پاورپوینت کامل سرمقاله;امتداد اخباری گری ۹۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سرمقاله;امتداد اخباری گری ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرمقاله;امتداد اخباری گری ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سرمقاله;امتداد اخباری گری ۹۴ اسلاید در PowerPoint :

اخباری گری, موج فکری مذهبی بود که در قرن ۱۱ هجری شکل یافت. محمد امین استرآبادی (م: ۱۰۲۶ یا ۱۰۳۱ یا ۱۰۳۶ ه ق) مؤسس آن بود و پس از وی, صدها شخصیت علمی را پرورد و بخش گسترده ای از حوزه های دینی را در اختیار گرفت. بزرگانی چونان: ملامحمد تقی مجلسی, شیخ حر عاملی, فیض کاشانی, علامه مجلسی, سید هاشم بحرانی, عبدالعلی حویزی بحرانی, سید نعمه اللّه جزائری, شیخ یوسف بحرانی و صدها عالم دیگر به این جریان فکری تعلق داشتند.

مکتب اخباری, با ظهور وحید بهبهانی (م: ۱۲۰۵ ه ق) رو به افول نهاد. تلاش و اهتمام علمی او و شاگردان اش در نقد مکتب یاد شده, سیر نزولی جریان اخباری گری را شکل داد. اما چنین به نظر می رسد که این مکتب, که بیش از یک سده در حوزه های دینی چیره و یا مطرح بود, در قالبها و شکلهای دیگری نمود یافت و یا رسوبانی از خود بر جای نهاد. چه این که روشن می نماید که جریان فکری که نسلهای متوالی را در حوزه های شیعی پرورد و صدها مؤلف پرکار را در مکتب خود برآورد, در برخورد با موج مخالف هرچند تند و سهمگین مهر مختومه نخواهد یافت.

جریان روشنفکری حوزه, که خود را تداوم بخش مکتب اجتهادی می داند, بایستی به بقایا و رسوبات مکتب اخباری بنگرد و آن را مورد تأمل پیوسته قرار دهد. در این نوشتار مختصر, تلاش می شود که رگه های بازمانده از این مکتب فکری, بازخوانی شود و ظهور و بروزهای آن بازیابی گردد.

مهجوریت فقه قرآنی

اخباریان, با انکار حجیت ظواهر قرآن کریم, فصل جدیدی را در منبع شناخت فهم دین در شیعه امامی بازگشودند. پیشوای فکری اخباریان, محمد امین استرآبادی, در فصل دوم از الفوائد المدنیّه به این موضوع می پردازد. دیگر اخباریان, با گرایشهای افراطی و اعتدالی, از این دیدگاه دفاع می کنند. محدث بحرانی, در الحدائق الناضره, به روایات متعدد استناد می ورزد و در اثبات این مدعا می کوشد. او از گروهی از اخباریان یاد می کند که فهم و درک (قل هو اللّه احد) را هم ممتنع می دانند و روایات معصومین را تنها طریق ممکن برای دسترسی به ادراک آن می شمرند.۱

در آثار مکتب اجتهادی, از وحید بهبهانی تا نگاشته های متأخر اصولی, این دیدگاه نقد شد و ادله استنادی اخباریان واشکافی گردید و بنیان ناصواب آن آشکار گردید. اما واقعیت جاری در حوزه های دینی, به گونه ای دیگر بوده و هست.

علامه طباطبایی, از این واقعیت اسفبار چنین یاد می کنند:

(علوم حوزوی به گونه ای تنظیم شده است که به هیچ وجه به قرآن احتیاج ندارد. به گونه ای که شخص متعلم و فراگیر می تواند تمام این علوم را از صرف, نحو, بیان, لغت, حدیث, رجال, درایه, فقه و اصول فراگرفته و به آخر برساند و حتی متخصص در آن باشد و در آن اجتهاد کند, ولی اساساً قرآن نخواند و جلدش را هم دست نزند. )۲

به نظر می رسد که موج اخباری گری در غفلت فقه متأخر شیعی از قرآن, مؤثر بود. در فقه متقدم شیعی, مراجعات به قرآن اندک نبود. فقیهان شیعه هم در مقام برهان و استدلال و هم در مقام مناظره و احتجاج فقهی, بس فراوان به قرآن استناد می کردند.

در کتاب حج ّ (الخلاف) شیخ طوسی, در ۴۵ مساله فقهی به آیات قرآنی استناد می کند. ایشان از آیه شریفه (وللّه علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلاً) در فروعات فقهی زیر بهره می گیرد:

حج بر کافر واجب است.

حج غیر مستطیع مجزی نیست.

اگر کسی مرکب ندارد, ولی پیاده می تواند به حج برود, حج بر او واجب نیست.

اگر کسی زاد و راحله دارد, ولی ازدواج نکرده است, حج بر او واجب است.

همراهی محرم در سفر در وجوب حج برای زن نقشی ندارد.

و…

از این گونه مراجعات قرآنی در فقه متقدم شیعی, بسیار دیده می شود. امّا در فقه متأخر شیعه, ارجاعات به قرآن کاهش یافته است. عوامل گوناگون در این تغییر نقش داشته اند, اما در این میان, سهم مکتب اخباری تردیدناپذیر است. فقیه شیعی گونه ای دلواپسی را در مراجعه مستقیم به قرآن در استنباطات فقهی احساس می کند و این احساسات درونی, او را به سوی فاصله گذاری از قرآن, به عنوان منبع استنباط فقهی سوق می دهد.

غفلت از سنت نبوی

اخباری گری با ادله ای سفسطه آمیز, سنت نبوی را در فهم احکام دین, کم بها می داند. استرآبادی, در (الفوائد المدنیّه) مدعی آن می شود که چون سنت نبوی, ناسخ و منسوخ دارد و مجموعه آن, در هم آمیخته و تمییزناپذیر است; لذا نمی توان مستقیم به سنت نبوی مراجعه داشت. بلکه بایستی آن را از ائمه معصومین (ع) دریافت کرد و تنها در پرتوی آن می توان به سنت نبوی, اعتماد کرد.۳

این نگرش, چندان نقد و ابرام نشد و کم و بیش, در عمل, مورد پذیرش قرار گرفت. حوزه های دینی چندان نمی کوشند که عصر بیست و سه ساله پیامبر (ص) را, که عصر نزول و تشریع دین است, پی گیری کنند و این دوره حساس را بنیاد اسلام فهمی و فقه شناسی قرار دهند.

در تفکر اهل بیت, تاریخ امامت در ادامه تاریخ رسالت تعریف می شود, شرح و حاشیه ای ضروری, تا متن به درستی خوانده شود, به تحریف نیفتد و تبیینهای ناصواب نیابد. اما در اندیشه اخباری گری, جایگاه ذیل و متن تغییر می یابد. به گونه ای که می توان آن دوره بیست و سه ساله را زدود و چندان از آن دل نگران نبود.

غفلت و یا تغافل از عهد رسالت, موجب آن بود و هست که روح و مقصد بعثت نبوی در احکام اعتقادی, اخلاقی, فقهی و… مغفول گردد و جانمایه رسالت در کثرات روایی و جزئیات و فروعات انبوه مدفون شود.

امید می رفت که در سال ۱۳۸۵, که از سوی مقام معظم رهبری به نام سال پیامبر اعظم (ص) نامگذاری شد, گوشه هایی از این قصورها و تقصیرها جبران شود و فاصله تاریخی حوزه از حیات نبوی بازشکافی و راه های ترمیم بازبینی گردد. امّا متاسفانه, این خلأ چندان تکمیل نشد و فعالیتهای انجام یافته, در حوزه های دینی پژواک مناسب را نیافت.

تقدیس منابع روایی

جریان اخباری گری که بخش گسترده ای از آثار مکتوب حدیثی را مقدس و غیر قابل نقد دانست, معتقد بود که پالایشها در دوران امامان (ع) رخ داد و اصول اربعمائه و سپس کتابهایی چون صحاج چهارگانه و… تدوین شد. بنابراین, نباید به نقد و ارزیابی سندی و استنادی آن پرداخت, بلکه نهایت آن که در فهم آن کوشید و در شرایط ناهمسازی مفهومی, با روشهایی که امامان یاد کرده اند, به راه حل جویی پرداخت.

این نگرش, بخش محوری از تعارض دیدگاه اخباریان با مکتب اجتهادی بود. آنان با همین رویکرد, به فلسفه وجودی دانش رجال معترض بودند و روش بزرگانی چونان ابن طاوس, علامه حلی و… را در طبقه بندی احادیث به صحیح, موثق, حسن و ضعیف نادرست دانستند. چه این که در رویکرد اخباریان, منابع روایی از سوی عالمان مؤلف آثار و نیز دیگر عالمان از چنان توثیق و اعتباری بهره مندند, که راه را بر هرگونه نگرش انتقادی برمی بندد.۴

این انگاره نظری, از سوی مکتب اجتهادی نقد شد و فقاهت شیعی, همچنان در عرصه فقهی به نقد و ارزیابی مستندات روایی پرداخت و به توسعه دانش رجال و کاربرد آن در فقه الاحکام رو آورد; اما به نظر می رسد که این نقد نظری و رویکرد عملی در دانش احکام فقه محدود ماند, اما در عرصه های اعتقادی, تاریخی, تفسیری, اخلاقی و… منابع مکتوب روایی, بدون نقد و ارزیابی, در کتابهای تألیفی ره یافت. مفسران, متکلمان, مورخان و دانشوران اخلاق, بسیار کم در یاد کرد روایات مرتبط, به نقادی و ارزیابی مستندات روایی پرداخته, مضامین و یا عین روایات را بدون وسواس در راست آزمایی, نقل کرده اند.

گویا در این تساهل و تسامح, بخشی از همان اسطوره ذهنی اخباری از منابع روایی, دخیل است و شگفت این که این رویکرد از مدعای اخباریان نیز فراتر است. استناد بدون ارزیابی سندی به منابع روایی متقدّم و متاخر در مکتوبات اعتقادی, اخلاقی, تفسیری و… چندان گسترده و وسیع است که زمینه این پرسش اساسی را پدید می آورد که آیا حوزه های عقایدی, تفسیری و… که باورهای بنیادین دینی را سامان می دهند و یا در فهم مراد کلام الهی دخالت دارند و… کم ارزش تر از حوزه های مناسکی اند؟ آیا انگیزه های جعل و کذب در احادیث اعتقادی, تاریخی, تفسیری و… کم تر از حوزه های فقهی بوده است؟ و آیا…

بدون تردید, با مراجعه به عصر امامان (ع) می توان دریافت که بخش عمده ای از جاعلان حدیث در موضوعاتی چون: توحید, نبوت, تاریخ, تفسیر, امامت و… فعال بوده اند و برای مذهب سازی, تشویش اذهان و یا انگیزه های دیگر, به احادیث ساختگی روآورده اند; با این شرایط تاریخی, چگونه می توان به نقد روایی در این موضوعات بها نداد و به نقل از یک کنار این روایات در نوشته ها و گفته ها رو آورد و از (قال الباقر) و (قال الصادق) گفت و نوشت و باور قلبی و تصدیق معرفتی مؤمنان را بر آن بنیاد شکل و سامان داد؟

خردناباوری فقهی

مکتب اخباری, مکتب تعبد و طرد تعقّل است. استرآبادی, از این مدعا چنین یاد می کند:

(مناط تعلق التکلیف کلّها السماع من الشرع.)۵

مرحوم مظفر در مقدمه جامع السعادات, اظهار می دارد:

(استرآبادی, آدمیان را از این که به عقل و تفکر عقلانی اعتماد ورزند, برحذر می دارد و تعبد به شریعت را در اکتفا به آن چه از روایات در منابع معتمد یاد شده, تفسیر می کند و به ظواهر روایات جمود می ورزد. )۶

جریان اخباری, با استدلالهای روایی, نقضی و… تلاش می ورزد که براهین عقلی را در قلمرو استنباط احکام شرعی مخدوش نشان دهد و این موضع فکری را با برداشتهای عقل ستیزانه از روایاتی چون: ان دین اللّه لایصاب بالعقول و… ارائه کردند.

مکتب اجتهادی, تلاشهایی در نقد این دیدگاه نشان داد و در میان معاصران, بیش از همگان, مرحوم مظفر در اصول فقه, در بسط و توسعه مباحث دلیل عقلی کوشید; اما این موضوع در دانش اصول فقه, رقیق و استطرادی است و با دیگر موضوعات دانش اصول: چونان مباحث الفاظ, حجج, اصول عملیه و… تناسب کمی و کیفی ندارد. نکته دیگر آن که مباحث دلیل عقلی, زمینه کاربردی در فقه نیافته اند. جالب توجه می نماید که شهید محمد باقر صدر مدعی آن است که, حتی یک حکم شرعی پیدا نکردیم که اثبات آن به دلیل عقلی مبتنی باشد.۷

به نظر می رسد که ظرفیت عقل منبعی (و نه عقل روشی) در فقه شیعه, چندان بازگشایی نشده است و علی رغم طرح منابع چهارگانه در استنباط, عقل منزلت خویش را در منبع استنباط حکم شرعی پیدا نکرده است. موارد معدودی را از چونان امام خمینی می توان یافت که در ردّ حیله ربوی می گویند که تمسک به تعبد در چنین مساله ای, که عقل مفسده های تجویز و مصالح منع را درک می کند, دور از صواب است.۸

ضرورت می نماید که این برداشت فقیهان و موارد مشابه, ضابطه مند شود و امکانات توسعه کاربردی را در فقه بیابد. بدون آن که در قالبهای قیاس و استحسانات ممنوع فروغلتد.

تقابل با علوم عقلی

مؤسس مکتب اخباری, محدث استرآبادی, دانشهای بشری را دوگونه تقسیم می کند: دانشهایی که به حس وابسته اند. این گونه دانشها, نخست آن که اختلافها در آن نادر و کمیاب است و دو دیگر, دور از خطاست; چه این که خطا, یا در صورت قیاس رخ می دهد و یا در ماده آن. خطا در صورت قیاس, به ندرت اتفاق می افتد; چه این که قوانین آن مضبوط و دانشمندان به قواعد منطقی آشنایند. در این گونه علوم, خطای در ماده قیاس هم رخ نمی دهد; زیرا ماده قیاس در این دانشها به حس نزدیک است و خطای حسی, به ندرت پدید می آید.

به نظر استرآبادی, قسم دوم از دانشها, دانشهایی هستند که از حس بدورند, مانند فلسفه الهی, علم کلام و… در این گونه دانشها, اختلافها فراوان و خطاها بسیارند.

استرآبادی, با این تقسیم بندی, به تعبیر شهید صدر به علوم حسی بها می دهد و راه گریز از خطا و تنازعات پایان ناپذیر علمی را در آن می داند که بایستی ماده اندیشه را به حس نزدیک ساخت و از آن مدد جست.۹

این مبنای فکری موجب آن شد که اخباریان, بیش تر این دیدگاه را برگزینند که فلسفه الهی و نیز کلام متداول, چون بر مبادی غیرحسی استوارند و از براهین عقلی سود می جویند, قابل اعتماد نیستند. به نظر ایشان هستی شناختی و دانش اعتقادی مقبول و معتمد, از اخبار اهل عصمت سود می جوید; چه این که این شیوه به حس نزدیک است. معرفت با شنیدن از امامان معصوم حاصل می شود و با تمسک به اهل عصمت, مصونیت از خطا پدید می آید.۱۰

همان گونه که روشن می نماید, بنیانها و نتیجه های دیدگاه اخباری در رویارویی با علوم عقلی, در حوزه های دینی قدرت مند می نماید. در بخش وسیعی از فلسفه ستیزی جای پای تفکرات اخباری محسوس و ملموس دیده می شود.

در این میان, بدون تردید, شکل گیری مکتب تفکیک ریشه هایی در این نوع نگرش داشته و دارد. ادله و ادبیات و منابع مشابه را در تقابل این جریان با مکتب عقلی می توان دید و خواند. صد البته بایستی اذعان داشت که مکتب تفکیک, از این صداقت نظری برخوردار است که مدعای خویش را در رویارویی با علوم عقلی و ضرورت استناد معارف و عقاید به روایات معصومین(ع) با روشنی بیان می دارد, اما رگه های پنهان از اخباری گری در حوزه های دینی وجود دارد که از چنین جسارت در ابراز بی بهره می نماید و در نتیجه خود را در معرض نقد و ارزیابی صریح قرار نمی دهد.

افراط گری مذهبی

مکتب اخباری, در پوسته ای درون گرایانه و در رویارویی با دیگر فرقه ها و نحله های اسلامی قرار دارد. این جریان فکری, از یک سو در عصر صفویه سر برآورد (که دوره تاریخی منازعات مذهبی بود) و از سوی دیگر جریان فکری بود که بر وجوه تمایز شیعه تاکید می ورزید و هرگونه تعامل فکری شیعه امامی را با اهل سنت, گونه ای سنی زدگی تلقی می کرد. با همین تلقی, از ادبیات و تعابیری چون اجماع, اجتهاد, رای, تعقل و… که به نظر ایشان وامدار ادبیات اصولی فقهی اهل سنت بود, پرهیز می کرد و دانشهایی چون دانش اصول, دانش رجال و… را با این برچسب که سابقه ای سنی دارند, مورد هجمه و انکار قرار می داد.

جریان فکری اخباری, تندترین تعبیرها و ادبیات را در مورد فرقه های مخالف ابراز می دارد. این دیدگاه ها و تعبیرها, چون می تواند ناخوشایندیهایی را دامن زند, از نقل آن خودداری می شود. تنها به این نکته بسنده می گردد که چگونه محدث بحرانی, بی مهابا و تندروانه, از نجاست اهل سنت سخن می گوید و حتی تلاش می کند که این دیدگاه را به شماری از عالمان شیعی نسبت دهد.۱۱

فقیه متبحر, صاحب جواهر, دیدگاه وی را با تعبیرهای زیر نقد می کند:

(طهارت ایشان, مشهور بلکه می توان گفت که اجماع محصل بر آن است همان گونه که استاد به آن اشارت داشته اند بلکه بالاتر حتی می توان آن را ضروری مذهب دانست; زیرا سیره قطعی از تمامی شیعیان در تمامی مناطق و ازمان بر آن است. )۱۲

انگاره های تندروانه و متعصبانه فرقه ای, ظهور و بروزی فعال دارند, گاه عرصه ها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.