پاورپوینت کامل نگرشی دیگر به خلاقیت و نظریه پردازی ۸۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگرشی دیگر به خلاقیت و نظریه پردازی ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگرشی دیگر به خلاقیت و نظریه پردازی ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل نگرشی دیگر به خلاقیت و نظریه پردازی ۸۷ اسلاید در PowerPoint :

۲۹۲

شناسنامه و چکیده بحث:

موضوع بحث: بررسی شاخصهای خلاقیت و نوآوری و هویت کرسیهای نظریه پردازی.

هدف بحث: دستیابی به راهبرد فعال سازی کرسیها.

مفاهیم اصلی: نظریه پردازی, سطوح فهم و ادراک, خلاقیت, شاخصهای خلاقیت, شبکه هستی, کشف واقعیت.

محتوای بحث: تعریف نظریه, خلاقیت, فهم, تبیین سطوح فهم و ادراک, تبیین شاخصهای ده گانه خلاقیت, توصیف وضعیت موجود کرسیهای نظریه پردازی, نقد این وضعیت, توصیف وضعیت مطلوب و تبیین راهبرد فعال سازی کرسیهای نظریه پردازی.

چکیده بحث: ایجاد تحولی در کرسیهای نظریه پردازی هدفی است که این مقاله نشانه گرفته است. کرسیهای نظریه پردازی در وضعیت موجود, عملیات نظریه سنجی و نظریه شناسی را انجام می دهند, نَه نظریه پردازی را. در این مقاله با تعیین شاخصهای ده گانه ای برای خلاقیت و نوآوری که جوهره نظریه پردازی است, پیشنهاد شده است که موقعیتی علمی بر اساس شاخصهای یاد شده برای صاحبان فکر خلاق و ایده های نوین, فراهم شود تا در آن موقعیتها با کمک صاحب نظران به پرورش و تکمیلِ ایده و نوآوریِ خود بپردازند.

پیش نیاز: اصول موضوعه بحث

۱. واقعیت کلان, شبکه معادله های وجودی۱ است.

۲. واقعیتِ خُرد, جزیی از شبکه معادلات وجودی (جزء در ضمن کل).

۳. فهم, کشف این معادلات و روابط است.

۴. تعمیق فهم, حرکت به سمت کشف روابط بیش تر است.

تعریفها:

۱. نظریه: مجموعه گزاره های دارای انسجام درونی و بیرونی که واقعیتی را به فهم می رساند.۲

بنابراین نظریه پردازی یعنی:

تبیین موقعیت موضوع در ضمن شبکه معادله های وجودی, تا با اطلاع از کمیت و کیفیت اثرگذاری و اثرپذیریِ آن نسبت به بقیه اجزاء, بتوان برآیندهای موردنظر در شبکه را تولید کرد. نظریه پردازی در سطحِ (فهم خلاّق) از سطوح فهم و ادراک قرار دارد.

۲. سطوح فهم و ادراک: در فضای علم حصولی, انسان دوگونه اطلاعات را در خود می یابد: اطلاعات تصویری, اطلاعات مفهومی. اطلاعات تصویری (یا دانش تصویری) حاصل کارکرد آیینه ای ذهن است, یعنی چیزی را می بینیم و تصویر آن در ذهن نقش می بندد. این گونه از اطلاعات, فقط زمینه ساز برای فعالیتهای دیگر ذهنی هستند و به تنهایی کاربردی ندارند. اطلاعات مفهومی (یا دانش مفهومی) حاصل فعالیت ذهن بر دانشهای تصویری یا دانشهای مفهومی قبلی است. اصول فعالیتها و کارکردهای ذهن عبارت اند از:

, مقایسه: دو تصویر, یا دو مفهوم با هم مقایسه می شوند و نتیجه گرفته می شود که این دو با هم مشابه یا مغایر هستند و نقاط تشابه و یا تغایر آنها مشخص می شود.

, تجزیه: یک تصویر, یا یک مفهوم به اجزاء تشکیل دهنده اش تجزیه می شود و هر جزء آن تصویر یا مفهوم جدیدی را ایجاد می کند.

, ترکیب: چند تصویر یا مفهوم در کنار یکدیگر قرار می گیرند و با تکمیل یکدیگر, تصویر یا مفهومی جدید را ایجاد می کنند.

, انتزاع: یک تصویر یا مفهوم از ارتباطاتی که با دیگر موضوعات دارد جدا می شود و از زاویه دید جدید و با جایگاه جدیدی موردنظر قرار می گیرد; در مَثَل وقتی حکم کلّی صادر می کنیم که هر انسانی قدرت تفکّر دارد, تصویر ذهنی انسان را از عالم مادی جدا کرده و هرگونه مشخصات مادی را از آن سلب نموده ایم که در نتیجه مشترکات, صورتها به دست می آید; اما نه در قالبِ یک تصویر, بلکه در قالبِ یک مفهوم جدید (ارتقاء و تعالی از تصاویر به مفاهیم, از محسوس به معقول, از جزء نگری به کل نگری).

تمام فعالیتهای بالا, در حقیقت یک کارکرد بیش تر نیستند: کشف رابطه ها. ذهن با مقایسه شروع می کند و به دنبال دستیابی به رابطه هاست (نقاط اشتراک و نقاط اختلاف), تجزیه می کند تا سرچشمه رابطه ها, تعداد و نوع آنها را به دست آورد. با کشف یک سری از رابطه ها به سوی ترکیب و تجرید می رود, تا تصاویر یا مفاهیم موردنیاز خود را تولید کند. (فهم) در حقیقت کشف روابط بین اجزاء و رابطه هر جزء با کل و رابطه هر کل با دیگر کل هاست.

مراحل عملیات ذهن در دستیابی به یک (فهم) عبارت اند از:

, دیدن, لمس کردن, احساس کردن = ایجاد تصور اولیه.

, مقایسه تصورات با یکدیگر = درک تفاوتها و تشابه ها = درک مفهوم جزء و کل ّ.

, ندیدن کل و توجّه استقلالی به اجزاء = انجام عمل تجزیه.

, بررسی رابطه اجزاء با یکدیگر (چگونگی اثرگذاری و اثرپذیری آنها بر یکدیگر) = ایجاد فهم جزئی.

, برقرار کردن رابطه بین تمام اجزاء با یکدیگر = انجام عمل ترکیب.

, بررسی ارتباط مفاهیم و یا تصاویر مرکب با یکدیگر = ایجاد فهم کلان.

پس اولین فعالیت ذهن, تصویربرداری از واقعیتها و نگهداری این تصاویر در حافظه است. (تصور اولیه), مرحله دوم, برقرار کردن رابطه بین مفاهیم موجود یا از پیش دانسته شده است. (فهم اولیه), در این قسمت بسیاری از افراد با درک رابطه معلومات خود با دیگر موضوعات, دست به عمل می زنند و از معلومات خود برای جهت دهی و اثرگذاری در فعالیتهای عملی خود استفاده می کنند. (فهم کاربردی), وقتی محتویات ذهنی و فکری به عالم عمل و تجربه وارد شد باید خود را با قانونهای حاکم بر هستی, هماهنگ کند وگرنه درخور استفاده نخواهد بود و در موقعیت خیالی خود باقی می ماند. ضرورت هماهنگی با قانونهای خلقت سبب می شود که آن چه در ذهن بی عیب و نقص دیده می شد, در بسیاری از موارد مشکل ساز بشود و نقصها یا ضررهایی را از خود بروز دهد و عمل انسان را با شکست مواجه سازد. بروز این گونه ناهنجاریها و کاستیها, ذهن را به سوی بازنگری نسبت به محتوای فکر سوق می دهد. این بازنگری با انجام عملیات تجزیه و تحلیل اجزاء و ارتباطات آنها صورت می پذیرد. (فهم تحلیلی), در بسیاری از موارد, پس از تجزیه موضوع به اجزاء تشکیل دهنده آن و تحلیل روابط بین اجزاء, اجزاء و ارتباطات جدیدی شناخته می شوند که باید با یکدیگر ترکیب شوند و یک کل را تشکیل دهند, تا تصور صحیحی از موضوع به دست آید. (فهم ترکیبی), نظریّات و برنامه ها, فهم های ترکیبی هستند که درصدد عرضه واقعیتها می باشند, اما بارها می بینیم که دچار خطا و اشتباه می شوند. برای این که بتوان به یک فکر یا عقیده اعتماد کرد و سرمایه های وجودی را برای آن مصرف کرد, باید بتوان آنها را نقد و بررسی کرد و در نهایت ارزشیابی و قضاوتی را در مورد آنها به انجام رساند. (فهم نقادانه), رشد در زندگی و حرکت در چرخه حیاتی که متصل به کل هستی است, نیاز به اطلاع از شبکه معادلات وجودی دارد. (فهم خلاق و شهودی).

جدولی که در زیر ملاحظه می کنید ارائه دهنده مراحل فهم و شاخصه های قابل تشخیص و اندازه گیری از آنهاست.۳

سطح فهم

تصور اولیه

(سطح حافظه ای)

فهم اولیه

(سطح ادراکی)

فهم کاربردی

(سطح کاربردی)

فهم تحلیلی

(سطح تجزیه و ترکیب)

فهم استدلالی

(سطح نقد و ارزیابی)

فهم شهودی

(سطح تولید و خلق)

خلاقیت: کشف متغیرها و روابط جدید در شبکه معادله های وجودی است که به تغییر در وضعیت موجود می انجامد۴ عمل کرد ذهن در خلاقیت و تبدیل آن به یک نظریه را می توان تا حدودی به صورت زیر ترسیم نمود:۵

۱. طرح ریزی عناصر لازم برای حرکت به سمت تولید یک دستگاه و سیستم فکری

أ. تعریف وضعیت موجود: (تعریف متغیر نیاز)

چه نیازی سبب شده است که فکر به کار افتد و درصدد چاره برآید؟

آیا این نیاز یک نیاز بسیط است, یا این که خود از چند عنصر تشکیل شده است؟

این نیاز چقدر مهم است؟ (ضریب اهمیت نیاز)

اگر مشکل حل نشود و نیاز برطرف نشود, چه تبعاتی خواهد داشت؟

آیا این نیاز یک نیاز واقعی است, یا یک نیاز کاذب و ساختگی است؟

تعیین نیازهای سلبی (آن چه نمی خواهیم و نیاز داریم که نشود کدام اند؟).

ب. تعریف هدفها (تعریف وضعیت مطلوب)

تعیین هدف کلّی و اساسی و ضریب اهمیّت آن (اگر حاصل نشود چه پیامدهایی دارد؟).

تعیین هدفهای میانی (هدفهایی که بین وضعیت موجود و مطلوب قرار دارند و برای رسیدن به هدف نهایی زمینه سازی می کنند).

تعیین زمینه اولیه (شرایط اولیه برای شروع حرکت به سوی هدفهای بالا).

تعیین اجزاء درونی هدفها (تعریف متغیرهای درونی).

تعیین کمیت و کیفیت عناصر بالا (از هرکدام چقدر و با چه کیفیتی؟ یعنی عناصر بالا به صورت قابل اندازه گیری تعریف شوند).

تعیین ضریب اهمّیت هریک از عناصر یاد شده.

تفکیک بین حداقل لازم (مقداری از هدف که به هیچ وجه قابل صرف نظر نیست و باید حاصل شود) و حداکثر مطلوب.

تعیین اهداف منفی (آن چه نمی خواهیم و نباید بشود).

ج. تعریف ارتباطات

(تعریف عنصرهای مرتبط با وضعیت موجود و هدفهای مطلوب; تعریف متغیرهای بیرونی « ارتباط آنها با متغیّرهای درونی).

چه چیزهایی سبب پیدایش نیاز و مشکل شده اند؟ ضریب تأثیر هرکدام در پدیدآمدن مشکل چقدر است؟ (تشخیص سرچشمه ها).

چه مسائلی در اثر این مشکل به وجود آمده اند؟ (این مشکل, چه آثاری را ایجاد کرده است؟ بر چه نقاطی تأثیر گذاشته است؟ (تشخیص آثار و نتایج).

چه عنصرهایی می توانند مفید باشند؟ ضریب مفید بودن هریک چقدر است؟ (تشخیص امکانات).

چه عنصرهایی می توانند مضر باشند و برای رسیدن به اهداف مانع ایجاد کنند؟ ضریب مانعیت هریک چقدر است؟ (تشخیص موانع).

بررسی فعل و انفعال هریک از متغیرها با یکدیگر; یعنی کلیه ارتباطات محتملِ عنصرهای درونی با هم, عنصرهای بیرونی با هم, عنصرهای درونی و بیرونی نسبت به یکدیگر فهرست شود و کمیت و کیفیت اثرگذاری آنها بر یکدیگر مشخص گردد. (تشخیص ارتباطات).

قانونهایی از خلقت که سرمنشأ تک تک این ارتباطات هستند, مشخص شوند و فعل و انفعال این قانونها با یکدیگر تعریف شود. (تشخیص معادلات و قوانین حاکم بر ارتباطات).

چه تغییراتی در این ارتباطات می توان ایجاد کرد؟ (بهبود امکانات).

چه ارتباطات جدیدی را می توان ایجاد کرد؟ (توسعه امکانات).

ایجاد تغییر عنصرها و ارتباط آنها یا ایجاد عناصر و ارتباطات جدید چه آثار مثبت و منفی می تواند داشته باشد؟ (بررسی هزینه تغییر).

۲. ترکیب و طراحی سیستم:

تعیین تمام احتمالهای ممکن برای حل مشکل (چه نوع عنصرهایی با چه نوع ارتباطی می توانند وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب برسانند؟)

تعیین حداقل عنصرها و ارتباطات لازم که نمی توان از آنها صرف نظر کرد. (شاخص پایه)

تعیین عنصرها و ارتباطاتی که باید حذف شوند. (موانع)

پاسخ به سوالهای زیر: چه چیز, توسط چه کس, تحت چه شرایطی, در چه مکان و زمانی و چگونه باید انجام شود تا نیاز برطرف شود و هدف حاصل شود؟

مدل سازی (تعیین ترکیب عنصرها و نوع ارتباط آنها برای رسیدن به مطلوب)

بررسی هزینه هریک از راه حل ها.

رعایت اصل بیش ترین اثرگذاری به وسیله کم ترین هزینه و زحمت.

انتخاب بهترین راه حل و راه حل های جایگزین احتمالی.

تدوین الگوی اجراء و اقدام به صورت زیر:

– تعیین نقطه شروع

– زمینه لازم برای شروع

– محرک لازم برای شروع

– انجام دهنده کار و شرایط آن

– کیفیت و کمّیت کار

– مراحل کار

– نتیجه های موردانتظار در هر مرحله

– نقاط توقف و شرایط آن

– محرّک مجدّد

– شرایط اتمام کار

– نقطه پایان

– بازنگری و ارزیابی

– اصلاح نقاط ضعف, تقویت نقاط قوّت

– ایجاد زمینه لازم برای انجام حرکت های جدید

در هر کدام از موارد یاد شده در این مسیر, می توان مصداق و متغیری جدید از شبکه هستی کشف کرد که نتیجه, مدل و دستگاه نهایی حاصل شده از این فرایندها را تغییر دهد و نظریه ای جدید تولید شود.

نظریه پردازیها دارای سطوحی هستند که می توان از موارد زیر نام برد:

الف. نظریه پردازی بنیادی: عمل کردی که موجب تغییر و تحول در معادله های پایه در موضوعات می شود.

ب. نظریه پردازی فرایندی: عمل کردی که موجب تغییر در فعل و انفعالهای موجود در موضوع, تغییر روشها و تغییر ساز و کارها می شود.

ج. نظریه پردازی فرآورده ای: عمل کردی که موجب تغییر در یکی از ویژگیهای موضوع می شود.۶

شاخصهای خلاقیت و نوآوری:

در منابع روان شناختی و منابع مربوط به خلاقیت, کم تر می توان شاخصهایی شفاف برای تشخیص یا اندازه گیری یا فعال سازی یا بهینه سازیِ خلاقیت یافت;بیش تر مفاهیم و عباراتی کلی و مبهم در این زمینه ارائه شده است. در این مقاله براساس مستندهای درون دینی شاخصهای ده گانه ای برای خلاقیت پیشنهاد می گردد:

برخی از کلید واژه هایی که مرتبط با فضای خلاقیت و نوآوری در منابع دین هستند عبارت اند از: لب ّ, اولوا الالباب, اهل اللّب, عقل, عاقل, عقلاء, علم, عالم, علماء, فهم, نظر, ذکاء, فکر, فکور, متفکر, متعمق, حکمه, حکیم, حکماء.

جست وجو و تحلیل گزاره های دینی (آیات و روایات) با استفاده از این کلید واژه ها, مراتب زیر و شاخصهای ده گانه زیر را به دست می دهد:

مراتب خلاقیت و دانشوری در نگرش اسلام

حکیم

عالم = حداقلِ نخبه مطلوب

ذواللّب

عاقل = حداقلِ نخبه موجود

شاخصهای ده گانه خلاقیت و نوآوری که نیازمندیهای نظریه پردازی هستند:

۱. مهارت سوال پردازی

۲. مهارت کشف سرچشمه ها و معادله های بنیادین

۳. مهارت جست وجوی ارتباطات و متغیرهای درونی و بیرونیِ موضوعات (نیازمند به مهارت نگرش شبکه ای)

۴. مهارت انتخاب و تصفیه اطلاعات براساس کارآمدی

۵ مهارت مطالعات تطبیقی و روندیابی

۶. مهارت آینده نگری و تصمیم سازی

۷. مهارت شبیه سازی عملیاتی اطلاعات و الگوها

۸. مهارت بهبود مستمر

۹. مهارت مدیریت احساس

۱۰. مهارت عبودیت

توضیح این که:

۱. به استناد سخن امام صادق(ع):

(اِنَّ هذا العلم علیه قفل ومفتاحُهُ المسأله. )۷

بر دَرِ این علم قفلی است که کلیدش پرسش است.

و سخن رسول اکرم(ص)

(حُسنُ المسأله نِصفُ العِلم.)۸

خوب پرسیدن, نیمی از دانش است.

خلاقیت و دانشوری در فضای احساس نیاز شکل می گیرد. نُماد نیاز, سؤال است. سؤال هدف