پاورپوینت کامل مرجعیت و شایستگیهای اخلاقی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرجعیت و شایستگیهای اخلاقی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرجعیت و شایستگیهای اخلاقی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مرجعیت و شایستگیهای اخلاقی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

مرجعیت ارجمندترین مقامی است که رسالت تبیین احکامِ دین و راهنمایی امت را به عهده دارد. مردم با دید الگو و اسوه به مرجع تقلید می نگرند و او را مقتدا و راهنمای خود می دانند و تکالیف دینی را از وی می گیرند. رأی و نظر او را حکم شرعی تلقی می کنند. مرجعیّت نهادی است مقدس که مورد توجه و مراجعه مردم است.

هنگامی که از این دید به مرجعیت می نگریم صلاحیتهای تقوایی و شایستگیهای اخلاقی را برای وی بسیار ضروری و شایسته می یابیم. زیرا هنگامی که مرجع تقلید مظهر ارزشهای الهی ـ انسانی و فضایل معنوی شد بر دلها نفوذ می کند و در پرتو این نفوذ معنوی است که زمینه عمل به احکام شرعی گسترش می یابد و اقبال مردم به دین و انجام احکام روز افزون می گردد.

به عبارت دیگر هنگامی مردم سر بر اطاعت از فتوای مرجعی می نهند که به او اطمینان یابند و مرجع از مقبولیت و محبوبیت کافی برخوردار باشد. روشن است که این مقبولیت جز در سایه فضایل اخلاقی و معنوی و در کنار آنه تواناییهای علمی پدید نمی آید.

زیرا عموم مردم توجهی به جنبه های علمی ندارند و از جهات فنی سردر نمی آورند بلکه ظواهر و رفتار را به آسانی می بینند و در آن بیشتر می نگرند همان گونه که از رأی و نظر مرجع پیروی می کنند بیش از آن تحت تأثیر کردار و خصایص اخلاقی وی هستند و آنها را زیر نظر دارند.

صرف عالم بودن برای مقام تقلید کافی نیست بلکه ازجهات اخلاقی نیز باید شایستگی فراهم باشد. این شایستگی از درون مباحث فنی و تحصیلات فقهی و اصولی به دست نمی آید بلکه باید پیش از احراز این مقام همگام تحصیل تهذیب نفس و سلوک معنوی نیز انجام گیرد.

همان گونه که حوزه های علمیّه از دیرباز بَر دو محور علم و تقوا استوار بوده اند و در این دو بعد به پرورش نیروهای مستعد می پرداخته اند انتظار می رود مجتهد صاحب فتو که از والاترین ثمره های حوزه است در این دو زمینه تلاش خود را به کمال رسانده و شایستگیهای اخلاقی را کسب کرده باشد.

در گذشته نیز سیره صالحان بر این بوده که خود را مقید به اتمام تحصیل علمی فقط نمی دانسته اند بلکه بر طیّ مراحل معنوی نیز همت می گمارده اند.

از دیرباز رسالت اجتهاد بر دوش پاک سیرتانی بوده که شایستگیهای ارزشی را مانند تواناییهای علمی در سطح عالی دارابوده اند. بزرگانی مانند: شیخ مفید شیخ طوسی علاّمه حلّی میرزای شیرازی آیه اللّه بروجردی و حضرت امام خمینی نمونه های والایی هستند که قداست و معنویّت آنان زبانزد همه بوده است.

جلو داری چنین پاکانی بوده که تاکنون تشیّع را زنده و مقام مرجعیت را ارجمند نگاه داشته و موضوع اجتهاد و تقلید را رونق بخشیده است.

اگر از زاویه دیگر به مسأله نگاه کنیم باز می بینیم که اساساً تقلید بر اطمینان به رأی دیگری تکیه دارد. این اطمینان زمانی حاصل می شود که صاحب رأی گذشته از تخصص علمی دارای صلاحیّت تقوایی و اخلاقی در حدّ لازم باشد. از این روی عالمان و فقیهان بزرگوار این مهم را در نظر داشته و تنها فزونی دانش را برای مرجعیت کافی ندانسته اند بلکه فضائل اخلاقی را هم در ملاک جواز تقلید گنجانده اند.

شهید ثانی در شرایط مفتی می نویسد:

(مفتی باید مسلمان مکلف فقیه و عادل باشد. گذشته از علومِ مقدّمی دارای ملکه نفسانیِ قدسی (قوّه قدسیّه) باشد).۱

امام خمینی(ره) افزون بر شرایط عامه تقلید عدالت زهد حریص نبودن بر جاه و مقام دنیوی را برای مرجع تقلید شرط دانسته اند.۲

مرحوم سیدکاظم طباطبایی یزدی مؤلف عروه الوثقی افزون بر عدالت زهد را هم برای مرجع تقلید لازم شمرده اند.۳

لازم به یادآوری است عدالتی که برای مرجع تقلید شرط می دانند و همه فقها بر آن اتفاق نظر دارند بالاتر و دقیق تر از عدالتی است که در سایر موارد لازم شمرده می شود. زیرا مقام و موقعیت مرجع خطیر است و حساس.

در واقععدالت تمامی شایستگیهای اخلاقی را در برمی گیرد.

آیه اللّه شهید سید محمد باقر صدر۴ و آیه اللّه سید محسن حکیم۵ عدالت را به همین معنی گرفته اند.

در این مقال بر آنیم که برخی از شایستگیهای مرجع تقلید را با استفاده از معارف اسلامی و سیره پاکان بنمایانیم:

مسؤولیت شناسی و مسؤولیت پذیری

مقام افتاء بسیار خطیراست و مفتی همواه در معرض خطا و مواجه با لغزش. واسطه بیان حکم الهی است. کار انبیاء را دنبال می کند. بر مسند معصوم قرار دارد. کاروان بدو سپرده شده در غیاب کاروان سالار. پس باید به دقت بنگرد چه می گوید و چه می کند و چه رهی می پوید.

از این باب است که قرآن هشدار می دهد:

(ولا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام لِتفتروا علی اللّه الکذب…)۶

به آنچه زبانهایتان به دروغ بیان می کند نگویید: این حلال است و آن حرام تا دروغ را علیه خدا از پیش خود بسازید.

مشرکان بدون دلیل و حجت چیزی را حلال می کردند و یا حرام می شمردند و به خود جرأت می دادند تشریع کنند در صورتی که خداوند حق قانونگذاری و تشریع به کسی نداده است و هر کسی به دور از ضوابط شرعی اقدام به صدور حکم کند به خداوند دروغ و افتراء بسته و سزاوار همین سرزنش است که مشرکین شده اند.

اهمیت این موضوع در حدی است که خداوند عزیزترین و امین ترین مخلوقِ خود را در امر فتوا دهی هشدار می دهد و تهدید می کند تا چه رسد به دیگران که تحذیر و انذار او نسبت به آنان روشن خواهد بود:

(ولوتقوّل علینا بعض الاقاوبل لاخذنامنه بالیمین ثم لقطعنامنه الوتین فما منکم من احدعنه حاجزین).۷

اگر [پیامبر] پاره ای از سخنان را نابجا به ما نسبت می داد به دست خویش و نیروی خود از او بر می گرفتیم سپس رگِ گردن و قلب او را از هم می دریدیم و کسی از شما نمی توانست از او منع هلاک کند.

رسول اللّه (ص) در اهمیت و سنگینی مقام افتاء می فرماید:

(اجرؤکم علی الفتیا اجرئکم علی النار)۸

آن که نسبت به صدور فتوا جسارت بیشتری دارد نسبت به آتش جهنم نیز جسورتر خواهد بود.

بارِِ گران لغزشها و گفتار سست مفتی برعهده خود اوست وهرکس بدین فتاوا عمل کند و به اشتباه افتد مسؤولیت آن بر صاحب فتواست.

مفتی باید از قیاسه پیش داوریها و معیارهای شخصی و سلیقه ای بپرهیزد تا گرفتار نتایج باطل نگردد.

زیرا اظهار نظرهای شتابزده و سست مدرک سبب می شود که فتواهای مشتبه صادر شود. چه بسا حلالی حرام گردد و حرامی حلال شمرده شود.

پیامدِ سهمگین این جابه جایی و تغییر احکامِ الهی دامن مفتی را می گیرد که با سهل انگاری اقدام به صدور فتوا نکند و احتیاط و دقت کافی را مبذول ندارد.

راویی می گوید:

هر گاه حدیثی را که از جعفربن محمد(ع) شنیده ام به یاد می آورم قلبم می خواهد از هم بشکافد. آن گاه که فرمود:

(من عمل بالمقاییس فقد هلک واهلک و من افتی الناس بغیر علم و هولایعلم الناسخ من المنسوخ والمحکم من المتشابه فقد هلک واهلک.)۹

هر کس به قیاسها و ملاکهای خود ساخته عمل کند خود و دیگران را نابود کرده است. آن که بدون دانش لازم یاشناخت ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه فتوا دهد موجبات هلاک خود و دیگران را فراهم می آورد.

فقیه توان آیه اللّه کلباسی تحت تأثیر چنین هشدارهایی می گوید:

(نمی خواستم رساله بنویسم لیکن میرزای قمی حکم کرد که باید رساله بنویسی و فتوای خود را باز گویی. من در پاسخ گفتم: بدنم طاقت جهنم ندارد. و سرانجام به اصرار وی رساله نوشتم.)۱۰

ی شیخ مرتضی انصاری (م: ۱۲۸۱ هـ . ق) با این که از همگنان خودبرتر بود و همگان براین مطلب گواه و صاحب جواهر در واپسین روزهای زندگانی درباره وی گفته بود: (هذا مرجعکم من بعدی) ومجتهدان و صاحب نظران بسیاری بر اعلمیت او گواهی داده بودند وقتی ناگزیر می شود و این مسؤولیت را می پذیرد به مولای خود حضرت علی (ع) چنین عرض می کند:

(مولای من! این مسؤولیتی که بر دوشم آمده بس خطیر است و مهّم از تو می خواهم که از لغزش و اشتباه و ترک وظیفه نگاه داری و در طوفانهای حوادثِ ناگوار همواره راهنمایم باشی).۱۱

توجه به معنویات و عبادات

عالمان بزرگ گذشته از سایر اشتغالاتی که داشته اند در امور معنوی و حالِ خویش عبادت نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده بودند. شب زنده داریه راز و نیازه نیایشها ذکر و زیارتها و صدق نیتهایی که تاریخ از صفای دل و پاکیِ ضمیر آنان حکایت کرده بسیار شوق انگیز است.

مراجع همان گونه که رساله فقهیّه می نگاشته اند خود رساله ای عملیّه و سلوکیّه بوده اند.

درباره شیخ مفید گفته اند:

(شبها مختصری می خوابید باقی را به نماز یا مطالعه یا تدریس یا تلاوت قرآن مجید می گذرانید)۱۲

در حالات مرحوم میرزای شیرازی نوشته اند:

(بسیاری از آیات قرآن و دعاها و زیارتها را از حفظ داشت. رقیق القلب بود. چشمه اشکش جوشان بود. با صدای بلند بسیار می گریست).۱۳

از صفای درونی فقیه بزرگ شیعه مرحوم کاشف الغطاء گزارش کرده اند:

(در عبادت و صفای باطنی و حالت تضرع و زاری به درگاه حضرت باری و تهجد و سحر خیزی ودعا و مناجات یکی از اوتاد روزگار بوده و تا سر حد قدرت نمی گذاشت عملی مستحبی از او فوت شود.۱۴

این بزرگان در پرتو صفای روحی و تهجدی که داشته اند همواره ازهدایتها و کمکهای خداوند برخوردار می شدند. در حالاتِ خوش عبادت مانند عارفی واصل جذب حقیقت می شدند و این مجذوبیّت باعث شده بود که همیشه و در همه حالات متوجه حق باشند و با ظاهر و باطنی آراسته ایّامِ عمر را پشت سر بگذارند. درباره فقیه و مرجع بزرگ مرحوم آخوند خراسانی نوشته اند:

(روح جذبه حق ازعباداتش هویدا بود… در سجده سوز و گدازی داشت… گویا محبّ واصلی است که داد از زمان فراق دارد یا عبد خطاکاری است که این همه خوف و اضطراب دارد. باطنی صاف و ظاهری نظیف داشت. ابداً بیرایه نداشت و از تزویر و تدلیسات بری و عاری بود. و درغایت مراقبتِ نفسِ خود بود.)۱۵

آنچه نگاشتیم نَمی بود از یَم. نمونه های آفتاب گون در زندگانی بزرگان دین فراوان است که اکنون مجال ذکر آنها نیست.

پرهیز از ریاست طلبی

ریاست طلبی دنیا جویی دنیا خواهی از آفات هستی سوز مرجعیت است. آنان که در پی نام اند و نان نمی توانند مقتدای مردمان باشند و آنان را به صراط حق راهنما. نمی شود به اینان اطمینان کرد که بتوانند از خطرها بگذرند و سنگلاخها را به جان بخرند و در کمند جاه و نان گرفتار نیایند و دین خدا و خلق خدا را به ثمن بخس نفروشند. نام و نان موریانه ای است که با اندک غفلت روزنه ای می یابد و همه چیز را به باد فنا می دهد. مراقبت مواظبت و هوشیاری شرط راهیان این راه است.

خوشبختانه تاکنون بسیاری از مراجع سربلند از این امتحان به در آمده اند و اندک کوتاه آستینان دراز دست و آلوده دامنان و دنیا آلودگان نتوانسته چهره درخشان مراجع بزرگوار را مکدر سازند. تاریخ جلوه های خواندنی و تحسین برانگیزی در این زمینه دارد. لازم است در آینده نیز این نهاد با دقّت کافی شیوه سلف صالح را ادامه دهد و قداست آن مقامِ منیع را با خلوص و پاکی پاس دارد. با اخلاص از وسوسه های نفسانی آزاد شود و در تأیید آن کسی که لیاقت فزونتری برای تصدی این مهم دارد بکوشد.زیرا کمترین مرحله ترک هوای نفس که از حدیث معروف تقلید استفاده می شود این است که اگر مجتهدی در خود شرایط و شایستگیهای لازم را برای این منصب نمی یابد کنار رود و راه را برای شایسته آن مقام بازگذارد.حسادته جاه طلبیها مانع از این نشود که به جای تقویت دیگری که صلاحیت بیشتری دارد در بند هوای نفس گرفتار آید و به تضعیف او بپردازد.

مصلحت اسلام و مسلمانان مقدم برمصالح شخصی است. خود را باید برای اسلام خواست نه اسلام و مسلمانان را برای خود.

ریاست چهار روزه دنیایی فانی ارزش آن را ندارد که دست به تکثیر رساله زد و در این عصر حساس و خطرناک جبهه دین و زعامت دینی را تضعیف کرد.

این گونه اعمالِ نسنجیده وگاهی برخاسته از هواهای نفسانی در کلام معصومین(ع) به طور مطلق خیانت شمرده شده است. خیانت به مصالح امت مسلمان و آن قدرت و نفوذی که در پرتو مرجعیّت توانا انتظار می رود. تفرقه در هر یکی ازابعاد رهبری و ریاستی مسلمانان (اگر چه ریاست فتوایی باشد) رخنه در وحدت آنان ایجاد می کند و باعث تضعیف جبهه اسلام می گردد.

به فرموده پیامبر اکرم(ص):

(من تقدم علی قوم من المسلمین وهو یری ان فیهم من هو افضل منه فقد خان اللّه ورسوله والمسلمین)۱۶

هرکس خود را پیشوای دسته ای از مسلمانان سازد در حالی که ببیند از او برتر و سزاوارتری هست به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است.

مطلب کاملاً گویاست و نیاز به توجیه ندارد. فلانی خود را شایسته دانسته و طبق تشخیصِ خود این مسند راپذیرفته و یا احساس مسؤولیت کرده است و… اینها تسویلات نفس و القائات شیطان است و ناشی از حبّ ریاست. هرکس خودش را بهتر از دیگران می شناسد:

(بل الانسان علی نفسه بصیره).۱۷

این مقام خطیر شرایط بسیار سنگینی را می طلبد. اصل در این گونه موقعیته بر پرهیز و احتیاط بوده نه بر اقدام.

صاحب نظری در این باب می نگارد:

(… عالم دین باید مؤمن به این اصل قطعی باشد که در مورد مقاصد اصلاحی دین وحدت کلمه و ریاست واحد ضروری است. بنابراین کسانی که سالها در حوزه علوم دینی به سر برده اند و مُعمّر شده اند همین قدر در خود آمادگی و استعداد تألیف رساله دیدند نباید به نوشتن و نشر آن اقدام کنند و بدین گونه با نشر رساله های عملیّه متعدد تشتت بیافرینند. زیرا برای این مقام به جز دانستن علم فقه دهها موهبت دیگر ضروری است.

اشکالی ندارد که کسانی با تلاشِ طولانی به مقام (فقیه) (مجتهد) و حتی (اعلم) برسند امّا هرکسی نمی تواند (رهبر) و حافظ مصالح باشد آن هم رهبری دینی اجتماعی آن هم در این گونه اعصار و زمانه که خودِ شناختن عصر و زمان سالها تجربه و درگیری می خواهد. و یک مرجع تقلید باید از جمله از زمان و عناصر زمانی آگاه باشد و آگاهیی از روی بصیرت شخصی و اجتهاد نه از طریق حدس و مسموع فی الجمله و کما یظن).۱۸

ریاست جز برای اهلش شایسته نیست. پس کسی که مردم را به ریاست خود بخواند در صورتی که از او داناتر وجوددارد روز قیامت خداوند نظر رحمت به وی نمی کند.

با نگاهی گذرا به تاریخ گذشته در می یابیم که هر گاه مرجعیت تقلید تمرکز یافته و داعیان دیگر گرچه با داشتن زمینه درباره شخص واحد اتفاق نظر کرده اند ازاین عمل صالح برکات و آثار بسیار ارزشمندی نصیب جامعه اسلامی شده است. چنانکه تقوا و صفای باطنی فقیهانِ یک عصر که از روی اخلاص و درک موقعیّت اسلام هوای مرجعیّت را به کناری گذاردند و با وحدت کلمه زعامت دینی مرحوم میرزای شیرازی بزرگ را پایه گذاری کردند آن همه برکات عظیم نصیب اسلام گشت. اگر هر یک از همگنان میرز که ظاهراً شرایط لازم را برای مرجعیّت داشتند علَم مرجعیّت را بلند می کردند و دستگاهی جداگانه برپا می نمودند نه تنها مرجعیّت شیعه چنین روزگار فرخنده ای نمی یافت بلکه گرفتار ضعف تفرقه های فراوانی نیز می گشت و صدمات جبران ناپذیری بر جامعه اسلامی و حوزه های علمیه وارد می گشت.

پس از رحلت فقیه بزرگ شیخ انصاری که او نیز بااصرار دیگران بناچار و از روی اکراه مسند مرجعیت را پذیرفته بود مردم برای تعیین مرجع تقلید به شاگردان آن مرحوم مراجعه کردند. شاگردان والا مقام شیخ مانند: میرزای رشتی میرزا حسن آشتیانی آقا حسن نجم آبادی میرزا عبدالرحیم نهاوندی و… به شور نشستند تا راهی بیایند. پس ازمشورت همگی بر مرجعیت میرزای شیرازی اتفاق کردند. پس ازآن با حضور میرز جلسه ای تشکیل دادند و خطاب به وی گفتند:

(مردم نیاز به مرجع تقلید و زعامت دینی دارند و ما همگی بر شایستگی شما اتفاق کرده ایم.

میرزا در پاسخ گفت: من آمادگی این مهم را در خود نمی بینم و توانایی برآوردن احتیاجات مردم را هم ندارم. جناب آقای شیخ حسن نجم آبادی فقیه زمانه است و شایسته تر از من بدین کار.

پس از توضیحات مرحوم نجم آبادی و اصرار حاضران مرحوم میرز در حالی که سخت می گریست این مهم را پذیرفت. به گفته سید صدر میرزا قسم یاد می کرد که: هیچ گاه به فکرم خطور نکرده بود که روزی مرجع دینی مردم بوده و به این امر عظیم دچار شوم. از آن پس هر کس از امر تقلید می پرسید اصحاب و شاگردان مرحوم شیخ انصاری او را به میرزا ارجاع می داده و به اعلمیت او تصریح می نمودند.

البته اگر کسی هم احتمال اعلمیّت میرزا را قبول نداشت حدّاقل به اولویّت او اذعان داشت و معتقد بودکه تقلید از او ذمّه را از گردن انسان ساقط خواهد کرد).۱۹

آری اکراه و پرهیز مرحوم میرزای شیرازی از ریاست و شهرت از یک طرف و تقوا و در نظر گرفتن مصالح مسلمانان توسط فقهای آن زمان از طرفی دیگر بسیار ستودنی است که جا داشت همواره علما و حوزه های دینی چنین باشند. و این خاطره شکوهمند را تلخ نکنند.

مرحوم قوچانی انحراف از مسیر را در برهه ای از زمان این گونه گزارش می دهد:

(خنده این جا بود که با وجود پنج شش نفر از پیرمردهای کهنه کار قدیمی از مراجع تقلید ده پانزده نفر از فضلای تلامذه مرحوم آخوند را دیدم که تلاشها و سعیها داشته و دارند که مرتبه افتا و تقلید را دارا شوند که سهم امام و وجوه دیگر به او برسد و اسم و شهرت بگیرد. با آن که قضا و فتوا از واجبات کفائیّه است.

به وجود یکی کافی از دیگران ساقط است. در روایت آمده: (فرّ من الفتیا فرارک من الاسد). و بدیهی است که با وجود این پیرمرده برای نوچه ها امر صاف نگردد…

مسأله مسأله ارشاد مسترشدو هدایت گمراه و راه هم راه آخرت است. و گذشته از این حضرت صادق(ع) میزانی برای مفتی و هادی و مرشد قرار داده و اوصافی ذکر نموده و اگر چنانچه از عوام الناس ازتو بپرسند بر تو واجب است جواب بگوئی و ارشاد کنی چون اهل بخیه هستی. خدا به آنها امر فرموده:

(فاسألو اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون).

و اگر در بین مسؤول عنهم اعلمِ عادلی پیدا بود بایداو را ترویج کنی و از دیگران نهی کنی.)۲۰

در تاریخ حوزه های علمیه بسیار بودند عالمان متعهدی که هرگز هوای نفس رامتابعت نکردند و با اخلاص کامل مصالح مسلمانان را در نظر داشتند.

مرحوم سید محمد فشارکی که از برترین شاگردان میرزای شیرازی اوّل بود و در زمان استاد تدریس می کرد پس از فوت مرحوم میرز عده ای برای تصدی مرجعیّت نزد ایشان آمدند و او را اعلم شناختند در پاسخ ایشان گفت:

(من خود بهتر می دانم که شایسته این مقام نیستم زیرا مرجعیّت و زعامت شرعیّه غیر از علم فقه و احکام امور دیگری لازم دارد. از قبیل اطلاع از مسائل سیاسی و شناختن موضع گیریهای درست در هر کار. من در این کاره آدم وسواسی هستم اگر دخالت کنم باعث خرابی و فساد خواهد شد. من شایسته تدریس هستم و غیر از تدریس کار دیگری برای من جایز نیست. به این وسیله آنان را به مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی ارجاع داد).۲۱

این بزرگوار هنگامی که احساس می کند تمایلی نسبت به ریاست و مرجعیّت در دلش پیدا شده شب تا صبح در کنار مرقد مولی(ع) به زاری می پردازد تا خداوند این هوای ریاست طلبی را از دل او بزداید.۲۲

امام خمینی نیز از این پاک سیرتانی بود که جز مصلحت اسلام و مسلمانان نخواست و همه هواها و خواسته های نفسانی را به تیغ اخلاص سر برید.

درتمام عمرش قدمی برای معرّفی خود و به دست آوردن مقام برنداشت. هرگز وجوه شرعیّه را صرف نام و مسند و تبلیغات شخصی نکرد. از شهرت طلبی و عنوان خواهی تنفر داشت. در واقع این ریاست بود که دنبال او را گرفت و دست از سرِ او برنداشت. هرگز قدمی برای تهیّه مقدمات مرجعیّت و ادامه آن پیش نگذارد. یک عددعکس یا یک برگ رساله و فتوا ر خود به چاپ نرساند و مستقیم یاغیر مستقیم در این کار دخالتی نداشت. یک جلد رساله مجّانی کسی از بیت او نگرفت و اصلاً رساله ای از او در بیت خودش یافت نمی شد. سالها گذشت و کسی از حاشیه امام بر کتاب (وسیله) و (عروه) اطلاع نداشت. زمان گمنامی یا حبسِ او با زمان زعامت و شهرت تاریخی در روحیّه او تغییری ایجاد نکرد. مرجعی بود که از سرِ اخلاص برخاست و با اخلاص بگذشت. زمانی هم که توفیق خدمت به اسلام یافت پاک باخته و بی دریغ نهایتِ سعی خود راکردو به برکت صدق نیتی که داشت به آرمانهایش رسید.۲۳

عشق و علاقه به مردم

از ویژگیهای دیگری که شایسته مقام مرجعیّت است حبّ الناس و علاقه به بندگان خداوند است. علاقه ای که همواره برهمه رفتار و گفتار و تحقیق و استنباط پرتو افکن باشد; زیرا بندگان خدا معبر قرب الهی و رضای خداوندی هستند. علاقه به مردم و سوز بندگان الهی را داشتن جلوه ای از عشق به خداوند است و راهی برای رسیدن به حق جز از طریق خدمت به بندگان نیست.

بسیار فرق است میان مجتهدی که بیگانه و بی توجه به مردم و وضع و حال آنان فقط به تحقیق خود می پردازد و در چهار چوب قواعد سیر می کند با مجتهدی که از اول با توجه کامل به واقعیات زندگی و وضع مردم پا پیش می گذارد. به گونه ای تحقیق و استنباط می کند که به کار خلق خدا بیاید و امکان عمل و گسترش احکامِ شریعت را بیابد. با تعبد کامل به حکم الهی و حفظ همه ضوابط اجتهادی به خاطر عشق و کششی که به بندگان خدا دارد همواره نیاز و شرایط آنان را در نظر دارد و با دلسوزی و فروتنی با همه اقشار برخورد می کند. خود را شریک و همدرد مردم می داند و با همه توانایی خود برای گره گشایی و بهبود زندگیِ آنها ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.