پاورپوینت کامل تاریخ چیست؟ ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاریخ چیست؟ ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ چیست؟ ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ چیست؟ ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

چنانکه خوانندگان محترم توجه دارند[ علم تاریخ] از جمله دانشهای پر سودی است که هم اکنون بصورت ابزار نفوذ مستکبرین جهان در سراسر دنیا در آمده است. آنان علم تاریخ را به عنوان ساده ترین و در عین حال مرموزترین وسیله صدور سلطه وایدئولوژی خود برگزیده اند و با جعل و تحریف حوادث تاریخی ملتها کوشش در کانالیزه کردن افکار و اندیشه آنان دارند. واین در حالی است که مااز علم تاریخ و نیز تاریخ اسلام چندان چیزی نمی دانیم

در شماره های ۱۲ و۱۳[ حوزه] کوشش بر آن شد که باارزش واهمیت علم تاریخ آشنا شده و نقش موثر علوم تاریخی در تعیین سرنوشت سیاسی انسانها را بنمایانیم چنانکه

کوشیدیم[ رابطه تحقق جهانی اسلام با خود آگاهی تاریخی مسلمین] را تبیین کنیم.

درادامه آن مقالات اکنون مقاله دیگری را تحت عنوان[ پاورپوینت کامل تاریخ چیست؟ ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint ] در پیشرو دارید که برگردانی است از یک متن عربی.

مقاله حاضر می خواهد مفهوم[ تاریخ] را مشخص کرده و تعلق آن به حوزه [علوم] [ادبیات]و یا[هنر] را معین نماید و پس از بحث و بررسی زیاد و گردآوری نظریات دانشمندان باختر زمین به این نتیجه می رسد که تاریخ از مقوله[ علم] است و[ تاریخنگاری] از مقوله هنر و ادبیات.

سپس در پایان مقاله اصول عمده تبدیل مواد خام تاریخی (حوادث ) را به یک متن و نوشته منظم تاریخی ارائه نموده است. نویسنده شیوه موفق[ تاریخنگاری] را در چهار مرحله خلاصه و به رعایت چهاراصل منوط نموده و سخن را به پایان می رساند.

امید آنکه این مقاله برای خوانندگان عزیزاز نظر آشتیان با [مفهوم تاریخ] و مباحث جنبی مربوط به آن و نیزاز زوایه دید آشنائی با دیدگاههای آنانکه[ تیول تاریخ و تاریخنگاری] را در جهان معاصر منحصرا بعهده دارند مفیدافتد

[حوزه]

این مقاله از کتاب[ علم التاریخ] ترجمه و نگارش[ عبدالحمید السمادی] استادانشکده ادبیات دانشگاه قاهره به فارسی برگردانیده شده است. کتاب یاد شده تحت شماره ۷از جمله نشریات[ لجنه التالیف و الترجمه والنشر] تحت عنوان[ خلاصه العلم الحدیث] می باشد.

الف – کشمکش بر سر مقوله تاریخ:

در سالهای اخیر سخن کمتر کسی از دانشمندان علوم انسانی به اندازه سخن دکتر[ ج. ب. بیوری] درباره[ تاریخ] موجی از بحث کشمکش وجدل بدنبال داشته است.

بیوری اعلان داشت که[ تاریخ یک علم است نه زیاد و نه کم]. او این سخن خود را ضمن انجام سخنرانی افتتاحیه ای که درسوم نوامبر سال ۱۹۰۳ میلادی صورت گرفت بیان داشت و به عنوان باصطلاح تحدی و مبارزه طلبی دوبار آن را تکرار کرد. بدون تردید این مبارزه طلبی با استقبال اندیشمندان روبرو گردید چرا که پهلوانان اندیشه و تفکر را می بینیم که در دو صف متضاد قرار گرفته و به این مبارزه طلبی پاسخ گفته و در میدان مبارزه حضور یافتند.

دانشمندان و فلاصفه طبیعی در یک صف قرار گرفته و کوشش نمودند تا اثبات نمایند که تاریخ چیزی[ کمتراز علم] است. در مقابل شخصیتها و چهره های ادبی را مشاهده می کنیم که تلاش کردند تا ثابت نمایند [تاریخ بمراتب چیزی بالاتراز علم] است.

فلاسفه طبیعی کسانی هستند که مشغول پژوهش در جهان طبیعت مباشند و دراثبات نظریه خودشان درباره تاریخ می گویند: مقوله[ تاریخ] با مقوله[ علوم] تفاوتهای بسیار دارد چرا که تاریخ امری جاری و[ غیر ثابت] می باشد و قابل تصرف مشاهده و رویت نمی باشد نیز موارد و پژوهششهای تاریخی تجربه پذیر نبوده و در چارچوب آزمایش نمی گنجند و هر یک از وقایع و حوادث تاریخی فقط یکبار آن هم با ویژگیهای خاص خود بوجود می آیند و در تاریخ زمینه ها و ظروفی را نمی توان تصور نمود که وقایع تاریخی بگونه

تکراری در آنجا دوباره واقع شوند. روی این اصل است که وقایع تاریخی را نمی توان بگونه ای دقیق دسته بندی کرد چنانکه نمی توان در تاریخ به چیزی از قبیل تعمیمات و قوانین کلی علمی (که در دانشهای دیگر رایج است ) دست یافت. و مواد تاریخ از چیزهائی ترکیب یافته و پدید آمده است که نهایتی برای آن اجزاء پدید آورنده نمی توان تصور نمود و در میان مورخین و نیز هیچگونه اتفاق نظر برای بازشناسی وقایع مهم و غیر مهم تاریخی وجود ندارد واین در حالی است که وجود عنصر تصادف در تاریخ هرگونه ارزشگذاری قبلی را منتفی می کند و هرگونه کوششی را که در جهت انتظام بخشیدن بحوادث واقعه و پیشگوئی از حوادث آینده باشد خنثی می سازد.

بالاتر و مهمتراز همه آنچه که تاکنون گفته شد مسئله آزادی اراده انسانها و نقش شخصیتهاست که هرگونه تلاشی را در جهت[ علم و یا علمی کردن] تاریخ نقش بر آب می کند بلکه آن را نوعی کوشش بیهوده و مسخره جلوه گر می سازد.

استاد و. س. جونز ۲ می گوید:

اینکه ما گمان کنیم تاریخ نیز بمعنی دقیق و درست کلمه علم است بسیار فکر نادرست و سخیفی است.

شخصیتها و رجال ادبی نیز معتقدند تاریخ چه براصول علمی استوار باشد و چه نباشد در هر حال چیزی بالاتراز مفهوم رایج علم داشته و شاخه ای از هنر بشمار می آید. چرا که علم به هر میزانی از رشد هم رسیده باشد در مورد تاریخ نمی توان چیزی افزون بر مشتی استخوان پوسیده تحویلمان دهد. واگر خواسته شود که این استخوانهای پوسیده زنده شوند چاره ای جز دخالت نیروی توانمند و شاعرانه تخیل وجود ندارد. تنهاازاین طریق است که می توان بر مجموع استخوانهای پراکنده و پوسیده روح دمیده و آنها راانتظام بخشیده و بحرکت در آورد.از این جهت تاریخ پرورده نیروی تخیل ماست.

بنابراین هرگاه شاعری بدان نپردازد و نیروی خیال کسی آن را زنده نسازد

بر مورخ نثر نویس و زبردست است که نهایت هنرورزی و ظرافت را در نگارش و پرورش تاریخ بکار برده و آن را قالبی پسنیده و جامه ای شایسته ارائه بدهد و بگونه یک نیروی حرکت بخش به جهان بشر عرضه بدارد.

رجال ادب درباره تاریخ حتی سخنی بالاتر وازاین نیز گفته اند. آنها چنین باور دارند که: آنچه درباره بی طرف بودن علم و شخصیتهای را در مورد مورخی که سروکارش با نفوس بشری است که ویژگی شان حساسیت است پذیرفت.

استاد[ ج. م. ترویلیان] ۳ می گوید:

کسی که خودفاقداصالت و حماسه باشد با حساسات دیگران باور نخواهد کرد چون او هرگز توانا نخواهد بود که احساسات دیگران را درک کند.

ازاین پس قلمرو جدل و نزاع گسترش افزونتری یافته و حملات اوج بیشتری می گیرد. چون رجال علم و رجال ادب دیگر به حملات هماهنگ و مشترک خود علیه دکتر بیوری اکتفا نکرده بلکه درداخل صفوف خود یکدیگر را نیز مورد حمله قرار داده وازاین طریق چیزی شبیه یک مثلث را در مورد تاریخ پدید آورده اند درست مانند دو شطرنج بازی که هر دوشان در صفحه شطرنج [ شاه] را هدف گرفته باشند.

ب -حل کشمکش و ثبوت علمیت تاریخ:

لکن پس از همه این منازعه ها پرده از چهره یک حقیقت در مورد تاریخ برداشته شد واز ورای آن حقیقتی به عنوان کشف تازه خودنمائی کرد آن کشف تازه این بود که همه این منازعه ها مجادله ها و اختلافات یک منازعه و[ اختلاف لفظی] است.

بنابراین اگر نخست الفاظ و حدود معانی آنها روشن شود چه بسا کمترین اختلافی در میان نماند. چون دو واژه[ علم] و[ تاریخ] هر دو مبهم

و پیچیده هستند ازاینرو اگر در مقام بحث و جدل معنای هر یک از آندو واژه روشن نشود امکان واحتمال دارد که هر یک از طرفین بحث و جدل آن را در معانی ویژه ای بکار ببرند که دیگری از آن ناآگاه بماند و در نتیجه اختلاف در میانشان پیدا شود و هر کدام طبق تعریفی که از[ علم] دارند تاریخ را داخل مقوله علم و یا خارج از آن تلقی کنند.

لرد آکتن ۴ در تعریف علم می گوید:

علم عبارتست از گرد آمدن دسته بزرگی از وقایع شبیه هم بگونه ای که از گرد هم آمدن آنها یک نوع یگانگی ویژه ای در شکل مبدا و یا قانون پدید آید و بماامکان بدهد تا بطور قطعی و یقینی وقوع و پیدایش وقایع مشابه دیگری را در شرایط و ظروف خاص و معین پیش بینی بکنیم.

در جائی که طرز برداشت[ لرد آکتن] از مفهوم علم این چنین است پس جای تعجب نخواهد بود که به این پرسش ما:[ آیا تاریخ علم است؟ ] پاسخ کاملا منفی بدهد.

در حالیکه علم هر چند که در ورای تعمیمات و کلیات خود همیشه در حال کنجکاوی و بحث بوده و همیشه با قوانین تماس دارد و آزمندی همیشگی دارد که توان پیش بینی برایمان بارمغان بیاورد ;ولی بااین حال شایسته نیست که آن را در آنجا که از رسیدن باهداف و آمالش ناتوان باشد از محتوای نام و صفت خود خالی و عاری کنیم.

در[ هواشناسی] محال است که ما به یک دسته قوانین[ تعمیم داده شده] نسبت به همیه فضا و هواها (و بویژه هوائی همچون هوای انگلستان ) برسیم چرا که آن قوانینی که براسا آنها تعاقب مبان پرتو خورشید و وقوع توفان صورت می گیرد کاملا ناشناخته است و نیز پیشگوئی هواشناسان از نظر صحت و سقم بسته بمیزان دقت و کنجاوی ضخصی آنهاست. ولی بااینحال کسی انکار نمی کند که[ هواشناسی] نیز رشته ای از[ علوم] می باشد. واین بدان جهت است که ارائه یک تعریف جامع و مانع و ساده از مفهوم علم امری کاملا

ممکن می باشد که مثلا در تعریف آن گفته شود: علم عبارتست از یک نوع شناخت و آگاهیهای منظم دسته بندی شده و قانونمند.

روی این تعریف در نسبت دادن عنوان[ علم] برای هر موضوعی همین مقدار کفایت می کنند که انسان با پژوهش خود در آن موضوع بتواند چیزی از حقیقت را کشف کند و هوشمندانه هر نوع حقیقت از چشم دورمانده ای را بیرون بکشد مشروط براینکه دراین پژوهش واکتشاف برخورد ناقدانه و جستجوگرانه داشته واز هرگونه پیش فرض و پیشداوری و پیروی هوای نفس پرهیز نماید.

بطور کلی در صدق عنوان علم به یک موضوع و[ عالم] به یک شخص وجود سه عنصر[ تصنیف] [ تبویب] و[ تقنین] ضروری بنظر می رسد. ۵[ یعنی هرگاه یک سلسله آگاهیهای پیوسته منظم و محوردار به شیوه تبویب و دسته بندی درست گرد هم آمده و یک یا چنداصلی کلی و شامل را نسبت بموارد و مصادیق آن موضوع نتیجه بدهد در واقع یک علم ویژه پدید آمده است.

ج- مفاهیم و معانی مختلف تاریخ:

یا توجه به مطالب پیشین است که ما هیچگونه مجوزی برای عجله جهت حذف[ تاریخ] از زمره علوم نداریم چنانکه در هیچ موضوع علمی دیگر نیز حق نداریم چنین شتابی را بخرج بدهیم.

اگراین ملاکهای چندگانه یعنی کاشف حقیقت پیوستگی محوی وقایع برخورد ناقدانه و جستجوگرانه با مسائل واجتناب از پیشداوری و عدم پیروی از هوای نفس که اندکی پیش به آنهااشاره کردیم در مقام عمل به برخی از موضوعات انطباق کامل پیدا نکرد بطور طبیعی آن موضوع از شمار علوم بیرون رفته و یک شیی ء شایسته اعتناء علمی بشمار نمی آید. آیا شما چنین

می پندارید که تاریخ نیز چنین چیزی است؟ البته هرگز تاریخ ازاین مقوله به شمار نمی آید چرا که تاریخ از این نظر که به بشر تعلق دارد و بشر نیز دارای طبیعت و ویژگیهای ثابت خود می باشد و نسبت به محیط جغرافیائی زندگی خود تسلط و حاکمیت دارد براصول و قوانینی استواراست که ارزش آن اصول را دست کم می توان با قوانین واصول حاکم بر ذرات پیچیده هسته اتمی و الکترونهای گریزان موجود در طبیعت مقایسه نمود.

تاریخ از عمل انسان و اثرات عمل او به عنوان یک پدیدهء تغییر ناپذیر گفتگو می کند چننکه از محیط جغرافیائی که انسان در آن زندگی می کند به عنوان پدیده دگرگون ناپذیر بحث می کند.

آیا براین اساس محتوای آن چه می توان باشد و چه مضامینی را می تواند در بر بگیرد؟

این سوال ما را وادار می کند که درباره[ مفهوم] لفظ تاریخ به بررسی بپردازیم. یک تفحص واستقراء ساده به ما نشان می دهد که واژه[ تاریخ] در چندین معنای گوناگون و دوراز هم کاربرد دارد دراین میان اگراز برخی معانی بسیار ظریف و نکته سنجانه این واژه صرف نظر کنیم کاربرد آن در سه معنای عمده خلاصه می شود که هم اینک در مورد بحث قرار می دهیم:

۱- واژه تاریخ از باب مجاز بمعنای[ بستر حوادث روزگار] بکار برده می شود. وقتی از[ تاریخ سازان] سخن می گوئیم طبعا مقصود پدید آورندگان می شود. وقتی از[ تاریخ سازان] سخن می گوئیم طبعا مقصود پدید آورندگان و نویسندگان کتابهای تاریخی نیستند بلکه مردان بزرگی منظور می باشند که با کارهای خود مجرای شئون جان را تغییر داده اند مانندابراهیم عیسی موسی محمد(ص ) اسکندر قیصر وامثال آنها. چنانکه وقتی از[ حاکمیت تاریخ] سخن گفته می شود قدرت تاثیر کتابهای پژوهشی و مدرسی در نظر گرفته نشده بلکه منظوراز آن میزان تاثیر و حاکمیت شرایط زماین روی پدیده های تاریخ است.

دراین قسمت سخن را بدرازا نمی کشیم بدانجهت که این کاربرد

و استعمال غلطی است لکن متاسفانه بگونه[ مجازی] ناچاراز بکار بردن آن می باشیم چرا که به یک باره نمی توان واژه ای راابداع کرد که توانائی ادای چنین مفهومی را داشته باشد.

۲-معنای مهم دیگر واژه[ تاریخ] عبارتست از تدوین و نگارش اخبار و داستانهای مربوط به وقوع حوادث روزگاراعم ازاینکه همه آن حوادث باشد یا برخی از حوادث.

کاربرد تاریخ دراین یک کاربرد[ حقیقی] و مستقیم می باشد و هیچ ابهامی ندارد در عین حال یکی از مهمترین کاربردهای این واژه بشمار می آید.

در توضیح این مطلب باید توجه داشته باشیم که هر چیزی تاریخ ویژه خود را دارد مانند: تاریخ اسلام تاریخ پیامبران تاریخ کشورها و. .. و نیز تاریخ هنر تاریخ علم تاریخ ادبیات و تاریخ هر چیز دیگر.

بطور کلی هر موضوع و پدیده ای در جهان دارای تاریخ ویژه خود می باشد که گویای چگونگی تغییر و تبدیل و تکامل آن در طول زمان و آثار و نتایج بجای مانده از آن می باشد.

بااینکه کاربرد واژه تاریخ دراین معنا هم حقیقتی و هم رایج می باشد لکن موجب نوعی آشفتگی واشتباه شده است این خلط واشتباه را می توان در ورای هرگونه بحث و مناقشه ای که درباره این موضوع که: [آیا تاریخ علم است یا هنر؟] صورت بگیرد مشاهده کرد.این بدان خاطر است که وقتی گفته می شود تاریخ عبارت از بازگوئی وقایع و داستانهاست طبعا در حوزه انشاء وادبیات وارد می گرددانشاء و ادبیات نیز بدون تردیداز مصادیق[ هنر]است. لکن درست تراین است آنگاه که تاریخ باادبیات و نگارندگی مطرح می شود برای بیان و تعبیر از آن واژه دیگری بجز تاریخ یا نگارش وانشاء بکار برده شود و آن عبارتست از واژه[ تاریخنگاری] که به نگارش و تدوین تاریخ دلالت می کند نه به خود آن. با بکار بردن واژه[ تاریخنگاری] بجای واژه تاریخ دراین موارد آن خلط واشتباه بر طرف می شود. چون [تاریخنگاری] در واقع از

مقوله هنراست و[ تاریخ] از مصادیق علوم.

۳- با توضیحی که در بالا داده شد زمینه پرداختن به تشریح و بازگوئی معنای سوم واژه تاریخ که مهمتر و دقیق تراز دیگر موارد کاربرد آن می باشد آماده گردید.

در ریشه یابی معانی معادل یونانی واژه تاریخ واشتقاق اولیه آن به این نتیجه می رسیم که این واژه دراصل یونانی خود بمعنای[ بحث و بررسی] یا[ آموزش از طریق بحث] یا[ شناختی که از رهگذر بحث به آن نایل شوند] می باشد. بنابراین مفهومی که در درون واژه تاریخ خوابیده همان بررسی بحث و جستجوی حقیقت است. تاریخ براساس این معنا یک[ علم] است. ۷

د- موضوع علم تاریخ و جایگاه آن در میان علوم؟ :

دراین صورت که تاریخ بمعنای زمان شناسی و ضبط حوادث روزگار و بطور کلی[ بحث و بررسی] روی وقایع و حقایق می باشد یا باید به عنوان یک[ علم] شمرده شود یا هیچ چیز لذا سئوالات گوناگونی دراینجا پیش می آید ماننداینکه: تاریخ از نوع کدام علم است؟ درباره چه چیزی بحث و بررسی می کند؟ موضوع آن چیست؟ مقصد و شیوه آن چی و چگونه است؟

اینها یکدسته مسائلی است که دراین مقاله نمی توان بگونه تفصیلی به بررسی آنها پرداخت بنابراین بگونه بسیار فشرده به هر یک از آنها می توان پاسخ داد:

۱.اولا تاریخ از نوع کدام علم است؟ لازم است توجه داشته باشیم که تاریخ همچون علم هیئت نیست که بتوان بگونه ای مستقیم معاینه و مشاهده نمود همانگونه که همانند علم شیمی نیست تا بتوان آن را تجربه و آزمایش نمود تاریخ علم نقد و پژوهش است. نزدیکترین و شبیه ترین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.