پاورپوینت کامل رهیافتی برعامل حوزه و نظام ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رهیافتی برعامل حوزه و نظام ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رهیافتی برعامل حوزه و نظام ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رهیافتی برعامل حوزه و نظام ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

حوزه, میراث بَر اندیشه و سیره معصومانی است که به سازواری شرایط واقعی روزگار خود, به تعامل با آن پرداختند. آنان در حق بودن راه و روش خویش تردید نداشتند. اما به سازواری واقعیتهای اجتماعی روزگاران, آراء و عقاید حق خود را در چهارچوبها و قالبهایی که پذیرش عمومی داشت, عرضه کردند. آنان هرگز حق بودن خود را دستمایه بی توجهی به شرایط و واقعیتهای زمانه قرار ندادند و به قدر وُسع فهم و توان درک مخاطبان خویش آنان را از حقایق بهره مند ساختند و اختیار و انتخاب مردمان را محترم می داشتند. چرا که همان اختیار و انتخاب بود که زمینه استحقاق ثواب و عقاب الهی را برایشان فراهم می آورد.

سیره امامان شیعه, علیهم السلام, را می توان تاریخ (تعامل آنان با واقعیتهای جامعه و مردم) نامید و از آن جا که شرایط اجتماعی, همواره دگرگون می گردد, گونه های تعامل نیز بی ثبات است و این است که سیره های گوناگونی از امامان شیعه, یا بخوانید تعامل های متفاوتی از ایشان با جامعه بروز کرده است.

تاریخ امامت شیعی, از سال یازدهم هجری تا پایان عصر غیب صغرا, در سال ۳۲۹ هجری, تجربه های گوناگون از داد و ستدهای امامان شیعه, با واقعیتهای روزگاران خویش است. این گونه های به ظاهر متفاوت, اما از اصولی مشترک برخوردارند که از نخستین امام آغاز و تا آخرین امام دنبال شده است و حاصل آن بقای مکتب امامت است. اگر داد و ستدهای متفاوت, پراکنده و متضاد و گاه متناقض با هم بودند و در پرتو هیچ قاعده و معیار کلی مشترک قرار نمی گرفتند, نمی توانستند سیره ای مستمر و واحد به حساب آیند و مکتب امامت را سامان بخشند.

این که پس از وقوع غیبت کبرا, مکتب سامان یافته از سیره های ضابطه مند امامان شیعه, از سوی عالمان شیعه تداوم یافت و دوره های گوناگونی را پشت سر نهاد و حوزه های بزرگ درسی دایر کرد و آثار حدیثی امامان خود را گردآوری نمود و گرایشهای گوناگون فکری و عملی را در درون خود پرورش داد و اصول اجتهاد را تدوین نمود و توانست بر غنای مذهب تشیع بیافزاید, همه دستاورد تعامل آن با محیطهای گوناگون و واقعیتهای اجتماعی مختلف روزگاران بود. اگر در هنگام برپایی دولتهای شیعی چون آل بویه و ایلخانان مغول و سربداران و صفویان و پس از آن, عالمان شیعی, تکاپوهای گسترده ای از خود نشان دادند و به گردآوری بیش تر آثار پراکنده شیعی پرداختند و در مسائل اجتماعی و داوریها, احکام صادره بر مبنای مکتب اهل بیت را اجرا کردند, همگی دستاورد تعامل با واقعیتها بود.

درست است که عالمان شیعی, هرگز در دوره غیبت بزرگ امام دوازدهم(عج) اصل انتظار را فراموش نکردند و دولت حقه مهدوی را از یاد نبردند, اما از تعامل با واقعیتهای اجتماعی نیز سرباز نزدند و یکسره از واقعیتها فرار نکردند که اگر چنین بود این همه آثار مهم علمی اجتماعی و فرهنگی و سیاسی از سوی عالمان شیعی در تاریخ یک هزار ساله حوزه های علمیه شیعه پیدا نمی شد.

دو نقطه عطف در تاریخ تعامل های حوزه

در تاریخ تعامل های حوزه با واقعیتهای بیرونی اجتماعی دو نقطه عطف وجود دارد:

الف. آغاز غیبت کبرا در سده چهارم هجری

نخستین نقطه مهم در تاریخ تعامل حوزه با واقعیتهای بیرونی از جمله نظامهای حاکم, غیبت کبرای امام دوازدهم(عج) بود. چرا که تاریخ مکتب تشیع را وارد مرحله ای تازه کرد. اگر تا پیش از این زمان, تعامل عالمان شیعی با واقعیتهای اجتماعی از جمله نظامهای حکومتی از راه تعامل مستقیم امامان شیعه, با واقعیتهای جامعه انجام می شد و عالمان شیعی تنها اجرا کنندگان دستورات کلی این تعامل بودند, در آغاز عصر غیبت کبرا همین عالمان به نیابت از امامان شیعه, مدیریت تعامل را به عهده گرفتند.

از همین رو, ایشان با گردآوری احادیث امامان شیعه, سرلوحه قراردادن اصول تعامل با واقعیتهای اجتماعی دوران خود, از جمله نظامهای حکومتی, خود مستقیم به تعامل با محیط پرداختند. فقیهان نیابت عامه از سوی امام دوازدهم(عج) داشتند و همین منصب آنان را وارد تعامل مستقیم با محیط کرد.

درگذر تاریخ یک هزار ساله تعامل علمای حوزه با محیطهای اجتماعی و از جمله نظامهای حکومتی, می توان به انواع تعامل ها اشاره کرد و بر تفاوتهای گاه فراوان در میان آنها انگشت نهاد و بر پاره ای از آنها خرده گرفت. اما در مجموعِ کل جریان تعامل ها به نظر می آید که تعارضها و تفاوتها و اختلافهای موجود در تعامل های عالمان شیعی با واقعیتهای زمانه از چارچوب منطقی خود خارج نشده, تا به نفی خویش بینجامد, بلکه با حفظ اصول کلی تعامل توانسته ضمن ایجاد زمینه های بروز گونه های گاه متضاد و متناقض تعامل در درون خود, همه آنها را زیر چتر واحدی قرار داده و در راه تداوم بقای خود به کار گیرد. اما در همه دوره های پس از غیبت کبرا, تعامل در انواع گوناگون آن و نیز در شرایط اجتماعی سیاسی گوناگون همچون پیدایی دولتهای شیعی یا ظهور دولتهای سنی و نیز اقلیت یا اکثریت بودن شیعیان در نقاط جغرافیایی گوناگون, تعامل با دیگری (یا غیر) رخ می داد. مرزهای میان حوزه های شیعی و نظامهای حکومتی به هم نریخته بود. زمانی که دولتها غیرشیعی بودند, تعامل با آنها به حداقل کاهش می یافت و چون دولتهای شیعه پدیدار می گردیدند, تعامل به طور نسبی با آنها افزایش می یافت. اما مرزهای میان حوزه و نظامهای حکومتی حتی شیعی, باز هم محفوظ می ماند و به تناسب واقعیتها و نیازهای اجتماعی قلمروهای تعامل و عدم تعامل تبیین می گردید. نکته مهم (غیر بودن) یا (غیر خودی بودن) نظام حاکم بود که در همه تاریخ یک هزار ساله گذشته مفهومی ثابت داشت و هرگز تبادل پیدا نکرد.

البته باور به ظهور منجی و نیز باور به پاره ای از مسؤولیتهای دینی سیاسی ویژه امام معصوم, که در باور گروهی از فقیهان و عالمان شیعی, هرگز به نایبان ایشان در عصر غیبت منتقل نمی گردید (از جمله تشکیل حکومت) حوزه را در همه این سده های طولانی به تعاملی انفعالی با واقعیتهای اجتماعی کشاند. تعاملی که به دنبال نفی مسؤولیتهای اجتماعی سیاسی, چون تشکیل حکومت, حوزه را به تعامل های فرهنگی و گاه خرد اجتماعی می کشاند و قلمرو آن را محدود می ساخت. اما به دلیل تأثیر مستقیم عوامل سیاسی و قدرت در وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم, گاه حوزه, وادار به تعامل های ناخواسته با واقعیتهای محیط از جمله امور سیاسی می گردید.

با استناد به سیره بیش تر فقهای شیعه در برهه برهه تاریخ یک هزار ساله گذشته, باید گفت که هرچند رویداد غیبت کبرا, مدیریت تعامل با محیط را به فقیهان سپرد; اما به دلیل باورهای برگرفته شده از پاره ای از روایتها, آنان این تعامل را به قلمروهای فردی محدود کردند و تنها در مواردی که وادار می شدند, به داد و ستدهای بزرگ تر با نظامهای حکومتی دست می زدند. از این روی, وجه مشترک این تعامل ها آن بود که غیربودن حاکمیتها در همه این سده ها به حال خود باقی ماند و تعامل حوزه با آنها نیز, بیش تر رنگ انفعالی به خود گرفت.

ب. انقلاب اسلامی ایران در سده چهاردهم هجری

دومین نقطه عطف بزرگ در تاریخ تشیع را باید انقلاب اسلامی ایران به شمار آورد. چرا که در شکل گیری مقدمات نهضت اسلامی و نیز تداوم آن و سرانجام رهبری و سپس برپایی نظام جدید جمهوری اسلامی, عالی ترین نهاد حوزه, یعنی مرجعیت, حضور داشت و به این سان برای نخستین بار دولتی حوزوی بنیاد مبتنی بر قانون اساسی حوزوی, ظهور کرد و قدرتی سیاسی دینی تازه به نام (ولی فقیه) دارای اختیارات گسترده قانونی و دینی, پیدا شد و رسمیت یافت. رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و همکاران و مشاوران عالی رتبه ایشان, همگی برخاسته از حوزه بودند که در پی ریزی نظام جدید نقش ایفا می کردند.

نخستین پیامد این رخداد بزرگ, تبدیل مفهوم تعامل بود که حدود یک هزار سال ثابت مانده بود.

تعامل واکنشی و انفعالی حوزه با واقعیتهای اجتماعی به تعامل فعال دگرگون شده بود. این که فقیه و مرجعی معتقد به برپایی حکومت در عصر غیبت باشد و برای تشکیل آن نیز قیام کرده و برنامه داشته باشد, سابقه نداشت. این دیدگاه مهم که رهبری نهضت را تا پیروزی آن و استقرار نظام تازه به عهده گرفت, جریان تاریخی و کهن تعامل انفعالی حوزه با واقعیتهای اجتماعی را به یک جریان تازه فعال و ابتکاری بَدَل کرد.

به دنبال این تبدیل مدل تعامل انفعالی و فروپاشی نظام سلطنت و برپایی نظام جمهوری اسلامی, مدلهای پیشین تعامل نیز فرو پاشید; چرا که اکنون دولتی حوزوی بنیاد شکل گرفته بود و بسیاری از روحانیون از درجات عالی حوزه تا طبقات میانی و مبتدی آن, مستقیم یا غیرمستقیم, به تأیید آن پرداخته و در شکل گیری نظام نقش ایفا کرده بودند.

اگر در تعامل انفعالی, نخست واقعیتها بروز می کردند و سپس حوزه در برابر آنها واکنش نشان می داد, در این رخداد بزرگ, بویژه در ماه های پایانی که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید, بخش درخور توجهی از حوزویان در پیدایش و خلق واقعیت تازه به نام جمهوری اسلامی نقش ایفا کرده و وارد تعاملی فعال با واقعیتهای بیرونی شدند.

بیش تر حوزویان نمی توانستند از مدلهای انفعالی گذشته در تعامل با نظام جمهوری اسلامی, سود برند. هرچند اندک حوزویان معتقد به باورهای پیشین در سالهای نخستین ظهور انقلاب اسلامی و دولت جمهوری اسلامی ایران, باز هم از همان مدل انفعالی سود بردند. پس مدل تعامل انفعالی برای اکثریت حوزویان مشروعیت خود را از دست داد و تبدیل به راهکار اقلیتی از حوزویان شد. در آن سالها, به نظر می رسید که این مدل, با گذشت زمان, اعتبار یک هزار ساله خود را به کلی از دست خواهد داد.

مهم تر از آن که میان مدل تعامل انفعالی و غیر بودن نظامهای حاکم هم پیوندی وثیق وجود داشت. اینک که آن مدل اعتبار خویش را از دست داد, مفهوم غیر بودنِ نظام حاکم نیز به یک باره گم شد. چگونه می شد دولت خودتأسیس و حوزوی بنیاد را به منزله (غیر) تلقی کرد و در تعامل با آن از مدل تعامل با غیر استفاده کرد؟

حوزه و حوزویان در شرایط تازه و بی سابقه ای قرار گرفتند و باید برای تعامل با نظام جمهوری اسلامی مدلی تازه طراحی می کردند. شاید در آن سالها, کسی به تدبیر رهبر کبیر انقلاب اسلامی توجه کافی نداشت و پیامدهای آن را نمی توانست ارزیابی کند. اما اصرار ایشان بر محفوظ ماندن کیان حوزه و استقلال آن از نظام جمهوری اسلامی حوزوی بنیاد, باز هم بر پیچیدگی این تعامل افزود; چرا که اگر حوزه از استقلال خارج می شد و تبدیل به نهادی حکومتی می گردید, امروزه جایی کم اهمیت تر برای بحث از موضوع تعامل میان حوزه با نظام جمهوری اسلامی وجود داشت.

اما در درون حوزه, شماری از مراجع بزرگ و فضلای طراز اول, از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی, همچنان به تعامل های انفعالی پیشین وفادار ماندند و با کم ترین تعامل بهنگام, با نظام جدید اسلامی, بیش ترین وقت خود را به تدریس متون درسی و تربیت طلاب با همان سبک گذشته اختصاص دادند. البته که گاه گاهی از نظام اسلامی نیز حمایت می کردند و جریان تعامل انفعالی را که می رفت با ظهور نظام جمهوری اسلامی نابود شود, حفظ کردند هرچند اصرار رهبر کبیر انقلاب اسلامی بر حفظ استقلال حوزه ها نیز به اندیشه آنان کمک کرد و فضای مناسب را برای ایشان فراهم نمود. درسها و بحثهای فقهی کم ترین تحول را یافت و موضوعات علمی همچنان در افق تعاملی گذشته دنبال می شد. نظام جمهوری اسلامی نیز که ریشه در حوزه و مبانی حوزوی داشت, بیکار ننشست و نیازهای دینی خود را آشکارا با حوزه علمیه مطرح کرد و ده ها طلبه ی خوش استعداد را جذب نهادها و ارگانهای دولتی و غیردولتی خود نمود.

تداوم روش تعاملی واکنشانه شماری از مدرسان و مراجع صاحب نفوذ حوزه با نظام جمهوری اسلامی ایران دو پیامد داشت:

یکم. نظام جمهوری اسلامی نیز در تعامل خود با ایشان به حداقل ها بسنده کرد و آرام آرام سکوت ایشان را بر موضع گیریهای شان برتری داد. هرچند فضای خشونت بار ترورهای داخلی دشمنان انقلاب اسلامی و نیز جنگ تحمیلی هشت ساله نیز در تشدید چنین فضایی بسیار مؤثر افتاد.

دوم. آن که در کنار این تعامل اندک, نیازهای جدی نظام منجر به پیدایش نهادهای حوزوی وابسته به نظام در درون ساختار سنتی حوزه شد و رفته رفته مدیریت برنامه ریزی درسی و نیز تولید و نشر اندیشه ها به دست آنان افتاد و ده ها طلبه جوان, آرام آرام در فضای برزخی حوزه (جدید و قدیم) تربیت شده و زمینه ساز تحولاتی تازه در حوزه شدند و بر شدت تعامل فعال حوزه با محیط اجتماعی تازه در ایران افزودند.

معنای این حرکت آن بود که برای نخستین بار در تاریخ, به طور گسترده دولت در نهاد حوزه دخالت می کند. البته دولتی که خود حوزوی بنیاد بود و به طور طبیعی مراجعه به حوزه را حق خویش می دانست.

هواداران تعامل فعال که توانسته بودند در صحنه تعامل اجتماعی و سیاسی اکثریت مردم را همراه خود سازند و نظام سلطنت را سرنگون کرده و نظام جمهوری اسلامی را تحقق بخشند, انتظار داشتند تا شیوه آنان در تعامل فعال اجتماعی به سرعت در همه جای حوزه, جای خویش را باز کرده و به یک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.