پاورپوینت کامل نقدی بر نقد مقاله حجاب شرعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقدی بر نقد مقاله حجاب شرعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقدی بر نقد مقاله حجاب شرعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقدی بر نقد مقاله حجاب شرعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

(فان یکفر بها هؤلاء فقد وکلّنا بها قوماً لیسوا بها بکافرین).انعام۸۹)

در شماره ۴۲ مجلّه حوزه مقاله ای تحت عنوان: (حجاب شرعی) از نویسنده این سطور به چاپ رسید و در شماره ۴۸ همین مجلّه آقای محمود عبداللهی آن را نقدکرد.

اینک به اصرار برخی از دوستانبه انتقادات ایشان پاسخ می دهم. بدین خاطرکه از حریم قرآن دفاع کرده باشم نه بدین خاطر که از مقاله خود دفاع کنم.

ناقد:

(صحیح است که معنای واژه (فرج) شکاف می باشد; امّا این چاک و شکاف مربوط به دامن است یا کوه یا تخته یا آسمان و… بستگی دارد به این که در عبارت به چه کلمه ای اضافه شده باشد… در آیه مورد بحث سخن از مؤمنات است و فرج به ضمیری اضافه شده است که به مؤمنات برمی گردد. بنابراین به چه دلیل به چاک دامن معنی شده است).۱۶۰/

پاسخ:

اگر روز قیامت خداوند عزوجل از آقای ناقد بپرسد: چرا و به چه دلیل آیه اول را بی ترجمه و تفسیر رها کردی و به آیه دوّم پرداختی چه جوابی خواهد داد؟

اگر کلمه (فرج) در آیه دوّم (=آیه سی و یکم سوره نور) به ضمیری اضافه شده است که به (مؤمنات) بر می گردد درآیه پیش از آن (= آیه سی ام سوره نور) به ضمیری اضافه شده است که به (مؤمنین) برمی گردد در حالی که آفرینش اندام بانوان و آقایان نسبت معکوس دارد. بنابراین از آیه اول معلوم می شودکه منظور قرآن شکاف بدن نیست و اگر در آیه اوّل شکاف بدن منظور نباشد در آیه دوّم نیز شکاف بدن منظور نخواهد بود. این خود یک قانون ادبی است که آیه اوّل با قرائنی که دارد و با ظهوری که پیدامی کند می تواند زمینه را برای درک آیه دوّم فراهم کند ولی آیه دوّم که تحت الشعاع آیه اول قرار دارد هرگز ظهوری در آن منعقد نمی شود که مخالف با آیه اول باشد تاچه رسد که ظهور آن را از بین ببرد.

ناقد:

(اگر مردم عرب فرض چیزی مانند لنگ حمام می پوشیده اند آیا این عمل خارجی مجوز می شود که ما در آیه تصرف کرده (فروجهن) را به معنای چاک دامن معنی کنیم؟

لذا بایدگفت. همان طور که همه گفته اند: این کلمه کنایه ازعورت است.)۱۶۰)

پاسخ:

اگر کسی بخواهد مسائل قرآنی را درست بفهمد باید همه آیات مربوط به آن ر دقیق وارسی کند و با مراجعه به تاریخ عرب خصوصاً مردم جزیره العرب سنتهایی را که در عهد نزول قرآن برقرار و جاری بوده است بشناسدوگرنه گمراه می شود و عرفِ زمان قرآن را تشخیص نمی دهد. مثل قرآن مجید می فرماید:

(او جاء احد منکم من الغائط).

کسی هم که از گودال بر آید بایدوضوی خود را تجدید کند.

درک این آیه قرآن در گرو آن است که ما بدانیم که اعراب جزیره العرب نه مستراحی داشته اند و نه حمامی و نه حوض آبی… و در آن زمان برای قضای حاجت از خانه ها و کوچه ها بیرون می شده اند و در میان گودالی قضای حاجت می کرده اند. طبیعی است که بی مراجعه به تاریخ و حدیث و بدون دریافت این سنّت مردمی روشن نمی شود که چرا قرآن مجید می فرماید:

(اگر کسی از گودال برآید باید وضو و یا تیمم خود را تجدید کند.)

و نه روشن می شود که چرا واژه (غائط) را کنایه ازمدفوع آورده اند.

همچنین اگر کسی بخواهدمعنای اصیل (فرج) و (عورت) را بشناسد و رابطه این دو واژه را با معنای کنایی آن دریابد باید تمام آیات مربوط را استقراء کند سپس مسیر حقیقت ومجاز را در این دو واژه وارسی کند و تمام سنتهای عهد نزول و از جمله: آداب لباس پوشیدن مردم را بشناسد و گرنه گمراه می شود. اندام شرمگاه را که اینک فقهاء به نام (عورت) می نامند قرآن مجید همه ج به نام (سوء ات) می نامد. ولی چون آشکار شدن آن را مایه ملامت و موجب شرمساری می داند همه افراد بشر ر خواه مؤمن و خواه مشرک با کلمه (عورت) که به معنای شرمساری است از آشکار شدن شرمگاهشان پرهیز می دهد. در واقع فقط واژه (سوءات) است که با همین صورت جمعی در معنای اندام شرمگاه اصالت فرهنگی ـ لغوی دارد و با همین تناسب واژه (عورت) کنایه از شرمگاه بدن می شود نه آن که واژه (عورت) در اصل لغت به معنای (فرج) و شرمگاه بدن باشد.

لذا می بینیم قرآن مجید درباره منافقین می گوید:

(یقولون ان بیوتنا عوره. و ما هی بعوره. ان یریدون الاّ فرارا).۱

می گویند که خانه های ما عورت است. در حالی که خانه هایشان عورت نیست. می خواهند با این بهانه از خط اوّل جبهه فرار کنند.

درواقع بهانه آوردند که خانه های ما در و پیکری استوار و مستحکم ندارد اجازه بدهید به خانه های خود برویم و از حریم خانه خود محافظت نماییم. با آن که خانه هایشان در معرض تهاجم نبود که شرمساری به بار آید.

باز درهمین رابطه می بینیم که از امام صادق می پرسند:

(واقع حدیث رسول خدا درست است که: (عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟)

امام صادق(ع) می گوید:

(بلی درست است).

راوی براساس همان اُنس و آشنایی که با معنای کنایی پیدا کرده سؤال می کند:

(این عورت همان اسافل اندام و شرمگاه بدن است؟)

امام صادق(ع) می گوید:

(نه. اشتباه کرده ای. منظور رسول خد از این عورتی که حرام است فاش کردن اسرار و معایب مردم است که مایه شرمساری و خفت می شود.) ۲

باری. قرآن مجید در پنج مورد کلمه (سوءات) ر با همین صورت جمعی به کار برده و در هر پنج مورد این کلمه را به معنای: شرمگاه بدن آورده است. از جمله:

(فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ماوُوری عنهما من سَوءاتهما.)۳

و در آیه ۲۲ همین سوره می گوید:

(فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوءاتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه).

شیطان به آدم و همسرش نزدیک شد و بدین منظور که شرمگاهشان را که نهان بودآشکارشان سازد. آنان را خام کرد و فریفت و چون طعم گندم را چشیدند شرمگاهشان از پرده برون افتاد و هر دو باشرمساری و اضطراب که چرا چنین شد به رفوگری پرداختند و برگهای درختان را بر شرمگاهشان وصله زدند.

قرآن مجید بعد از شرح داستان آدم به فرزندان آدم خطاب می کند و می گوید:

(یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباساً یواری سوء اتکم وریشاً. ولباس التقوی ذلک خیر.)

(یا بنی آدم لایفتننکم الشیطان کما اخرج أبویکم من الجنه ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءاتها).۴

ای فرزندان آدم ما برای شما جامه ای نازل کردیم که شرمگاهتان را بپوشانید و جامه ای دیگر نازل کردیم که چون پروبال کبوتران بَروبازوی شما را بپوشاند.

ای فرزندان آدم مراقب باشید که شیطان شما را نفریبد تا بدون جامه دربرابر دیگران ظاهر شوید. آن چنانکه پدرتان آدم و مادرتان حوا را فریفت و از بهشت برین بیرون کرد.

به این صورت که: با وسوسه خود جامه آنان را از اندامشان برکند تاشرمگاهشان را به آنان نشان بدهد و شایستگی حضور در بهشت را ازآنان سلب کند.

طبیعی است که اگر فرمانی از جانب شریعت صادر شود می خواهد سنت مشروعی را میان جامعه رائج سازد و اگر نهیی صادر شود می خواهد سنت نامشروعی را از میان جامعه نسخ کند. چون نهی و منع قرآن در این دو آیه از سوره اعراف به فرزندان آدم و نسل بشر متوجه شده است و توصیه می کند که در برابر دیگران عریان نشوند معلوم می شود که روی سخن به آن کسانی است که هنوز رنگ ایمان و مذهب نگرفته اند و از آشکار شدن عورت و عریان شدن در برابرهم پرهیزی ندارند. به آن کسانی که دیروز برای زیارت کعبه حاضر می شدند و با اندام عریان طواف می کردند و امروز انجمن لختیان تشکیل می دهند سفارش می کند که جامه ای بر اندام زیرین بیارایند تا شرمگاهشان مستور شود و چه بهتر که یک جامه هم بر دوش خود بیارایند تا بَرو بازویشان زینت یابدو ازحال توحش و شیوه حیوانیت خارج شوند. امّا در آیات سوره نور که خطاب قرآن به مردان و زنان مؤمن متوجه شده است دستور لباس و پوشش صادر نمی کند. نمی گوید:

(ویستروا فروجهم/ ویسترن فروجهن).

زیرا مردان و زنان مؤمن براساس ملت ابراهیم و سنت خاتم النبیین إزار بلندی برتن دارند که نه تنها سوء اتشان که رانهایشان نیز نهان و مستور است. بلکه فقط می گوید:

(یحفظوا فروجهم/ یحفظن فروجهن).

تا از لباس خود مراقبت به عمل بیاورند و نگذارند که چاک دامنشان باز شود و ران و عورتشان مکشوف گردد. در واقع مردان و زنان مؤمن با این پوششی که دارند چاکی بر اندام خود نمی بینند که از آن مراقبت به عمل بیاورند جز همین چاک دامن که به هنگام نشستن و برخاستن و راه رفتن احیان از روی رانها می لغزد و کنار می رود.

در زندگانی رسول خدا(ص) به صحت پیوسته است. رسول خدا(ص) برمردی گذشت که قسمتی از رانش از زیر إزارش بیرون بود. به او فرمود:

(غط فخذک اما علمت أنَّ الفخذ من العوره)

رانت را بپوشان.ندانسته ای که رانها جز و عورت است؟

به خاطر شهرت و صحت این حدیث جمعی از فقهای شیعه مانند: ابوالصلاح وابن براج فتوا داده اند:

(باید ازناف تازانو یا تا نیمه ساق را پوشانید.)

ناقد:

(این ادعا که در فرهنگ قرآن زینت در زیور و آلات عاریتی و خارجی استعمال نمی شود ادعائی است برخلاف واقع. بر عکس باید گفت: حتی یک مورد هم آیه ای وجود ندارد که زینت در خصوص اندام و خود بدن و یا قسمتهایی از آن به کار رفته باشد.)۱۶۲/

پاسخ:

نویسنده هرگز ادعا نکرده است که زینت درهمه جای قرآن به معنای اندام بدن وخود بدن و یا قسمتهایی از آن به کار رفته است. نویسنده فقط گفته است: در آیه حجاب که سه نوبت کلمه (زینت بانوان) مطرح شده است به تأیید احادیث اهل بیت منظور از زینت همان زینتهای طبیعی خدایی است. شماره ۱۴۳/۴۲ سطر ۱۰.

نویسنده ادعاکرده است که در فرهنگ قرآن کلمه (زینت) در زیور آلات عاریتی و خارجی استعمال نمی شود بلکه هماره در زینتهای طبیعی به کار می رود. خواه مانند سبزه و گلزار زینت زمین باشد یا مانند ستارگان شبتاب زینت آسمان باشد و یا مانند اسب و استر و غلام و نوکر زینت دولتمندان و امیران باشد و یا مانند زلف و ساعد و ساق سیمین زینت بانوان باشد که هیچ یک زیور آلات عاریتی نیست که دستاورد بشر باشد.

منطق نویسنده بر این پایه استوار است که: فرهنگ هر قومی دیدگاه احساس آنان را ارائه می کند و فرهنگ قرآن دیدگاه رسالت الهی رامعرفی می نماید. از این روی قرآن روا نمی دارد که دیدگاه الهی را با دیدگاه دیگران خلط کند. لذا آنچه را مردم خام بااحساس زنانه خود زینت زندگی می شناسند و به صورت گوشواره وگردنبند به خود می آویزند قرآن با دیدگاه فرهنگی خود به نام حلیه یاد می کند و هرگز نام زینت بر آن نمی نهد و تنها آنچه را با بینش والای خود زیب و فرّ زندگی می شمارد با نام زینت یاد می کند.

اینک تمام آیات قرآنی ر به صورت استقراء مرور می کنیم تا معلوم شود که واژه (زینت) جز در زینتهای برآمده از طبیعت به کار نرفته است.

زینت زمین:

(حتی اذا أخذت الارض زخرفها وأزینت).۵

تا آن هنگام که بر اثر باران سطح زمین جامه زمردین بر تن کند و با خرمی بوستانه آذین بگیرد.

(انا جعلنا ما علی الارض زینه لها…)۶

م این نعمت و رحمتی که از باغ و راغ بر پهنه زمین گسترده ایم زیب و زینت مردم قرار دادیم تا مردم را بیازمائیم.

زینت آسمان:

(انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب.)۷

ما نزدیکترین آسمان شما را با زینت سیّارکهای کوچک و بزرگ چراغانی کردیم.

(لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح وجعلنا رجوماً للشاطین)۸

به حق سوگند که ما آسمان دنیا را با چراغهای بزرگ و کوچکی از سنگپاره های آستروئید چراغان کردیم و آن چراغها که سنگپاره های آسمان دومند و باتابش خورشید خاموش و روشن می شوند برای رجم شیطانها آماده کردیم.

(وزینا السماء الدنیا بمصابیح وحفظاً)۹

ما آسمان نزدیکتر شما را با چراغهای آسمان دوم که درهم ریخته است مزین کردیم.

زینت بشر:

(المال والنبون زینه الحیاه الدنیا)۱۰

اموال شما و فرزندان شم زینت زندگی دنیاست.

(ولاتعد عیناک عنهم ترید زینه الحیاه الدنیا)۱۱

مبادا چشمانت ازچهره مؤمنان مستمند به سوی دولتمندان قریش بچرخد که از مصاحبت و ایمانشان زیب و فرّ دنیا را خواستار باشی.

(وما أوتیتم من شیٌ فمتاع الحیاه الدنیا وزینتها)۱۲

هر آن نعمتی که در اختیار شما قرار بگیرد توشه دنیاست و زیب و زیور زندگی.

(من کان یرید الحیاه الدنیا وزینتها نوف الیهم اعمالهم)۱۳

هرکس زندگی دنیا را خواهان شود وزینت زندگی را از مال و نعمت و فرزندان و تجملات جویا شود در همین دنی پاداش کارهای نیک او را به کمال و تمام می پردازیم.

(ان کنتن ترن الحیاه الدنیا وزینتها فتعالین)۱۴

اگر شما زنان پیامبر خواهان زندگی دنیا شده اید و زینت دنیا را از مال ونعمت و فرزند و خدم و حشم جویا شده اید پس بیاید تا شما را طلاق بدهم و دنبال خواسته های خود بروید.

(ربنا انک آتیت فرعون وملاٌه زینه واموالا فی الحیاه الدنیا)۱۵

موسی به درگاه خد التجا برد و گفت: پروردگارا! تو در زندگی دنی به فرعون و سنای او زینتی همراه با مال فراوان عطا کرده ای تا مردم را از راه تو بگردانند.

(مُخرج علی قومه فی زینته)۱۶

قارون با زیب و فرّ خود بر قوم بنی اسرائیل وارد شد و مؤمنان را به حسرت افکند که ای کاش برای ما نیز چنین بهره و نصیبی از دنیا فراهم بود که لباس فاخر بر تن کنیم و در میان خدم و حشم و فرزندان و خویشان سوار بر مرکبهای رهوار در جشن عمومی شرکت کنیم.

(قال موعدکم یوم الزینه وأن یحشر الناس ضحی)۱۷

موسی به فرعون گفت: میعاد مبارزه در روز زینت باشد که مردم عید می کنند و برای جشن و شادمانی از خانه ها به در می شوند. با این شرط که به هنگام پهن شدن آفتاب در میدان عمومی حاضر باشند.

زینت بشر (مرکب سواری):

(و الخیل والبغال والحمیر لترکبوها وزینه)۱۸

اسب و استر و درازگوش آفرید تا بر پشت آنها سوار شوید و آذین و جمال زندگی شما باشند.

زینت بشر (لباس):

(یا بنی آدم! خذوا زینتکم عند کل مسجد)۱۹

ای فرزندان آدم! به هر بوم و بَر که به معبد در آیید با آراستن موی سر و صورت و آراستن لباس به صورتی که شایسته آن لباس باشد حالت زینت و آرایش به خود بگیرید.

(قل من حرّم زینه اللّه التی اخرج لعباده)۲۰

ای پیامبر! به کاهنان معابد بگو: این زینتهایی که خداوند برای آرایش و پوشش بندگانش از دل خاک بر آورده است (کتان ـ پنبه) چه کسی تحریم کرده است و می گوید: پوشیدن آنها در معابد حرام است.

این دو آیه دنباله همان بحث حجاب مردمی است که به عنوان إزار و رداء توصیه شد. در آن جا توصیه شد که لخت و عریان در مجامع و خصوصاً در معابد ظاهر نشوید و این ج توصیه می شود که با آراستگی کامل از حیث لباس به مسجد و معبد در آیید و حتماً رداء هم بپوشید که زینت بَر و بازوی شما باشد. البته اگر مردم ازار و رداء یعنی همان لباس رسمی اسلام را بر وجه صحیح آن بپوشند که با چین و شُکن شایسته آراسته گردد از آرایش و خیاطی بی نیازمی شوند.

مرحوم مجلسی آن جاکه واژه (ریشاً) ۲۱ را شرح می دهد می نویسد:

(وهو لباس الزینه. استعیر من ریش الطائر لانه لباسه وزینته) ۲۲

منظور از (ریشاً) همان لباس زینت است که از نام بالهای پرندگان به عاریت آورده اند.

در این زمینه روایات اهل بیت عصمت صراحت دارند و آیه (خذوا زینتکم عند کل مسجد) را به همین صورت که توضیح داده شد تفسیر می کنند.

یک دسته از روایات رداء (=بالاپوش) رسمی اسلام را نام می برد که در روزهای عیدو جمعه به هنگام نماز بر تن می کنند و دسته دیگر آراستن و شانه زدن موی سر و صورت را مصداق آیه می شمارد ونشان می دهد که:

(خذوا زینتکم) یعنی باید حالت زینت به خود بگیرند نه آن که چیزی را از زمین بردارند.

چنانکه ملاحظه شد تمام این زینتها که در قرآن یاد شده است زینتهای طبیعی است گرچه مانند لباس بر تن آدمی آراسته شود.

ولی اگر پای زیور آلات زنانه و ساخت بشر به میان باشد قرآن مجید نام حلیه بر آن می نهد:

زیور زنانه:

(أو من یُنشّوا فی الحلیه وهو فی الخصام غیر مبین) ۲۳

آیا همین دختران که در زر و زیور می بالند و شادند و در دادخواهی و دفاع ازحق خود زبان گویا ندارند؟

زیور آلات طلا و نقره:

(… مما یوقِدون علیه فی النار ابتغاء حلیهٍ او متاع زَبَد مثله) ۲۴

کف بر سر سیلاب روان است. طلا و نقره و یا هر فلزی دیگر که در آتش می گدازد تا زیوری بیارایند و یا کاسه و کوزه ای بسازند کف بر سر می آورد که باید به دور افکنده شود.

وحُلّوا أساوِرَ من فضّه وسقاهم ربُّهم شراباً طهورا) ۲۵

با دستواره های نقره زیور می شوند و پروردگارشان ازنوشابه ای می نوشاند که آلودگی روده ها را پاک سازد.

(یحلون فیها من اساور من ذهب) ۲۶

در باغ بهشت با دستواره های طل زیور می پوشند.

جواهر آلات:

(وهو الذی سخر البحر لتأکلوا منه لحماً طریا وتستخرجوا منه حلیه تلبسونها) ۲۷

اوست که دریا را برای شما را م کرد تا از گوشت تازه آن تناول کنید و جواهراتی چون مرجان و مروارید بر آرید و برتن بیارائید.

(ومن کل تأکلون لحماً طریا وتستخرجون حلیه تلبسونها) ۲۸

از دریای شور و شیرین هر دو گوشت تازه وتر تناول می کنید و مرجان و لوٌلوٌ برون می کشید و بر تن خود می پوشانید.

طلای جواهر نشان:

(یحلون فیها من اساور من ذهب ولوٌلوٌاً ) ۲۹

(یحلون فیها من أساور من ذهب ولوٌلوٌاً ) ۳۰

با توجه به آیاتی که درج شد کاملاً روشن است که قرآن مجید زیور آلات زنانه ر گرچه از مواد طبیعی ساخته و پرداخته باشند به عنوان زینت نمی شناسد گرچه همگان به عنوان زینت می شناسند و بدان ارج می نهند و جالب تر از همه آن است که قرآن مجید آن جا که از زبان رسالت و دیدگاه الهی سخن ساز می کند گوساله سامری را مشتی حلیه و زیور می نامد که در کوره افکندند و مجسمه ای به شکل گوساله برآوردند و لذا می گوید:

(واتخذقوم موسی من بعده من حلیّهم عجلاً جسداً له خوارٌ) ۳۱

آن جا که از زبان بنی اسرائیل سخن ساز می کند همین گوساله سامری را زینت آلات قوم می شمارد که به دستور بزرگان خود به کوره افکندند و گوساله ای زرین ساختند و لذا می گوید:

(قالوا ما أخلفنا مَوْ عدک بمَلکنا ولکنا حملنا اوزاراً من زینه القوم فَقَذَفْاها فکذلک أَلقی السامری)

قوم بنی اسرائیل در پاسخ موسی گفتند: ما با اختیار و اراده خود وعده تو را بر هم نزدیم که گوساله سامری را به خدائی بگیریم بلکه بر ما تحمیل شد که از زینت آلات بنی اسرائیل خراج سنگینی بپردازیم و بعد از آن که زینت آلات خود را انبوه کردیم همه را در کوره سامری افکندیم و سامری هم سرّحیات را در آن افکند که مجسمه زرین بانگ گوساله کرد و ما را فریفت.

با طرح این دو آیه همراه با خوانندگان شانزده آیه از آیات قرآن را وارسی کردیم و دریافتیم که واژه (زینت) در زینتهای طبیعی به کار رفته است و دیدگاه الهی را نشان می دهد و در تعقیب آن نُه آیه دیگر را وارسی کردیم و دیدیم که قرآن مجید آنچه را مردم با احساس زنانه به عنوان زینت می شناسند حلیه می نامد و جز از باب حکایت و نقل از زبان مردم زینت بر آن نمی نهد.

از مجموع این بیست و پنج آیه به دست می آید که قرآن مجید در آیه حجاب بانوان هم باید کلمه (زینت) را به معنای زینتهای طبیعی به کار برده باشد. از این روی در مقاله حجاب شرعی کلمه زینت را به معنای زینتهای طبیعی گرفتیم.

اگر ما کلمه زینت را در آیه حجاب زنان براساس همین ضابطه معنی کنیم با احادیث صحیحه اهل بیت هماهنگ می شویم و فتوای خود را با سنتهای برخاسته از اصول اسلامی منطبق می بینیم.

اگر مانند اهل سنت زینت را به معنای زیور آلات عاریتی از قبیل: انگشتری و دستواره و گوشواره بدانیم هم باید احادیث صحیحه اهل بیت را رد کنیم و هم فتوای فقها را زیر پا بگذاریم و هم سنتهای رایج در جوامع اسلامی را تخطئه نمائیم. خلاصه مانند ناقد مقاله در فهم و تفسیر آیه چندین بار دچار تناقض گویی بشویم. یک قدم به جلو برداریم و سه قدم به عقب باز گردیم. اعتراف کنیم و اعتراف خود را پس بگیریم و اعتراض کنیم و اعتراض خود را پس بگیریم و…

در این فرصت نمی توانیم همه مشکلاتی را که مفسرین در حلّ آن در مانده اند بیان کنیم.

این نکته را یادآور می شویم که اگر واژه زینت را در آیه حجاب بانوان زیور آلات مصنوعی بدانیم به حکم جمله دوّم که می گوید:

(ولا یبدین زینتهن الاّ لبعولتهن)

تا آن جا که می گوید:

(أو نسائهن)

باید فتوا بدهیم که هیچ خانمی حق ندارد گوشواره خود را و یا گوش خود ر به خانمهای غیر فامیل خود نشان بدهد. یعنی حق ندارد در مجالس عروسی و یا ختم انعام و… با همه تزئینات خود شرکت کند.

فقط حق دارد زیور آلات خود را و یا اندامی را که بازیورآلات زنانه آرایش شده اند به خانمهای فامیل خود: مادر خواهر خاله دختر خاله عمه دختر عمه و… نشان بدهد.

بنابراین ضابطه قاطعیت کامل پیدا می کند و واژه (زینت بانوان) به معنای زینتهای طبیعی بانوان خواهد بود.

زینتهای طبیعی بانوان گیسوان و سروگردن و… خواهد بود که قهر ترجمه و تفسیر نویسنده را تثبیت می کند.

شگفت از ناقد است که اکثر آیات قرآن را مانند نویسنده ترجمه و تفسیر می کند حتّی در صفحات بعدی اعتراف می کند که براساس احادیث صحیحه واژه (زینتهن) به وجه و کفین و ذراع و ساعد تفسیر شده است.

در عین حال انکار می کند و می نویسد:

(حتی یک مورد هم آیه ای وجود ندارد که زینت در خصوص اندام و خود بدن و یا قسمتهایی از آن به کار رفته باشد.)

ناقد:

(با فرض این که منظور از زینت زینت طبیعی باشد نه زیور آلات و آرایش… ولی چرا نویسنده زینت را منحصر کرده است به زیر دامن تا بعد گفته شود:

زیر دامن زینتی غیر از ساق پا وجود ندارد و نتیجه گرفته شود که: (ولایبدین زینتهن) می خواهد بگوید: خانمها باید در کوچه و بازار دامن خود را تا روی پا بلند بگیرند تا ساق پا مستور بماند. مگر گردن سینه ساعد گیسوان و سایر اندام زینت نیست.) ۱۶۳/ ۱۶۴ ۱۷۲

پاسخ:

نمی دانم آقای ناقد می خواهد به قرآن اعتراض کند که چرا دو نوبت استثناء آورده است و یا می خواهد به ترجمه و تفسیر نویسنده اعتراض کند؟ در هر حال لازم می نماید که به عرض خوانندگان که چون قرآن مجید حجاب بانوان را در دو مرحله و طی رسمی ساختن دو قطعه لباس متداول آن زمان یعنی ازار و خمار بیان فرمود و استثنای از آن دو را نیز در دو مرحله بیان نمود. چرا که موقعیت ازار و خمار کاملاً با هم تفاوت دارد گرچه در برخی موارد تداخل نمایند.

در مرحله اوّل که گفت: از دامن خود مراقبت به عمل آورید بلافاصله گفت:

(ولایبدین زینتهن)

زینتی را که نهان کرده اند آشکار نکنند.

ولی چون در زیر دامن فقط یک زینت وجود دارد و آن ساق پاهاست و گه گاه و به هنگام راه رفتن با گامهای بلند بی اختیار و خود به خود متناوباً آشکار و نهان می شود لذا و به همین تناسب گفت:

(الاّ ما ظهر منها)

مگر آن قسمت که خود به خود آشکار شود و تعهدی در کار نباشد.

در نتیجه مسؤولیت آنان در حال راه رفتن با گامهای بلند مرتفع شد و لزومی نخواهد داشت که احتیاط قدمها را کوتاه بردارند.

در مرحله دوم که گفت: و باید خمار خود را بر سر بگیرند و زیر گلوگره بزنند باز هم بلافاصله گفت:

(ولا یبدین زینتهن)

زینت نهان شده را آشکار نکنند

ولی چون در زیر خمار خانمها چند زینت نهان می شود که آشکار کردن بعضی مانند: گیسو و بناگوش کاملاً تحت اختیار و در کنترل خانمها قرار دارد و برخی دیگر مانند: ساعد و اطراف زلف به هنگام راه رفتن و برخود و تصادم با دیگران ندانسته و ناخواسته آشکارا می شود و در عین حال نهان کردن آنها در همه حال و در برابر همگان ضرورت ندارد از این روی گفت:

(الاّ لبعولتهن…)

و با استثنای دوازده طبقه از مردان و زنان و کودکان اختیارات خانمها را در حدّ مناسبی محدود کرد. تداخل این دو استثناء نیز روشن است. زیرا استثنای اول با اطلاقی که دارد شامل ساعد و اطراف زلف هم خواهد شد که گاهی ندانسته و ناخواسته خود به خود آشکار می شود و قهر سلب مسؤولیت می کند. استثنای دوّم نیز با اطلاقی که دارد شامل ساق پا می شود که خانم حق دارد ساق پا را در برابر شوهر و یازده طبقه دیگر از مردان و زنان و کودکان آشکار سازد بی آن که مسؤولیتی متوجه او شود.

نکته لازم به تذکر آن است که: اگر خانم به صورتی حرکت کند و یا راه برود که دامنش بالا برود و قسمتی از رانش بر ملا شود نمی تواند به استناد استثنای اوّل (الاّ ما ظهر منها) سلب مسؤولیت کند; چرا که این تخلف تخلف از دستور اصل است که گفت: (مراقب دامن خود باشید) نه آن که مربوط به استثناء بوده باشد.

چنانکه اگر خانمی بازو و سینه و پستان خود را در برابر آن دوازده طبقه از مردان و زنان و کودکان بر ملا سازد نمی تواند با استناد به استثنای دوّم سلب مسؤولیت کند; چرا که این تخلف تخلف از فرمان اصل است که گفت: (باید خمار خود را زیر گلو گره بزنند) نه آن که مربوط به استثناء بوده باشد. در واقع خانم نمی تواند گره خمار خود را باز کند و سینه خود را در برابر محارم آشکار سازد. فقط می تواند خمار خود را از روی سر عقب بزند که گیسو و بنا گوش او عریان شود بی آن که سنجاق و یا گره خمار خود را باز کند.

ناقد:

(اشکال مهم این است که در تفسیر این جمله دهها روایت در کتابهای روائی تفسیری و فقهی آمده است که برخی از آنه از نظر سند صحیح و هیچ گونه اشکالی ندارد. در این احادیث (الاّ ما ظهر منها) به طور صریح به وجه و کفیّن دستبند انگشتری جامه خضاب دست و… تفسیر شده است… با توجّه به تعداد این احادیث معلوم نیست چرا نویسنده هرکجا احساس کرده روایتی با آنچه را خود از آیه استنباط نموده هماهنگ است به نقل آن پرداخته امّا از احادیثی که به طور صریح مدعای ایشان را نفی می کند واجتهاد در مقابل نص را مشخص می نماید خبری نیست)۱۶۴/

پاسخ:

احادیثی که ناقد به آن اشاره می کند بر دو گونه است: برخی مانند حدیث مَروَک بن عُبید و مسعده بن زیاد وجه و کفیّن را از مصادیق زینت می شمارند. چون وجه و کفین زیور طبیعی بشمارند نه آن که عاریتی و دستساز بشر باشند نظر نویسنده را تأیید می کنند و ناقد را تخطئه می نمایند. ولی متأسفانه ضعف سند دارند. برخی مانند حدیث زراره و ابوبصیر وجه و کفین را مصداق زینت نمی شمارند بلکه زینت را عبارت از سورمه چشم و زیورآلات زنانه مانند: انگشتری و دستواره می دانند امّا به اعتبار این که در چشم خانم و انگشت و ساعد او قرار گرفته باشند. ولی چون روی هم رفته آراء اهل سنت و اختلاف آنان را بازگو می کنند حجّت نخواهند بود. گرچه سندی صحیح و منقح دارند. از این روی نویسنده به درج آن نپرداخته است. در احادیث اختلافی آن رشته احادیثی حجّت بوده و واجب الاتباع می باشند که احتمال تقیّه (نقل اقوال دیگران) نباشد و لذ نویسنده به نقل آنها بسنده می کند.

ناقد:

(در برخی از روایات که مشتمل بر احادیث صحیحی می باشد به طور صریح و روشن زینت با قسمتهایی از بدن مثل ذراع انطباق داده شده و یا این که مورد استثناء به وجه و کفین تطبیق و تفسیر گردیده است. لذا این گونه روایات با این جهت بیشتر هماهنگ است که زینت مخفی زینت طبیعی و خود اندام است که در یک دستور کلی توصیه به پوشش آن صادر گردیده ولی وجه و کفین از آن استثناء شده است. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که زینت مخفی عام است: هم شامل زیور آلات و آرایش بدن می شود و هم زینت طبیعی اندام.)۱۶۸/

پاسخ:

فکر می کنم که ناقد می خواهد با این بیان خود اعتراض قبلی خود را پس بگیرد. زیرا قبلاً گفته بود:

(حتی یک مورد هم آیه ای وجود ندارد که زینت در خصوص اندام و خود بدن و یا قسمتهائی از بدن به کار رفته باشد.)۱۶۲/

ناقد:

(آیه حجاب لزوم پوشش را می خواهد مطرح کند امّا این که لباس و وسیله پوشش یک قطعه و یا دو و یا شش قطعه آیه هرگز در مقام آن نیست. چه رسد به این که بگوییم:

(قرآن در این آیه دو قطعه را به عنوان لباس رسمی توصیه می کند.)

توسل به روایاتی که مربوط به حج است برای تأیید رسمی م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.