پاورپوینت کامل حدیث و مقاومت ۹۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حدیث و مقاومت ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حدیث و مقاومت ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل حدیث و مقاومت ۹۶ اسلاید در PowerPoint :

۳

[دشمن ، چواز همه حیلتی فروماند، سلسله دوستی بحنباند. پس از
آنکه به دوستی ، کارهائی کند که هیچ دشمنی نتواند].

سعدی

در آستانه سالگرد آغاز
جنگ تحمیلی ، بیعت مجدد بااین[ جهاد مقدس] ضرور بود و خادمان این
نشریه ، گر چه ازاین مقوله ، سخن گفته اند. واز آن جمله ، مقالتی
تفصیلی در شماره های ۱۳ و ۱۴ مجله ، دراین زمینه می توان یافت .اما
بیان حماسه مقاومت ، تکرار نیست . همانگونه که یاد عاشورا سرود
جهاست ذکراین جنگ مقدس و غریبانه ، در راستای آن است . سالیان سال ،
بایداز آن بگویند و بنگارند و هنرمندان ،ازاین باده، تصویر و نقش
سازند و شاعران ، آن را به قالب شعر در آورند تا بر زبان مردم کوچه
و بازار، ترنم بیابد.

ازاین رو، هر آنچه به قلم در آید، تقصیر در خدمت جنگ است و نه
[ ادای تمام تکلیف] و ما مقصران ، دراین بر آن هستیم که از حجم نگاهی
گذرا به مباحثی چند، میسور نیست و دراین نگاهه، نیز قصور و خلل ،
مفروض و خلل ، مغروض است واین را رزم آوران عرصه های نبرد، بر ما
دورنشینان و قلم پردازان ، خواهند بخشود.

غربت پیشین

[ غربت] در جنگ ، واژه ای آشناست .از روزهای اولین ، با آن مانوس
شدیم ، خو گرفتیم ، با تمام وجود، آن را دریافتیم در مجامع جهانی ، در
تبلیغات بین المللی ، در صحنه های رزم … و در هر جا که برای خصم ، راهی
بود، واینک ، نیز دنباله آن است . در شکل دیگر، در هیات جدید!

روزهای اولیه ، با غربتی ویژه همراه بود. تفرقه های درون و توطئه های
برون دراین میان ، مقاومتی سخت کوشانه از مدافعانی دلیر، و تاریخ
دراین ایام رقم خورد و دراین صحیفه ، صفحه ای زرین گشوده شد:

تانکهای عراقی ،از طرف شلمچه و صددستگاه … به طرف شهر، در حرکت
بودندامیدی به زنده ماندن نداشتیم بچه ها بوسیله بی سیم ، شهادتنامه
۱خود را می گفتند و نفر پشت بی سیم ، یادداشت می کرد. صحنه دردناکی بود!

این مقاومته، در شرائطی
انجام می یافت که ناهماهنگی ها و پاره ای کارشکنیه، تلخی یاس را در
مقاومان می کاشت . یکی از مسوولان سپاه ، روایتی ازاین حوادث دارد که
یادآور گوشه ای ازاین شنیدنیهاست :

[ خود من ، برای آن که بتوانیم از بنی صدر، نامه ای برای تهیه چند قبضه اسلحه
بگیرم ، دهها باربین تهران و خوزستان رفت و آمد داشتم که همیشه با
بی مهری رویه رو می شدم . حتی یک بار نیز برای این کار، جلوی اتوموبیل
او نشستم تااین که نامه مربوطه ر،امضا کرد،اما در تهران ، دستور
داداسلحه را به ما تحویل ندهند] ۲ !

اما با تمامی مشکلات ، رزم آوران ،از پای نماندند و دشمن را در میهن ،
زمین گیر کردند و دراین فاصله ،اوج ایثاره، در کناره پستیها و
رذالته، به نمایش درآمد و تاریخ تجربه بشری ، بااین حادثه ، غنای
جدید یافت .این حوادث ، گذشت اما در ضمیر پیکارجویان باقی است و آن
گروه اندک که از تطاول ایام ، بازمانده اند و سند زنده آن حوداثند،
به حکم[ ادای شهادت] ، موظفند که از آن رخدادها بگویند و بنویسند. و
[تاریخ مکتوب] ر، شاهد صدق[ وقائع مشهود] قرار دهند، که اگر[ جنگ]
را در بستر آن ، نیابی و دید را بر[ حال] بدوزی ، ره گم می کنی ، و
متاسفانه ، پاره ای از قلم زنان و مدعیان ، که به نقد وانتقاداز
استمرار جنگ پرداخته اند، دراین چنبره گرفتارند.اینان ، یااز نهب و
غارتهای اولیه نشینده اند و یا خود را به تغافل می زنند تا به نتائج
خاص ، دست یابند، مهاجمان ، تاتاروار به خاک کشور، تاختند واین بار،
نه از شمال – که تجربه گزنده تاریخ ماست – که از جنوب و غرب ! و نه
با شمشیر و سنان که با میگ و تانک ! و به گمان خود، خواستند تاریخ
ایران ر، ورق زنند و در پیشاپیش شروع جنگ ، عربده برآوردند:

[ما مصمم هستیم با بکار بردن زور، کلیه سرزمینهای خود را پس
بگیریم] ۳ .

و قرارداد[ الجزیره] را کاغذ پاره ای دانستند و در ملاعام ، پاره
کردند و هم پیمانان مطبوعاتی آنان ، مستانه نعره کشیدند:

[عراقی ه، مصمم هستند درس عبرتی به انقلاب ( امام خمینی ) بدهند. چنین
به نظر می رسد که این انقلاب ، کمی فراموش شده باشد واز دست خداوند،
نیز به تنهائی کاری برای آنان ساخته نیست] ۴ . .

و در روزهای اولیه جنگ ،از نشئه پیروزی در خمار بودند و ره را
برای هرگونه مذاکره – بعداز عقب نشینی – مسدود می دیدند و می گفتند:

[مردمی که درگیر جنگ می شوند، باید
نتائج آن را بپذیرند پس چگونه می شود به مردمی که شکست خورده اند،
بگویند: پس ازاینکه شما را شکست دادیم ،این سرزمین هایشان ، بفرمائید
تحویل بگیرند] ۵ !

آری ، آنان فاتحان بودند و ما شکست خوردگان ! باج می طلبیدند و
[خراج] می جستند! دراراضی مفتوحه ، به صغیر و کبیر رحم نکردنداموال
را به تاراج بردند رعب و وحشت ، در دل کودک و زن و پیر، آفریدند!
قتل عام کردند! طائفه ، طائفه سر به نیست نمودند! خاندان ، خاندان را
از صفحه تاریخ برانداختند

[پدری ، در یک از بیمارستانهای خرمشهر، زارزار گریه می کرد. فرزند
دوازده ساله اش ، مجروح شده بود و می گفت : هیچکس را ندارم هشت بچه ام
رفته اند همسرم رفته و تنها کسی که برایم مانده ، همین بچه است و چند
لحظه بعد، پسر کوچکش هم از دست رفت]. ۶

وازاین نمونه ها بسیارست و گوشه هایی ازاین جنایته، که از بازماندگان
بجای مانده است و یااسیران عراقی ، روایت کرده اند ۷ موی را بر تن
راست می کند وانسان را در بی خودی می برد! و قصیده انوری ر، در
تهاجم[ غزال] بر[ خراسان] به یاد می آورد:

خبرت هست کزین زیر و زبر شوم غزان

نیست یک پی زخراسان که نشد و زیروزیر

برمسلمانان ز آن نوع کننداستخفاف

که مسلمان نکند صد یک آن با کافر ۸

آنان که دورند، دور نیست که بیگانه گون قضاوت کنند و
از صلح و صف،سخن برانند و در مزایای شاد کامی ، هنرنمائی کنند!اما
اندوهمندانه است که آن کسان که دراین مرز واقلیم زیسته اند واز
تلخی ایام – گر نچشیده اند – شنیده اند، در تکراراین مکررات ، همگام
شوند و دراندر فوائد همزیستی مسالمات آمیز! بگویند و بنگارند ۹ .

این سخن که انسان رااز[ نسیان] بافته اند، راست می نماید و جمعی
معتنابه ، دراین دام ، گرفتارند. حادثه ها را با محک روز، سنجیدن و آن
را باامواج جدید، معیار کردن و هر روز سخنی نو و گامی جدید و در
گردونه تناقضات گرفتار آمدن …این امور،ازابتلائات افراد و جوامع
انسانی است و بویژه جوامع معاصر، به گونه ای جدی تر، با آن مواجهند.
اگر در گذشته ،[ زمان] ، عامل فرسایش دهنده خاطرات بودامروزه امواج
تبلیغی ، قادرند که ذهن رااز خاطره ها بزدایند و آن را به گونه ای که
می خواهند،انباشته سازند. و دراین مسیر، تمامی کسانیکه شاهدان
حوادثند، مسوولیت شهادت را بردوش دارند که اگر تاریخ جنگ ، به
گونه ای دیگر رقم خورد و یااین صحیفه ، به شکل نامیمون مختوم گردد
بخشی ازاین مسوولیت ، بر عهده آنانی است که از روایت جنگ ، دریغ
ورزیده اند .

فن جنگ

جنگ مذهبی و[ دفاع شرعی] ، به معنای بی توجهی به
عوامل موثر در تاکتیک و تکنیک نیست و در راه وصول به آن ، بایستی به
تجربیات جنگی – در تاریخ جنگهای بشری – و آموزشهای کلاسیک توجه داشت
و بااتکای به آن و پیش دید داشتن شرائط عین نبرد، به ابتکار و
خلاقیت نظامی پرداخت . ۱۰

توجه به فنون نظامی ، به معنای رشد و تکامل الگوهای نبرد در
شیوه های عملیات ، تلاش در راه خودکفائی صنایع نظامی ،اعتلای قدرت جنگ
در رزمندگان (بدنی – فرماندهی ) و … می باشد. و تاکید براین
واقعیت ، ضروری است که مسوولان امور، نبایستی[ سیاست نظامی] را در
محدوده جنگ موجود، محصور بدانند. همانگونه که می دانیم ، کشور
انقلابی ، با خطرات مداوم تهاجم واجه است و جز با توجه دائبه قدرت
دفاعی ،از دامنه خطر یاد شده ، نمی توان کاست . و بااین محاسبه ، به
برنامه ریزی دراز مدت پرداخت . دراین زمینه ، به چند نکته می توان
اشارت داشت :

۱. آموزشهای کلاسیک : تقویت دانشکده های نظامی درارتش و سپاه ،از
اولیات است ، بدون اتکا به متخصصان قدرتمند نظامی ، نمی توان بنیه
دفاعی مستقل را پایه ریزی کرد. کسانیکه براین گمانند که می توان در
این مرز واقلیم ، چون سوئیس زیست واز[ قوای مسلح] بی نیاز بوداز
شرائط اقلیس کشور،اطلاع درستی ندارند. دراین مرز و دیار،
ابرقدرته، جز به سلطه گری نمی اندیشند واگراحساس هراس نکنند با
فتنه نگری ، سعی در سقوط دولتهای مستقل می کنند. تجربه صدساله اخیر،
شاهد صدق این دعوی است . و نمی توان تمام بار را بر دوش بی لیاقتی این
سوئیان و درایت اروپائیان ! قرار داد. بلکه باید، به سیاست های
بین المللی ، در تقسیم اردوگاههای نفوذ، توجه داشت .این توضیح ،از آن
جهت ضروری است که به دام این وسوسه نباستی غلتید که بااعلان سیاست
صلح مطلق ، می توان به صلح پایدار رسید. تنها به اتکای قدرت دفاعی قوی
است که به این آرمان ، می توان دست یافت . بخشی ازاین راه را تقویت
واحدهای آموزشی نظامی انجام می یابند و در جانب دیگر، بایستی به رشد
آموزشهای عمومی کلاسیک پرداخت . نباید دوران آموزشهای مذکور، محدود به
دوره آموزشی خدمت وظیفه و یا بسیج ، محصور بماند.این دوره های
کوتاه ، قادرند توانهای مختصری را درامور نظامی بیافرینند. بایداز
دوران کودکی ، بخشی از آموزشهای درسی را به آموزشهای دفاعی اختصاص
داد. نسل موجود، باید خود را همواره در خطر تهاجم ، بیابد و برای
مقابله با آن ، در خود، آمادگی بیافریند. تحقق ارتش بیست ملیونی ،
آنگاه واقعیت عینی می یابد که این سپاه عظیم ، همواره در آماده باش
زیست کند واین حالت ، جز با آموزشهای مداوم میسر نیست .

۲. رشد صنایع نظامی :
درایام جنگ جهانی دوم ، خط تولید کارخانجات دول در حال جنگ ، به
تقویت و رشد صنایع نظامی سوق داده شد و با ختم جنگ ، دول غالب به
اتکای پیشرفتهای نظامی ،[ صدور سلاح] را به عنوان یکی از منابع عظیم
درآمد، قراردادند.[ جنگ موجود]،این انتظار راایجاد کرده است که
دستاورد تجربیات ، به تکامل صنایع نظامی در داخل کشور بینجامد.اتکا
به اسلحه وارداتی ، سیاست عزم و ثبات را در فشار قرار می دهد وانحصار
امکانات در سلاح های کهنه و غیر مدرن ، موجب رشد تلفات و خیرگی خصم ،
می گردد.ازاین رو، چاره ای جز تلاش همه جانبه ، باقی نمی ماند و ضمن
ارج گذاری به پاره ای از تلاشهای جدی ، بایستی به مرزبندیها و
اولویتهائی اندیشید:

الف : برنامه ریزیهای کوتاه مدت در راه تولید صنائعی که به ختم
پیروزمندانه جنگ موجود، منتهی گردند – حتی اگر به تعویض خط تولید
پاره ای از کارنجات بینجامد.

ب : برنامه ریزی دراز مدت ، در راه ایجاد پوشش دفاعی امن .

ج : تلاش برای دسترسی به سلاح استراتژیک .

۳. تقویت قدرت رزمی : بخشی عظیم از موفقیت هر نبرد، در میدان جنگ
تعیین می شود. برنامه ریزیهای پیشین ، نقش سنگ اولین را دارداما به
اتکای آن ، نمی توان به توفیق اطمینان داشت . بلکه علاوه بر آن ، قدرت
فرماندهی و توانمندی رزم در جنگاوران ، دواهرم اساسی را می سازند.
ضعف فرماندهی – حتی در سطوح پائین – موجب سر درگمی در شرائط پیش بینی
نشده ، می گردد. بویژه در نیروهای مردمی که اتکای بیشتری به
فرماندهان دارند، ضعف و ناتوانی آنان ، به سرعت ، به از هم پاشیدگی
صفوف ، منتهی می گردد.این گمان خطاست که جنگ را دراطاق های در بسته ،
می توان هدایت کرد واز
ابتدا تاانته، پیش بینی کرد. بسیاری از حوادث در پیش دیداست که
نادرستی این گمان ر، مدلل می سازد. قدرت وابتکار فرماندهان
عملیاتی ، در درگرگون کردن شرائط و نتائج ، تاثیری بسزا دارند. زیر،
این گونه نیست که تنهااز یک سوی ، برنامه ریزی انجام یابد و خصم ، به
انتظار بماند تا حصاری که آفریده است ، در هم شکند. دشمن ، نیز به
چاره مشغول است و در برابر تاکتیکه، راه حل هائی را می جوید. و
پاره ای ازاین حرکات ، بر برنامه ریزان پنهان می ماند و در صحنه علنی
نبرد، به نمایش در می آید. دراین موقعیته، میزان خلاقیت فرماندهان
عملیاتی است که در کارسازاست . و توفیق یا شکست را بهمراه می آورد.
بااین توجه بایستی در تربیت فرماندهان لائق ، کوشید. جان انسانها و
آبروی انقلاب ، دراختیاراینان قرار دارد واگر در گزینش ، تساهل شود
و یا در جایگزین کردن نیروهای لائق – بجای آنانکه جان پاک را در سنگر
فرماندهی ،از کف داده اند و رضای حق را دریافته اند – کوشش فعال
انجام نشود، دچار نزول کیفی نبرد – در سطح فرماندهی – خواهیم شد.

مسوولان جنگ ،اوضاع کنونی را معیار ندانند، بلکه به شرائط دراز
مدت جنگ ، بایستی اندیشید و تربیت کادر لائق فرماندهی را دراهم امور،
قرار داد.

در جانب دیگر، به توانمندی و رشد قدرت بدنی – فیزیکی رزمندگان ،
اندیشید و دراین راه ، دقت در دو مساله اساسی ، لازم می نماید:

الف : گر چه در جنگهای جدید، نقش قدرت بدنی و توان بازوان ، همپای
جنگهای اعصار قدیم نیست ،اما هنوز، قدرت و توان بدنی ،اهرمی کارساز
بشمار می آید. شرائط عملیات ، ویژگیهایی را دارد که بدنهای آماده را
می طلبد و آنانکه دراین آمادگی پیشترند،از موقعیت مناسبتر در
رزم آوری بهره مندند. بااین تلقی ، بایستی به تربیت بدنی نسل انقلاب ،
توجهی جدی نشان داد. و آنان را نسل مجاهدان ساخت . باید خرد یونانیان
با شیوه تربیت اسپارتیان ۱۱ ، همراه گردد و دراین راه ، آموزش و
ایجادامکانات ، ضروری است . واین گونه آماده سازیها را نبایستی به
ایام دوران مقدماتی عملیات – و یا آموزش – محصور نمود بلکه در راه
تداوم آن ،اندیشید به گونه ای که از دوران کودکی تا زمان کهولت ،
وظیفه شرعی و ملی ، تلقی گردد.

ب . پاره ای از تلقیات ناروا وجود دارد که در توانمندی رزمندگان ،
ثار سوء برجای می نهد و مبلغان آگاه دین ، موظفند که این اشتباهات را
ازاذهان بزدایند. به عنوان نمونه ، می توان به خبر ذیل ،استناد داشت :

!وقتی رمز شروع عملیات مهران که[ با حضرت
ابوالفضل العباس ادرکنی] بود، شنیده شد تعداد زیادی از بچه ها دست
به قمقمه هایشان بردند و آب آن را خالی کردند و باین عملشان
می خواستند بگویند:ای مولااگر روز عاشورا ۱۳ …

در قضیه فوق دقت کنید. یک بعد آن ، که
ایجاد شهامت و علقه با حادثه کربلاست ، نوعی شیفتگی می آفریندامااز
سوی دیگر،انسان را به تردید شرعی می افکند که آیا می توان از قمقمه
آب ، بااحتمال شرائطاضطراری ، رفع ید کرد؟ و آیااگر شرکت کنندگان
در آن عملیات ، در شرائط بحرانی قرار می گرفتند و در تامین آب
آشامیدنی ، باز می ماندند و در توان عملیات آنان ، خلل می افتاد آیا
مسوول نبودند؟ نباید به بهای افسانه های واهی جدائی[ راه دین] از
[راه عشق] ، گوش فراداد. دراین دیانت ، راه عشق جزاز[ راه دین]
نباید عبور کند.

نمونه فوق ، نمونه ای کوچک از مثالهاست . با آن که اساس را باید بر
[ غلبه بر خصم] قرار داد و آن ر، هدف اصلی دانست .اما گاه و بیگاه ،
گرایشهای شبه عارفانه ، دراین توانمندی ، تاثیر معکوس می گذارد و به
جای آن که مو