابن مریم
علی نبینا و آله و علیه السلام : و یل للعلماءالسوء کیف علیهم النار ۲؟!

یعنی : وای بر[ علماء سوء]، که چگونه آتش دوزخ ،
بر آنان زبانه می کشد و شعله ور می گردد.

دسته ای از علماء،[ علماء سوء] هستند. آنان کسانی می باشند که
کردارشان با گفتارشان تطبیق نمی کند، می گویند آنچه که عمل نمی کنند.
آتش دوزخ ،اشتعال والتهابش نسبت به آنان بیشتراست ، چرا که در
انجام کارهای بد درک بیشتری نسبت به قبح آن داشته و قبح و بدی آن را
بهتر درک می کردند.

۳. عن جمیل بن دراج قال : سمعت ابا عبدالله[ ع] یقول :اذا بلغت
النفس ههنا- واشاره بیده الی حلقه – لم یکن للعالم توبه ، ثم قرا:
انماالتوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله . ۳

یعنی : جمیل بن دراج می گوید:ازامام صادق[ ع] شنیدم که ایشان
فرمودند: چون روح آدمی به اینجا برسد- با دست به گلوی خوداشاره
فرمود- برای عالم توبه ای نیست . سپس این آیه را قرائت فرمودند قبول
توبه بر خداوند نسبت به کسانی است که از روی جهل گناه کرده باشد.

بعضی ازعرفا می گویند: یکی ازالطاف خداونداین است که در موقع فرا رسیدن
مرگ ، قیض روح ازانگشتان پا شروع می شود و رفته رفت به قسمت بالای بدن
می رسد:این موضوع برای آن است که شایداین بنده تا وقتی که قیض روح
به قلب و مغز برسد متنبه و بیدار شود و توبه کند.

جاهلی که از روی جهالت و نداشتن ، گناه کرده باشد هر گاه که متوجه
شود و توبه کند خداونداو را می بخشد، گرچه این توجه در لحظات پایانی
حیات او باشد،اما شخص عالم که قبح گناه واعمال زشت را در طول حیات
خود می دانسته است ،اگر تمام فرصتها را برای توبه از دست بدهد و
بخواهد در آن لحظات پایانی توبه کند خداوند،این توبه را نمی پذیرد.
او باید خیلی زودتر به اندیشه توبه می افتاد وازاعمال ناپسندی که
قبح آنها را درک می کرد دست برمی داشت و توبه می کرد ولی چنین نکرد.
جاهل بواسطه جهل خود به قبح گناه بطور کامل ، در طول زندگی ، پی
نبرده بود.هنگامی که در آستانه مرگ قرار گرفت و پرده ها بر کنار رفت
و به قبح گناه پی برد و توبه کرد، لذا پذیرفته می شود.

عن ابی بصیر، عن ابی جعفر[ ع] فی قول الله عزوجل: فکبکبوا فیها هم و

الغاوون قال : هم قوم و صفوا عدلا بالسنتهم ثم خالفوه الی غیره . ۴

یعنی :امام باقر[ ع] ،
پیرامون خداوند متعال ،[ گمراه کنندگان و گمراه شدگان به دوزخ سرنگون
گردند]، می فرماید:ایشان گروهی هستند که عدالت را به زبان می ستایند
واز آن تمجید می کنند و مردم را به آن تشویق می نمایند، ولی خود در
مقام عمل مخالفت نموده و به ستم گرایش پیدا می کنند.

دراین مورداست که امام[ ع] آیه قرآن را که مربوط به معبودهای
باطلی که در زمانهای قبل ازاسلام مورد پرستش قرار می گرفته ، تلاوت
می فرمایند و بعد می فرمایند[ : غاوون] کسانی هستند که با زبان از حق و
عدالت سخن می گویند،اما در عمل مخالفت می کنند. پس کار بر علماء و
ما طلبه ها بسیار مشکل است . باید مواظب بود که در عمل ناقض گفتارمان
نباشیم . حضرت امیر مومنان[ ع] می فرماید:

ان اولیاءالله هم الذین نظرواالی باطن الدنیااذا نظرالناس

الی ظاهره، واشتغلوا باجلهااذااشتغل الناس بعاجلها… ۵

یعنی :اولیاء خدا کسانی هستند که به باطن دنیا می نگرند هنگامی که
مردم به ظاهر آن نگریسته و شیفته ظاهر آن گردیده اند، و به عاقبت
امرومال دنیا می اندیشند هنگامی که مردم در فکر منافع زودرس آن
می باشند.

انتظار مردم از علماء آن است که : آنان به باطن دنیا و عواقب امور
توجه کنند و در فکر لذت زودرس این جهان نباشند، چنانکه سیره علماء
بزرگ این چنین بوده است . خلاصه ، وظائف علماء و مسوولیت آنان حساس تر
می باشد، چرا که وقعیت آنان خطیراست .

عالمان شیفته دنیا

باب دیگری دراصول
کافی هست به نام[ باب المستاکل بعلمه والمباهی به] .این باب در
مذمت عالمانی است که علم خود را وسیله معاش و دست یافتن به مقاصد
مادی قرار می دهند، و یا علم خود را برای فخر فروشی و مباهات به
دیگران استفاده می کنند. ذکر یعنی – دو تاازاحادیث این نیز مفید
است :

۱.عن حفض بن غیاث ، عن ابی

عبدالله[ ع] قال :اذا رایتم العالم محبا لدنیاه فاتهموه علی
دینکم ، فان کل محب لشی یحوط مااحب ، و قال[ ص] اوحی الله الی داود
[ ع]: لا تحعل بینی و بینک عالما مفتونا بالدنیا فیصدک عن طریق
محبتی ، فان اولئک قطاع الطریق عبادی المریدین ،ان ادنی ماانا صانع
بهم ان انزع حلاوه مناجاتی عن قلوبهم . ۶

یعنی
:امام صادق[ ع] می فرمایند: زمانی که عالم را محب دنیا و شیفته و
فریفته آن یافتند، وژ را نسبت به دین خود متهم بدانید. بدین معنی
که اگراز دین صحبت کرد و شما را با قول یا فعل خود، به دین دعوت
کرد، متوجه باشید که او غصه دین شما را ندارد و دلش به حال شما
نمی سوزد، بلکه ازاین طریق می خواهد دنیای خود را تامین کند. شما را
به دین می خواند، تا خودش به دنیا برسد. عالم محب دنیا همواره در
معرض چنین اتهامی است . وی را نباید نسبت به دین ،امین شمرد. محب
دنیا در سرچیزی نمی پروراند مگر دنیا .

از دین و مسائل دینی سخن گفتن وسیله ای است که می خواهداز آن راه ،
به دنیای خود برسد. شخص عالم ، باید نظرش فوق مادیات باشد. بعد
می فرماید: خداوند به داود[ ع] وحی کرد که عالمان شیفته دنیا را هرگز
بین خود و خداوند واسطه قرار مده ، چرا که چنین عالمانی تو رااز راه
محبت من باز می دارند. چنین عالمانی شیفته دنی، قطاع الطریق
بندگان هستند. راهزنانی هستند که راه را بر بندگان من که می خواهند
بهسوی من بیایند می گیرند، زیرا مردم هنگامی که اعمال آنان را
می بیننداز راه خدا بر می گردند و راه شیطان را پیش می گیرند .
سپس فرمود: کمترین و کوچکترین مجازاتی که نسبت به علماء مفتون به
دنیاانجام می دهم این است که حلاوت و شیرینی مناجات با خودم رااز
آنان می گیرم . چنین عالمان شیفته دنیااز مناجات با من لذت نخواهند
برد. می دانیم ، مناجات با خداوند متعال ، چه به نحو خطابه و دعا
خواندن و چهبه نحو فکر و تعقل ، پیرامون جلال و عظمت خد، بالفطره لذت
بخش است ، ولی کوچکترین مجازاتی که خداوند برای عالمانی شیفته دنیا
و مادیات در نظر گرفته است ، سلب اینگونه لذتهااز دل آنهاست .

عن ابی جعفر[ ع] قال : من طلب العلم لیباهی به العلماء،اویماری

به السفهاء،اویصرف به وجوه الناس الیه ، فیتبوء معقده من النار،ان
الرئاسه الاتصلح الا لاهلها. ۷

یعنی : کسی که علم را به این منظور می خواهد بدست بیاورد که به
علماءافتخار کند و در میان آنان شان و مقام کسب کند، یااین که با
سفهاء مجادله کند، یااین که بخواهد به این وسیله مردم را به سوی
خود جلب کند، چنین شخصی باید جایگاه خود را در آتش ،اتخاذ کند.

پیدا کردن
موقعیت در بین علماء، یا مجادله باافراد کم عمق ، یا جلب نظر
مردم ، غرضهای ناصواب و باطلی است که ممکن است کسی برای خود، در طلب
علم برگزیند.امام[ ع] می فرمایند: چنین هدف و غرضی برای انسان جز آتش
حاصلی ببار نمی آورد.

بعدامام[ ع] می فرمایند]ان الرئاسه لاتصلح الا لاهلها. هر کسی صلاحیت
موقعیت و مقام را در جامعه ندارد. شخص بایداول خود را منزه کند و
هوی و هوس رااز خود بزداید، آنگاه پیشوای مردم باشد و مردم دنبال
وی بروند. پیشوایان بایدافراد کاملی نظیر و شبیه انبیاء باشند.

علم توام با عمل

دراینجا باید به این مطلب خوب توجه کنیم که یکی ازاساسی ترین
مسائلی را که ما طلبه ها باید به آن عمل بکنیم این است که : علم و عمل
ما توام باشد. سعی کنیم این دواز هم جدایی وافتراق نداشته باشد.
درحقیقت عمل م، باید مفسر و مکمل علم ما باشد. دراصول کافی روایت
زیادی دراین موضوع داریم :

۱.

عن سلیم بن قیس الهلالی قال : سمعت امیرالمومنین[ ع]

یحدث عن النبی[ ص] انه قال فی کلام له :العلماء رجلان : رجل عالم آخذ
بعلمه فهذا تاج ، و عالم تارک لعلمه فهذا هالک ، وان اهل النار
لیتادون من ریح العالم التارک لعلمه . ۸

یعنی : حضرت امیر[ ع] از قول پیامبراکرم[ ص] نقل می کند که ایشان
فرمودند: علمائی هستند که به علم خودشان اخذ می کنند و عمل می کنند،
اینان اهل نجاتند. علمائی هستند که به علم خودشان عمل نمی کنند،
اینان هلاک می شوند.اهل جهنم ،از بوی بد عالمی که به علمش عمل
نمی کند، متاذی می شوند. به اندازه ای عذاب عالم بی عمل سخت است و بوی
ناراحت کننده ای از وی ظاهر می شود که اهل آتش از آن بود، در درنج و
عذابند.

۲.عن ابی عبدالله[ ع] قال :ان العالم اذا لم یعمل بعلمه زلت

موعظته عن القلوب کما یزل المطر عن صفا. ۹

یعنی : هنگامی که عالم به علم خود عمل نمی کند، موعظه اش بر دلها
نمی نشیند، بلکه از دلها می لغزد. چنانکه قطرات باران از روی سنگ
می لغزد و بر آن قرار نمی گیرد.

۳.عن ابی عبدالله[ ع] فی قول الله عزوجل:[ انما یخشی الله من

عباده العلماء] قال : یعنی بالعلماء من صدق فعله قوله ، و من لم یصدق
فعله قوله فلیس بعالم . ۱۰

یعنی :از خداوند متعال ، در میان بندگانش فقط علماء[ خشیت] دارند.
خشیت ، خوفی است که توام با درک جلال و عظمت باشد.اینگونه خوف مخصوص
علماءاست .

بقیه مردم ، چون نسبت به خداوند چنین درکی را ندارند،اینگونه خوفی
را نیز ندارند.

در توصیف این علماء که چنین ویژگی دارندامام[ ع] فرمود: عالم کسی
است که کردار وی ، گفتارش را تصدیق کن و آن کسی که گفتارش بوسیله
کردارش مورد تصدیق قرار نگیرد عالم نیست .

دراین روایت نمایی از عالم الهی تصویر شده است ، که می رساند عالم
بودن به کثرت معلومات نیست ، بلکه علاوه بر معلومات تصدیق به عمل و
رفتار هم شرط است .

۴. عن النبی[ ص] نعوذبالله من علم لاینفع ، و هوالعلم الذی یضاد

العمل بالاخلاص … ۱۱

یعنی : پیامبراکرم می فرمود: خدایا پناه می برم به تواز علمی که نتیجه
نمی بخشد، آن علمی است که بااخلاص توام نیست و با عمل ضدیت دارد،
یعنی عمل او را تایید نمی کند.

۵.عن علی بن ابیطالب[ ع] قال : قال رسول الله[ ص] من طلب العلم لله لم

یصب منه باباالااز داد فی نفسه ذل، و فی الناس تواضع، ولله
خوفا و فی الدین اجتهاد، و ذلک الذی ینتفع بالعلم فلیتعلمه ، و من
طلب العلم للدنیا والمنزله عندالناس والخطوه عندالسطلا ن لم یصب منه
باباالاازداد فی نفسه عظمه و علی الناس استطاله ، و بالله
اغترار، و من الدین جفاء، فذلک الذی لاینتفع بالعلم فلیف و لیمسک
عن الحجه علی نفسه ، والندامه والخزی یوم القیامه .

دراین حدیث پیامبراکرم[ ص] طالبان علم را به دو دسته کلی تقسیم
فرمودند، و برای هر دسته نشانه هائی ذکر کردند که با آن نشانه ها هر
دسته از دیگری قابل تمیز و بازشناسی است . برای کسی که علم را برای
خدا فرا می گیرد، چهار نشانه ذکر کردند:

الف : کسی که برای خدا طلب علم می کند هر چه بیشتر درس می خواند و
فراوانتر یاد می گیرد به حقارت و ناچیزی خود بیشتر پی می برد، با هر
فرازی از یادگیری خودش را کوچکتر می یابد.

ب : برای خدا درس خواندن این است که : چنین طالب علمی تواضع روز
افزونی نسبت به مردم پیدا می کند. به هر میزانی که یافته ها و
فراگرفته هایش بیشتر می شود، نسبت به مردم بیشتر تواضع و فروتنی
می کند.

ج : به میزان رشد علم و دانسته ه، ترس و خوفش نسبت به خداوند
متعال ، رو به افزونی می گذارد.

د: هر چه بیشتر در می خواند، در مراعات امور دینی و تقوی ، جهد و
کوشش بیشتر می کند.

وذلک الذی ینتفع بالعلم فیتعلمه. چنین شخصی از علمش

بهره می برد و لازم است که از فرا گرفتن علم دست بر ندارد.

گروه مقابل که علم را برای خدا فرا نمی گیرند، بلکه می خواهند با
فراگرفتن آن نزد مردم ،اعتباری کسب کنند، یا نزد سلطان ، که آن زمان
موقعیت یافتن نزد سلاطین برای هدفهای مادی انجام می گرفت ، موقعیتی
بیابند.این چنین افرادی با فرا گرفتن هر بابی از علم ،اولا: خود را
بزرگتر می بینند، ثانیا: بر مردم تکبر می فروشند، ثالثا: به خدا
مغرور می شوند، رابعا:از دین فاصله می گیرند، تا جائی که به دین عمل
نمی کنند.

فذلک الذی لاینتفع بالعلم فلیکف ولیمسک عن الحجه علی نفسه والندامه والخزی یوم القیامه

این چنین عالم ، چون از علم خود بهره ای نمی برد، خوب است که از
فراگرفتن علم خودداری کند و وسیله پشیمانی و خواری روز قیامت را
برای خود فراهم نکند.

زهد و ساده زیستی

مطلب دیگری که از
احادیث اهل بیت عصمت و طهارت ، علیهم السلام ،استفاده می شود و بکار
بستن آن برای ما طلبه ها لازم است ، زهد و ساده زیستی است . مردم از ما
توقع دارند که ساده و بدون تشریفات زندگی کنیم ، چرا که ما خود را
منادی پیام انبیاء می دانیم .انبیاء، در نهایت سادگی و بدون هیچگونه
تشریفات زندگی می کردند.

در غیراین صورت ، نمی توانیم وظیفه خود را به انجام رسانیم .اگر
ما بخواهیم ارشاد و تبلیغی داشته باشیم در صورتی موفق خواهیم بود که
مردم به مااعتماد کنند.اعتماد مردم زمانی جلب می شود که ببینند ما
در زندگی میانه رو و بدون تشریفات و ساده هستیم .اکنون به برخی از
روایات در زمینه زهد و ساده زیستی اشاره می کنیم :

عن ابی عبدالله[ ع]: من زهد فی الدنیااثبت الله الحکمه فی قلبه ، و انطق بهالسانه ، و بصره عیوب الدنیا داء ها و دواء ه، واخرجه الله
۱.

من الدنیا سالماالی دارالسلام . ۱۳

یعنی : هر کس در دنیا ساه زیستی را سیره خود قرار دهد و علاقه اش به
مادیات کمتر باشد واینگونه عمل کند، خداوند متعال ، حکمت را در قب
وی جایگزین می کند و زبان او را نسبت به آن حکمت گویا می گرداند، وی
را نسبت به عیوب دنیا بصیر می کند، دردها و دواهای دنیا را به روی
می شناساند، وازاین دنی، وی را سالم به جهان دیگر منتقل می کند.

عن النبی[ ص] ، قال : من ازداد علما و لم یزدد هدی لم یزدد من۲.

الله الابعدا. ۱۴

یعنی : هر کس در علم رشد و تکامل بدست بیاورد، ولی زهد، عدم رغبت
به دنی، رشد نکنداز خدا جز دوری نصیب وی نمی شود.

در حقیقت ، وظیفه این است که انسان هر چه در علم رشد می کند به همین
میزان علاقه و رغبتش نسبت به دنیا کاستی پذیرد. در غیراین صورت با
هر گام در رشد علمی ، گامی از خدا فاصله می گیرد.

قال ابوعبدالله[ ع] ، حرام علی قلوبکم ان تعرف حلاوه الایمان حتی۳.

نزهد فی الدنیا. ۱۵ .

یعنی : حرام است بر دلهای شما که حلاوه ایمان را درک کند، تا زمانی
که در دنیا زهد نداشته باشید. تا کسی نسبت به مادیاتی که انسان را
از خدا و یاد خدا باز می دارد بی رغبت نشود، حلاوه ایمان را نخواهد
چشید.

اهمیت و نقش فقیه در جامعه

یکی از موضوعاتی که ما طلبه های حوزه های علمیه باید به آن توجه
کنیم ،این است که : خوب و پاکیزه و کامل در بخوانیم . حتی الامکان تلاش
کنیم فقیه بشویم ، چرا که دراین برهه از زمان ،اجتماع اسلامی بیش از
هر زمان دیگر به وجود فقیهان مبرزاحتیاج دارد.

م، در زمان خودمان فقهای زیادی رااز دست دادیم که برای آنان
جایگزینی نداریم .این یک مصیبت است . باید تمام تلاش حوزه های علمیه
این باشد که هر چه زودتراین خلا را پر کند و با پرورش فقهای خوب
برای بزرگانی که از دست داده ایم جایگزین تربیت کند. حوزه علمیه باید
بگونه ای باشد که بااز دنیا رفتن یک فقیه ، بتواند چند فقیه دیگر
جایگزین آن بکند، نه این که جای آن خالی بماند. فقیه شدن زحمت و
مرارت زیادی دارد، تلاش خستگی ناپذیر را می طلبد. عالم ربانی عالی
مقدار، شیخ مرتضی انصاری[ ره] در فرائد می گوید :[رزقناالله الاجتهاد
الذی هواشق من طول الجهاد]. خداوند مقام فقاهت واجتهاد را که از
یک جهاد طولانی سخت تراست نصیب ما بگرداند. باید توجه داشته باشیم که
در عوض پادش بزرگی هم برای صاحبان این مقام در نظر گرفته شده است .

عن ابی عبدالله[ ع]: اذاارادالله بعید خیرا فقهه فی الدین ۱۶ .

یعنی : کسی که خداوند، نسبت به او نظر خیر و صلاح دارد،او را فقیه
دراین می گرداند.

قال موسی بن جعفر[ ع] :فقیه واحد ینقذ یتیما من ایتامناالمنقطعین

عنا و عن مشاهد تنا بتعلیم ماهو محتاج الیه اشد علی ابلیس من الف
عابد لان العابد همه ذات نفسه فقط، و هذا همه مع ذات نفسه دات
عبادالله وامائه لینقذهم من یدابلیس و مردته ، فذلک هوافضل عندالله
من الف الف عابد، والف الف عابده . ۱۷

یعنی : فقیهی که یتیمی از یتیمان ما را (شیعه ای از شعیان ما)، که
دست آنان از ما کوتاه واز مشاهده ما محروم هستند، نجات بدهد واز
گمراهی حفظ کند، وجودش از وجود هزار عابد بر شیاطین سنگین تر و
ناگوارتراست .

نجات معنای وسیعی دارد: نجات
فرهنگی ، عقیدتی ،اقتصادی ، سیاسی واجتماعی .

این نجات کار فقیه است . وظیفه وی در برابر شیعیان این است ،
شیعیانی که به لحاظ عدم دسترسی به امامان خود یتیم شمرده شده اند.
فقیه که جانشین امام شمرده شده است باید بتوانداز عهده چنین
وظیفه ای بر آید.اگر برآمد، نگاه چنان خاری بر چشم ابلیس می شود که
تحمل آن رنج آورتراز تحمل وجود هزار عابداست .[ لان العابد همه ذات
نفسه فقط و هذا همه مع ذات نفسه ذات عبادالله وامائه]. چرا که عابد
تمام تلاشش صرف نجات خود می شود و می خواهد خود را نجات دهد، ولی عالم
تلاش می کند بندگان خدا را هم نجات دهد .[لینقذهم من یدابلیس و
مردته]. عالم می خواهد که غریقان رااز چنگال شیطان و مریدهای او
نجات دهد، تنها دراندیشه نجات خود نیست.[ فذلک هوافضل عندالله من
الف الف عابد والف الف عباده].

اتقان واحسان در درس

یکی دیگراز موضوعاتی که بر ما طلبه ها لازم است به آن توجه داشته
باشیم ،اتقان واحسان در درس است . ما بایداز روزاول طلبگی درس را
پاکیزه و با دقت بخوانیم هیچ نکته ای را نفهمیده و حل نشده نگذاریم .
اگراینگونه درس بخوانیم نتیجه می گیریم .این طوری نمی شود که از میان
عده زیادی محصل ، فقط چند نفر مجتهد تربیت شوند.

درس و بحث را نباید هیچگاه ساده انگاشت و به او کم توجهی کرد.از
ابتدای صرف و نحو باید پایه درسها را به صورتی محکم بنا گذاشت . در
غیراین صورت ، یعنی ،اگر پایه محکم نباشد ترقی و تکامل بوجود
نخواهد آمد. به گفته شاعر:

خانه از پای وبست ویران است

خواجه در فکر نقش ایوان است

دراین موضوع ، روایات زیادی داریم که سفارش به اتقان واحسان در
امور می کنند، که محکم کاری و به نحو بهترین انجام دادن رمز موفقیت
است .

۱.

فی کلمات الرسول[ ص] زینه العلم الاحسان . ۱۸

زینت علم این است که بااحسان واتقان توام باشد.

۲.

ان رسول الله[ ص] قال :ان الله عزوجل کتب لکم الاحسان فی کل شی …۱۹

یعنی : خداوند عزیز و بزرگوار،احسان ، یعنی : نیک انجام دادن ر، در
همه کارها بر شما نوشته است .

۳.

عن الصادق[ ع]: قال رسول الله[ ص] :انی لاعلم انه سیبلی ، و یصل

البلی الیه و لکن الله یحب عبدااذا عمل عملااحکمه . ۲۰

حضرت رسول[ ص] در موقع دفن عثمان بن مظعون که شخصا قبر را می ساخت
و می پرداخت و محکم و متقن درست می کرد، فرمود: می دانم که بدن او در
قبر می پوسد، ولی خداوند دوست می دارد که هر بنده ای کاری را که انجام
می دهد، محکم و متقن انجام دهد.

۴.

قال رسول الله[ ص]: رحم الله من عمل عملا واتقنه . ۲۱

۵.

قال رسول الله[ ص]: رحم الله امرءااحسن صنعه . ۲۲

یعنی : خداوند رحمت کند کسی را که کار را باایقان و محکم کاری به
انجام می رساند.

خیرخواهی نسبت به یکدیگر

موضوع دیگری که ما طلبه ها باید در نظر بگیریم این است که : نسبت به
هم صمیمی و فوق العاده مهربان باشیم . خیرخواه یکدیگر باشیم . سیره
حوزه های علمیه ، در سابق ، و علمای بزرگ مااینگونه بوده است . خیرخواه
بودن و صمیمی بودن ، خیلی از مشکلات را آسان می کند، به پیشرفت ما
طلبه ها کمک می کند.
برای نمونه از صاحب معالم ، شیخ حسن فرزند شهیدثانی ، و پسر خواهرش ،
سیدمحمد صاحب مدارک ، می توان نام برد. صمیمیت میان این دائی و
خواهرزاده فوق رابطه خویشاوندی بوده است . همدرس و هم مباحثه بودند.
در پرتو صفا و صمیمیت در درس استاد بزرگوارشان ، مقدس اردبیلی ، شرکت
می کردند و با هم مباحثه می کردند. هر کس به نماز می ایستاد، دیگری به
وی اقتداء می کرد.

هر یک از آنان که
درس می گفت آن یکی در درس وی شرکت می کرد. در حقیقت هر دو در درس
یکدیگر حاضر می شدند. هرگاه کسی از یکی از آنان سوالی می کرد، پاسخ
می داد: آیااز فلانی ، مثلا صاحب معالم یا بعکس صاحب مدارک ، مساله را
پرسیده ای ؟اگر پاسخ مثبت بود، می گفت : جواب همان است که فرمودند.

هر کدام ازاین دو بزرگوار، کتابی تصنیف می کرد، یا چیزی می نوشت ،
به دیگری هم عرضه می کرد، تا نظراتش را بفرماید. چنانکه گفتم ، هر دو
شاگرد مقدس اردبیلی بودند و دو سال تفاوت سنی داشتند. صاحب مدارک دو
سال بزرگتر بود و حدود دو سال هم زودتراز صاحب معالم ، فوت کرد
(سال ۱۰۰۹) صاحب معالم در سال ۱۰۱۱ وفات کرد. صاحب مدارک که از دنیا
رفت ، صاحب معالم آمد و روی قبر آن بزرگوار نوشت :

من المومنین رجال صدقوا ماعاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و

منهم من ینتظر… ۲۳

یعنی :افرادی از مومنین مردانی هستند که به آنچه با خداوند پیمان
بسته اند وفا کردند، بعضی از آنان در گذشته و بعضی منتظرند.

بعد،این اشعار را بر روی سنگ قبر نوشت :

لهفی لرهن ضریح کان کالعلم

للجود والمجد والمعروف والکرم

قدکان للدین شمسا یستضاء به

محمد ذوالمزایا طاهرالشیم

سقی ثراه و هناه بالکرامه الریحان

والروح طرا باری النسم . ۲۴

یعنی : متاسفم برای کسب که در آغوش خاک آرمیده که مانند کوه بلندی
بود برای سخاوت و بزرگواری و نیکی و کرم .

برای دین خورشیدی بود که از نورش استفاده می شد. نامش محمد بود و
صاحب مزایا و سیره های پاکیزه .

خداوند، قبراو رااز لطف خودش سیراب کند. راحتی و آسایش را
پروردگار متعال بر وی گوارا بگرداند.

تهجد و سحرخیزی

از جمله موضوعاتی که بر ما
طلبه ها لازم است به آن توجه داشته باشیم : موضوع تهجد و سحر خیزی و
در موقع سحر به عبادت و مناجات پرداختن است . علمای بزرگ ، همیشه به
سحرخیزی و تهجد عادت و مواظبت داشته اند. هر چه به دست آورده اند در
نتیجه تهجد و عبادت دراین ساعت است . صاحب جواهر در[ وقت سحر] و
فضیلت مراقبت دراحیاء و تهجد داشتن دراین وقت مبارک ،این عبارت را
ذکر کرده است :

و هوافضل الاوقات و
اشرفها واحسن السعاعات والطفه، و کم لله فیه من نفحه عطره یمن
بها علی من یشاء، و جائزه موفره یخص بها من اخلص فی الدعاء..لا فهو
وقت للعماء والعاملین والعرفاء والمتعبدین والسعید من سعد باحیاء
هذاالوقت الشریف ، واستدر به اخلاف الکرم من الجواداللطیف ، و جاء
فی جنبه للقیام بین یدی الجبار، و واظب فیه علی الانابه والاستغفار
ممااجترح فی آناءاللیل والنهار۲۵ .

یعنی :[ وقت سحر] با فضیلت ترین و با شرافت ترین اوقات و نیکوترین و
لطیف ترین ساعات است . چه بسا خداوند را در آن وقت نفحه عطرآمیز رحمت
و لطف هست به هر کسی که بخواهد عنایت می کند، جوائز فراوانی دارد که
بهرکس که در دعای خوداخلاص بکار برده باشد، مرحمت می نماید. چه
عبادتهائی که در آن وقت شریف نسیم قبول الهی بر آن وزید، چه دعاهائی
که به هدف اجابت رسید، چه مشکلهائی که در آن ساعت حل گردید… وقت
سحر، وقت علماء و عمل کنندگان و وقت عرفاء و متعبدین و متهجدین است .
سعادتمند کسی است که : به احیای این ساعت مبارک موفق شده است و در
این وقت شریف از خداوند جواد لطیف حوائج خود را گرفته است ، و دراین
وقت شریف در پیشگاه خداوند، به عبادت ایستاده است و براستغفار و
طلب رحمت مواظبت کرده است ، واز آنچه که در ساعات دیگر مرتکب گردیده
است از خداوند بزرگ طلب عفو نموده است .

یکی از موضوعاتی که لازم است همیشه اساتید حوزه مقدسه قم و سایر
حوزه ها در نظر داشته باشنداین است که :اگر هر روز هم این کار را
انجام ندهند،اقلا در هر هفته یک روزاختصاص به بیان مطالب اخلاقی
بدهند.اگر تمام وقت درس هم اختصاص به این موضوع داده نشود، در
مقداری از وقت درس احادیث اخلاقی و نکاتی از حالات علمای بزرگ بیان
شود.

خداوند متعال ، نورانیت وبرکت خاصی دراحادیث اهل بیت[ ع] قرار داده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.