پاورپوینت کامل تأملی در سخنان استاد واعظ زاده خراسانی ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تأملی در سخنان استاد واعظ زاده خراسانی ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تأملی در سخنان استاد واعظ زاده خراسانی ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تأملی در سخنان استاد واعظ زاده خراسانی ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint :
ما به همه کسانی که می کوشند نواندیشیِ دینی را در حوزه تقویت کنند و نشاط و شادابیِ علمی و فکری را جای گزین تحجّر و خمودگی سازند, درود می فرستیم و برای آنان از خداوند بزرگ, آرزوی توفیق می کنیم.
از گردانندگان مجلّه وزین حوزه نیز, که به این امر مهم پرداخته, و آن را در دستور کار خویش قرار داده اند, سپاس خویش را ابراز می داریم. همچنین از همه عالمان و صاحب نظرانی که در این عرصه کوشش نموده و تجربه ها و دیدگاه های خویش را در اختیار طلاب جوان قرار می دهند, و از جمله از جناب استاد واعظزاده خراسانی, که از تلاش گرانِ این عرصه می باشند, تشکر می کنیم.
بی شک اگر نواندیشی و روشنفکری, با اصول تعالی بخش اسلام توأم گردد و به حرکت و حیات خود ادامه دهد, ثمرات شیرینی برای جامعه اسلامی در بَرخواهد داشت. اما باید مراقب بود که مبادا به بهانه روشنفکریِ دینی, برخی از مسلمات دینیِ مسلمانان و شیعیان, انکار یا تضعیف گردد.
در سخنان استاد واعظ زاده که در شماره ۱۴۱ مجلّه حوزه درج شده است, مطالب سودمندی به چشم می خورد, با این وجود, در سخنان ایشان نکاتی نیز وجود دارد که قابل بررسی و تأمل است.
که ما در این مجال, به مواردی از آن اشاره می کنیم:
از آن جا که بخشی از سخنان ایشان در ستایش دودمان اموی است, بدین جهت, پیش از آن که به نقل و بررسیِ این بخش از سخنان ایشان بپردازیم, تصویر و گزارش کوتاهی از زندگی و عملکرد برخی از حاکمان اموی را یادآور می شویم.
گزارشی از عملکرد امویان
این مطلب از دیدگاه مورخان مسلمان۱ مسلّم است که امویان, تا پیش از فتح مکه به سال هشتم هجری, بدترین و جدی ترین دشمن اسلام و پیامبر(ص) بوده اند. آنان از آغاز بعثت, تا فتح مکه, با روشهای گوناگون, با پیامبر و مسلمانان رو در رو جنگیده اند. در جریان فتح مکه, پس از آن که از سپاه اسلام شکست خوردند, به ناچار, و تنها برای آن که جان خویش را از شمشیرهای برافراشته مجاهدان اسلام نجات دهند, به ظاهر اسلام آوردند و به عنوان شهروند جامعه اسلامی پذیرفته شدند. شواهد بسیاری نشان می دهد که اسلام آوردن آنان, نه از سر صداقت و راستی, بلکه اقدامی منافقانه بوده است. رفتارهای بعدیِ آنان پس از رسول خدا(ص) این ادعا را ثابت می کند. نمونه هایی از عملکرد آنان به قرار ذیل است:
الف. جنگ امویان با اهل بیت(ع): در ماجرای جنگ معاویه با علی بن ابی طالب و حسن بن علی و شهادت حسن بن علی, علیهم السلام, در اثر دسیسه های معاویه, و نیز جنگ یزید بن معاویه با حسین بن علی و به شهادت رساندن آن حضرت و همه یارانش, تمامی مورخان مسلمان هم نظرند. این در حالی است که ابوهریره می گوید: رسول خدا به علی و فاطمه و حسن و حسین رو کرد و فرمود:
(انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم)۲
من در حال جنگم با کسی که با شما در جنگ باشد و در آشتی ام با کسی که با شما در صلح و آشتی به سر بَرَد.
به دلالت حدیث فوق, جنگ امویان با اهل بیت, جنگ با شخص پیامبر بوده است.
ب. کشتن انسانهای بی گناه: حاکمان اموی شمار زیادی از مردم مسلمان را به قتل رسانده اند. چنانکه معاویه, حسن بن علی, حجر بن عدی و یاران او, عمار یاسر عمرو بن حمق و هزاران نفر دیگر را در صفین و… به قتل رسانده است.۳
ییزید, فرزند رسول خدا امام حسین و یارانش را به شهادت رسانده و در حادثه (حرّه) صدها نفر از صحابه پیامبر, و هزاران نفر از دیگر گروه های مردم مدینه را به قتل رسانده است. سپاهیان جرّار او, خانه های مردم را بر سرشان خراب, اموال شان را غارت, و ناموس آنان را هتک حرمت کردند.۴
مروان اموی, صحابی پیامبر طلحه بن عبیداللّه را به قتل رسانده است.۵ عبدالملک مروان, صحابی پیامبر عبداللّه بن زبیر را به قتل رساند. به نوشته قلقشندی در مآثرالانافه, تنها یکی از فرمانداران وی یعنی حجاج بن یوسف, در مدت بیست سال حاکمیت اش در عراق, دویست هزار نفر انسان بی گناه را به قتل رسانده است.۶
سایر حاکمان اموی نیز در کشتن انسانهای بی گناه دست کمی از افراد یاد شده نداشته اند.
ج. گرفتن بیعت برای یزید: معاویه فرزندش یزید را که عنصری جاهلی بود و به اسلام و مبانیِ آن, هیچ اعتقادی نداشت۷, بر جامعه اسلامی مسلط کرد و او نیز در دوران کوتاه حکومت اش, جنایات بی شماری انجام داد که شهادت امام حسین(ع) و حادثه حرّه از آن جمله است.
معاویه با این اقدام خود, حکومت اسلامی را به نظام موروثیِ زر و زور تبدیل کرد و بزرگ ترین خدمت را به جهان کفر نمود.
سیدمحمد رشید رضا می نویسد:
(یکی از دانشمندان بزرگ آلمان گفته است: (سزاوار است ما مجسمه معاویه بن ابوسفیان را از طلا بسازیم و در یکی از میدانهای شهر برلین نصب کنیم.
از او سوال شد: چرا؟
پاسخ داد: برای این که معاویه نظام حکومتی اسلام را از نظام دموکراسی به نظام سلطه و زور تبدیل کرد. اگر معاویه این کار را نکرده بود, اسلام همه جهان را فرا می گرفت و ما مردم آلمان و دیگر ملل اروپا امروز عرب مسلمان بودیم. )۸
د. دشنام دادن به علی(ع): اقدام ناپسند دیگری که در حکومت معاویه و به دست او پایه گذاری شد و سپس حاکمان دیگر اموی تا فروپاشی دولت اموی در سال ۱۳۲ ه آن را ادامه دادند, دشنام دادن به علی بن ابی طالب و دیگر شخصیتهای اهل بیت پیامبر بود.
ابن ابی الحدید می نویسد:
(معاویه در عراق و شام ودیگر سرزمینهای اسلامی به مردم دستور داد علی را دشنام دهند و از وی بیزاری جویند. )۹
پس از آن, علی بن ابی طالب بر فراز منبرهای مسلمانان لعن می شد و این موضوع, در زمان بنی امیه به صورت یک سنت درآمده بود. این در حالی است که حافظان حدیث با سند صحیح از رسول خدا نقل کرده اند که فرمود:
(مَن سب ّ علیّاً فقد سبّنی و من سبّنی فقد سب ّ اللّه تعالی. )۱۰
هرکس علی را دشنام دهد, مرا دشنام داده و هرکس مرا دشنام دهد, خدا را دشنام داده است.
آثار این رسم پس از برافتادن دودمان اموی نیز در برخی از نقاط جهان اسلام, برای مدتهای مدیدی باقی بوده است.
چنانکه وقتی احمد بن شعیب نسائی در اواخر قرن سوم هجری وارد دمشق شد, دید بسیاری از مردم دمشق در مورد علی(ع) دچار انحراف اند. او بنا به وظیفه دینیِ خود کتاب خصائص امیرالمؤمنین, علی ابن ابی طالب را نوشت, تا بلکه بتواند آنان را هدایت کند.
(نسائی مطالب این کتاب را برای مردم بازگو می نمود. )
به او گفتند: چرا از فضایل معاویه چیزی بیان نمی کنی؟ وی پاسخ داد, در مورد معاویه چه بگویم؟ بگویم: پیامبر درباره او فرمود: (اللّهم لاتُشبع بَطنَه)
خدایا شکمش را سیر نکن!
به دنبال این سخن, مردم او را در مسجد جامع دمشق کتک زدند, و پس از چند روز, بر اثر ضرباتی که بر او وارد شده بود, درگذشت. ۱۱
ه. لعن امویان از زبان پیامبر: رسول خدا, در مواضع متعددی, افراد خانواده اموی را لعن کرده اند. طبرانی و هیثمی نقل کرده اند: رسول خدا, معاویه را لعن کرده است.۱۲
شعبی از عبداللّه بن زبیر نقل می کند که گفت: سوگند به پروردگار کعبه که رسول خدا, حکم و فرزندانش را لعنت کرده است.۱۳
ابن مردویه از عایشه روایت کرده است که وی, به مروان بن حکم گفت: از رسول خدا شنیدم که به پدرت می فرمود: مقصود از شجره ملعونه در قرآن شما هستید.۱۴
معاویه کسی است که علی(ع) درباره او می گوید:
(من بارها جنگ با معاویه را بررسی کرده ام, و پشت و روی آن را سنجیده, دیدم راهی جز پیکار, یا کافر شدن نسبت به آن چه پیامبر آورده باقی نمانده است. )۱۵
یا دکتر علی سامی النشار مصری می گوید:
(معاویه یک آن به اسلام ایمان نیاورد. )۱۶
آری, اگر دودمان اموی, ذره ای به اسلام ایمان داشتند, معنی نداشت که رسول خدا, آنان را افرادی, فاسق, بدعتگذار, منافق, بدتر از مجوس, و اهل جهنم۱۷ معرفی کند.
آن چه گفته شد, اختصاص به معاویه نداشته, بلکه سیاست دودمان اموی بوده و سایر حاکمان نیز راه معاویه را پیموده و از افکار و سیاستهای او پیروی کرده اند.
با این مقدمه, به سراغ سخنان استاد واعظ زاده رفته و به بررسی آن می پردازیم.
۱. در فرازی از سخنان استاد آمده است:
(وقتی به اسپانیا سفر می کنیم و آن مظاهر اسلامی را در آن جا مشاهده می کنیم, ذهن مان به این نکته معطوف می شود که همین بنی امیه از آخر سده اول و اول سده دوم هجری رفتند و آن جا را فتح کردند و بالاترین تمدن اسلامی را در آن جا به وجود آوردند. بعضی از آثار مهم آنان هنوز باقی مانده است. [مانند] مسجد قرطبه…)
در بررسی سخنان فوق باید گفت: به راستی آیا ساختن یک یا چند مسجد بیانگر آن است که در آن جا بالاترین تمدن اسلامی پدید آمده است؟ آیا می توان تمدن اسلامی را در بنای چند مسجد خلاصه کرد؟ یا تمدن اسلامی چیزی فراتر از این است؟
اگر تمدن اسلامی را در یک یا چند مسجد خلاصه نموده و آن را مظهر تمدن اسلامی بدانید, باید بپذیرید ملک حسن دوم که در مراکش مسجدی به مراتب بزرگ تر از مسجد قرطبه را پدید آورده و یا ملک فهد که مسجدالنبی را توسعه داده و آن را به صورتی زیبا و بزرگ تر و با شکوه تر از مسجد قرطبه ساخته, از پدید آوردندگان بزرگ تمدن اسلامی اند! آیا حاضرین این پیامد سخن خود را بپذیرید؟ در این مساجد, گرچه جمعیت زیادی نماز خوانده و می خوانند, اما این نماز, هیچ حرکتی در زندگی اجتماعی آنان ایجاد نمی کند. و قرآن و اهل بیت, که روح اسلام به شمار می آیند, هیچ گاه به صورت واقعی در این مساجد حضور نداشته اند.
استاد محترم از یاد برده, یا به مصلحت ندیده اند که از مسجد بزرگ اموی دمشق هم نام ببرند. همان مسجدی که امویان, سر بهترین فرزند اشرف پیامبران الهی, یعنی حضرت امام حسین(ع) را به این مسجد آوردند و حاکم اموی در حالی که به خواندن اشعار کفرآمیز مشغول بود, با چوب بر لبهای فرزند پیامبر می زد و شادمانی می کرد. آیا این مسجد و سازندگان آن در خور تحسین اند؟ و آیا می توان آنان را پدیدآورنده بزرگترین تمدن اسلامی دانست؟
آری, خوب است نگاه مان را نسبت به اسلام و تمدن اسلامی, اندکی بالاتر برده و توسعه دهیم. اگر بنا باشد به نمونه شاخصی از تمدن اسلامی اشاره کنیم, باید از نهضت عظیم علمی که در پرتو معارف قرآن کریم و سنت نبی ّ اکرم و معارف امامان اهل بیت در طی قرون دوم تا پنجم ه روی داد, یاد کنیم. و چنانکه می دانیم, محور این حرکتِ بزرگ و حیات بخش, امامان اهل بیت پیامبر, و یاران و پیروان شان بوده اند و اکثر علوم اسلامی, توسط آنان پدید آمده است. و با همه محدودیتی که حاکمان ستمگر اموی و عباسی برای امامان اهل بیت پدید آوردند, آنان توانستند با تربیت دانشمندان فراوانی, تمدن بزرگ اسلامی را پایه گذاری کنند.۱۸
تاریخ اسپانیا نشان می دهد, این سرزمین در بیش تر دوران حاکمیت امویان( ۱۳۸ ۴۲۲ ه) پر از جنگ و خون ریزی و کشمکشهای داخلی و خارجی بوده, که بیش تر, فقط برای حفظ حکومت امویان, بوده است.
و تنها در دوران برخی از حاکمان اموی, آن هم برای مدتی کوتاه, از آرامش و رونق مختصری برخوردار بوده است.۱۹ و پیشرفتهایی که برای اسپانیا در دوره اسلامی گزارش شده, پس از حکومت امویان بوده است. امویان در دوران حاکمیت خود در آندلس, دو بنا تأسیس کردند. بنای نخست, مسجد جامع قرطبه بود که توسط نخستین حاکم اموی: عبدالرحمن بن معاویه بن هشام بن عبدالملک, با هزینه هشتادهزار دینار تاسیس شد.۲۰
بنای دوم: کاخ سلطنتیِ (الزهراء) بود که توسط ناصر عبدالرحمن بن محمد و به تقاضای یکی از همسرانش بنا نهاده شد. این کاخ دارای ۴۰۰ اتاق بوده, و با ده هزار نفر کارگر و به کار گرفتن ۱۵۰۰ رأس حیوان, در طی ۲۰ سال آن را بنا کرده اند. و در طی این مدّت ۱۳ درآمد خلیفه که ۰۰۰/۲۴۵/۶ دینار بوده, صرف ساختن این کاخ شده است.۲۱
براستی, پدیدآوردن این دو بنا, با مال و دسترنج مردم مسلمان اسپانیا, آن هم در شرایطی که ناامنی و جنگهای داخلی و فقر, آنان را سخت تحت فشار قرار داده بوده, چه قدر می تواند به اسلام و تمدن اسلامی ارتباط داشته باشد. و اصولاً, کاخ و کاخ سازی و کاخ نشینی چه ارتباطی به اسلام و تمدن اسلامی دارد؟
۲. استاد محترم پس از بحث در مورد فتوحات اسلامی, در فراز دیگری از سخنان شان گفته اند:
(… کسانی که این فتوحات را نادیده می گیرند, به نظر آنان اگر اینها اسلام نیست, پس اسلام چه چیزی است؟)
در بررسی این سخن شان باید گفت:
اولاً, مرتبط ساختن فتوحات, به اسلام, آن هم در این حد وسیع, نوعی کم لطفی در حق اسلام است. اسلام مجموعه ای از معارفِ هستی بخش است که در کتاب خدا و سنت پیامبر و سخنان امامان اهل بیت, فراهم آمده است. مجموعه ای وسیع از آموزه های اعتقادی, اخلاقی و احکام عملی, که شناخت صحیح آن, و عمل به این آموزه ها, انسان را به درجات بالا و والای انسانی رهنمون می گردد.
اگر فتوحات عصر خلفا و امویان را, در این حدّ وسیع, به اسلام مرتبط سازیم, از ارزش تلاشهای خالصانه مسلمانان در عصر پیامبر خواهیم کاست. حال آن که فتوحات اسلامی را به هیچ روی با تلاشهای صادقانه آنان که تحت رهبریِ الهیِ پیامبر, انجام گرفته است, نمی توان مقایسه کرد.
در روزگار پیامبر, گرچه فتوحات, با این وسعت انجام نشده بود, اما فضایل اخلاقی و انسانی, در جامعه اسلامی پویا و شکوفا بود و بدون شک, پیشرفتهایی هم که در دهه های پس از پیامبر نصیب مسلمانان شد, از برکت زحمات پیامبر(ص) و تربیت یافتگانِ مکتب آن حضرت بود. پس آثار مثبت این فتوحات نیز, نتیجه تلاشهای پیامبر است.
ثانیاً, خوش بینی بیش از حد به فتوحات, و نادیده انگاشتن هدفهای پشت پرده گردانندگان آن, شاید نوعی ساده اندیشی باشد; چرا که اینان اگر دل شان به حال اسلام سوخته بود خوب بود به سخنان پیامبر اکرم گردن می نهادند و ده ها سفارش پیامبر را در مورد اهل بیت, و بویژه شخص علی بن ابی طالب, به کار می بستند. اگر بنا بود اسلام با فتوحات گسترش یابد, بدون شک, حضرت علی, که متعهدترین فرد به آرمانهای رسول گرامی اسلام بود, این کار را انجام می داد, آن هم به صورت عالمانه و معصومانه, چنانکه دارای کم تر آفت و بیش ترین پیامدهای مثبت باشد. گردانندگان فتوحات اگر دلشان به حال اسلام سوخته بود, چرا علی رغم دستورهای اکید پیامبر, از سپاه اسامه که با هدف فتوحات, و دور ساختن رومیان از مرزهای کشور اسلامی تجهیز شده بود, تخلف کردند؟
یا چرا وقتی رسول خدا در آخرین روزهای حیات پربرکت خود فرمود:
(برای من کاغذ و قلمی بیاورید تا برایتان نامه ای بنویسیم که پس از آن هرگز گمراه نشوید.)
از نامه هدایت بخش رسول خدا اعلام بی نیازی کرده و گفتند:
(درد بر پیامبر فایق آمده, کتاب خدا نزد ماست, کتاب خدا ما را بس است, پیامبر هذیان می گوید. )۲۲
آیا سخنی مفیدتر و خیرخواهانه تر از این سخنِ پیامبر قابل تصور است؟ آری, در بحث فتوحات لازم است با احتیاط بیش تری به اظهارنظر بپردازیم.
براستی احتمال نمی دهید گردانندگان فتوحات, در مقابل ده ها سفارش اکید پیامبر در مورد پیروی از قرآن و عترت و امامت بلافصل علی بن ابی طالب(ع) با بحران فقدان مشروعیت رو به رو بوده اند, لذا درصدد بودند طرحی نو درافکنند و صحابه پیامبر را از مدینه خارج, و به کارهایی مشغول سازند تا خود را از انتقادهای آنان مصون سازند و از قِبَلِ غنائمی که به دست می آورند, موجبات خشنودی معترضان و تثبیت حاکمیت خویش را فراهم آورند؟
۳. نگاه خوش بینانه استاد به (قیاس):
نگاه ایشان به مسأله قیاس نیز, نگاهی بیش از حدّ خوش بینانه است. حال آن که قیاس مسأله ای است که امامان اهل بیت, بویژه حضرت امام صادق با تمام وجود با آن مبارزه نموده و بارها در گفت وگوهای خود با ابوحنیفه, نادرستی آن را با برهان علمی به اثبات رساندند. امّا ابوحنیفه که هیچ پاسخی در مقابل پرسشها و دلایل علمی امام صادق نداشت, و هیچ گاه نتوانست در برابر امام صادق از نظریه قیاس دفاع کند, با این وجود حاضر نشد از این کج راهه دست بردارد و اندیشه خود را تصحیح کند.۲۳
اصولاً قیاس راه کسانی است که در چهارچوب احکام شریعت نمی توانند به رویدادهای تازه پاسخ دهند. اینان از قیاس, به عنوان راهی برای حل مشکلات, استفاده کرده اند, اما باید دید در آن روزگار, راهِ دیگری برای حل مشکلات جامعه اسلامی وجود نداشته است.
در زمانی که عمربن خطاب برای حل مشکلاتش از قیاس مَدَد می جست, در میان جامعه اسلامی شخصیتی مانند علی(ع) وجود داشت که قادر بود هر مشکلی را که به او ارجاع دهند, بهترین پاسخ را بر اساس قرآن و سنت به آنان ارائه دهد. شاهد این قضیه این که تاریخ نشان نمی دهد که کسی از علی (ع) پرسشی کرده باشد و جواب قانع کننده ای دریافت نکرده باشد.
با وجود چنین شخصیتی چه نیازی به قیاس وجود دارد؟
یا ابوحنیفه در زمان امام صادق مسأله قیاس را تئوریزه کرد, در حالی که شخصیتی مانند امام صادق وجود داشت که قادر بود به هر پرسشی پاسخ مناسب دهد. با این وجود, چه نیازی به مسأله بی در و پیکری مانند قیاس وجود داشت که هرکسی بتواند با سوءاستفاده از آن, افکار نادرست خویش را بر اسلام تحمیل کند.
۴. استاد در فراز دیگری از سخنان خود گفته اند:
(عقل و عقلانیت به معنای درست آن, همان است که معتزله داشتند… امامان شیعه به پیروی از رهنمودهای قرآن جنبه عقلانیت را گ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 