پاورپوینت کامل آفات علم (۹) ; تقرب به دربار سلاطین ۸۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آفات علم (۹) ; تقرب به دربار سلاطین ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آفات علم (۹) ; تقرب به دربار سلاطین ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آفات علم (۹) ; تقرب به دربار سلاطین ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۰۲

که اجمالا یادآوری می شود:

– غرور

– کبر

– حسد

– علم بی عمل

– کتمان

– دنیا طلبی

هدف آن بود که راه خدائی مان، در طلب علم، به بیراهه کشیده نشود، و از شاگردی مکتب امام صادق(ع) در علم و عمل، به پیروی از ابلیس و در دام شیاطین نیفتیم.

با این انگیزه، به شناخت «آفت»ها روی آوردیم. تا با بصیرت، قدم برداریم.

اینک… در این قسمت، آفتی دیگر:

تا انسان، از «هوای نفس» برخودار است،

تا شیطان، مهلت اغوای مردم را تا«قیامت» دارد،

و… تا عالم خلقت، عرصه نبرد خیر و شرّ و «فلاح» و «فجور» است، بازار ابلیس، بی مشتری نیست و کالای «نفسانیات»، روی دست شیطان نمی ماند.

خوب و بد در همه اقشار وجود دارد.

و صالح و فاسد نیز در همه طبقات، یافت می شود،

و… از جمله در «علما» .

پرداختن به اینگونه مباحث، نه تنها وهن مقام علم و توهین به رتبه علماء نیست، بلکه گامی در دفع مفاسد و دفاعیّه ای از «خوبان»است که آلایش «بدان»، دامن حرمت آنان را نیالاید.

تعبیر «علماء سوء» را خود پیشوایان دین فرموده اند و چهره آنان را افشا، و عملکردشان را روشن، و آفات و زیان هایشان را بیان کرده و برملا ساخته اند.(۱)

کلام رسولخدا(ص) است که:

«ویل لأمّنی من «علماء السوء» یتخذّون هذا العلم تجاره یبیعونها من أمراء زمانهم، لا اربح اللّه تجارتهم.» (۲)

وای بر امّت من از عالمان بد، که این علم را تجارت گرفته و آن را به حکام زمان خود می فروشند، خداوند تجارتشان را سودبخش نسازد!

و امام عسگری(ع) در بیان اوصاف و شرائط آخر الزمان چنین پیشگوئی فرموده که:

«سیأتی زمان علی الناس… و علمائهم فی ابواب الظلمه»(۳)

بودن علما در دربار ستمگران، یکی از اوصاف زمان پیش از عصر ظهور مصلح کلّ است. این نشاندهنده عمق فاجعه است که دانایان تباهی آفرین به بار می آورند ودلیل گستردگی مفاسد و زیان هائی است که پیامد فساد و آلودگی «علماء سوء» است. چرا که علما، نقش سرچشمه افکار و اعتقادات و باورهای مردم را دارند و آلودگی سرچشمه، به همه نهرها و جویبارها و کانال ها سرایت می کند.

و نقش علم، همچون منبع است، که اگر به آفت و میکروب آلوده گردد، در همه شریان ها و لوله ها و منازل که آب جریان می یابد، تأثیر می گذارد.

فساد ساری و جاری

نه علم یکجا می ماند و نه عالم یکجا متوقّف می شود.

آنسان که صلاح و سداد روحانی، در متن جامعه گسترده می شود و در رگ های زمان جاری می گردد و به «عموم»، سود می رساند و نسل ها را در توالی زمان تربیت و تهذیب می کند، فساد او نیز اینچنین است. بیچاره مردم!…

آن که در روستاها، چشم به دهان عالم ده دوخته است،

و آن که در شهرها، دیده به رفتار روحانی،

آن که باورهای خود را از علما می گیرد،

و آن که دل و جان خویش را از «سقایت» آنان سیراب می کند،

آن که اعمال علما را حجّت می داند،

آن که جام ذهن را از مخزن تبلیغات روحانی پر می سازد،

آن که گوش به سخن را از مخزن تبلیغات روحانی پر می سازد،

آن که زندگی را بر مبنای تعلیمات آگاهان به قرآن و حدیث، بنا می نهد،

و… چه گناهی کرده است اگر با مزرعه ای آفت زده و سرچشمه ای آلوده روبرو شود و «بار» عوضی در انبان بریزد، یا آب مسموم در کاسه و کوزه؟.

به فرموده امیر المؤمنان، لغزش عالم و دانشمند، همچون شکستن کشتی است که هم خود غرق می شود و هم سرنشینان را به دست موج و کام دریا شپرده، غرق می سازد:

«زلّه العالم کانکسار السفینه تغرق و تغرق» (۴)

اگر سرچشمه، پاک و بی آلایش باشد،

اگر منبع، آب سالم و تصفیه شده داشته باشد،

تعفّن جویها و آلودگی آب لوله ها چندان مهّم نیست، چون به مخزن پاک و سرچشمه جوشان و زلال وصل است و منبع و سرچشمه، آب های راکد و عفن و آلوده مسیر را هم می روید و می شوید و می پالاید و بقیّه را هم تطهیر و آفت زدائی می کند.

مگر نه این که «فروع»، تابع «اصول» است؟

مگر نه این که «اجزاء» از «مجموعه» رنگ و شکل می گیرد؟

و مگر نه این که «دانائی» و «توانائی»، تأثیری گسترده در سطح جامعه دارد؟

مگر نه این است که «علم» و «قدرت»، بازتابی وسیع در سیمای اجتماع پدید می آورد؟

و … بالأخره، مگر نه این که «عالمان» و «حاکمان»، سرنوشت افکار مردم و اداره امور جامعه را در دست دارند، لیکن هر کدام در قلمروی خاص؟. پس طبیعی است که با صلاح و فساد این دو قشر، جامعه هم فاسد یا صالح شود.

و چه زیباست کلام نبوی که فرمود:

«صنفان من امّتی اذا صلحا صلحت امّتی واذا فسدا فسدت امّتی، قیل: یا رسول اللّه ومن هما؟ قال: الفقهاء والأمراء.» (۵)

گر چه صلاح و فساد فقها و امرا، در صلاح و فساد امّت نقش اساسی دارد، لیکن اگر حکومت ها هم فاسد باشند ولی در جامعه، علمای صالحی وجود داشته باشند، باز هم جامعه به فساد مطلق کشیده نمی شود. زمان سلطه طاغوت را در ایران به یاد آورید؛ گر چه نظام، فاسد و فساد پرور بود، ولی به برکت دم حیاتبخش علمای صالح م کلام نورانی برخاسته از دل دانشمندان دلسوز و پرهیزکار، بارقه ای از ایمان و زمینه ای از صلاح در متن وجدان ها و احساس ها و باورها مانده بود،… که بالأخره همان سبب ساز نجات امّت شد.

ولی، جامعه ای را فرض کن که هم حاکمان فاسد باشند و هم عالمان، چه به روز آن مردم می آید؟ خود دانی! کافی است نگاهی به کشورهای به اصطلاح اسلامی امروز و حکومت ها و مفتیان و علمای آنها در بلاد عربی خلیج و غیره بیفکنی، تا نتیجه فساد حکومت و وابستگی رؤسای مذاهب به سلاطین و امیران و شیوخ و ملوک را ببینی.

چرا چنین است؟

چون نقش عالمان دین، نقش الگوئی و اسوه ای و سرمشقی است،

چون علما، سمبل های علمی و نظری دین در دید مردم اند،

چون خلق اللّه، می خواهند تجسّم پاکی ها، قداست ها طهارت ها و علمای صالح را در روحانی شاهد باشند، و این توقع، به جا هم هست. امّا…

وقتی خطّ سر مشق، کج باشد،

آنجا که سمبل، نقطه ضعف داشته باشد، وقتی الگو، خود، الرزش ها را زیر پا بگذارد، اعوجاج پیروان و رهروان و تغذیه شوندگان و… امری طبیعی است.

به بیان حضرت امام:

«… قضیّه ورود علما در دستگاه ظلمه و سلاطین، غیر از ورود افراد عادی است… یک فقیه، یک قاضی مثل ابوهریره و شریح قاضی، وقتی که در دستگاه ظلمه وارد شوند، دستگاه را عظمت می دهند، اسلام را لکّه دار می کنند، یکنفر فقیه اگر وارد دستگاه ظلمه شد، مثل این است که یک امّت وارد شده باشد…»(۶)

وقتی چنین شود، نه اعتمادی به علماء می ماند، و نه انتقادی از امراء می شود. دیده اید که گاهی دریک خانواده، وقتی مادر به پدر احترام قائل نیتس، از کودکان نباید توقّع داشت.

وقتی افراد یک خانه، به سرپرست خانه بی حرمتی کنند، از همسایه ها و اهل محلّ، انتظار حرمت نهادن بیهوده است.

وقتی متولّی یک امامزاده، برای امامزاده حرمت قائل نباشد، دیگران نه تنها بی حرمتی می کنند، بلکه در صورت توان، فرش و چراغ حرم را به یغما می برند!…

عالم دین، که باید پاسدار ارزشها و نگهبان حرمت علم باشد، وقتی روبه دربارها نهد و علم خویش را وسیله تقرّب به حاکمان سازد، خودش نیز از حرمت و آبرو و اعتبار می افتد.

هارون الرشید کسی را پیش «مالک بن انس» فرستاد که بیاید و به او حدیث بگوید. مالک پیغام داد: پیش علم می آیند(نه آن که علم، پیش دیگران برود!…) رشید به منزل او رفت و وارد خانه شد و مثل مالک به دیوار تکیه داد. مالک گفت: خداوند، مقام دانش را بزرگ داشته است!… آنگاه هارون الرّشید برخاست و روبروی مالک نشست (همچون شاگردان).

الغرض! عالم و روحانی که سمبل ارزشها و مظهر والایی هاست،به هر اندازه به انحراف و اعوجاج آلوده شود، در واقع قداست علم و ارزش دانش را زیر پانهاده و بی اعتقادی دیگران را سبب می شود و انحراف و سقوط و لغزش جامعه و فساد مردم را در پی دارد. و این همان فساد ساری و جاری است…

سوء سابقه

مراد، سوء سابقه یک فرد یا گروه نیست، بلکه پیشینه تاریخی«خدمت علم به سلطه ها» و استخدام دانشمندان به نفع مقاصد و مصالح زمامداران است.

کدام مذهب را می شناسید که شاهد این فساد نبوده باشد؟

کدام آئین است که علمایش، مطمع قدرتمندان نبوده باشند؟

سرگذشت امّت های گذشته و ادیان پیشین، نمونه های فراوانی را شاهد بوده که برخی از عالمان، خود را به سلطه ها فروخته اند یا اجیر شده اند یا خود شیرینی کرده اند، یعنی معامله ای به صورت فروش یا اجاره، و یا حتی بصورت هبه و بخشش صورت گرفته است. این پیروی از سلاطین و «رکون به ظالمین»، یا بخاطر مالدوستی است، یا جاه طلبی،(۷) انگیزه اش، یا طلب «ثروت» است: یا «رفعت»، یا «وجاهت»!.

و در تاریخ، چه بسیار لغزش ها و فسادها و وابستگی ها و دنیا طلبی ها و ریاست خواهیها و ضعف نفس های برخی عالمان غیر ربّانی مذاهب بوده که مردم را منحرف و از آئین آسمانی دور و گمراه ساخته است.

علمای یهود که در خدمت سلطه ها بودند،

علمای نصاری که به نفع قدرت ها عمل می کردند،

احبار و رهبانی که به سود سلاطین و حکام، «تحریف کلمات» داشتند،

قضاوت و مفتیانی که در دربارهای خلفا، جا خوش کرده و طبق خواسته خلیفه، «حکم» کرده و «فتوا» می دادند،

راویان و کاتبان و مؤلّفان و شاعران و ادبایی که روایت و نویسندگی وتألیف و شعر و ادب و هنر خود را «وقف خاص» امیران می کردند، و بسیاری از این قبیل،

آیا می دانید که چه لطماتی به باور توده ها می زدند؟

چه حیثیّی را از مقام علم و ادب و فضل، برباد می دادند؟

و چه آبروهایی از جبّاران بی آبرو می خریدند؟

آنچه در دنیای یهود و بنی اسرائیل، پس از موسی اتفاق افتاد، کم چیزی نبود!

ماجراهای تحریف گر و اختلاف افکن و مذهب ساز در مسیحیّت، که در ارتباط با حکومت ها پدید می آمد، نیز از این قبیل است.

در امّت های پیشین، سمبل و مظهر چنین عالمانی«بلعم باعورا» است که با داشتن علمی فراوان و مقامی والا، وآگاهی از «اسم اعظم» و رتبه «مستحباب الدّعوه» داشتن، در تقابل حق و باطل، و در برخورد موسی و فرعون، جانب فرعون را گرفت و حتّی برای نفرین موسی از علم و مقام خویش استفاده کرد.

به فرموده امام رضا(علیه السلام):

«به بلعم باعورااسم اعظم داده شده بود، ولی به فرعون گروید… فمال الی فرعون»(۸)

و از وجهه و دانائی خویش، در راه خواسته فرعون وبر ضدّ یک پیامبر بهره گرفت و زمینه های صلاح و هدایت و کمال رابه زمینه های فساد و گمراهی و تباهی وسقوط مبدّل ساخت، و از او نردبان، افتاد،

و از قلّه رفعت علم، سقوط کرد،

و به درّه پست درباری بودن تنزّل نمود،… و آنگونه بدعاقبت شد که داستانش را خداوند در قرآن، به عنوان «عبرت» دیگران یاد می کند.

علامه طباطبائی در بحث از آیه مربوط به اومی نویسد:

«آین آیه روشن می کند که تنها اتّصال و پیوند با اسباب آشکار و عادی، در هدایت و سعادت حتمی انسان نیست، و خواست خدا هم در این زمینه مطرح است».

تاریخ اسلام نیز از این فاجعه، مصون نمانده است.(۹)

آنان که پس از رسولخدا(ص) آیین او را دستخوش هوسرانی های خود ساختند و حتّی به جعل حدیث و کذب بر پیامبر پرداختند، یکی از انگیزه هایشان هم تقرّب به خلفا و والیان و امیران بود. مع الأسف!

به قول«محمود ابوریّه»:

«… عامل و سبب چهارم در جعل حدیث از زبان پیامبر، نیّت تقرّب به سلاطین و امیران و پادشاهان بوده است. علماء سوء، همچنان که بخاطر رضایت سالاطین، بر پیامبر دروغ بستند، با همین انگیزه، در احکام شرعی و فروع فقهی به دروغ، احادیثی از قول پیامبر جعل کردند. روایات جعلی بسیاری که در ستایش سلاطین و بزرگداشت مقام آنان است، از همین دسته است. افراد نادان، در این دوره هم مثل گذشته، با استناد به همین احادیث جعلی، به تملّق و چاپلوسی پادشاهان می پردازند…»(۱۰)

آیا کذب حدیث سازان و راویان جاعل بر پیامبر، جز بخاطر رضای حاکمان و همراهی با خلفای فاسد وجز برای تقرّب به سلاطین و ولادت امر بوده است؟

وکم له فی التاریخ من نظیر!!…(۱۱)

داد و ستد بر سر «دین»

ملوک و سلاطین، در غالب، تجسّم خود کامگی و مردم فریبی بوده اند.

الاّ ماشذّ و ندر!

و سلطه هابطور معمول، مبتلا به فساد و فتنه، و دربارها، همیشه آلوده به فسق و گناه،

و رابطه با دربارها، بر اساس هوای نفس و رسیدن به مال و جاه،

با چنین وضع، اینگونه رابطه ها در نظرها زشت بوده است،

و رفتار حاکمان، موجب بی اعتمادی مردم به آنان .

از این رو، برای پوشش دادن به باطل خود، نقابی از حقّ بر آن می کشیده اند و گاهی این نقابداران، از رده علما برگزیده می شدند، که هم «وجاهت ملّی» داشته باشند، و هم پایگاه مردمی و هم حجّیت شرعی، و هم مصونیّت از تعرّض و… آن هم بیشتر از مهره های درشت و رده های بالا!

سلطه ها برای جذب عالمان، دام می گستردند،

و برخی از عالمان، برای انجذاب به دنیای سلاطین، گاهی از دین مایه می گذاشتند و باج علمی می دادند،

و… آنچه در این «جذب» و «انجذاب»، ذبح می شد، حقیقت دین و جوهر مکتب و ایمان مردم بود، البته پس از قربانی شدن دین خود اینگونه عالمان!

مگر نه این که نزدیکی به مغرب، دور شدن از مشرق را در پی دارد؟

مگر نه این که آمدن رو به درّه و دامنه، فاصله گرفتن از چکادو قلّه است؟

قرب به سلاطین نیز موجب بعد از خداوند است.

این کلام پیامبر است که درباریان و حاشیه نشینان ظّلمه از خدای متعال دورند:

«ایّاکم و ابواب السلطان و حواشیها، فان اقربکم من ابواب السلطان و حواشیها ابعد کم عن اللّه عزّوجلّ»(۱۲)

حکّام، برخورد «معامله گرانه» با علما می کنند. در هر دادنی به فکر ستاندن، در هر خرجی در اندیشه دخل و در هر امتیازی که می دهند، به فکر بازدهی و سودآوری آن به دربار و وجهه و منافع خویشند… هر تصوّری جز این، سادگی و خوش باوری است!

این را کسانی همچون ابوذر و ابن مسعود، که شناخت ویژه ای از چهره و سیاست حکّام داشتند، چه خوب بیان کرده اند.

ابوذر غفاری به سلمه گفت:

ای سلمه! با دربار سلاطین رفت و آمد نکن و با آنان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.