پاورپوینت کامل دوره های سیره نگاری نبوی در حوزه های شیعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دوره های سیره نگاری نبوی در حوزه های شیعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دوره های سیره نگاری نبوی در حوزه های شیعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دوره های سیره نگاری نبوی در حوزه های شیعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۴۱

شخصیت های بزرگ در طول تاریخ مورد توجه جامعه بشری بوده اند. زندگی, رفتار و سخنان آنان ثبت و نقل می شود. پیامبران نیز جزو برجستگان تاریخ بشری اند که در دگرگونی تاریخ, ساختن آن و روند رویداد های جهانی نقش آفرین بوده اند. به همین جهت سخنان و رفتار آنان برای بشر به یادگار مانده است و پیامبر اسلام, بیش از همه; زیرا که قلمرو دعوت آن حضرت, بیش از دیگران بوده و اثری که در (روح)ها وخردها گذارده و دگرگونیهایی که آفریده بسیار شگفت انگیزتر و ژرف تر در آیینه گیتی نمایان است. از این روی, امروز و در هر روزگاری, آگاهی از سیره و روش زندگی پیامبر اعظم, و عمل برابر آن, نقش بنیادین و بسیار گسترده در جامعه اسلامی و جهان بشری داشته و دارد, که:

(لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه.)۱

رسول خدا در تمام آن چه فرموده و آن چه انجام داده, اسوه و نمونه برای دیگران است۲. زیرا اگر در گفتار و کردارش اسوه نبود معنی نداشت که خداوند مردم را به اسوه قرار دادن آن بزرگوار فرمان دهد.

(قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله)۳

بگو اگر خدا را دوست دارید, از من پیروی کنید, تا خداوند شما را دوست بدارد.

توجه دقیق, عالمانه و همه سویه و درس آموز, به سیره نبوی, در کلام امیرالمؤمنین علی(ع) در نهج البلاغه بازتاب یافته است. آن حضرت در خطبه ۱۵۹ در موارد گوناگون, بر اسوه بودن پیامبر تأکید دارد. در آغاز می فرماید: پیروی کردن از رسول خدا برای تو کافی است. پس از آن, به بیان نکته هایی از سیره شماری از پیامبران می پردازد و در ادامه می فرماید:

(پس به پیامبر خود که نیکوتر و پاکیزه تر است اقتداء نما و از او پیروی کن, زیرا آن حضرت سزاوار پیروی است برای کسی که پیروی می کند, و نمونه صبر و بردباری است برای کسی که بخواهد بردباری نماید و محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که پیرو پیغمبر خود بوده و دنبال نشانه او برود… در روش رسول خداست آن چه بر بدیها و زشتیهای دنیا راهنما باشد۴.)

توجه به سیره نبوی از زوایای گوناگون اهمیت دارد. ما را با روش و رفتار و کارکرد حضرت آشنا می سازد و درسهای گوناگونی به ما می آموزد و راه تعامل درست با افراد و نقش آفرینی و سازنده بودن درجامعه را به ما نشان می دهد. اهمیت سیره رسول خدا و نقش آن در زندگی فرد فرد جامعه باعث شده که در هر عصری, گروهی از دانشمندان به گردآوری و نگارش سیره حضرت بپردازند و زیباییهای آن را بنمایانند, تا زمینه برای اسوه قرار دادن آن حضرت در زندگی فردی, اجتماعی مسلمانان فراهم آید.

ما در این مقال, بر آنیم که نگاهی به تلاش علمای شیعه در تدوین و گسترش سیره نبوی داشته باشیم. این نگاه از زاویه های گوناگون, اهمیت دارد. ما از یک سو از داشته های خود در این زمینه آگاه می شویم و با تلاشهای پیشینیان آشنا می شویم و به کار آنان ارج می نهیم; از سوی دیگر در جریان کاستیها و کمبودهای کار پیشینیان در این میدان قرار می گیریم و زمینه برای کار در آینده روشن می گردد. این که در چه زمینه هایی تلاش شده و در چه زمینه هایی نیاز به تحقیق و تلاش بیش تر است:

آیا در نگارش سیره باید به همان روش پیشینیان عمل کرد یا با توجه به مسائل روز و مخاطبان فراوانی که در سطوح مختلف وجود دارد, باید برای هر مخاطبی مناسب با آگاهی هایی که دارد به تدوین سیره پرداخت و به شبهه های مطرح شده در این موضوع پاسخ داد.

اما این که آیا حوزه های امروز چنین کاری را انجام داده و از عهده آن بر آمده اند, یا تا رسیدن به وضع مطلوب باید تلاش زیادی انجام بگیرد؟ چون مربوط می شود به قرن حاضر, در مقاله ای دیگر در همین شماره به آن پرداخته خواهد شد.

نکته دیگر که خاص حوزه های علمیه است این که: آیا آنها بهای لازم را به سیره نبوی داده و از آن برای استخراج و استنباط احکام بهره برده اند و یا تنها در مقام موعظه و نصیحت از سیره بهره می برند؟

برای توجه به تلاش پیشینیان, سیره نگاری در حوزه های شیعی را می توان به چهار دوره کلی تقسیم کرد و نگاهی اجمالی به آثار برجسته هر دوره داشت. دوره ها عبارتند از:

۱. عصر حضور.

۲. از آغاز غیبت تا قرن ششم.

۳. از قرن ششم تا قرن حاضر.

۴. قرن حاضر.

پیش از ورود در بیان دوره ها مناسب است اشاره ای به معنای سیره داشته باشیم.

سیره در لغت

سیره در لغت از ماده سیر و سیر به معنای سنت است. سیره نوع رفتن را نشان می دهد که جمع آن سیَر است.

راغب در مفردات می نویسد:

(سیره روش در چیزی و به معنای سنت است; زیرا حرکت می کند و ادامه می یابد.)۵

شرتونی در اقرب الموارد می نویسد:

(سیره اسم از سار است یعنی سنت, راه, مذهب, هیأت و سیره به یک معنی اند.)۶

سیره در اصطلاح

سیره در اصطلاح و روایات به سه معنی آمده است:

۱. روش عملی: در این معنی, سیره در برابر سنت قرار می گیرد. امیرالمؤمنین(ع) درباره رسول خدا می فرماید:

(سیرته القصد و سنته الرشد).۷

سیره پیامبر میانه روی و سنت او راهنمایی است.

در روایتی دیگر آمده است:

( ان رسول الله(ص) سار فی امته باللین.)۸

پیامبر در میان امت خویش با نرمش رفتار می کرد.

روش عملی, شامل روش فردی و اجتماعی می شود و هر دو در خور آن هستند که در کانون توجه قرار بگیرند و سرمشق زندگی فردی و اجتماعی, جز موردهایی که ویژه حضرت باشند که آن موردها, اندک شمارند.

۲. روش جهاد: در کتابهای فقهی و لغوی و روایات, سیره در روش جنگی پیامبر (مغازی) به کار رفته و کتاب سیر در منابع فقهی و حدیثی, به کتاب جهاد گفته می شود.

طریحی در مجمع البحرین می نویسد:

(و کتاب السیر جمع سیره بمعنی الطریقه, لأنّ الاحکام المذکوره فیها متعلقاه من سیر رسول الله, صلی الله علیه و آله فی غزواته.)۹

کتاب السیر جمع سیره, به معنای راه و روش است, زیرا احکامی که در آن وجود دارد, از روش رسول خدا در جنگها گرفته شده است.

امام سجاد(ع) درباره چگونگی و روش برخورد امام علی(ع) با باقی ماندگان سپاه ناکثین در بصره می فرماید:

( سار فیهم و الله بسیره رسول الله(ص) یوم الفتح۱۰.)

به خدا سوگند با آنان به سیره پیامبر در فتح مکه عمل کرد.

به همین جهت نوعی همسویی بین جنگ و سیره است و کتابهایی با عنوان (المغازی و السِیَر) نگاشته شده است. از آن جا که جنگ, با نفوس مردم و خون آنان و تصرف در اموال سر و کار دارد و مهم است و تصمیم گیری مشکل, بیش تر به این بخش از سیره پیامبر(ص) توجه شده است.

شیخ طوسی در کتاب نهایه۱۱ و مبسوط۱۲ خود, از جهاد, زیر عنوان: (کتاب الجهاد و السیر) و در کتاب خلاف ۱۳. (کتاب السیر) بحث کرده است.

۳. نگارش شرح حال بزرگان: امروزه سیره بیش تر در شرح حال نگاری به کار می رود: سیره ابن اسحاق, سیره ابن هشام,سیره حلبی و… یعنی سرگذشت زندگی پیامبر.

حاجی خلیفه در تعریف علم سیره می نویسد:

(و علم السیر مشتمل علی فنون, فن اسمائه, فن خصائصه, فن فضائله, فن شمائله, فن مولده و مبعثه.)۱۴

دانش سیره در برگیرنده چند فن است: فن نامها, ویژگیها, فضائل, شمائل, جنگها, تولد و مبعث حضرت. این تعریف, جامع است که بر گرفته از سیره نبوی و بر اساس محتوای آن است.

این تعریف, با همین گستردگی مبنای کار در حوزه سیره نگاری است و تلاش خواهد شد آثاری که به جای مانده مورد توجه قرار گیرد.

دوره اول: عصر حضور

تلاشهای این عصر را می توان در دو محور ارائه داد: نقشی که امامان معصوم در روشن گری و شرح سیره نبوی داشتند و کاری که یاران آنان در گردآوری سیره حضرت انجام دادند.

محور نخست, آثار معصومان: نخستین کسانی که به بیان سیره پیامبر پرداخته اند امامان معصوم شیعه و در رأس آنان علی بن ابی طالب(ع) است. آن حضرت به مناسبتهای گوناگون سیره حضرت را برای مردم بیان می کرد و احیاگر سیره پیامبر بود که این احیاگری بزرگ به روشنی در نهج البلاغه و مسند امام علی(ع) بازتاب یافته است. حضرت در نهج البلاغه بیش از ۲۰ مورد درباره پیامبر اسلام سخن گفته و افزون بر ۳۵ مورد, فرازهایی از سخنان حضرت را مورد استشهاد قرار داده است.۱۵ در نامه ای که به شیعیان, پس از جنگ نهروان نوشته درباره سیره و آموزشهای پیامبر می فرماید:

(پس او شما را کتاب و حکمت و فرائض و سنت آموخت و شما را به پیوند با خویشاوندان و حفظ خودن تان و به صلح و صفا فرمان داد و دستور داد که امانتها را به صاحبان شان باز گردانید….)۱۶

دیگر امامان نیز به بیان سیره رسول خدا(ص) پرداخته اند. روایاتی از امام حسن۱۷ و امام حسین(ع)۱۸ در اوصاف پیامبر نقل شده است. در موارد گوناگون بیانات ائمه شرح و یا حاشیه ای است بر آن چه به نام سیره پیامبر, شهرت داشته و یا در جامعه مطرح بوده است. از باب نمونه:

محمد کاظم قزوینی, جلد ششم موسوعه الامام الصادق(ع) خود را به سیرت نبوی ویژه کرده که بیش از ۶۰۰ صفحه است. و در آن سیره حضرت در جنگها, مباهله, برخورد با اهل کتاب… مطرح شده است.

یا در کتابهای مسند امامان که آقای عطاردی گردآوری کرده, ابوابی وجود دارد با عنوان: (ما روی عنه فی محمد(ص) )که از امام باقر ۴۳ روایت درباره نبی اسلام نقل شده است۱۹. (ما روی عنه فی رسول الله (ص)۲۰) یا (باب ما جاء فی رسول الله(ص)۲۱) اهل سنت هم در کتابهای خود, بخشی از روایات امامان شیعه را که درباره سیره نبوی است, نقل کرده اند. در کتاب احادیث اهل البیت عن طرق اهل السنه ۲۲, بخشی از سیره نبوی آمده است, گرچه در جلد اول آن, سخنان و سیره امام علی(ع) از طریق اهل سنت ذکر شده است.

دوم:نگاشته یاران امامان: در دوران امامان معصوم, جمعی که شیعه بوده و یا دارای گرایش شیعی بودند, دست به نگارش کتاب سیره زده که شیعه را در نگارش کتاب سیره پیشگام قرار داده اند.

۱. محمد ابن اسحاق بن یسار (م: ۱۵۱)

ابن اسحاق نخستین سیره جامع و کم نظیر را در اوائل حکومت بنی عباس نگاشته است. توجه به آن, از سوی مسلمانان به قدری بوده که وقتی از جاعل روایات فضائل سوره های قرآن می پرسند: چرا این روایات را ساختی؟

می گوید: من دیدم مردم از قرآن روی گردانده و به فقه ابو حنیفه و مغازی محمدبن اسحاق روی آورده اند, پس برای رضای خدا این احادیث را ساختم۲۳.

حاجی خلیفه در کشف الظنون۲۴ به این نکته اشاره می کند که سیره ابن اسحاق, نخستین کتاب سیره است و مرحوم صدر هم آن را می پذیرد۲۵

متن کتاب ابن اسحاق در دسترس نیست, اما می توان گفت به چهار روایت, بخشهای عمده اثر او به ما رسیده است.

الف. روایت زیاد بن عبدالله بکائی (م: ۱۸۳) که ابن هشام در سیره نبوی, کتاب ابن اسحاق را برابر آن گزارش کرده است. وی در جاهایی, بخشهایی از سیره خود نکته هایی که ارتباط با حضرت نداشته و اشعار آن را حذف کرده است.۲۶ این کتاب بیش ترین گزارشها را از کتاب ابن اسحاق دارد.

ب: روایت یونس بن بکیر(م: ۱۹۵) بخشهایی از این نقل درکتابخانه قرویین مغرب به دست آمده است که دکتر سهیل زکار در پنج جزء با عنوان سیره ابن اسحاق همراه با اوراقی از آن, که در کتابخانه ظاهریه دمشق به دست آمده, به سال ۱۳۹۸ ق. نشر داده است. محمد حمیدالله نیز در پنج جلد مجزا این گزارشها را منتشر کرده است. در این کتاب, برابر روایتی که از پیامبر نقل کرده, آن حضرت, علی(ع) را وصی خود دانسته است:

(فو الذی نفسی بیده لأنا خیر النبیین و ان وصیی لخیر الوصیین و سبطای خیر الأسباط.)۲۷

ج: روایت سوم از محمد بن سلمه ابرش از ابن اسحاق است. اوراق کتابخانه ظاهریه دمشق به نقل از اوست.۲۸

د: طبری در تاریخ خودگزارشهای فراوانی از سیره ابن اسحاق دارد. اما نقل وی از سلمه بن فضل ابرش است. طبری برابر همین روایت, در واقعه انذار عشیره, پس از ایمان علی در جمع خویشاوندان پیامبر, از حضرت نقل می کند که خطاب به علی فرمود:

(ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا). ۲۹

طبری در کتاب تفسیر خود نیز به این جریان اشاره دارد.۳۰

ابن عساکر بااسناد دیگری این روایت را نقل کرده و ناقل از محمد بن اسحاق, در سند وی, نصر بن سلیمان است ۳۱. وی مانند طبری, جریان انذار عشیره و سخنان حضرت رسول(ص) را درباره امام علی(ع) گزارش کرده است. اینها نشان می دهد که ابن هشام, بخشی از فضائل علی ابن ابی طالب و اهل بیت را حذف کرده است.

زکار می گوید:

(اطلاعات ما درباره شخصیت ابن هشام بسیار اندک است.۳۲)

ابویوسف در کتاب خراج خود در مواردی سیره نبوی را از محمد بن اسحاق نقل کرده است۳۳.

۲. ابو مخنف:

ابو مخنف از مورخان و محدثان شیعه است. جدش, مخنف بن سلیم ازدی, از اصحاب و کارگزاران علی بن ابی طالب(ع) بود. ابو مخنف کتابی دارد با عنوان (المغازی). طبری بخش عمده مقتل ابو مخنف را نقل کرده; اما در گزارش از مغازی وی تنها به چند مورد درباره رحلت رسول خدا بسنده کرده است. با این سند:

(عن هشام بن محمد, عن ابی مخنف, قال حدثنا الصقعب بن زهیر, عن فقهاء اهل حجاز…۳۴ )

و جریان سقیفه است.۳۵

۳. هشام بن محمد بن سائب کلبی:

هشام گزارشهای بسیاری در تاریخ ابن اسحاق در سیره نبوی, ارائه داده است. نجاشی او را شیعه دانسته است:

(هشام ابن محمد بن سائب… العالم بالایام, المشهور بالفضل و العلم و کان یختص بمذهبنا و له الحدیث المشهور, قال: اعتللت علّه عظیمه, نسیت علمی,فجلست الی جعفر بن محمد, علیه السلام. فسقانی العلم فی کأس, فعاد الیّ علمی…)۳۶

أبان بن عثمان از یاران امام صادق(ع) بود. وی کتابی داشته با عنوان (المبتدء و المبعث و المغازی و الوفاء و السقیفهو الرده). ۳۷ گزارشهای فراوانی از این کتاب در إعلام الوری دیده می شود. آقای رسول جعفریان در سال ۱۳۷۵ ش. مجموعه گزارشهای وی را در کتابی با عنوان (المبعث و المغازی و الوفاه و السقیفه و الرده), تحقیق و توسط دفتر تبلیغات اسلامی منتشر کرد.

مهم ترین منابعی که روایات أبان را درباره سیره نبوی نقل کرده اند عبارتند از: کافی, تفسیر قمی, امالی شیخ طوسی, کمال الدین, علل الشرایع و خصال شیخ صدوق, معانی الاخبار, اعلام الوری, الجمل و امالی مفید, مناقب شهر آشوب, سعد السعود, کامل الزیارات ابن قولویه, بصائر الدرجات, تیسیر المطالب, کتاب الزهد و الثاقب فی المناقب ابن حمزه.

پاره ای از گزارشهای وی مرسل است و بسیاری از آنها مسند که به امام باقر و صادق(ع) می رسد. گاه با یک واسطه از امام صادق نقل می کند و گاه با یک واسطه از امام سجاد(ع): (أبان از حکیم از علی بن الحسین / ۱۱۳) و در مواردی با دو واسطه از امام باقر نقل می کند: (ابان از فضیل از زراره از ابوجعفر / ۱۲۸) و در مواردی هم, بدون واسطه از امام صادق(ع) نقل می کند.۳۸ محور اصلی این کتاب گزارشهای امامان معصوم است.

کتاب (المغازی) تألیف هارون بن مسلم انباری از اصحاب عسکریین, علیهما السلام, از کتابهای این برهه زمانی است که در دسترس نیست.۳۹

ویژگیهای نقل امامان: برای گزارشهای امامان, چند ویژگی می توان برشمرد:

۱. شرح پاره ای از رویدادها که کم تر از آن سخن به میان بوده است, مانند: به عاریه گرفتن رسول خدا, صد زره از صفوان بن امیه و بیان این نکته که موضوع عاریه مضمونه است. این را ابن اسحاق از امام باقر(ع) نقل کرده است۴۰.

۲. تصحیح پاره ای از گزارشها: شماری فرمانده اول جنگ موته را عبدالله بن رواحه نگاشته اند. اما امام صادق(ع) این گزارش را درست نمی داند و فرمانده اول جنگ موته را جعفر بن ابی طالب معرفی می کند۴۱.

شماری نصب حجر الاسود را به عبدالمطلب نسبت می دادند. امام باقر به ابن اسحاق می گوید: رسول خدا آن را نصب کرده است.۴۲

۳. بیان پاره ای از رویدادهای خاص که کم تر مورد توجه افراد بوده است. ابن سعد در طبقات, روایتی از جعفر بن محمد و آن حضرت از پدرش نقل می کند که پیشینیان و اجداد پیامبر, هیچ کدام آلوده به سفاح (زنا) نشده اند و تمام اجداد آن حضرت پاک بوده و به جاهلیت و سفاح آلوده نگردیده اند. ۴۳

۴. تعیین تاریخ دقیق پاره ای از رویدادها, مانند این نقل ابن اسحاق از امام باقر. امام می فرماید: رسول خدا با مشرکان در صبح جمعه ۱۷ رمضان در بدر درگیر شد.۴۴

۵ بیان پاره ای از رویدادهایی که در آنها امام علی(ع) محور بوده است; اما تاریخ نگاران آن را ذکر نکرده اند! مانند: شرح جریان حمله خالد بن ولید به بنی جذیمه و فرستادن رسول خدا(ص) علی(ع) را برای برآورد خسارت, پرداخت دیه و به دست آوردن رضایت آنان. طبری, بخش آغازین این رویداد را از امام باقر(ع) نقل کرده ۴۵; اما ابان, بخش عمده واصلی آن را نقل کرده است۴۶.

۶. بیان غیر واقع و دروغ بودن پاره ای از ادّعاها.افرادی می خواستند برای خود فضیلتی از زبان پیامبر درست کنند که از سوی ائمه(ع) دست شان رو می شدو دروغ گوی شان آشکار می گردید. مغیره بن شعبه مدعی شد او آخرین نفری است که با پیامبر(ص) دیدار داشته است. امام علی(ع) سخن وی را رد کرد و اعلام داشت: آخرین نفری که پیامبر را دیده, قثم بن عباس بوده است.۴۷

۷. بیان پاره ای از حقایق تحریف شده. از روایتی که ابن اسحاق از امام باقر(ع) نقل کرده استفاده می شود که جریان افک و آیه آن مربوط به ماریه قبطیه است, نه عایشه۴۸.

در تفسیر علی ابن ابراهیم آمده: خاصه روایت کرده اند که آیه افک درباره ماریه قبطیه نازل شده است. وی روایتی مسند از امام باقر در این مورد نقل می کند.۴۹

ابن ابی الحدید می نویسد:

(گروهی از شیعه تصور کرده اند که این آیات (افک) درباره ماریه قبطیه نازل شده نه عایشه.)۵۰

جعفر مرتضی عاملی کتابی مستقل با عنوان (حدیث الافک) نگاشته و در آن روایات مربوط به عایشه را نقل و نقد, و نظر علی بن ابراهیم را پذیرفته و تأکید کرده است.

دوره دوم: از غیبت تا قرن ششم

این دوره از سال ۲۶۰ق, آغاز و قرن ششم را در برمی گیرد. در این عصر آثار فراوانی در حوزه های تشیع درباره سیره نبوی نگاشته شده که متأسفانه اثری از بسیاری از آنها وجود ندارد. در مَثَل برای ابراهیم ثقفی (م: ۲۸۳) نویسنده الغارات, چند کتاب ذکر کرده اند که درباره سیره نبوی بوده است: کتاب السیر, کتاب المغازی و المبتداء۵۱.

نجاشی برای ابو عبدالله بزوفری, حسین بن علی ابی سفیان, کتابی معرفی کرده با نام: (سیره النبی و الائمه, علیهم السلام, فی المشرکین)۵۲.

احمد بن محمد بن حسین بن دؤل قمی دارای کتاب (خصائص النبی) بوده است۵۳.

شیخ صدوق(م: ۳۸۱) کتابی با نام (اوصاف النبی) داشته است.۵۴

در معانی الأخبار صدوق بابی است که در آن به اوصاف پیامبر پرداخته است (باب معانی الفاظ وردت فی صفه النبی(ص))۵۵

برای علی بن ابراهیم قمی (زنده۳۰۷)کتابی به نام (المغازی) و (المناقب) ذکر کرده اند.۵۶

علامه تهرانی از یک سری کتابهای مغازی یاد می کند که وجود ندارند, مانند:

المغازی, نوشته ابوعبدالله محمد بن عمران خراسانی (م: ۳۷۸). المغازی و السیر, نوشته ابوالقاسم زید بن اسحاق جعفری و المغازی نوشته ابوالبختری وهب بن وهب که روایاتی از امام صادق(ع) دارد.۵۷ برای وی, رساله فی سیره النبی هم ذکر کرده اند۵۸.

کتاب السیر, نوشته ابوالفتح محسن بن حسین بن احمد از خویشان ابوالفتوح رازی۵۹.

کتاب السیر نوشته امام ناصر, در قرن چهارم ۶۰.

مغازی النبی, نوشته احمد بن خالد برقی.۶۱

کتاب صفات النبی, نوشته علی بن حسن بن فضال کوفی ۶۲.

کتاب السیر و الاخبار, نوشته عبدالعزیز بن یحیی جلودی ۶۳.

اما آثاری که از این دوره به جای مانده بخش درخور توجه آن, در برگیرنده سیره نبوی است در چند دسته قابل معرفی هستند.

۱. کتابهای تفسیر

۲. کتابهای مناقب امیرالمؤمنین علی(ع).

۳. کتابهای امالی

۴. کتابهای روضه و مجالس

۵ مجامع روایی و فقهی

از کتابهای تاریخ عمومی, مانند تاریخ یعقوبی ابن واضح (م: ۲۸۴) که شیعه بوده و کتابهای مسعودی (م: ۴۴۶) که در آن سیره نبوی ذکر شده بگذریم, در این گونه کتابها سیره نبوی آمده است.

در تفسیر بسیاری از آیات قرآن, چه به عنوان شأن نزول و چه در شرح حوادث و وقایع سیره پیامبر ذکر می شود. تفاسیر مشهور شیعه در برهه مورد بحث, عبارت اند از: تفسیر علی بن ابراهیم, تفسیر عیاشی و تفسیر ابوجارود, برگرفته از سخنان امام باقر. علی بن ابراهیم در تفسیرش از وی نقل می کند, و می نویسد: و فی روایه ابی جارود عن ابی جعفر۶۴.

علی بن ابراهیم با توجه به این که کتاب مغازی داشته در شرح مغازی در ذیل آیات, توجه خاصی به سیره نبوی دارد. مورخان و سیره نگاران بعدی از تفسیر وی بهره برده اند. طبرسی گزارشی از وی آورده است.

در کتابهای امالی هم روایاتی از سیره نبوی وجود دارد. در مجلس ۵ امالی مفید که دارای ۱۱ روایت است, پنج روایت آن مربوط به سیره نبوی است ۶۵

در کتابهای روایی هم, بخشهایی از سیره نبوی, متناسب با موضوعات ذکر شده است که فقیهان در آثار فقهی خود به آنها استناد می جویند و کتابهای روایی و فقهی, گاهی نیز شرح حال مختصری از رسول خدا آمده است. در مَثَل در کتاب حج, سخن از زیارت پیامبر به میان آمده و در آن, گوشه ای از زندگانی حضرت, بازگو شده است. شیخ مفید (م: ۴۱۳) در کتاب مناسک حج مقنعه فصلی در نسب و درگذشت رسول خدا و فصلی در زیارت دارد.

ارشاد مفید (بیان مناقب علوی): بسیاری از کتابهای مناقب از سیره پیامبر نیز, به شرح سخن به میان آورده اند. به نظر می رسد در برهه هایی که کتابهای مناقب نگاشته شده, مسأله مهم شیعیان بحث امامت و بیان فضائل امیرالمؤمنین بوده است. آنان دفاع از امامان شیعه را بر خود لازم می دانستند. مهم ترین کتابی که در این موضوع نگاشته شده و در طول تاریخ, تأثیر گذار بوده است, کتاب (الأرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد) شیخ مفید ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان عکبری (ت ۳۳۶ – ۴۱۳ق) است. مفید از علمای بزرگ شیعه در قرن چهارم و اوائل قرن پنجم بوده است و در مسائل کلامی و تاریخی تبحر داشته و استحکام پایه های عقائد شیعه در بسیاری موارد, مرهون وی و شاگردان والامقام اش: سید مرتضی, سید رضی و شیخ طوسی است. ابن حجر از کتاب ارشاد با عنوان کتاب (مناقب) یاد کرده است۶۶. این کتاب, ویژه مناقب امام علی نیست, مناقب حضرت و دیگر امامان را نقل کرده است و نکته مهم و مورد نظر ما این که در شرح حال حضرت علی(ع) بسیاری از حوادث مربوط به سیره پیامبر, در ارشاد مفید گزارش شده است.

شیخ مفید در ضمن نقل تلاشها و مجاهدتهای حضرت علی(ع) در جنگهای زمان رسول خدا, بخش مهمی از سیره پیامبر را در جنگها بیان می کند, مانند: سیره حضرت در جنگ بدر۶۷, جنگ احد ۶۸ و… یا وقتی از کشته های دشمن در جنگ احزاب و بنی قریظه ۶۹ سخن می گوید, به گونه ای سیره پیامبر بازتاب می یابد.

افزون بر این, در پاره ای رویدادها مانند لیله المبیت, هجرت پیامبر به مدینه, رد ودائع و امانتهای مردم, جریان بنی جذیمه, فتح خیبر, جریان براءت از مشرکان و مباهله و مانند آن با توجه به نقشی که حضرت امیر(ع) در آنها داشته بازگو می شود, در ضمن سیره رسول خدا هم به روشنی بیان می شود.۷۰

ویژگیهای ارشاد مفید:۱. شیخ مفید, در موارد گوناگون فصلی مستقل راجع به موضوعی که در زمان حضرت رسول(ص) رخ داده باز می کند, آن گاه در فصلی دیگر به شرح و تلاش علی(ع) در آن برهه و در آن موضوع می پردازد. از باب نمونه, فصلی را به جریان انذار عشیره ویژه ساخته و این که علی(ع) تنها کسی بود که ایمان آورد و پیامبر فرمود:

(فأنت اخی و وصیی و وزیری و خلیفتی من بعدی۷۱.)

سپس در فصلی جداگانه به تحلیل آن می پردازد که این فضیلتی است ویژه علی(ع) که هیچ یک از صحابه از مهاجران و انصار و نه هیچ کس از اهل اسلام, با او شریک نیستند و مشابه و مانند آن برای هیچ کس از مسلمانان وجود ندارد۷۲.

ییا زمانی که جریان دستگیری زنی را گزارش می کند که در هنگام فتح مکه, تصمیم داشت به درخواست ابن ابی بلتعه, حرکت پیامبر را به سوی مکه, به قریشیان گزارش کند, به دستور حضرت رسول, علی(ع) جلو او را گرفت و مانع کار وی گردید۷۳. پس از بیان اصل رویداد, فصلی مستقل در فضیلت بودن آن برای امام علی(ع) باز می کند.۷۴

۲. شیوه بیان منابع در ارشاد, با کتابهایی که در دوره های پسین نشر یافته, فرق دارد. شیخ مفید اصل منابعی که از آنها نقل کرده, ذکر نکرده, بلکه به شیوه روایت گران, به چند گونه عمل کرده است:

الف. پاره ای از اخبار را متواتر در نقل و اجماعی می داند و نقل آن را بدون بیان سند کافی می شمارد. در مَثَل هنگام نقل حدیث انذار عشیره, یا حدیث دار می نویسد:

(این خبری است که ناقدان آثار بر درستی آن اجماع دارند.)۷۵

سپس به نقل آن می پردازد, بدون این که سند و منبعی برای آن یادآور شود. با این که شیخ طوسی در امالی, سند خود را از شیخ مفید به طبری می رساند و او به ابن اسحاق.

ب: در موردهایی که سند وی به منبعی می رسد, به جای نام کتاب, نام صاحب کتاب را یادآور می شود و ادامه سند را تا منبع اصلی گزارش می کند. مانند: این مورد که می نویسد:

(محمد بن اسحاق از یزید بن رومان از عروه بن زبیر نقل کرده که علی در روز جنگ احد به سوی طعیمه بن عدی بن نوفل روی آورد و او را با نیزه مجروح کرد.)۷۶

پس از همین روایت آمده:

(عبدالرزاق از معمر از زهری نقل کرده که گفت: هنگامی که رسول خدا از حضور نوفل بن خویلد در بدر آگاه شد… )

در این جا نامی از کتاب عبدالرزاق نمی برد.

ییا از سیره ابن هشام این گونه نقل می کند:

(عبدالملک بن هشام روایت کرده که حدیث کرد ما را از زیاد بن عبدالله از محمد بن اسحاق.)۷۷

ج. مفید در مواردی هم سندی که به کتابی داشته, نقل می کند, آن جا که می نویسد:

(محمد بن یحیی ازدی از مسعده بن یسع و عبیدالله بن عبدالرحیم از عبدالملک بن هشام روایت کرده است.)۷۸

در مجموع, مبنای شیخ مفید در نقل سند است, نه ذکر منبعی که از آن اجازه ٌ روایت و نقل دارد و آن جا که خبری را متواتر و مشهور می داند از ذکر سند آن خودداری می ورزد. او از واقدی هم نقل می کند۷۹. همان گونه که از ابن هشام به ابن اسحاق سند داشته است. روایت یونس بکیر از کتاب ابن اسحاق نزد وی بوده است و از او هم روایت کرده است۸۰. سند طبری به ابن اسحاق هم نزد وی بوده که در ا مالی طوسی آمده است ۸۱ و آن در واقعه دعوت پیامبر از عشیره خویش و اسلام علی(ع) چنین است.

(و عنه, قال: اخبرنا جماعه, عن ابی المفضّل, قال حدثنا ابوجعفر محمدبن جریر الطبری, سنه ثمان و ثلاث مائه, قال حدثنا محمد بن حمید الرازی, قال: حدثنا سلمه بن الفضل الأبرش, قال حدثنی محمد بن اسحاق,عن عبدالغفار بن القاسم, عن منهال بن عمرو, عن عبدالله بن الحارث بن نوفل, عن عبدالله بن عباس, عن علی بن ابی طالب…۸۲)

این سند نشان می دهد مواردی که شیخ مفید نقل کرده با وجاده نبوده است و حتی احتمال اجازه صرف آن هم اندک است, بلکه با قراءت و سماع از استاد و شیخ بوده است.

این کتاب نقش اساسی در باورهای تاریخی شیعیان داشته و دارد و همیشه مورد توجه علمای شیعه بوده است. علامه حلی آن را با عنوان (المستجاد من الارشاد) تلخیص کرده است. اصل کتاب و این گزینش به فارسی ترجمه شده است.

روضه الواعظین: روضه الواعظین, نوشته محمد بن حسن فتّال نیشابوری (م: ۵۰۸) را می توان جزو آثار دوره اول و از ابتکارات دانست. زمان دقیق نگارش آن روشن نیست. از دو اثر وی التنویر فی معانی التفسیر و روضه الواعظین و بصیره المتعظین, اثر دوم به دست ما رسیده, در حالی که به تفسیر خود شهرت داشته است.

انگیزه نگارش: فتّال, در مقدمه روضه الواعظین درباره انگیزه خود از نگارش این کتاب می گوید:

(در عنفوان جوانی در مجالس و محافلی شرکت می کردم و مردم از من از اصول دیانت و فروع آن می پرسیدند, به آنها پاسخی که کافی باشد و سخنی قانع کننده, می گفتم پس از من می خواستند که سخن در تذکر, زهد, موعظه و پرهیزگاری و حکمت و آداب بگویم. در این باره به کتابهای یاران [شیعه] مراجعه کردم, کتابی که این موارد را در برگیرد, ندیدم کتابی که اساس این محورها باشد مگر جملات پراکنده و متفرق, پس همت گماردم که گردآورم کتابی که دربرگیرنده برخی سخنان بوده و بر اخبار نیکوی پیامبر بچرخد و جواهر سخنان ائمه…۸۳.)

محتوای کتاب: کتاب به گونه مجلس به مجلس, سامان یافته و از نام آن برمی آید که مربوط به مجالس وعظ بوده است, اما در قرن نهم و دهم این اصطلاح به مجالس عزاداری امام حسین اطلاق می شده است. گویا از نام کتاب کاشفی: روضه الشهداء گرفته شده است. زیرا کتاب وی در دوره صفویه, در مجالس عزاداری اباعبدالله(ع) خوانده می شده است.

محمد بن ابی طالب موسوی کرکی (زنده ۹۵۵) مؤلف (تسلیه المجالس و زینه المجالس) معروف به مقتل حسین(ع) کتاب خود را همانند روضه الشهداء مجلس به مجلس تنظیم کرده است. مجلس دوم آن درباره رسول خدا است۸۴.

جالب است بدانیم که اولین مجلس این کتاب در باب عقل است آن گونه که کلینی کتاب شریف کافی را با عقل آغاز می کند. در مقدمه می نویسد:

(از اخباری که مستند اهل حشو و اختلاط هستند دوری جسته است. اما ممکن است در کتاب اخباری باشد که از آن حشو و اختلاط استفاده شود. من دنبال حق بودم و با تأمل و تفکر در معنای آن اخبار, می توان آنها را از حشو و اختلاط دور دانست.)

این دقت فتّال بسیار با ارزش است, چیزی که ما امروزه به آن نیازمندیم و واعظان و گویندگان مذهبی به شدت باید به آن پای بند باشند و از احادیث و اخباری در منابر خود بهره برند که قابل اعتماد بوده و با عقل و منطق و عقاید راستین برابر باشد و از حشو و اختلاط به دور.

آیا وعاظ ما در سخنرانیهای خود این گونه دقت دارند, آیا آنان در اخبار این گونه دقت می کنند و یا کار آنان نقل سخنان بی مدرک دیگران است.

درباره حشویه در کلام گویند:

(لقبی طعنه آمیز درباره کسانی از اهل حدیث مانند ظاهریه و بعض غلات, آیات و اخباری را که متضمن معنی تشبیه و تجسیم است معتبر و مقبول می شناسند و از تأویل آنها و عدول از ظاهر مفهوم آن اجتناب دارند.)۸۵

فتّال در روضه الواعظین, مباحثی را در باب خداشناسی و عقائد ارائه می دهد و به روشنگری در این امور می پردازد, آن گاه مباحث مربوط به پیامبر اسلام را در چند مجلس ارائه می دهد: باب الکلام فی مبعث نبینا محمد, باب الکلام فی معراج النبی, باب ما ورد من معجزات النبی, مجلس فی مولد النبی, مجلس فی ذکر وفاه سیدنا و مولانا و فصل فی ذکر وصف النبی.

همان گونه که از بیان مطلب پیدا است, در آغاز به اثبات نبوت حضرت پرداخته, آن گاه شرح حال و زندگانی آن حضرت را نقل کرده است.

ییادآوری: پس از نگارش و عرضه روضه الواعظین و اثرگذاری آن در بین شیعیان, کتابهایی در همان راستا و درو نمایه, نگارش شده است. از جمله آثاری با عنوان تحفه المجالس.

دوره سوم: از قرن ششم تا قرن حاضر

سر آغاز این دوره را می توان نگارش إعلام الوری باعلام الهدای امین الاسلام فضل بن حسن طبرسی(م. ۵۴۸) دانست. طبرسی, نویسنده تفسیر مجمع البیان است. وی در این تفسیر, به شرح, نقل سیره نبوی را در سرلوحه کار خود قرار داده است. اما آن چه در اعلام الوری انجام داده, کاری است ابتکاری. وی باب اول آن را به سیره نبوی ویژه ساخته است. این اثر, زندگی چهارده معصوم را در بر دارد. اعلام الوری در نگاشته های شاگردان امین الاسلام و پیشینیان, بسیار اثر گذار بوده است, در چگونگی نگارش سیره و شیوه سیره نگاری و شرح حال معصومان. از این روی می توان اعلام الوری را سرآغازی برای قرن ششم و قرنهای بعدی دانست.

امین الاسلام: شیخ ابو علی فضل بن حسن طبرسی, از عالمان بنام قرن ششم است. تمام کسانی که شرح حال او را نوشته اند به فضل و توان علمی او در علوم گوناگون اقرار کرده اند. امین الاسلام با آثار با برکت خود در زمینه تفسیر, تاریخ و دیگر دانشها, در روزگار خود و دیگر روزگاران, مورد توجه قرار گرفت و آثارش منبع تحقیق شدند و زمینه را برای کاوشها و پژوهشهای بعدی در حوزه اعتقادات, تاریخ, سیره و لغت مهیا ساختند.

شیخ منتخب الدین رازی در وصف وی می نویسد:

(ثقه فاضل, دیّن عین.)

شیخ عباس قمی درباره وی می نویسد:

(العالم الجلیل و الکامل النبیل, فخرالعلماء الاعلام, امین المله و الاسلام.)۸۶

با این حال, گفته شده تفسیر مجمع البیان وی, در موارد بسیاری برگرفته از تبیان شیخ طوسی است در نگارش اعلام الوری تحت تأثیر ارشاد شیخ مفید قرار داشته است و تفسیر جوامع الجامع او برگرفته از تفسیر کشاف زمخشری است. اما در این که هنرمندانه و دقیق مطالب را به رشته کشیده, شکی نیست. امین الاسلام چنان زیبا و خوب مطالب را در این کتابها ارائه کرده که مراجعه به تفسیر مجمع وی, بیشتر از تبیان شیخ است و تفسیر جوامع الجامع او, بیش تر از کشاف جا باز کرده, تاجایی پس از روزگاران دراز که از نگارش آن می گذرد, در زمان ما, متن درسی حوزه و دانشگاه قرار گرفته است و اعلام الوری نمونه ای از کتاب کامل در زندگانی معصومین است و شاید پرخواننده تر و جذاب تر از ارشاد مفید.

ویژگی اعلام الوری در داشتن بابی ویژه در سیره پیامبر اعظم است, ویژگی مهمی که ارشاد مفید از آن بی بهره است. امین الاسلام, در این کتاب از منابعی استفاده کرده است که در گذشته و بعد کم تر از آن اهل تاریخ وسیره بهره برده اند.

بخشی از شهرت آثار امین الاسلام طبرسی و مورد استقبال قرار گرفتن آنها, به شخصیت طبرسی باز می گردد. او فردی جامع, طراح, برخوردار از سعه صدر, انصاف علمی, تواضع و توان بالای علمی و به دور بودن از تعصبات خاص, بلکه وحدت گرا بوده است. از باب نمونه, در این جا, گونه نقل ایشان را با دیگران, از یک نمونه تاریخی, مقایسه می کنیم:

پیامبر فرمود:

(کسانی که هدی ندارند از احرام بیرون بیایند و مُحلّ شوند و اعمال خود را عمره قرار دهند و دیگران بر احرام خود باقی باشند.

عمر مخالفت کرد.

حضرت فرمود: تو هیچ گاه به این دستور ایمان نخواهی آورد.)

طبرسی به جای ذکر نام عمر می گوید: مردی از بنی عدی اعتراض کرد.۸۷

در مجمع البیان هم می نویسد: مردی گفت: آیا به عنوان حاجی بیرون بیایم, در حالی که از سرهای ما آب می چکد؟ ۸۸

این در حالی است که شیخ مفید موضوع را نقل کرده و نام اعتراض کننده را که عمر بوده آورده است۸۹, شاگرد وی, قطب راوندی, در فقه القرآن هم نام او را ذکر کرده است۹۰.

به این جهت, مؤسسه دارالتقریب بین المذاهب که در مصر مستقر بود به نشر تفسیر مجمع البیان همت گمارد. پیش از انتشار, شیخ شلتوت, مفتی اعظم مصر, در مقاله ای با عنوان:

(تقدیم لکتاب مجمع البیان) به معرفی طبرسی و مجمع البیان پرداخت و چند ویژگی برای آن بیان کرد:

(۱. روش مندی خاص آن که با توجه به تنوع علمی و مباحث گوناگون, دارای عمق است و از ترتیب, نظم و باب بندی مناسب و به دور از حشو و زوائد است که مانند آن در تفاسیر پیشینیان نیست و خواننده به آسانی می تواند هر مطلبی را در بخش خود بیابد.

۲. شماری از نویسندگان, در نگارشهای خود نظر خویش را به گونه ای می آورند و باز می گویند که برای همه سودمند باشد. دیدگاه های گوناگون را نقل می کنند و پس از آن, یک نظر را بر می گزینند. روشن است که این روش فایده بیش تر و نزدیک تر به خدمت به حق و اخلاص در دانش و برای همه قابل استفاده است که طبرسی در تفسیر خود طی کرده است.

۳. وی در مجمع البیان از کشاف استفاده نکرده; اما پس از دسترسی به آن, کتاب دیگری در تفسیر نوشته و آن را (الکافی الشافی من کتاب الکشاف) نام نهاده است…. به جهت این مزایا و مانند آن, این تفسیر را مقدم می دارم.۹۱)

این نشان می دهد که وحدت گرایی, نه تنها در جهت تضعیف تشیع نیست, بلکه بردن افکار و عقاید تشیع به مهم ترین مراکز علمی و دانشگاه های اهل تسنن است. طبرسی دارای چنین باوری بود. او گزیده ای از خلاف شیخ طوسی را با عنوان (المؤتلف من المختلف بین الائمه السلف) نگاشت و به مواردِ اتفاق, نظر داشت و در اعلام الوری به اثبات امامت و برتری امام علی و فرزندانش پرداخته و به بخشی از شبهه ها پاسخ داده است.

افزون بر آثاری که از وی معرفی شد, از نوشته های اوست: الآداب الدینیه و روایت کتاب صحیفه الرضا یا مسند الرضا(ع).

سیره نبوی در اعلام الوری: اعلام الوری دارای چهار رکن است: رکن اول درباره رسول خداست, رکن دوم درباره امام علی بن ابی طالب(ع), رکن سوم درباره رهبران از فرزندان امیرالمؤمنین, از حسن بن علی تا حسن بن علی عسکری و رکن چهارم درباره امامت دوازده امام و امام دوازدهم که دارای دو قسم است.

هر رکن به چند باب و هر باب به چندین فصل تقسیم می شود. محور بحث ما رکن اول در زندگی رسول خداست.

رکن اول دارای شش باب است: باب اول در سه فصل: مولد, اسماء و مدت زندگی حضرت. باب دوم: معجزات حضرت, قبل از بعثت و بعد از بعثت دارای هشت فصل: از بعثت تا هجرت. باب چهارم: جنگهای حضرت, جریان مباهله, حجه الوداع, غدیر خم, براءت, مریضی و درگذشت پیامبر. باب پنجم دارای سه فصل: همسران و فرزندان, عموها و عمه ها, موالی و کنیزان. باب ششم درباره فاطمه زهراء(س).

تا آن جا که ما از منابع در دسترس آگاهی داریم, کتابی که این گونه به سیره نبوی پرداخته باشد در حوزه ٌ تشیع سابقه ندارد. همین کتاب, بدون تغییر, با نام ربیع الشیعه توسط ابن طاووس نگاشته شده که خود نشانه اهمیت این کتاب است.

زمان تألیف کتاب: زمان دقیق نگارش کتاب روشن نیست; اما حدود آن را می توان گمانه زد. طبرسی این کتاب را به علاءالدوله علی بن شهریار بن قارون پادشاه مازندران, از آل باوند, تقدیم کرده است۹۲. آل باوند بر مازندران حکومت می کردند. استقرار و ثبات حکومت علاء الدوله از سال ۵۱۵ آغاز و تا سال ۵۳۶ ق. حدود ۲۱ سال ادامه داشته است۹۳.

بنابراین می توان حدس زد که نگارش اعلام الوری, بین سالهای ۵۲۰ به بعد باشد. تاریخ بیهق محل سکونت طبرسی را سناباد طوس(مشهد) دانسته که به سال ۵۲۳ به سبزوار و تا زمان مرگ یا شهادتش ۵۴۸ در همان جا بوده است۹۴. آیا ایشان به ساری سفر کرده و یا در مشهد و سبزوار درخواست نگارش کتاب از ایشان شده, روشن نیست.

ویژگیهای اعلام الوری: اعلام الوری, دارای ویژگیهای بسیار است که در این جا و در این مقال به پاره ای از آنها اشاره می کنیم.

۱. باب بندی مناسب که به تقسیمات آن اشاره شد.

۲. استفاده از منابع اولیه: طبرسی در هنگام نگارش کتاب, بخشی از منابع اولیه سیره نبوی را در اختیار داشته و از آنها در تدوین اثر خود بهره برده است. از جمله:

الف. نزد او نسخه ای از کتاب ابان بن عثمان احمر بوده که در آن بسیاری از روایات از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سیره پیامبر وجود داشته است۹۵

ب. او نسخه ای از کتاب السیر و المغازی ابن اسحاق را در اختیار داشته که به روایت یونس بن بکیر بوده است۹۶. بخشی از این اثر, به تازگی در کتابخانه قرویین مغرب پیدا شده است. متأسفانه محققان سیره ابن اسحاق, هیچ یک, اطلاعی از اعلام الورای طبرسی نداشته اند تا برای تکمیل تحقیق خود به آن استناد بجویند.

ج. طبرسی و به پیروی از وی, شاگردانش, از کتاب علی بن ابراهیم قمی روایاتی نقل کرده اند که در تفسیر وی نیست و گویا از کتاب مغازی وی بوده است۹۷.

د. او از ابواسحاق ابراهیم بن سعید ثقفی, صاحب الغارات, چندین روایت آورده است. سه روایت در صفحه ۲۹۸ و در یک مورد از کتاب المعرفه ثقفی, درباره جنگ خیبر روایتی نقل کرده است۹۸.

این نشان می دهد که وی منابعی در اختیار داشته که اکنون در دسترس نیستند و از آن جا که این روایات را شاگردانش در کتابهای خود نقل کرده اند, توجه کافی به منبع اولیه نشده است.

ه. از دیگر منابع این کتاب, مسند الرضا(ع) است۹۹. این کتاب روایت عبدالله بن احمد طائی بصری است از پدرش که روایات آن, همه, از امام رضا(ع) است و توسط آستان قدس رضوی و همچنین مدرسه امام مهدی به عنوان صحیفه الرضا, به طور جداگانه تحقیق و منتشر شده است. نویسنده آن از علمای شیعه بوده و نجاشی در کتاب رجالی خود, وی را معرفی کرده است.۱۰۰ برای نقل آن بیش از ده طریق ذکر کرده اند۱۰۱ که از جمله آنها شیخ طبرسی است. و این کتاب را در رمضان ۵۰۱ ق. در کنار حرم امام رضا(ع) از پسر قشیری, صاحب رساله قشیریه ۱۰۲ به نام ابوالفتح عبیدالله بن عبدالکریم بن هوازن قشیری, شنیده است۱۰۳.

این نشان می دهد که طبرسی به بسیاری از این کتابها سند و اجازه داشته است که در این کتاب, اسناد خود را حذف کرده است. این روش را شاگردش ابن شهر آشوب در کتاب مناقب به کار گرفته و در آغاز کتاب خود اسناد به منابع را ذکر کرده است.

نکته دیگری که می توان در تلاش مرحوم طبرسی و شاگردانش یاد کرد این است که خراسان ایران که در قرن چهارم مهد کتابهای حدیثی بوده و در قرن پنجم به تصوف و عرفان گرایش داشته, در قرن ششم با تلاش طبرسی به سوی مذهب اهل بیت و تشیع گام نهاده است. این نکته ای است که از نگاه کلی و حتی این رساله به دست می آید.

۳. استفاده از منابع عامه: از کارهای دیگر شیخ طبرسی بهره بردن از منابع عامه است. که این کار با یاد نام کتابهای آنان است که پیش از آن کم تر سابقه داشته, به دو گونه صورت گرفته است:

الف. در مواردی یاد می کند که عامه روایت کرده اند, مانند تولد رسول خدا(ص) در زمان انوشیروان۱۰۴ که در کتابهای شاگردان وی هم آمده است.

ب. در جاهایی با یاد کرد کتابهای اهل سنت, مطالبی از آنان نقل می کند. در گذشته اگر شیخ مفید یا شیخ طوسی, حدیثی از عامه نقل می کردند, همراه با نقل سند و بنا بر اجازه ای بوده که داشته اند. اما طبرسی با حذف اسناد از کتاب آنان مطالب را نقل می کرده است. به نظر می رسد این روش در انسجام و جلوگیری از زیادی حجم آن سودمند است. برخی از منابع وی عبارتند از: صحیح بخاری۱۰۵, صحیح مسلم ۱۰۶, دلائل النبوه بیهقی۱۰۷, مستدرک حاکم۱۰۸, شرف النبی۱۰۹, ابوسعد واعظ خرگوشی, معرفه الصحابه۱۱۰, ابوعبدالله بن منده و واقدی۱۱۱. گاهی نیز بدون یاد نام کتاب, از مؤلف نقل می کند مانند ابوعبدالله حافظ۱۱۲ یا روی الحاکم۱۱۳, رواه الاستاذ ابو سعد الواعظ الزاهد الخرکوشی ۱۱۴, زمانی به نظر بخاری ۱۱۵ و سند وی و یا مسلم۱۱۶ اشاره می کند.

کتاب دیگری برای طبرسی ذکر کرده اند به نام (تاج الموالید فی موالید الائمه و وفیاتهم) که بسیار مختصر است.

۴. کتابهای تاریخ و سیره بر اساس سالهای حوادث زندگی رسول خدا(ص) سامان یافته است. ولی ایشان, بر اساس موضوعات کتاب خود را تقسیم کرده و مطالب مربوط به هر موضوعی را در رکن یا فصل جداگانه نقل کرده است. در مَثَل .غزوات حضرت را یک جا به ترتیب زمان رخداد آنها گزارش کرده است.

شاگردان امین الاسلام طبرسی: تلاش گسترده و ژرف امین الاسلام طبرسی در شاگردانش بسیار اثر گذار بوده و هر یک از آنان روشی را که استاد آغاز کرده بوده با نگارش آثار گوناگون ادامه داده و کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته اند.

۱. ابن شهر آشوب نویسنده مناقب آل ابی طالب: ابوجعفر رشید الدین محمد بن علی بن شهر آشوب سروی مازندرانی (م. ۵۸۸) از شاگردان بنام امین الاسلام طبرسی است. با این که کتاب ابن شهر آشوب (مناقب آل ابی طالب) است اما در کتاب خود, به روش شیخ مفید عمل نکرده, بلکه راه استاد خود را پیش گرفته و باب اول این کتاب را با عنوان (باب سیدنا رسول الله(ص)) ویژه پیامبر قرار داده است. در آغاز به نبوت, معجزات, سیره و غزوات حضرت پرداخته است. این باب ۳۵ فصل دارد, بیش از ۸ فصل در معجزات آن حضرت است که تمامی این نکته ها و بحثها و روایات را علامه مجلسی در بحارالانوار و حیوه القلوب آورده است. این کتاب نقش زیادی در گسترش سیره نبوی و فضائل علوی داشته و دارد.

ابن شهر آشوب سندهای خود را به کتابها در هنگام نقل احادیث, مانند استادش حذف کرده و در مقدمه کتاب به توضیح آن پرداخته است. وی گوید:

(پس ازآن که گروهی از اهل دانش و دین به من اذن دادند با شنیدن قراءت, مناوله, مکاتبه و اجازه, برای من درست است که از آنها روایت کنم, بگویم: حدیث کرد مرا, خبر داد به من, مطلع ساخت مرا و شنیدم و برای من اعتراف کرد که آن را شنیده و روایت کرده آن گونه که خواندم و به دست آوردم از راه های اسناد شیعه, اما راه های عامه برای ما صحیح است. اسناد بخاری از…)۱۱۷

از این عبارت به دست می آید که مناوله, یعنی دریافت بدون قراءت و سماع از استاد و فقط با اجازه وی نسبت به کتب خاصه و شیعه بوده است.

بخشی از سیره نگاریها, با عنوان دلائل النبوه بوده است. حاجی خلیفه, هشت کتاب با نام دلائل النبوه بر شمرده: برای ابو داود صاحب سنن, ابن قتیبه (م: ۲۶۷), ابو نعیم, ابو اسحاق حربی (م: ۲۸۵), بیهقی و دیگران ۱۱۸. به نظر می رسد صاحب مناقب از این روش در بیان سیره نبوی استفاده کرده است و از دلائل النبوه بیهقی ۱۱۹ و شرف النبی خرگوشی ۱۲۰ و از سیره محمد بن اسحاق ۱۲۱ و کتاب واقدی ۱۲۲ و کتاب ابان بن عثمان ۱۲۳ بهره برده است. اثر وی معروف و در دسترس است.

۲. حسن بن فضل طبرسی نویسنده مکارم الاخلاق: توجه شیخ طبرسی به سیره باعث شد که فرزندش حسن به تدوین سیره رسول خدا بپردازد. گفته می شود وی در نگارش مکارم الاخلاق تحت تأثیر الآداب الدینیه پدر بوده است. باب بندی و اصل طرح موضوع, بی گمان برگرفته از آداب دینیه امین الاسلام طبرسی است. همانندی در فصل بندی و عنوانها بین این دو فراوان است. آداب الدینیه, دارای چهارده فصل و مکارم الاخلاق دارای دوازده باب است. هر بابی دارای چند فصل, با این تفاوت که در مقدمه آداب الدینیه آمده است:

(آداب ادعیه و اعمال, از کتابهای اهل بیت و اخبار نقل شده, با حذف سند, تا برای حفظ آسان تر باشد.۱۲۴)

اما مبنای اصلی مکارم الاخلاق بر نقل سیره رسول خداست و حسن بن فضل طبرسی می نویسد:

(و پس از حمد خداوند سبحان, چون تأسی به پیامبرش را کلید رضوان خود قرار داده و راه به بهشتش با سخن خدا که می فرماید: (لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه۱۲۵) پیروی وگام نهادن در مسیر آثار وی سبب محبت او و وسیله ای برای رحمت الهی است که می فرماید: (قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله…۱۲۶.)مرا این خوی عظیم رهنمون شد که جمع کنم کتابی که شامل مکارم الاخلاق و محاسن آداب حضرت باشد و آن چه به آن امتش را دستور داده است. پس فرمود: (انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) به علت این که آگاهی از چیزی مقدم بر عمل به آن است. پس یافتم در سخنان امیر المؤمنین علی(ع) چیزی که دربردارنده حقیقت سیره انبیاء بوده و آن بریدن مردم و پیوند با خداست, در امید و بیم و بریدن از دنیا و پیوند با آخرت… بویژه سیره رسول خدا(ص):

فتأس بنبیک الأطیب الأطهر فانّ فیه اسوه لمن تأسی و عزاء لمن تعزی و أحبّ العباد الی الله المتأسی بنبیه و المقتص لأثره۱۲۷.)

پس به پیامبر خود که نیکوتر و پاکیزه تر است اقتداء نموده, از آن بزرگوار پیروی نما, زیرا آن حضرت سزاوار پیروی است برای کسی که پیروی می کند و نمونه صبر و بردباری است برای کسی که بخواهد بردباری نماید و محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که پیرو پیغمبر خود بوده و دنبال نشانه او برود.

طبرسی پس از بیان مقدمه ای درباره موضوعی که انتخاب کرده و نام گذاری کتاب و بیان گوشه هایی از سیره حضرت نبی اعظم که از امام علی نقل شد, می افزاید:

(ما به شرح مکارم الاخلاق او را در تمام احوال و تصرفاتش, نشستن, ایستادن, سفر, حضر, خوردن و آشامیدن و بویژه تمام آن چه از او از امامان صادق در احوال مردم به طور عام وارد شده است, در این جا یادآور می شویم.۱۲۸)

در پایان کتاب هم, پس از نقل خطبه متقین امیرالمؤمنین(ع) می نویسد:

(این آخرین چیزی است که اراده کردیم از سیره نبوی و آداب گزارش شده از وی جمع نماییم و ما به شرط خود پای بند بودیم.۱۲۹

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.