پاورپوینت کامل سـرمـقاله ; نیاز حوزه به شهید مطهری ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سـرمـقاله ; نیاز حوزه به شهید مطهری ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سـرمـقاله ; نیاز حوزه به شهید مطهری ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سـرمـقاله ; نیاز حوزه به شهید مطهری ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

۳

بیرقها را باید افراشت, تا همیشه و همه گاه, افراشته ماند.
راه را بـاید روشن نگه داشت, با افروختن مشعلها, با پاسداری از
شعله های مقدس آنها.

ایـن, یـک آیین است, آیینی نبشته شده بر لوح سینه ها و ورق ورق
تـاریـخ پـرفـراز و نـشـیب هر ملتی. هیچ تمدنی در زیر آسمان پا
نـگـرفـت و هیچ ملتی در سعادت و مجد نزیست, جز این که این آیین
را به خوبی پاسداشت.

افـروخته و شعله ور بودن شبان و روزان مشعلها و برافراشته بودن
بـیـرقهای یک ملت, دلیل روشنی است بر حیات و زندگی و پویایی آن
ملت و توانایی در میان داری, هرگاه و هر مکان.

مـلتی که مشعلهای هویت او, آیین و دین او, تاریخ و تمدن او, نا
افـروخـتـه بـاشـد و بـیـرقهای آن نا افراشته, ملتی است مرده و
برافتاده از گردونه جهان.

هـمـیشه در هنگامه ها و عرصه کارزار و گاه نبردها و ستیزها, هر
یـک از دو سـوی نبرد, تلاش می ورزد, بیرق دشمن را فرو خواباند و
بیرق بانان او را از دم تیغ بگذراند و مشغل او را فرو میراند و
نـیـروی دشمن را در تاریکی فرو ببرد. سلطه نظامی و سلطه فرهنگی
مـلـتـی بـر ملت دیگر, قومی بر قوم دیگر, آن گاه پا می گیرد که
بیرقها فرو افتد و مشعلها فرو میرند.

شـیعه که در درازای تاریخ پرشکوه خویش, توانسته آهنگین بر صراط
بـپـویـد و بـر جـاده خـورشـید بماند و بدرخشد و چلچراغ شبستان
مـحـرومـان, بـیـنـوایان و ستم دیدگان باشد, از آن روی بوده که
رایـتـهـا و درفشهای خود را, همیشه, در سرما و گرما, در هنگامه
هـای سخت و گاه گردبادها و توفانهای بنیان برافکن, افراشته نگه
داشـتـه و قـهـرمـانـانه نگذاشته, گزندی به آنها وارد شود. زلای
انـدیـشـه شـیـعـه و شفاف بودن جویبارهای آن, با این همه فاصله
زمـانـی از سرچشمه و فراز و نشیبها, حصرها و بندها, دشنه کشیها
و غـداره بندیها علیه آن, پدیده شگفت تاریخ بشر است و این نیست
مـگـر این که شیعه در پرتو مشعلهای مقدس خود ره پوییده و شبهای
دیجور و دهشت انگیز را به صبح آورده است.

شـیعه بر عروه الوثقی آویخت و از توفانهای سهمگین در امان ماند
و بـر تـارک جـهـان هـمـیشه درخشید شیعه از آغاز حرکت پرشکوه و
پـرهـیمنه خود, گام در جای گام پیامبر(ص) نهاد و خاک پای او را
بـویید و غبار راه او را سرمه چشم خویش کرد و این راه پر خطر و
پر کمینگاه را در پیش گرفت و با هنگامه ها, درآویخت.

شـیعه پس از آن والاگهر و سکنی گزیده بر بلندای قاف هدی, از نور
عـلـی(ع) و اولاد مـعـصـوم عـلی(ع) قبسی برگرفت و به شبستان خود
روشـنـایی و گرما بخشید و در پرتو آن, به جان جان روی آورد. پس
از آن کـه یـازدهـمین فرزند علی(ع) به دستور خدا, جمال دل آرای
خـود را از خـلـق پـوشـانـد و در پس پرده غیب نهان شد, شیعه با
عـالـمـان راسـتـین و مشعل داران و رایت بانان آن امامان همام,
پـیـونـد خویش استوار ساخت و تاکنون بر این ستیغ خوش درخشید که
همیشه چنین بادا.

حـوزه, بـه عـنـوان رایـت شـیـعه, رأد این کاروان بزرگ بوده و
پـیـشـاهـنـگ آن. البته در این عرصه, گاه برفراز بوده و گاه بر
نشیب که اکنون و در این نوشتار, پرونده آن را نمی گشاییم.

اکـنون و در این روزگار پرفتنه و در این هنگامه پربلا, حوزه اگر
بـخـواهـد اسـتـوار گام بردارد و بپوید و گذرگاههای دشوار گذر,
بـیابانهای دهشت انگیز را, یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد و هر
روز و هـر پـگـاه, بـیـش از دیـروز و پـگـاه دیـروز, بـدرخشد و
عـطـرافشاند, بیاید مشعلها و رایتها را همیشه و همه گاه برفراز
بـدارد و در پرتو آنها حرکت کند که نه خود به بیراهه افتد و نه
کـاروانـیان ره گم کنند و در چنگ گردبادها گرفتار آینه و ره به
جایی نبرند و زمین گیر شوند و طومار زندگی شان در هم بیچد.

پـایـداری در پـای رایتها و مشعلها و بودن و پاییدن با آنها در
دوران آرامـش هنر نیست که از هر کسی بر می آید, در هنگامه ها و
شـبـهـای دیـجور و زمستانهای استخوان سوز, بباید بود و پایید و
مـانـد و ایـن فانوسهای آویخته بر آسمان را برای دریاپیمایان و
بیابان پویان, از هر گزندی در امان داشت.

اگـر چنین شد و این قاعده و آیین, درست پاس داشته شد و حوزه ها
بـر پیمان خود استوار ماندند, حرکتها ترازمند خواهند شد, مردان
راه, آسوده خاطر تر گام برخواهند داشت, راه را هموار, افقها را
روشن و آینده را زیبا و دل انگیز در خواهند یافت.

در ایـن صـحـیفه, سخن از آب حیاتی است که در جویبارهای فرهنگ و
انـدیـشه این سرزمین, می شرد و زمزمه کنان به پیش می رود و جان
می بخشد و شادابی می آفریند و آلودگیها را می شوید.

در این دفتر, اندیشه, بینش و نگاهی به بوته بررسی نهاده می شود
که نیاز امروز جامعه ماست.

در ایـن دفـتـر, سخن از مردی است با آثار بلند, رخشان, پرجلوه,
کـارا و برابر نیازهای زمان. سخن از زلال اندیشی است که اسلام را
بـی پـیـرایـه و شفاف و زلال شناساند و با تلاش بسیار و ژرف نگری
شـگفت انگیز, غبار از چهره اسلام زدود و اسلام را دینی استوار بر
پایه های عقل و دانش و هماهنگ با فطرت معرفی کرد.

در ایـن نـامـه, از ناموری سخن می رود که اسلام را زیبا شناخت و
زیـبـا شـناساند و رعدآسا بر دین ستیزان غرید و قهرمانانه و از
پایگاهی روشن, به تحریف گران تاخت و آنان را زمین گیر ساخت.

سخن از شهید راه اعتلای اسلام, مشعل و مشعل دار و مشعل بان بزرگ,
استاد مطهری است.

نیاز به مطهری, نیاز گسترده و ژرفی است. برای رسیدن به قله های
روشـن مـجـد و شرف و سریان دادن چشمه های زلال به دشتها, لبها و
جـامـهـای تـشـنـه, برافراشتن پرچم حق در کوی و برزن, شناساندن
فـرهـنـگ نـاب و رخـشان اسلام به مردم و نهادینه کردن, آن, نیاز
داریـم کـه ایـن اندیشه ور بزرگ را, مشعل راه و اسوه حرکت خویش
قرار دهیم.

آثـار بـه جـای مـانـده از ایـن شهید راه حق, نه اساطیرند و نه
افـسـانـه نـژنـد کـه تـحقیقی است بلند. حوزه ها, بباید از جوی
انـدیشه او, که رشحه ای از جوی نطق انبیاست, آب حیات نوشند, تا
چـشـم دلـشـان بـه نور عقل روشن گردد و از این چشمه ناب بباید,
جـامـهـای جـان خود را لبالب سازند, تا رفته رفته از تقلید خشک
برهند و سنگر عقل شان پناه شان گردد.

شـرح درد بـا که بازگوییم که حوزه از این نعمت بزرگ خدا و هدیه
الـهـی, به درستی بهره نبرده و تشنگی به دست نیاورده تا در این
آبـشـخـور بزرگ و بر این چشمه جوشان آرام بگیرد و جای از آن آب
گوارا برگیرد و جان تشنه خود را با آن سیراب سازد.

او, در هـر عرصه ای که گام نهاده و در هر هامونی که درنگ کرده,
با عصای موسوی خویش, صخره ها را شکافته و برای یاران و همراهان
و حق پویان چشمه هایی با آب خوش گوار, روان ساخته است.

اسـتـا هـر میدانی که وارد شده, شکوه آفریده و نگارستان زیبایی
پـدیدآورده, که انسان از تماشای آن و با گشت و گذار در آن, جان
تازه ای می گیرد.

او, بـا رانـدن هواها و هوسها از ساحت وجود خود و پیوند ژرف با
خـدای بزرگ و پشتکار و تلاش شبان و روزان و گاه و بی گاه در راه
اسـلام و شـناختن و شناساندن, به خدا نزدیک شد و بار یافت که از
تـسـنـیم, چشمه ای که تنها مقربان به آن راه می یابند, بنوشد و
بـنـوشاند. او که خود از شراب سر به مهر بهشتی (رحیق مختوم) سر
مست بود و شاداب, جهانی را به وجد آورد و در مستی و شادابی فرو
برد.

این بود که هر کس از جام لبالب از می ناب او نوش کرد, جان تازه
یـافـت, نوشد و از نور رویید و هر آنچه بوی نا و کهنکی می داد,
به دور افکند.

مـطـهـری, نـوآور بـود و همه گاه, افقهای نو می گشود و جهانهای
جدیدی را کشف می کرد.

در کارگاه اندیشه و فکر او, همیشه پرسشهای نو مطرح می شد و تلاش
مـی شـد کـه پاسخهای نو از منابع اسلامی دریافت شود; از این روی
هر آنچه این کارگاه عرضه می داشت نو بود و مورد نیاز همگان.
به دنبال درک روح اسلام بود و هر تفسیر و هر برداشتی اگر با روح
اسـلام سازگار می دید, می پذیرفت. آنچه از روح اسلام درک می کرد,
بـه تـمـامـی زوایای معارف و احکام اسلام می گستراند و بهره های
زیـبـا از آن گرفت. اسلام را دقیق و عالمانه شناخته بود به گونه
ای آن را طـرح می کرد که هر عقل و فطرت سالمی آن را پذیرا بود.
او, یـک پـرسش گر بود و پرسش را یکی ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.