پاورپوینت کامل رهنمودهای آیت اللّه حسین نوری همدانی در دیدار با نویسندگان مجله حوزه ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رهنمودهای آیت اللّه حسین نوری همدانی در دیدار با نویسندگان مجله حوزه ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رهنمودهای آیت اللّه حسین نوری همدانی در دیدار با نویسندگان مجله حوزه ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رهنمودهای آیت اللّه حسین نوری همدانی در دیدار با نویسندگان مجله حوزه ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۷

حوزه: بسم اللّه الرحمن الرحیم. با پیروزی انقلاب اسلامی و باران رحمت فکری که پس
از آن آذرخش زیبا و رخشان, باریدن گرفت, از سینه زمین غوغای رویش برخاست. در این
غوغا و هنگامه بزرگ تاریخ, که امام خمینی در پرتو اسلام و نامِ بلند محمد(ص) و اهل
بیت پدید آورده بود, شماری از شیفتگان آن عزیز, با شور انقلابی, مجله حوزه را بنیان
گذاردند, تا با گشودن روزنه هایی به سوی کوه نور, اندیشه های ناب امام خمینی, که از
کوثر زلال قرآن و سنت سرچشمه می گرفت, جان خود را روشن کنند و زمینه را برای بهره
مندی و نورگرفتن دیگران نیز فراهم آورند.

اکنون بیست و اندی سال از آن برهه مبارک می گذرد و با نشر هر دو ماه یک بار, تا به
امروز, ۱۲۲ بار در محافل و مجالس اهل نظر و دانش و علاقه مندان به بحثهای حوزوی, با
مقاله های علمی و پژوهشی, در گزاره هایی چون: مسائل حوزه و روحانیت, کلام و عقاید,
اخلاق و دستورالعمل, سیاست, اجتماع, تاریخ, کتاب شناسی و بررسی دیدگاه ها و اندیشه
های کلامی, فلسفی, فقهی, سیاسی و راهبردی عالمان بزرگ شیعه در زمانهای دور و نزدیک,
حضور پیدا کرده است.

با نگاهی گذرا به ۱۱۸۸مقاله علمی و پژوهشی, گفت وگوها و ویژه نامه هایی که درباره
گزاره ها, موضوعها و مسائل و مقوله های مورد نیاز روز حوزه ها, یا شخصیتهایی چون,
میرزای شیرازی, آیت اللّه بروجردی, میرزای نائینی, سید جمال الدین اسدآبادی, شیخ
مفید, خوانساریها, شهید سید محمدباقر صدر, شهید مصطفی خمینی, امام خمینی, فاضلین
نراقی, میرزا کوچک خان جنگلی و… ویژه شده, همه و همه, این نتیجه به دست می آید که
مجله حوزه, هدف مندانه در پی یاری رساندن به موج و حرکتی بوده که برنامه راهبردی اش
اصلاح حوزه و دمیدن روح بیداری به کالبد آن بوده است.

مجله حوزه, از آن آغاز, با تمام توان, بر آن بوده آیینه حوزه های دینی باشد, و بی
غرضانه و به دور از حب و بغضهای نابخردانه, زیباییها و کاستیهای آنان را بنمایاند.
و از این جایگاه و بلندا, زیباییها را ببیند و بگستراند و جلوه گر سازد و کاستیها
را در فرادید اهل درد و نظر قرار بدهد و برای از میان برداشتن آنها به تلاش برخیزد
و دیگران را نیز برانگیزاند و از عالمان آگاه, خودساخته, دردآشنا, دلسوز, دارای طرح
و برنامه و راه حل و برخوردار از اندیشه های بلند, ژرف و گسترده, یاری طلبد و برای
هرچه بیش تر محدود کردن دامنه کاستی ها و ناکارامدیها و کم کم برچیدن آنها, از آنان
طرح و برنامه بخواهد.

مجله حوزه, فرزند حوزه است و در دامن پرمهر آن رشد کرده است. چشمه ای است که از دل
آن جوشیده و به حرکت درآمده است و دَماَدم, از شهد شیرین آموزه های آن چشیده است.
از این روی, طبیعی خواهد بود که در گوناگون عرصه ها, رسالت و وظیفه خود بداند در
برابر یورشها و شبیخونهای کینه توزانه و غرض ورزانه به ساحَت حوزه های دینی, به
دفاع از آنها برخیزد و جایگاه بلند حوزه ها را در طول تاریخ پرفراز و نشیب تشیع
بنمایاند و نقش عالمان آگاه را در برهه برهه تاریخ, در بیدارگری امت اسلامی,
استقلال سرزمین های اسلامی, رویارویی با استعمار و هرگونه تلاش ویران گرِ سیاسی,
فکری, عقیدتی و اخلاقی, به گونه مستند بازگو کند و جلوه گر سازد.

مجله حوزه, در چهارچوب هدفها برنامه ها و سیاستهای راهبردی که داشته, از دیدگاه ها
و اندیشه های گوناگون, بهره برده و در حد توان آنها را به بهترین وجه, بازتاب داده
است, تا اهل نظر و علاقه مندان بتوانند از آنها بهره برند و ره توشه خود سازند.

در این راستا, با ۶۰ تن از عالمان بزرگ, بانفوذ, و شمع جمع طلاب و حوزه ها به گفت
وگو نشسته و شمّه ای از زندگی علمی و معنوی و تلاشهایی که در راه نشر دانش و معنویت
و تربیت طلاب و َدماندن آموزه های دینی و روح دینداری به کالبد جامعه داشته اند, با
رشحه قلم به روی کاغذ آورده, تقدیم حوزویان و حوزه ها کرده است به آن امید که در
اصلاح ساختار حوزه ها با بهره گیری از این زندگیهای پربرکت, پرنشاط و سرشار از
امید, دگرگونی در خور پدید آورند و با الگوگیری از آنان در فراز و نشیب ها, هیچ گاه
نگذارند, خستگی و فرسودگی به جان و روان شان رسوخ کند و غبار کهنگی, چهره شان را
بپوشاند.

از جمله کسانی که در گذشته از محضرشان بهره برده و رهنمودهای آنان را بازتاب داده
ایم, حضرت عالی هستید. اگر به خاطر داشته باشید, به سال ۱۳۶۷ هـ.ش. با حضرت عالی
گفت وگویی داشتیم که در شماره های ۲۷, ۲۸ و ۲۹, چاپ و نشر یافت که شکر خدا بازتاب
خوبی داشت و استقبال شایانی از آن شد.

اینک, بر اساس باوری که داریم: رهنمودهای عالمان آگاه, باتجربه و عمری را سپری کرده
در راه تعلیم و تربیت, نشر و رواج معارف ناب اسلامی, چراغ راه می تواند بود; به
محضر حضرت عالی رسیدیم, تا برای دهه سوم و آینده کار خود, با نگاهی که به گذشته
مجله حوزه و کارنامه نوشتاری ما دارید, چراغی فراراه ما برافروزید, تا در پرتو آن,
بهتر و استوارتر راه بپیماییم و جاده های پرپیچ و خم آینده را آسان درنوردیم و
گرفتار تاریکیها و سنگلاخها نشویم و تلاش و جست وجومان اثرگذار باشد و امیدآفرین و
در گشودن افقهای جدید برّاتر. با توجه به این که روحانیت با چالشهای فکری جدی روبه
روست و دشمنان کینه توز هم, بی محابا, همه دم, با فتنه انگیزیهای خود, راه حق و
حقیقت و تعالی و سعادت و راهی را که عالمان بیدار و آگاه پیش گرفته اند, غبارآلود و
پیمودن آن را ناممکن می نمایانند, تا رهروان کم گردند و روحانیت و طلاب جوان احساس
تنهایی کنند و از پیمودن راهی که پیش گرفته اند به خاطر کمی همراهان به وحشت بیفتند
و واپس گرایند و انزوا گزینند.

استاد: به نام خدا. با عرض خیرمقدم به محضر سروران عزیز. چند مطلب به ذهن من می رسد
که خدمت تان عرض می کنم:

اول این که: تشکر می کنم از شما که کار بسیار مهمی را انجام داده اید. کار شما, کار
قلمی و خدمت بسیار بزرگی است. شما با زحمتهای فراوان, توانستید علمای حوزه قم و
دیگر حوزه ها را بشناسانید, فضلای قم را معرفی کنید.

راهی را که شما در پیش گرفته اید, همان طور که گفتید و بر اهل اطلاع هم پوشیده
نیست, مشکلات و فراز و نشیبهای بسیار دارد که ناگزیر باید آنها را تحمل کرد و به
سوی هدف به پیش رفت.

و به شما تبریک عرض می کنم که توفیق یافته اید, تا این جا کار را به پیش ببرید. کار
شما, شایسته تقدیر است; زیرا که برای خدا گام برداشته اید. من وظیفه دارم که از شما
تقدیر و تشکر کنم.

دوم این که: فکر می کنم محصول این چند ساله را باید دسته بندی کنید. از جمله مصاحبه
ها را. بعضی از آقایان, در گفت وگوی با شما, به نکته ها و مطالب سیاسی پرداخته اند
و از تجربه ها شنیده ها و دیده های خود گفته و برای ما باقی گذارده اند که خیلی
مفید خواهد بود.

بعضی از آقایان در گفت وگوی با شما, به مسائل و مقوله های علمی پرداخته اند که
آگاهی از آنها بسیار راهگشا خواهد بود.

بعضی از آقایان, در گفت وگوی با شما, از این که طلاب با یکدیگر چگونه باید رفتار
کنند, چگونه باید باشند و در گذشته چگونه بوده, سخن به میان آورده اند که برای
امروز حوزه های علمیه و تربیت طلاب می تواند کارساز باشد.

بعضی از آقایان در گفت وگوی با شما, درباره نهضتها و انقلابها و چگونگی شکل گیری
انقلاب اسلامی و حرکت امام سخن گفته اند و به پاره ای از نقشه ها, ترفندها و حیله
های دشمنان اشاره کرده اند که امروزه برای آشنایی طلاب با نهضتها و انقلابها و
چگونگی برخورد با نقشه های دشمن, مفید خواهد بود.

بالاخره, می دانیم که همه آقایان, در گفت وگوی با شما, به یک موضوع نپرداخته اند.
در این گفت وگوها موضوعات مختلفی مطرح شده است که شما باید با مطالعه مصاحبه های
این دو دهه مجله حوزه با شخصیتهای سیاسی, علمی و اخلاقی, مطالب برجسته, راهگشا و
مفید و مورد نیاز روز را جداگانه دسته بندی و در دسترس علاقه مندان قرار بدهید.

ـ آن چه درباره سیاست, حکومت و حرکتهای انقلابی است در یک جلد.

ـ آن چه درباره مبارزات, تبعیدها, شکنجه ها و رویارویی علمای شیعه با استبداد و
استعمار است, در یک جلد.

ـ آن چه درباره وضع مردم در دوران ستمشاهی است, در یک جلد.

بسیاری از مطالب را مردم, بویژه نسل جوان نمی دانند. آگاهی ندارند که در رژیم
گذشته, بر سر مردم چه آمده است. انقلاب اسلامی چه کرده است. امروز روز شانزدهم دی
است. خیلی از مردم نمی دانند که در روز شانزدهم دی ۱۳۵۷, چه روزی بوده و چه کارهایی
انجام گرفته است.۱

امام خمینی, رضوان اللّه تعالی علیه, در پیامی که از پاریس فرستادند, اعلام کردند:

(…حکومت ایران, حکومت غیرقانونی است. دولت ایران, دولت غیر شرعی و غیرقانونی است.
وزرا را به وزارتخانه ها راه ندهید. مجلس غیر قانونی است…).

اینها باید برای مردم بیان بشود. کارهایی که انجام گرفته, گامهایی که برداشته شده,
گام به گام آن, باید بازگو شود.

ـ بخشی را ویژه خاطرات کنید. خاطرات را جداگانه, با دسته بندی خاص, چاپ کنید و نشر
دهید. پاره ای از خاطرات, خیلی روشنگرند و قضایایی را روشن می کنند. بعضی از چهره
ها در لابه لای این خاطره ها به خوبی شناخته می شوند.

ازباب نمونه, خاطره ای را, که به نظر من خیلی روشنگر است, برای شما پیش از این نقل
کرده ام, نقل می کنم:

(در روز اول افتتاح مجلس شورای اسلامی, پیش از ظهر, با جمعی از آقایان به تهران
رفتیم و در افتتاح مجلس شرکت کردیم. در همین جلسه افتتاحیه, قرار شد آقایان وکلا,
بعد از ظهر به قم بیایند و جلسه ای هم در قم برگذار شود. ما از تهران, به قم
برگشتیم و در ساعت تعیین شده, به مدرسه فیضیه رفتیم. سالن مطالعه کتابخانه, مملو از
جمعیت بود. آیت اللّه خامنه ای, رهبر انقلاب و جناب آقای رفسنجانی هم حضور داشتند.
عده ای از غیر وکلا, از علمای تهران هم حضور داشتند. آقای مهندس بازرگان و آقای عزت
اللّه سحابی هم آمدند. منتهی قدری دیر آمدند. آقای رفسنجانی, قدری صحبت کردند و پس
از صحبت ایشان, آقای مهندس بازرگان, پا شد و رفت پشت تریبون.ابتدا علت تأخیر را این
طور بیان کرد: بله, در خدمت یکی از علما بودم (منظورش شریعتمداری بود) سپس, با یک
زمینه چینی, سمت وسوی سخن را به این جا کشاند که:

(خوب است علما, نظارت داشته باشند و در اداره مملکت دخالت نکنند. قداست خودشان را
حفظ کنند. قداست مقام و موقعیت علمی خود را حفظ کنند.)

اسمی از آیت اللّه العظمی, سید محمدتقی خوانساری برد و گفت:

(آیت اللّه سید محمدتقی خوانساری در سیاست دخالت می کرد, ولی نه به طوری که خودش
مدیریت را به عهده بگیرد, بلکه راهنمایی می کرد. یک روزی رفتیم خدمت شان و گفتیم:
آقا! شما همان درس و بحث خود را داشته باشید و قداست خود را حفظ کنید.)

و گفت:

(ما الآن معتقدیم که علما باید قداست شان را حفظ کنند. و به تدریس بپردازند, در
مساجد بمانند و نماز جماعت بگزارند و خود را از مسائل سیاسی کنار بکشند.)

خیلی روی این نکته تأکید می کرد که (علما باید قداست و عظمت خود را حفظ بکنند!)

در ضمن حرف, می خواست از اوضاع و احوال و پیشامدهای پس از انقلاب اسلامی انتقاد کند
و همه را به حساب سوء مدیریت علمای دست اندرکار بگذارد! ازاین رو گفت:

(چند روز پیش, خانمی در میدان تجریش, در میان جمعیت, سخنرانی کرد و گفت: ای مردم!
من پیش از انقلاب, نماز می خواندم, قرآن می خواندم,روزه می گرفتم, ولی حالا, بعد از
انقلاب, نماز نمی خوانم, قرآن نمی خوانم, روزه هم نمی گیرم و بعد یک مرتبه چادرش را
برداشت و انداخت کنار و گفت: این هم حجابش.)

البته ایشان را بدون جواب نگذاشتند. یک نفر از وکلا گفت: جناب آقای مهندس بازرگان,
این هم از برکت دولت موقت شما بود.

بعد آقای بازرگان داستان دیگری سر هم کرد که به زعم خودش بفهماند روحانیت کارهای به
زمین مانده ای دارد که باید آنها را انجام بدهد و به گرد سیاست, که کار او نیست,
نگردد.

(در اطراف اصفهان جائی هست که مردم در آن جا از نظر فرهنگی و اقتصادی در مضیقه
هستند. اینها وقتی که در زمستان جُنب می شوند, یک چوب دارند, به آن چوب علامت می
گذارند. در فصل بهار, وقتی هوا خوب شد و آب بسیار, می روند آن چوب را به همان
مقداری که علامت گذارده شده است, زیر آب می کنند و در می آورند.)

بعد خودش خندید. یکی از وکلا گفت:

(اگر این قضیه راست باشد, جای خنده نیست, بلکه جای گریه است. چرا باید وضع مملکت ما
به این جا رسیده باشد. باید ماسعی کنیم, درست کنیم.)

بازرگان به سخن خود ادامه داد, تا این که گفت:

(خوب است علما در سیاست دخالت نکنند. در مدیریت کشور دخالت نکنند. علما تجربه شان
کم است. فقط نظارت داشته باشند. ما که تجربه مان زیاد است, بهتر است مدیریت مملکت
را به عهده بگیریم.)

ناگهان یکی از نمایندگان مجلس, که در آخر جمعیت نشسته بود, از جایش بلند شد,
آستینهایش را کم کم بالا زد و قدم به قدم جلو آمد و گفت:

(گوش کردن به این حرفها خلاف شرع است. گفتنش هم خلاف شرع است.)

به بازرگان نزدیک شد و دستش را به سرعت و شدت بالا برد که کشیده ای به مهندس
بازرگان بزند که بعضی از آقایان, که اطراف آقای بازرگان بودند, بلند شدند و
نگذاشتند. مجلس به هم خورد.

فردای آن روز, کاری پیش آمد رفتم جماران که خدمت حضرت امام برسم. خلوت بود. کسی
نبود. تا رسیدم گفتند: امام فراغت دارند, بفرمایید. به خدمت امام رسیدم, مطالبی که
در نظر داشتم, به عرض ایشان رساندم.

سپس به امام عرض کردم: جریان دیروز مدرسه فیضیه خدمت تان عرض شد.

فرمودند: خیر.

شروع کردم به بیان آن چه در سالن مطالعه کتابخانه فیضیه روی داده بود.

وقتی حرفهای بازرگان را گفتم, امام خمینی گرفته شد. معلوم بود ناراحت بودند. بعد تا
گفتم: آخر مجلس, یکی از طلبه های قم, که اکنون وکیل مردم تبریز در مجلس شورای
اسلامی است, از جای خود برخاست و هی آستینهایش را بالا زد و قدم به قدم به طرف
بازرگان جلو آمد و گفت: گوش کردن به این حرفها خلاف شرع و از گناهان کبیره است.
وقتی به مهندس بازرگان نزدیک شد و خواست کشیده ای به او بزند, آقایان نگذاشتند,
امام خیلی خوشحال شدند.

فرمودند: آن آقا کی بود؟ آن آقا کی بود؟

بنده آن آقا را معرفی کردم. امام, خیلی خیلی خوشحال شد.

این گونه خاطرات اگر از مجله بیرون کشیده شود و در مجموعه ای چاپ بشود و در دسترس
علاقه مندان قرار بگیرد, به جوانان ما روحیه می دهد و موضع گیریهای افراد را و
هدفهایی که در سر داشتند, به خوبی روشن می کند.

ـ بعضی از مقاله ها بسیار طولانی است. یکی از کارهای شما پس از بیست سال, باید این
باشد که نکته های ناب را برگزینید و در مجموعه ای جداگانه ارائه بدهید.

ـ آن چه درباره شخص امام و سیاستهای ایشان است, باید جداگانه چاپ شود, تا همگان از
آنها اطلاع یابند و با نحوه موضع گیریها و چگونگی تفکر, بویژه دشمن شناسی ایشان
آشنا شوند.

امام, هرگاه می دید دشمن خیلی سروصدا راه انداخته و علیه انقلاب و خود ایشان
تبلیغات زهرآگین می کند, درمی یافت که سخنان و موضع گیریهایش به هدف خورده و مؤثر
بوده است.

در این باره خاطره ای دارم که گویا آن را هم برای شما, نقل کرده ام:

(روزی خدمت ایشان رسیدم, به بنده فرمودند: شما به عنوان نماینده این جانب, به اروپا
سفر کنید. کار شما در آن جا این است که:

مسلمانان و دانشجویان را با معارف اسلامی آشنا کنید.

با رسانه های جمعی و گروهی به گفت وگو بپردازید. انقلاب اسلامی را به مردم آن دیار
بشناسانید.

هدف انقلاب اسلامی را برای آنان شرح دهید.

و…

بنده, به دستور ایشان, سفر دوره ای خود را به اروپا شروع کردم. سفر اول من به
اروپا, دو ماه طول کشید. در برگشت به ایران, عکسها و نوشته های بسیاری آورده بودم
که بیانگر تلاش گسترده رسانه های گروهی و مطبوعات اروپا, علیه انقلاب و امام بود.
عکسهایی از امام چاپ کرده بودند که امام شمشیر به دست گرفته و حمله می کند و یا
نماز می گزارد و از سر پنجه هایش خون می چکد. می خواستند بگویند: اینان نماز می
خوانند, خون هم می ریزند.

و یا ایستاده و گرزی به دست گرفته و پیرامون ایشان, رئیس جمهور آمریکا, رئیس جمهور
شوروی, نخست وزیر انگلیس, رئیس جمهور فرانسه ایستاده اند و امام با گرز به کله آنان
می کوبد.

من از این گونه تبلیغات در اروپا ناراحت بودم. به امام عرض کردم: باید کاری بکنیم.

امام فرمودند: شما ناراحت نباشید. اگر این جور نبود باید ما ناراحت می شدیم. شما از
این ناراحت نباشید. اینها سیلی خورده اند.)

ـ یا کارهایی که درباره نهضتهای اسلامی سده اخیر انجام داده اید, بایسته است که به
گونه جداگانه در دسترس علاقه مندان قرار بگیرد.

نهضت مشروطیت که شما کار کرده اید۲, مسأله بسیار مهمی است. مشروطیت یک جریان شگفتی
است. حرکتی است بسیار عبرت آموز. سردار اسعد بختیاری , سپهدار تنکابنی, دو نفر غرب
زده, آمدند, بر مملکت مسلط شدند و شیخ فضل اللّه نوری را به دار آویختند و مسیر
مشروطیت را به سمت و سوی غرب برگرداندند. خیانت بسیار بزرگی انجام دادند. اینها
برای مردم تحلیل شود. باید برای مردم روشن شود که چه کسانی مسیر مشروطیت را از
اسلام به سوی غرب برگرداندند.

ـ کار دیگری که شایسته است شما انجام بدهید, چاپ و نشر جداگانه آن بخشهایی است که
در مجله حوزه, کتابهای تاریخی معاصر نقد شده و تحریفها, دروغها و تهمتهای تاریخ
نگاران درباری و کینه توز, درباره دین, علما و روحانیت, به گونه مستند, پاسخ داده
شده است.

شما باید در مجله حوزه, دست تحریف گران را رو کنید و به اصلاح تاریخ بپردازید.
بنده, کتابهای تاریخی را مطالعه می کنم. شما جنگهای ایران و روس را, که زمان فتحعلی
شاه روی داده, مطالعه کرده و می دانید,۳ چقدر از علمای بزرگ و بنام ما زحمت کشیده و
رنج برده و در بسیج مردم مسلمان علیه روس, نقش داشته اند, با این حال, بعضی از
تاریخ نگاران, چه مغرضانه, با قضیه برخورد کرده و نوشته اند:

(علما, با نعلین می رفتند به جنگ روسیه. خیال می کردند: با عبا و عمامه و نعلین می
توان با روسیه جنگید.)

شما به مرحوم ملااحمد نراقی اشاره کردید که ویژه نامه ای درباره ایشان نوشته و چاپ
کرده اید. در جنگهای ایران و روس, چهل نفر مانند ملااحمد نراقی در رکاب سیداحمد
مجاهد بودند. ی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.