پاورپوینت کامل شناسائی برخی از تفاسیر عامه; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شناسائی برخی از تفاسیر عامه; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شناسائی برخی از تفاسیر عامه; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شناسائی برخی از تفاسیر عامه; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۸

درادامه تحقیق و تعلیق مقاله مرحوم میرزا ظاهر تنکابنی به بخش
تفسیر رسیدیم و برای تکمیلنسبی آن تحقیق مستقلی را آغاز کردیم , و در
راستای آن در مقالات گذشته از جمله به[ شناسائی برخی از تفاسیر
شیعه] پرداختیم از مقاله مرحوم تنکابنی را مربوط به[ تفاسیر عامه]
می آوریم و سپس به شناسائی تفاسیر یاد شده در مقاله و برخی دیگراز
تفاسیر عامه خواهیم پرداخت .

واز کتب تفسیر سائر علمای بی شماراست , ولیکن معروفتر یکی تفسیر
کبیر محمدبن جریر طبری آملی متوفای در سال ۳۱۰ می باشد.

و دیگر تفسیر کبیرامام فخرالدین رازی که نامش مکرر دراین رساله
ذکر شده و آن دو کتاب که در مجلدات کبیره کثیره می باشد در مصر و
اسلامبول بطبع رسیده .

و دیگراز کتب تفسیر که نهایت شهرت دارد و علمای برزگ بر آن شروح
حواشی زیاد نوشتند و مورد نظر فضلاء و محققین واقع شده کشاف تصنیف
جارالله ابی القاسم محمود بن عمر زمخری است که نامش پیش ذکر شده و بر
این جمعی کثیراز علماء شرح و حاشیه نوشتند,از جمله ناصرالدین
احمد بن اسکندری و علم الدین عبدالکریم عراقی و علامه قطب الین شیرازی
و فخرالدین حسن جاربردی و علامه سعدالدین تفتازانی و سیدشریف جرجانی
و غیر هم که ذکر همه دراینجا بلاطائل است واین کتاب با بعضی حواشی
و با شرح شواهد شعری آن در مصر بطبع رسیده.

و دیگراز کتب معروف تفسیرانوارالتنزیل واسرارالتاویل قاضی
ناصرالدین عبدالله بن عمر بیضاوی شافعی است که اسم سامی او سابق ذکر
شده واین تفسر در طهران و مصر و جاهای دیگر بطبع رسیده و براین
کتاب نیز شروح و حواشی زیاد نوشته شده آنچه معروف و متداول است :

یکی حشایه ابی الفضل قرشی مشهور بخطیب کازرونی که در سال ۹۴۰ وفات
کرده و آن در مصر بطبع رسیده .

و دیگر حاشیه شهاب الدین احمد بن محمد بن عمر خفاجی مصری که در
سال ۱۰۶۹ وفات کرده واین حاشیه در چند مجلد بزرگ است که در مصر
بطبع رسیده .

و حضرت شیخ بهاءالدین
محمدعاملی قدس سره را نیز براین تفسیر حاشیه ایست در نهایت دقت ولی
بطبع نرسیده .

عالمان , محققان
و پژوهشگران اسلامی ,از دیر باز, قرآن را بعنوان منبع افکار و
اندیشه ها می شناختند و کتاب الاهی را چونان سنگ زیرین بنای تفکر خود
تلقی می کردند, و در تحلیها, پژوهشها, نقد و بررسی افکار و داوری , به
قرآن باز می گشتند. بدینسان , پیشانی بر آستانش می سائیدند, و بیشتر و
پیشتراز هر چیزاز آبشخور زلال آن , سیراب می گشتند. مراجعه های مکرر,
برای فهم قرآن و جستجو برای شناسائی ابهامها و سوال از چگونگیهای
آیات و پاسخ پیامبر و دیگر آشنایان به ابعاد مختلف قرآن , جریان
تفسیر را بوجود آورد, و درادامه این برخوردها و بهره وری ازاین
بحثها,این همه تدوین گشت و تفاسیر مدون بوجود آمد. ۱ در مقالات
گذشته , برخی ازاین آثار پدید آمده در دامان قرآن را زیر عنوان
[شناسائی برخی از تفاسیر شیعه] معرفی کردیم واینک , آهنگ آن داریم
که به برخی دیگرازاین آثار, در حوزه فرهنگ اسلامی , زیر عنوان
[شناسائی برخی از تفاسیر عامه] بپردازیم .

تفسیرنگاری , در جریانهای مختلف فرهنگ اسلامی , چنانکه پیشتر گفتیم ,
سابقه ای بس کهن دارد. گر چه براساس باور ما ما و به مقتضای دلایل
محکم و مستند و غیرقابل انار هم تفسیر قرآن و هم تدوین تفسیراز
تشیع آغاز گشت ۲ .اما جریانهای گوناگون دیگر نیز, در آستان قرآن ,
خدمات بزرگ و شایسته ای انجام داده اند و آثار گران ارج بلندی , سامان
بخشیده اند.انصاف علمی , خستوئی برتلاشها و کنکاشهای عالمان ,
ارج گذاری , شناسائی و بهره وری ازاین آثار را ضروری می نماید. بی گمان ,
معرفی و بزرگداری این آثار و مولفان آنها, هرگز به معنای هماهنگی
با همه مطالب و پذیرش تمامت محتوای این آثار نیست .

بسیاری ازاین آثار, بویژه آنهائی که پا به دایر نقدو تحلیل و
عرضه مطالب نهاده اند, درباره تشیع – جریان ناب واصیل فرهنگ اسلامی
– دوریهای ناشایسته ای کرده و به لغزشهای نامیمونی گرفتار شده اند, و
گاه از کنار آیاتی که به استناد منابع موصق و معتمد عامه , در
ارتباط با تشیع و رهبران بزرگ آن , نازل گشته با بی تفاوتی , گذشته و
حتی گاهی موضع نیز, گرفته اند, که به برخی ازاین موضع ها و لغزشها,
در جای خوداشاره خواهیم کرد. بااین همه چنانکه در بخشهای دیگراین
سلسله مقالات نیز,اشاره کرده ایم ۳اینهمه , هرگز نه مجوز مقابله به
مثل است و نه مانع از آن که به آثار عالمان , محققان , محدثان ,
مفسران , و فقیهان عامه مراجعه کنیم و کاز آثار آنان بهره مند بیریم .
عالمان و سلف صالح ما نیز,اینگونه بوده اند. و هماره این دادو ستد
فرهنگی , در حیات علمی عالمان ما و حوزه های علوم اسلامی بوده است .
افزون براینها, در نگریستن دراین آثار و تعمق در چگونگیهای آنها
در شناخت فرهنگ تشیع وابعاد گونه گون آن و نیز در فهم و درک موضع
گیریها و آموزشهای اهل بیت و عالمان و بزرگان ما بسیارسودمند تواند
بود.

اینک , نگاه گذرا و بررسی اجمالی و شناسائی برخی از تفاسیر عامه را
شروع می کنیم , و بحث و بررسی رااز[ تفسیر کبیرطبری] آغاز می کنیم :

جامع البیان فی تفسیرالقرآن ۴

از تفاسیر کهن , گرانقدر و بسیار مهم فرهنگ اسلامی است . که برای
شناخت اقوال پیشنیان از مفسران , صحابه ,تابعان و دیگراقوال مربوط به
آیات , گسترده ترین و مهمترین منبع تفسیری است . تفسیر طبری را به حق
[ ام التفاسیر] نامیده اند و ما پس ازاین به تاثیر آن , در پژوهشهای
قرآنی و نوشته های تفسیری اشاره خواهیم کرد. تفسیر طبری بااین که در
رده[ تفاسیر ماثور] به شمار می آید.اما به لحاظ نقد و بررسی آراء
توجیه اقوال و گاه ترجیح برخی از نظریات بر بعضی دیگر, آنرااز
جمله[ تفاسیر به رای] نیز, توان شمرد. برخی از شرح نگاران آورده اند
که

[طبری , روزی به یاران خود گفت : آیا تفسیری برای قرآن می خواهید؟
گفتند: چقدراست ؟ گفت : سی هزار ورقه . گفتند: عمر ما در خواندن آن به
پایان می رسد. پس آن را در سه هزار ورقه خلاصه کرد واین همان تفسیر
[جامع البیان]… است] ۵ .

طبری , خود,از سابقه شیفتگی به قرآن و تدوین تفسیر دراندیشه
خود, بدینسان , یاد کرده است :

دست یازیدم و خداوند مرا یاری داد]. ۶ .

بهرحال , تفسیر طبری , یعنی[ جامع البیان عن تاویل آی القرآن]
گسترده ترین واز کهن ترین تفاسیر کامل نقلی ( یاروائی )است . که
بسیاری از مفسران از محتوای غنی و سفره پربرکت آن سود جسته اند.

شیوه تنظیم :

کتاب , با خطبه ای در ستایش خداوند و درود و صلوات بر پیامبر
می آغازد پس از آن شرحی درباره ویژگیهای قرآن مجیداز بلاغت , فصاحت و
اعجاز آمده است . سپس در ضمن فصولی در مقدمات قرآن و تفسیر آن سخن به
میان آمده است .از قبیل:[ وحدت معانی قرآن با معانی زبان عربی] ,[
تبیین حدیث : قرآن به هفت حرف نازل شده است] ,[ شیوه هائی که با آگاهی
به آنها می توان به تاویل به رای] ,[ تفسیر نامهای قرآن و واژه ,
سوره و آیه و…] .

پس ازاین مقدمه , مولف , وارد بحث در آیات می شود و تفسیر آیات را
بدینسان ,ادامه می دهد:

در آغاز تفسیر سوره ها,ابتداءاز نام[ سوره ها] سخن می گوید: واگر
نامهای مختلف , روایت شده باشد, همه را آورده , چرائی نام گذاری سوره
به آن نام را بیان می کند. آنگاه , بخشی از یک آیه و یا تمام آیه را
ذیل عنوان[ القول فی تاویل]… می آورد و آنگاه به تبیین و تاویل
آیه می پردازد و تایید آن روایات ,اقوال صحابه به تابعان را ذکر
می کند, و گاه معانی مختلفی بر آن بخش از آیه آورده . برای تایید هر
کدام , به روایات , گفتار صحابه و تابعان واقوال نحویان می پردازد. وی
دراین نقل گفتار و آثار, ترتیب شایسته ای را بکار گرفته ,ابتداء
روایات منقول از پیامبر, آنگاه , دیدگا صحابه و سپس تابعان و …
طبری , گاه , قولی را بر قولی ترجیح داده در رد وایراد معانی , گفتگو
می کند.از نکات قابل توجه در تفسیر طبری , توجهی است شایسته به تفسیر
آیات به آیات , گرچه این نکته جلوه برجسته ای ندارد, ولی در همان
حد, در تفسیری که برای اولین بار, تفسیر رااز جریان خشک نقل اقوال ,
به میدان بررسی و نقد می کشاند, شایان توجه است محققان چاپ تحقیقی
کتاب – که پس ازاین , درباره آن سخن خواهیم گفت , در پایان هر جلد,
آیاتی را که طبری برای تبیین و تفسیر آیات , به آنهااستناد جسته
فهرست کرده اند. که بالنسبه سه کتاب ,از شمار بسیاری برخورداراست .
طبری , گاه , به اختلاف مشربها و مسلکهای کلامی و فقهی و … نیز,
می پردازد که به آنهااشاراتی خواهیم داشت . بدینسان , توان گفت که در
شیوه تفسیری طبری گر چه جنبه روایت و نقل بر جنبه درایت و تحلیل
می چربد, ولی روش او صرفا نقلی نیست و به نقد و بررسی آراء نیز,
توجه کرده است .اما دراین جهت نیز, آنگاه که از محدوده تفسیر
واژه ها فراتر رفته , بیشترین بهره رااز نقلها و روایات برده است .

آدام متز, به روش تفسیری طبری
اشاره ای دارد که آوردنش دراینجا سودمنداست :

طبری ,… روایتی از پیغمبر آورده که می تواند جامع نظر موافق و
مخالف در جواز تفسیر به رای و عدم جواز باشد:[ هر که قرآن را به
رای خویش تفسیر نماید, خود را برای آتش جهنم آماده سازد].
بنابراین , هر تفسیری باید مستند به حدیثی از پیغمبر باشد و نمی توان
به نظر شخصی تکیه کرد. جز در مورد شرح و بیان لغوی الفاظ, نمی توان
اظهارنظر نمود. بااین حال , در همان کتاب تفسیر طبری , دلیل بسیار
می یابیم براین که , مفسر می تواند با مهارت واستادی , مطالبی بیاورد
که جای آن در تفسیر نیست . ۷

[جامع البیان در گفتار عالمان]

تفسیر[ جامع البیان] از هنگام نگارش و نشر آن مورد توجه عالمان و
مفسران قرار گرفت . بسیاری از شرح حال نگاران , بهنگام نگارش شرح حال
طبری ,ازاین تفسیر, به بزرگی یاد کرده , گستردگی مطالب و والائیهای
گونه گون آن را ستوده اند.ابن ندیم می گوید:

[واو راست کتابی در تفسیر که بهتراز آن نگاشته نشده است] ۸ .

خطیب بغدادی در[ تاریخ بغداد] پس از تجلیل فراوان از طبری واشاره
به گستردگی دانش وی , درباره تفسیراو چنین آورده است :

[واو راست … کتاب تفسیر که همانندش نگاشته نشده است]. ۹

ابوحامداسفراینی , دراهمیت و عظمت تفسیر طبری , چنین گفته است :

[ اگر کسی برای بدست آوردن تفسیر طبری به چین مسافرت کند, کاربزرگی
نکرده است]. ۱۰

سیوطی , مفسر و دانشمند قرآن شناس , که
آثار بزرگی در تفسیر قرآن و علوم مربوط به آن نگاشته است می نویسد:

[ اگر بگویی : به کدامین تفسیر راهنمائی می کند و ببننده را بر آن
امراعتماد نمائی ؟ می گویم : تفسیرامام جعفر محمدبن جریر طبری , که
تمام عالمان معتبراجماع کرده اند که در تفسیر, همانندش نگاشته نشده
است , و نووی , در[ تهذیب] خود, گفته : کتاب ابن جریز در تفسیر,احدی
مانندش را ننوشته است]. ۱۱

سیوطی , در مقامی دیگر دراین زمینه چنین نوشته است :

[تفسیر قرآن او,ازارجمندترین
تفاسیراست . چنانکه تمام عالمان , از جمله نووی , در کتاب
[تهذیب] اش – گفته اند: همانندش نگاشته نشده است .این ,از آن روی است
که دراین کتاب , بین روایت و درایت , جمع کرده است و دراین میدان ,
کسی پیش ازاو بااو برابری نکرده است]. ۱۲

یاقوت , پس ازارائه طرق روائی طبری , در نگارش تفسیری نوشته است :

[به تفسیر غیرمعتمد متعرض نشده است , وازاین روی در کتاب وی چیزی
از کتاب محمدابن سائب کلبی , مقاتل ابن سلیمان و محمدابن عمر
واقدی نیامده است , چون اینان در نظر وی متهم بودند و خدا داناتر
است]. ۱۳

ابن تیمیه , که داعیه بازگشت به اسلام ناب را داشت !! و به پندار
خود, برای زدایش چهره اسلام ,از خرافات و آثار ناصحیح , حرکت کرده
بود و قلم می زد, چنین نوشته است :

از تفاسیری که در دست مردم است
صحیح ترین آنها تفسیر محمدابن جریرطبری است .او مقالات سلف را با
اساتید ثابته آنها یاد می کند و در آن بدعتی نیست. ۱۴

بجز آنچه از گفتار عالمان , درباره تفسیر طبری یاد شد,اظهار
نظرها, ستایشها و برگذاریهای فراوانی در آثار شرح حال نگاران در
ارتباط با تفسیر طبری توان یافت . ما بدون این که بخواهیم ازاهمیت
این تفسیر بزرگ بکاهیم و بر عظمت و سودمندی آن علامت سوال بگذاریم ,
این سان یکسونگری و مظلق گرائی و زدن مهر[ صحیح ترین] ,[ بی مانندترین] ,
[ استوارترین] و[ موفق ترین] تفاسیر را بر پیشانی آن نمی پسندیم . و
معتقدیم که این تفسیر, آمیخته است به اسرائیلیات , وانباشته است از
آثار مجعول و همراه است بااحادیث موضوع . بدینسان , در مراجعه به
تفسیر طبری و بهره مندی از محتوای آن ,احتیاط را باید پیشه ساخت و
بدون نقد و بررسی مطالب واسناد آن , نباید بدان تکیه کرد.اینکه ,
پیشتراز آن که به تفصیل این ادعا بپردازیم , سخن چندتن از متفکران و
تفسیرپژوهان را می آوریم :

دکتر محمدحسین ذهبی , می گوید:

[ ابن جریر بااین که ملتزم است در تفسیرش روایات را بااسناد
بیاورد,اما غالباز به تصحیح و یا تضعیف را بااسناد بیاورد,اما
غالبا به تصحیح و یا تضعیف اسناد نمی پردازد] ۱۵ .

محمدعبدالعظیم
زرقانی , پس از ستایش فراوان از مولف و کتاب می گوید:

[تحریراسناد و فراهم آوردن آنچه ( اقوال , روایات و مطالب ) را که
دیگران , به گردآوری آن همت نگماشته انداز ویژگیهای این تفسیراست .
بااین همه , وی , گاهی اخبار را بااسناد ناصحیح می آورد, بدون این که
به ضعف و نااستواری اسناد,اشاره ای کند] ۱۶ .

محمدحسن آل یاسین , در ضمن مقاله پیرامون روش تفسیری شیخ طوسی[ ره]
به اجمال , به تفسیر طبری پرداخته و پس از تضعیف بسیاری از منابع
نقلی تفاسیر کهن , درباره اعتبار تفسیر طبری , چنین نگاشته است :

[ از آنجا که طبری , بیشتر تفسیر خود را بر روایات اینان مفسران
پیشین همانند:ابن ابی طلحه , عکرمه , سدی ,ابن جریح و ..استوار کرده
است ,ارزش علمی کتاب وی بمیزان زیادی پائین آمده است] ۱۷ .

براساس آنچه گذشت ,
نمی توان گفت تفسیر طبری , تفسیری است مطمئن و صحیح ترین تفاسیر نقلی ,
واز تفاسیری است که بجز روایات موثق , روایات دیگری را نیاورده است .

برای ادامه سخن دراین زمینه و داوری دقیقتر, لازم است پیشتر,
دیدگاه طبری را درباره قرآن و چگونگی تفسیر پذیری آن بیاوریم و
آنگاه به نقد و بررسی خود,ادامه دهیم . طبری در مقدمات تقسیرش و زیر
عنوان[ القول فی الوجوه التی من قبلها یوصل الی معرفه تاویل
القرآن] قرآن را به سه قسم تقسیم می کند.

۱. آنچه به تفسیر و تاویل آن جز با بیان پیامبر, نتوان رسید.
همانند: تفسیراوامر, نواهی ,احکام حقوقی , حدود, فرایض وامثال
اینها که گاهی رسیدن به آنها تنها با بیان پیامبر,امکان پذیراست .

۲. آنچه تاویل و تفسیر آن را جز خداوند کسی نداند. همانند: گزارش
ازاجلها, حوادث آینده , مانند: روز رستاخیر, نفخ صور, نزول عیسی بن
مریم و …

۳. آنچه که هر دانشمندی آشنا به زبان عربی , – زبانی که قرآن به آن
نازل شده – می فهمد واز آن بهره می جوید ۱۸ .

این تقسیم سه گاه از آیات قرآن که به تصریح طبری ,ازابن عباس
گرفته شده است ۱۹ , پایه هائی است که تفسیر طبری بر آن هااستوار یعنی
تفسیر نقلی و روائی , مهمترین , گسترده ترین و در نظر طبری محکم ترین و
استوارترین بخش تفسیراست .

جایگاه[ نقل] در دیدگاه طبری :

چنانکه می دانیم , تقسیر, در آغاز, شعبه ای از حدیث بوده است , و
تبیین ها, تفسیرها و مطالب مربوط به آیات , بوسیله راویان , به دیگران
منتقل می گشت . بدینسان طبری , در بخش نخست ( از تقسیم بندی قرآن ) باید
به بیان راویان متکی باشد و چنین نیز هست و نقل روایات , در دیگاه
وی , بر هر چیز دیگر مقدم است تا بدانجا که گر چه مطلبی را باطل
بداند,از رد آن ,امتناع ورزیده احتمال می دهد راویان به خطا رفته
باشند و لذا تصریح می کند که: می ترسم راوی اشتباه کرده باشد۲۰

او در تاویل و واژه[ الله] اقوال مختلف را می آورد و در پرتو
معلومات خود, به استناج می پردازد.اما یافته خود را با روایت سنجیده
و می گوید:

[به آنچه روایت , دلالت می کند باید باور داشت] ۲۱ .

و گاه پس از نقد و بررسی ,از ظاهر قرآن بخاطر روایت دست بر می دارد
و مثلا می گوید:

[آنچه از ظاهر قرآن استفاده می شود همین است ,اگر نبود آنچه از
پیامبر نقل شده است] ۲۲ .

و بالاخره , به هنگام نقد و بررسی اقوال ,اگر با تکیه به لغت و
اقوال سلف و روایت ماثور, ره به جائی نسپرد و در ترجیح ازاین
شیوه ها بهره مند نگردد متوقف می شود, و می گوید:

[در چنین مواردی که روایتی نداریم و خبری از مسلمانان نرسیده
تصویب و تضعیف قول جائز نیست] ۲۳ .

با آنچه در سطور پیشین آوردیم , چنین پنداشته نشود که ما, تفاسیر
نقلی را دست کم می گیریم و درارج گذاری آن آثار, کوتاهی می کنیم ,
هرگز! ما خود در مقامی نوشته ایم :

[ بی گمان تفسیر نقلی
اگر متکی به روایت صحیح و آثار قطعی الصدور باشد و براساس مباین
محکم , صدور روایت احراز گردد مطمئن ترین و شایسته ترین تفسیراست] ۲۴

امااینک , سخن بر سر آن است که منقولات طبری , تا چه اندازه مورد
اعتماد تواند بود و راویان و مفسران و محدثانی که این اقوال از آنان
گرفته شده است ,از چه مقدار صداقت و وثاقت واعتبار برخوردارند, که
گفتار آنان معیار تمامت سنجشها باشد. برای دست یافتن به پاسخ این
سوال شایسته است به چگونگی راویان آثار تفسیری کهن و حدوداعتبار
مفسران پیشین – گر چه بگونه ای – توجه کنیم :

از جمله مفسران دوره اول ,ابن عباس است , در جلالت و بزرگواری و
صداقت ابن عباس و نیز, در شناخت وی ,از قرآن , سختی نیست و بی پایگی
برخی مطالب نشانگر قدح وی با پژوهش دقیق در زندگانی او روشن می شود
۲۵ .

اما آیا همه آنچه از
وی بعنوان تفسیر نقل شده است درست است ؟ سیوطی می گوید:

[در تفسیر قرآن ازابن عباس بااسناد و طرف مختلف , روایات بی شماری
نقل شده است ,از بهترین آنها طریق عل بن طلحه هاشمی است … که
حافظان اجماع کرده اند که وی ازابن عباس مستقیما نشنیده و با واسطه
نقل می کند ۲۶ … طریق دیگر, روایات[ عوفی] است که طبری از وی
روایت می کند .ضعیف است ولی واهی نیست] ۲۷ .

طرق دیگر روایات ابن عباس نیز, چندان مورداعتماد نیستند.این است
که برخی از محققان , در روایات منسوب به وی به تردید نگریسته اند.
سیوطی ,ازامام شافعی نقل می کند:

[ ازابن عباس بیش از حدود ۱۰۰ حدیث درتفسیر قرآن ثابت نیست] ۲۸

از سوی دیگر در منابعی می خوانیم که :

[طبری حدود هزار روایت ,ازابن عباس نقل کرده است] ۲۹ .

محمد عبدالعظیم زرقانی , می گوید:

[در نقل آنچه به ابن عباس نسبت داده شده است , بایداحتیاط کرد, چرا
که در آثار منقول از وی جعل و تحریف بسیاراست] ۳۰ .

محقق توانمند, مرحوم صبحی صالح , دراثر گرانمایه خود[ مباحث فی
علوم القرآن] نوشته است :

[ در انتساب روایت به ابن عباس زیاده روی شده و برخی در تحریف , دست کاری و
جاسازی در روایات وی جرات یافته اند] ۳۱ .

باتوجه به نهضت تفسیرنگاری و نقل اقوال مفسران , که در دوران عباسیان ,
اوج آن بوده است , می توان به چرائی گستردگی منقولات ازابن عابس پی
برد. حاکمیت عباسیان , باعث می شد که هر کسی برای نزدیکی به دربار و
موجه جلوه دادن آراء خود, در تفسیر قرآن به گفتارابن عباس استناد
کند, و صدالبته چون نمی یافتند, دست به جعل و وضع می زدند, واین
نکته ای است بسیار مهم و در جریان تفسیرنگاری قابل توجه

از مفسران دیگر همانند:ابوصالح , سدی , مقاتل بن سلیمان , عکرمه و
عطاءابن ابی رباح , سخن گفتن را مجالی دیگر باید. گزیده سخن دراین
زمینه آن است که بسیاری از آثار منقول در تفسیر صحابه و تابعان ,
آمیخته به جعل , تحریف , وضع ,اسرائیلیات و نصرانیات است ۲۳ .

جامع البیان واسرائیلیات :

جایگاه ویژه نقل در تفسیری طبری , تا بدانجا پیش رفته که
مفسر, گاه به لغزشهای شگفتی مبتلا شده است , که مهمترین جلوه آن را در
بخش اسرائیلیات می توان جست , که دراینجا – ضیق مجال را – به یک
مورداز آن اشاره می کنیم :

داستان خواب حضرت ابراهیم و بردن اسماعیل به قربانگاه و ماجرای
مفصل آن که در قرآن یکبار به آن پرداخته شده است ۳۳ , روشنتراز آن
است که نیاز به تفصیل داشته باشد. کینه توزیهای یهودیان از دیرباز در
حدیث سازی و تفسیرآفرینی برای قرآن , در جهت خدشه دار ساختن چهره
منور فرهنگ اسلامی و بهره برداریهای باندی و مسلکی ادامه داشته است .
در داستان یاد شده , روایت سازان یهودی , برای بهره برداری در کینه توزی
خود بااسماعیلیان , تلاش کرده اند تا با جعل روایات ,[ ذبیح] رااسحاق
پدر یعقوب جلوه داده و بخیال خودشان نیان بزرگ اسرائیلیان را بعنوان
ذبیح معرفی کرده ,این برگ برنده رااز دست اسماعیلیان بگیرند.
طبری , در تفسیر تحت تاثیراین جوسازی قرار گرفته به صراحت
می نویسد:

[واولی القولین بالصواب فی المفدی من ابنی ابراهیم خلیل الرحمن
علی ظاهرالتنزیل قول من قال : هواسحاق] ۳۴ .

واما بنگرید به قضاوت مفسر دیگراهل سنت , که او نیز تفسیرش را بر
شیوه روائی بنا نهاده است , که می نویسد:

[ اهل کتاب یهودیان بااین که براساس نص کتاب خودشان ذبیح ,
اسماعیان است ,اینجا ذبیح رااسحاق گرفته اند, واین روا نیست , چرا
که مخالف نص کتابشان است . آنان , بخاطر حسادت چنین کردند, چرا که
اسماعیل نیای عرب واسحاق نیای آنهاست ,ازاین روی در تفسیر قرآن
چنین کردند و در کتاب خود نیز, تحریف و تبدیل روا داشتند] ۳۵ .

محمد جمال الدین القاسمی, در تفسیر این آیه , به نقل از ابن القیم نوشته است.

[ذبیح , دراین آیه , براساس قول صحیح نزد مفسران صحابه و تابعان و
مفسران پس از آنها,اسماعیل است , وامااسحاق را مصداق آیه دانستن
باطل است و بر بطلان آن بیش از ۲۰ دلیل وجود دارد] ۳۶ .

ما پیشتر, داوری ابن تیمیه را درباره تفسر طبری آوردیم که گفته
بود:[ صحیح ترین تفسیراست و روایات را به اسناد ثابت نقل می کند و در
آن بدعتی نیست] اما در تفسیراین آیه می گوید:

[ این قول ,ازاهل کتاب گرفته شده
است , بااین که به صراحت , کتاب آنها نیز باطل است . یهود, براساس
کینه توزی و حسادت بر بنی اسماعیل , به تحریف کتابشان و تکذیب فضیلت
اسماعیل به تحریف کابشان و تکذیب فضیلت اسماعیل دست یازدیده اند] ۳۷

ازاینگونه موارد, در تفسیر طبری بسیاراست . طبری , گاه وجوه
مختلفه واقوال
گوناکون رسیده از آنان را نقل می کند و در گزینش توقف می کند و گاه
بدون هیچگونه توضیحی مطالب و آثاری را که بطلان آنها کاملا روشن است
نقل می کند وی در ذیل آیه[ فالقی عصاه فاذا هی ثعبان مبین] ۳۸ به
نقل از وهبابن منبه می نویسد:

[عصای موسی در شکل اژدهائی بر مردم حمله ور شد, مردم ازاو شکست
خوردند و دراین حادثه ۲۵ هزارانسان کشته شد] ۳۹ .

ابن کثیر,این روایت راازابن جریر واحمدابن حنبل نقل می کند و
می نویسد:

فیه غرابه فی سیاقه ۴۰ .

بی گمان , وهب منبه و همگنان او, برای گرمی بازار دروغ پردازی و
افسانه سرائی , به این یاوه سرائیها و گزافه گوئیها نیازمند بودند,اما
سوکمندانه مفسران پیشین , بدون توجه به خاستگاه این آثار,این همه را
گرفتند و نشر دادند و مفسرانی چون طبری و غیراو تدوین کردند و
بدست نسلها و عصرها سپردند و عالمان دیگر نیز, غالبا تحت تاثیر
عظمت علمی و فکری آن مفسران واقع شده بودن ازریابی , آنچه را آنان
نوشته بودند, پذیرفتند. چنانکه دیدیم ,ابن تیمیه که این مطالب رااز
کینه توزیها و بدعت آفرینهای یهودیان می داند – واین همه , در تفسیر
طبری نیز, هست – تفسیر طبری را کتاب[ بااسناد ثابته] تلقی می کند و
معتقد می شود که[ هیچ بدعتی] در آن نیست . واین , یعنی به جای پرداختن
به اندیشه واثر, توجه کردن به اندیشمند و پدید آورنده اثر,
متاسفانه ای ننگرش در داوریها, آثار سوء بسیاری بر جای نهاده است .
در میدان تحقیق , محقق راستین , آن است که در عین احترام به پژوهشگران
وارجگذاری به آثار و نوشته های آنان , باابزار کارآمد تحقیق , به
نقد بررسی نوشتارهای آنان بپردازد و با شهامت و شجاعت , نتیجه را
ابراز کند.

باری , طبری تحت تاثیراین جریانهای تباهی آفرین , بسیاری از منقولات
آنان را بدون جرح و تعدیل عرضه کرده و گاه , پا را فراتر نهاده و
روایات[ وهب] را در مقام نقد و بررسی ترجیح داده است ۴۱

دکتر محمدحسین ذهبی , درارتباط بااسرائیلیات در تفسیر طبری
می گوید:

[طبری , تفسیر خود,اخباری را که از قصص اسرائیلی فراهم آمده است می آورد, و
آنها را بااسناد به کعب الاحبار, وهب ابن منبه ,ابن جریح , سدی و
دیگران روایت می کند,او, بسیاری از روایات رااز طریق محمدبن اسحق
از[ مسلمه نصرانی] نقل می کند. و بدینسان ,او در گزارش روایات
اسرائیلیات , زیاده روی می کند, و شاید گستردگی روایات تاریخی طبری
است , که در بحثهای تاریخی طبری است , که در بحثهای تاریخی , بدانها
پرداخته است . بااین که طبری , غالبا به نقداین روایات می پردازد,
بااین همه , تفسیر وی نیازمند نقد و بررسی است چنانکه تمام تفاسیری
که بگونه ای به این موضوع پرداخته اند, نیازمند نقد و بررسی هستند] ۴۲

بیان دکتر ذهبی , قابل توجه است . ما نیز, براین اعتقادیم که آثاری
ازاین دست , با همه ارج و عظمتی که دارند و باید به عنوان منابع
پژوهشهای تاریخی , تفسیری , عقیدتی جایگاه بلندشان را پاس داشت و در
شناخت جریانهای گونه گون فرهنگی بدانها مراجعه کرد,اما نباید در بست
مهر تائید بر آنها زده , تمامت محتوای آنها را پذیرفت.

نگاهی به ابعاد[ مختلف جامع البیان]

آنچه تا بدینجا آمد, نگاهی بود گذرا به جایگاه
[تفسیر طبری] در میان آثاری تفسیری و نیز, حدوداعتبار آن .اینک , بر
آنیم تا به برخی از جنبه های محتوائی آن , نظرافکنده , به اجمال
پیرامون آن سخن بگوئیم . طبری , بااطلاعات وسیع و آگاهیهای گسترده ای
که ازابعاد مختلف فرهنگ داشت ,از مطالب و مباحث سودمندی تفسیرش را
آکنده است .

یکی از جنبه های شایسته توجه و بااهمیت تفسیر طبری , جنبه های فقهی
آن است چنانکه می دانیم , طبری ,ابتداء بر مذهب شافعی بوده است و پس
از مدتی , خود, فقهی و مستقل پی می افکند که تا مدتی پیروان و
طرفدارانی نیز داشته , و تنی چنداز شاگردان وی در تبیین و تبلیغ آن
کوشیدند ۴۳ .از مذهب فقهی ایشان – که دیری نپائید – به[ طبریه] و
یا[ جریریه] یاد می شود ۴۴ . طبری , در ذیل آیا مربوط به احکام ,اقوال
مختلف را نقل می کند و گاه یکی ازاقوال را برگزیده , چرائی گزینش را
نیز بیان می کند
وی , در ذیل آیه[ والخیل والبغال والحمیر لترکبوها و زینه و یخلق
مالاتعلمون] ۴۵ به اقوال عالمان در حاکم خوردن گوشت این حیوانات
پرداخته , و آنگاه به گفتار کسانی معتقد می شود که از آیه , عدم حرمت
رااستفاده کرده اند, واین قول را با دلایل متعدد به اثبات می رساند
۴۶ .او, گاهی برای به اثبات رساندن دیدگاه فقهی خودازاستعمالات
کلام عرب بهره می جوید ۴۷ , و دیگرگاه , ظهور آیه را مورد توجه قرار
داده , فتوای فقهی صادر کرده و دیدگاه خود را به آیات دیگر تائید
می کند. مثلا ذیل آیه[ الطلاق مرتان , فامساک بمعروف او تسریح
باحسان]… ۴۸ , پس از نقل اقوال و عرضه مفصل و گسترده دیدگاههای
مختلف , بالاخره می گوید:

[ شایسته تر به ظاهر آیه , آنچیزی است که عروه و قتاده گفته اند, که
آیه دلیل تعدد طلاقی که به آن تحریم صورت می گیرد و رجعت , بطلان می پذیر
است] ۴۹

آنگاه ,این برداشت را به آیه بعدی تایید می کند ۵۰ باری , یکی از
ابعاد مهم و قابل توجه تفسیری طبری که در بررسی دیدگاههای کهن در
[آیات الاحکام] بسیار سودمند تواند بود, بعد فقهی آن است .

جنبه های ادبی این تفسیر, یکی دیگراز جهات قابل توجه و سودمند آن
است . ما پیشتر گفتیم : طبری قرآن را درارتباط با تفسیر, بر سه قسم
کرده است و یادآوری کردیم که یک قسم آن را آیاتی دانسته است که تمام
کسانی که باادبیات عرب آشنا باشند, می تواننداز آن بهره گیرند.او
دراین بخش , بگستردگی , سخن می راند.او, در تبیین معانی واژه ها به
مباحث نحوی کوفیان , بصریان را آورده , به آثارادبی پیشینیان همانند
فراءابوعبیده ,ابی الحسن الاخفش ,ابی علی قطرب و… مراجعه می کند ۵۱
در بحثهای لغوی و تبیین واژه ها به کلام عرب واشعار شاعران استناد
می جوید, و توجیه آیات و تبیین واژه ها را آنگاه می پذیرد که در کلام
عرب , نمونه ای داشته باشد. طبری , در ذیل آیه( و ماجعلناالقبله التی
کنت علیهاالا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه۵۲ )
از طریق علی بن ابی طلحه ازابی عباس نقل می کند که این , به معنای
جداسازی و بازشناسی اهل یقین از مشرکان و شکاکان است . آنگاه ادامه
می دهد و می نویسد: آنان که براین قول رفته اند, به پندارشان ,عرب ,
ماده[ علم] را بجای ماده[ رویه] و بالعکس استعمال می کند, بعداین
قول را رد می کند, به دلیل این که آنچه در کلام عرب است ,استعمال
[رایت] است به معنای[ علمت] و نه بالعکس . و لذا می گوید:این را
نمی شود پذیرفت . چرا که توجیه معانی قرآن , فقط براساس آنچه در کلام
عرب موجوداست ,امکان پذیراست ۵۳ . بهرحال , بحثهای لغوی , نحوی و
صرفی تفسیر طبری , یکی از گنجینه های عظیم ادبی فرهنگ اسلامی است
بحثهای لغوی تفسیر طبری , بگفته[ احمد محمد شاکر]از آن جهت که
دربرخی موارد, بگفته[ احمد محمدشاکر]از آن جهت که در برخی موارد,
در بازشناسی لغت منحصر بفرداست نیز, بسیار قابل توجه و شایسته
تامل است ۵۴ . در همینجا شایسته است یادآوری کنیم که یکی دیگراز
جنبه های این تفسیر, پرداختن به قرائتها واختلاف آراء در زمینه
قرائتها و نقد و بررسی آراء دراین جهت است . طبری , در قرائت نیز, ید
طولانی داشته و کتابی در ۱۸ جلد در قرائت پرداخته بوده است ۵۵ .

تفسیر طبری , به مسائل تاریخی و سیر و مغازی نیز, پرداخته است و در
قصص انبیاء و چگونگی تاریخ امتهای پیشین – که پیشتر بدان اشاره ای
کردیم – به تفصیل سخن رانده است .او گاه بهنگام نقل و عرصه
داستانهای زندگی گذشتگان , به افراط می گراید و چیزهائی را که ربطی به
آیه ندارد گزارش می کند. مثلا در ذیل آیه[ ان احسنتم احسنتم
لانفسکم]… ۵۶ گزارش مفصل و دراز دامنی دارد,از تاریخ شرق و مسائل
مربوط به بخث النصر و ورودش به بیت المقدس و کشتار بنی اسرائیل و
بازگشت به سرزمین بابل بااسیران یهودی و … ۵۷ .

و بالاخره باید به
جنبه های کلامی واعتقادی تفسیر طبری با توجه به زمان نگارش آن , توجه
کرد. می دانیم که یکی از معرکع آراءترین مباحث کلامی , مبحث[ افعال
عباد]است , که متکلمان معتزلی واشعری , هر کدام بگونه ای در آن
می نگریستند. معتزلیان می گفتند:[ بندگان , بوجود آورنده افعال خویش
هستند]. واشاعره , چنان می پنداشتند که:[ خداوند, خالق افعال بندگان
است وانسان , درافعال خویش بجزاکتساب آن , دخالتی ندارد] ۵۸ .

طبری , دراین مساله و دیگر مسائل مربوط به علم کلام , چونان متکلمی
وارد میدان می شود و ضمن نقل اقوال , به نقد و بررسی پرداخته در
مقابل جریانهای مختلف , موضع می گیرد و به قولی که برگزیده است استدلال
می کند. مثلا در ذیل آیه ۱۶۷از سوره نساء, به اراده انسان تاکید
ورزیده ضلالت از سوره نساء, به اراده انسان تاکید ورزیده ضلالت و
گمراهی را به کجروی انسان و تجاوزاز مسیر حق نسبت داده واو را
مسوول اعمالش می انگارد. ۵۹ و در ذیل آیه ۳۵از سوره انعام , به
صراحت , کفرانسان را به اختیاراو نسبت داده و می گوید:[ دراین
گزینش , برای آنها هیچ جبر واضطرارای نبوده است]. ۶۰این بخش از
مباحث تفسیر طبری نیز,از جهات مختلفی قابل بررسی و سودمند و
ارزشمنداست , که اینک , مجال تفصیل نیست۶۱ .

طبری واسناد روایات :

پیشتر و ضمن بحث از[ چگونگی نقل در دیدگاه] گفتیم که طبری , غالبا
اسناد روایات را بدون نقد و تحلیل عرضه می کند.اینک , در تکمیل آن
بخش , توجه به این جهت را لازم می دانیم , که وی گاه به نقد و بررسی
روایات پرداخته و گاهی نیز, تصریح به توقف کرده است . مثلا در جائی
روایتی نقل می ند و می گوید: مثلا در جائی روایتی نقل می کند و می گوید:
این روایت , پذیرفته نیست , چون راوی آن جعفرابن محمدالزبیری –
شناخته نیست . ۶۲ و در مقامی دیگر تصریح می کند که راوی از کسانی است
که استدلال به روایتش جایز نیست . ۶۳ در ذیل آیه۱۹.[ از سوره
بقره]… پس از نقل روایتی می گوید:

[ اگر حدیث صحیح باشد و من نمی دانم که صحیح است یا نه ؟ چون به این
سند, بااین راویان مشکوکم]. ۶۴

اما در همینجا گفتنی است , که این سند, بیشترین نقش را در مجموع
تفسیر طبری دارد. محقق کتاب , ذیل این سند نوشته است :

[بیشترین منقولات تفسیر, بااین سنداست , و کم آیه ای است که در ذیل
آن , روایتی به این سند نباشد]. ۶۵

سخن , درباره تفسیر طبری , بدرازا کشید و هنز جنبه های دیگری از آن
که قابل بحث و بررسی است , باقی مانده است . ۶۶ ولی اینک ضیق مجال را
از آن بخشها چشم پوشیده به مسائلی می پردازیم .

تاثیر[ جامع البیان] در تفاسیر دیگر

بهره وری تفاسیر عامه از تفسیر طبری , نیاز
به یادآوری ندارد. یک مقایسه اجمالی بین این
تفسیر طبری ,از همان آغاز نگارش و نشر آن , در مجامع علمی به عنوان
منبع و مصدر تفسیر نگاری تفاسیر خود, بدان مراجعه کردند واز آن
بهره بردند.این تاثیرپذیری از تفسیر طبری , در میان تفاسیر و
مفسران , تقریبا عمومی است و یک مقایسه اجمالی بین این تفسیر و
تفاسیر دیگر, بویژه تفاسیری که جنبه نقل در آنها قوی است , کافی است
تااین ادعا را به ثبوت رساند.استفاده فراوان مرحوم شیخ طوسی در
[ التبیان] از تفسیر طبری , بسیار روشن است . ۶۷ مرحوم طبرسی در
[مجمع البیان] به این بهره مندی از تفسیر طبری تصریح کرده است . ۶۸

تفسیر و تفاسیر عامه , بویژه[ تفسیرابن کثیر],[ درالمنثور],
[تفسیرالکبیر فخررازی] و[ الجامع لاحکام القرآن] کافی است تا گستردگی
تاثیر تفسیر طبری را دراین تفاسیر نشان دهد.

باری , تفسیر[ جامع البیان عن تاویل ای القرآن] تفسیری است عظیم ,
سرشاراز روایات ,اقوال , گزارشهای گونه گون و آکنده است پژوشهای
ادبی , نحوی , و واژه شناسی , و بدینسان , یکی از منابع و مراجع مهم و پر
ماده تفسیرنگاری که در پژوهشهای قرآنی , روائی , و بحث و تحقیق در
تطور علوم , بویژه شیوه و روشهای تفسیری آن , شناخت اقوال ,اندیشه های
صحابه , تابعان و آثار مجعول و چگونگیهای آن , بسیار سودمند و کارآمد
تواند بود و ترجمه آن نیز, همراه با تلخیص – بخاطر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.