پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
استادان کهنسال و طلایه داران کاروان فقه واجتهاد که سالیان بسیار پرتوافشان علم و تقوی بر تارک حوزه های علمیه بوده اند تافته ناگسسته تاریخ حوزه اند و آئینه تمام نمای فراز و نشیب های آن و نه آئینه که خود تاریخ سازند و طالبان علم را نشاید که درس تاریخ تطور حوزه ها را در محضر جزاینان آموزند.
گفتارایشان که بر پشتوانه ارزشمند اندوخته های علمی مشاهدات علمی و تجربه های تاریخی سلف صالح استواراست ریشه های لطیف نهالان نورسته حوزه های کنونی را به ریشه های محکم و پرمایه دیروزیان پیوند می زند. واینچنین آب حیات را درآوندهای این درخت تناور همواره جاری می دارد.
بدینسان آشنائی با چنین اسطوره هایی آشنائی با تاریخ حوزه ای است که اگر چه امروز تنها بعنوان دانشکده فقه واصول شناخته می شود لیک در گذشته ای نه چندان دور دانشگاه علوم و شاید تنها دانشگاه موجود بوده است. مجتمعی علمی که فقه واصول تفسیر و نهج البلاغه حکمت وادبیات ریاضیات و نجوم و طب و تاریخ در آن به گونه ای با هم پیوند داشت که اندیشه جدائی وانحصار برخی از دیگر بر باور هیچیک ازاستاد و شاگرد محلی ازاعراب نداشت.
اینگونه بود که فارغ التحصیلان چنین دانشگاهی مردان مردی بودند رهنوردان قله های سر به فلک کشیده علم و عمل رادمردانی بریده از دنیا معراج گران تا به ستیغ عرش ایمان و حکمت و معاد باورانی تشنه وصال و در چنان حالی مردم دوست و دردآشنای ضعیفان و باوراندیشان[ علیکم بالسوادالاعظم].
اینهمه نبود مگر به بهره مندی اساتیداین دانشگاه از گنجینه پربهائی که پایه گزاران حوزه شیعی به ودیعت گذارده بودند.از اینرو استاد نه تنها فقیه که مفسر فیلسوف ادیب ریاضی دان منجم طبیب و تاریخ آشنا نیز بود.
جای حیرت نیست که اساتیدی چون مرحوم آخوند کاشی حاج آقا رحیم ارباب خراسانی حاج میرزاعلی آقا شیرازی و.. ذوفنون بودند اما چگونه از آنچه که پیرامون ویژگیهای معنوی آنان یاد می شود آنهم بسان خوشه ای از گندم زاری بی انتها در شگفت نمانیم؟ آنجا که می گویند:
مرحوم آسیدمحمدباقر درچه ای که مرجع تقلید بود در علم ورع و تقوی آیتی بود عظیم و بحقیقت جانشین پیامبراکرم وائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین در سادگی و صفای روح و بی اعتنایی به امور دنیوی. گوئی فرشته ای بود که از عرش به فرش فرود آمده و برای تربیت خلایق باایشان همنشین شده است. هنگام سلامت غذایش بسیار ساده بود
و نان خورش شام و نهاراو یا پیاز و سبزی بود یا دروغ و یا سکنجبین. مکرر دیدم که سهم امامهای کلان برای او آوردند و دیناری نپذیرفت بااینکه می دانستم بیش از چهار پنج شاهی پول سیاه نداشت. وقتی سبب می پرسیدم می فرمود: من فعلا بحمدالله مقروض نیستم و خرجی فردای خود را هم دارم و معلوم نیست که فردا و پس فردا چه پیش آید:[ وما تدری نفس ماذا تکسب غدا]. بنابراین اگر سهم امام را بپذیرم ممکن است حقوق فقرا تضییع شود.
گاهی دیدم چهارصد پانصد تومان که به پول آنروز چهارصدپانصدهزارتومان بود برایش سهم امام آوردند بیش از چند ریال که مقروض بود قبول نکرد.اگراحیانا لقمه ای شبهه ناک خورده بود فوراانگشت در گلو می کرد و همه را برمی آورد. واین حالت را مخصوصا خود یک بار به رای العین دیدم.
ماجرای ازاین قرار بود: یکی از بازرگانان ثروتمند آن بزرگوار با چند تن از علماء و طلاب دعوت کرده بود. سفره ای گسترده بوداز غذاهای متنوع باانواع تکلف و تنوع. آن مرحوم به عادت همیشگی مقدار کمی غذا تناول کرد. پس از آنکه دست و دهانها شسته شد میزبان قباله ای را مشتمل بر مساله ای که بفتوای سید حرام بود برای امضاء حضور آن مرد روحانی آورد. وی دانست که آن میهمانی مقدمه ای برای امضای اسن سند بوده و شبهه رشوه داشت. رنگش تغییر کرد و تنش به لرزه افتاد و فرمود: من بتو چه بدی کرده بودم که این[ زقوم] را به حلق من کردی؟ چرااین نوشته ها را پیش از ناهار نیاوردی تا دست به این غذا آلوده نکنم. پس آشفته حال برخاست و دوان دوان به مدرسه آمد و کنار باغچه مدرسه مقابل حجره اش نشست و باانگشت به حلق فروکردن همه را برگرداند و پس از آن نفس راحتی کشید.
مرحوم آسیدمهدی درچه ای برادر کوچک آسیدمحمدباقر که او نیزاز ساکنان مدرسه نیم آورد بود در علم و تقوی وامانت و صداقت نسخه ثانی برادر
بود از جلوه های تقوی و زهد آن بزرگ یکی آنکه دراوائل ایام قحط و مجاعه سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۷ق که مصادف بود. با جنگ بین الملل اول ده بیست من آرد در خانه داشت و عائله سنگینی هم داشت. به محض اینکه آثار گرانی نمودار شد مرحوم آسید مهدی آن ده بیست من آرد را فروخت و چون به او گفتند لازم بود شمااحتیاط می کردید و حتی مقدار دیگری هم می خردید جواب داد: ترسیدم شبهه احتکار داشته باشد. خدا بزرگ است.
مرحوم آخوند ملاعبدالکریم گزی براستی شیخ بهائی عصر خود بود و مرجعیت تامه قضا و فتوی داشت و در عین اینکه سی چهل سال تمام امور قضائی اصفهان و توابعش در دست او بود شبی که درگذشت خانواده او نفت چراغ و نان شب نداشتند. و مرحوم فشارکی از محل وجوهات حواله داد تا برای خانواده او شام شب و لوازم معیشت تهیه کردند. و من خود یکی از حاضران آن واقعه و مباشر آن خدمت بودم.
اینها و جزاینها واقعیاتی هستند که شناخت و پیروی از آنها بویژه برای رهپویان طریق حق و طالبان علوم الهی ضرورتی حیاتی دارد و عامل اساسی جهت گیری علم و پیوند آن با عمل خواهد بود. و هیهات که بر بلندای قله علم گام نهیم و در حضیض دره بی علمی فرو غلطتیم.
اکنون دراین مقال پای صحبت استادارجمندی نشسته ایم که روایتگر راستین حدیث حوزه ای است که در آغازاز آن یاد کردیم. چرا که وی افتخار شاگردی بزرگانی را داشت که نام آنان زینت بخش فصل هایی از کتاب تاریخ حوزه است.
او که تا چندی پیش پرجمعیت ترین مجتمع درسی را در حوزه علمیه قم داشته و درس سطوح عالیه وی بویژه کفایه اش محمع نامشلان و محفل انس عاشقان تحصیل و تحقیق بوده است اینک با کوله بار سنگین بیش از پنجاه سال تجربه تحصیل و تدریس و تربیت شاگردان برجسته سیرت آن سلف
صالح در خانه ای محقر با کمترین امکانات یه ادای وظیفه مشغول است.
این استاد یگانه و صاحب تجربه کهن آنگاه که نام امام (مدظله ) را می شنود با کهولت سن از جای برمی خیزد و چنین می گوید:[ به احترام نام ایشان باید بلند شد] و بعد با ندوهی عمیق ازاینکه امروز نسبت به وجودامام قدردانی کامل نمی شود تاسف می خورد. بی گمان خاطرات این مردان مرد برای ما درس است. و پندهای پدرانه آنان راهنمای راهمان و آنچه از چگونگی راهسپردن رهروان می گویند معیار سلوکمان.
به این امید راهی خمینی شهراصفهان شدیم که از خرمن دانش اندیشه و تجربیات استاد بزرگ آیت الله حاج شیخ عبدالجوادجبل عاملی دسته گلی ارمغان طالبان حکمت و راهیان راه کنیم با قدردانی و سپاس کامل از حضور فرزند برومند فراهم آوردن این مجموعه کمک و یاری فراوان کردند.
حوزه: با تشکرازاینکه ما را به حضور پذیرفتید. و بااین امید که از خرمن تجربیات و معلومات شما خوشه هائی برگرفته شد سوالاتی چند را مطرح می کنیم:
استاد: بفرمائید.
حوزه: درابتداء خوب است مقداری ازایام طلبگی و چگونگی تحصیلات استاد بشنویم.
استاد: زمانی که من از سده ۱ به قصد تحصیل راهی اصفهان شدم. مرحوم آقاشیخ محمدباقرجبلی عاملی دائی بنده در مدرسه مرحوم ثقه الاسلام حاج شیخ محمدعلی نجفی حجره ای داشتند. خدمت ایشان رسیدم و با کمک و راهنمائی ایشان مشغول تحصیل شدم.
هر دو هفته یکبار به قصد دیدار والدین پیاده راه سده را در پیش می گرفتم. دو فرسخ راه بود. در بازگشت یک بغچه نان به دوش داشتم که غذای دو هفته آینده ام بود. در آن سن وسال به این کیفیت زندگی کردن مشکل بود.اما علاقه فراوان به تحصیل نمی گذاشت که از سختی ها ناراخت شوم. معمولاطلبه ها هم مشابه همین وضعیت را داشتند. در عین حال مرتبه خوبی از خلوص و صفا مشاهده می شد. دراساتیدمان موج می زد که به ما روحیه و قوت قلب می بخشید.
حوزه: محضر کدامیک ازاساتیداصفهان را درک فرموده اید؟
استاد: در گذشته حوزه اصفهان رونق بسزایی داشت. وجوداساتید گرانمایه و نادر به آن چنان جذابیتی داده بود که شما کمتر کسی از بزرگان سلف را می یابید که چند سالی دراین حوزه تحصیل نکرده باشد. مرحوم ملاهادی سبزواری آیت الله بروجردی و بزرگانی دیگر. سالیانی چنداز حوزه اصفهان بهره مند بوده اند.
من مغنی و مطلول را خدمت مرحوم جلال الدین ۲ همائی که بعد استاد دانشگاه تهران شدند خواندم. ایشان در مدرسه نیم آورد ۳ حجره داشت. و درسشان را در مسجد جارچی ۴ می فرمودند. صفات خوبی در مرحوم همائی جمع شده بود. جدااو تقوا و مناعت طبع پشتکار عجیبی
داشتند به صورتی که می توان یکی از خصوصیات خوب ایشان را حساس بودن نسبت به گذشت زمان دانست. لحظه ای را بی ثمراز دست نمی داد. گاهی می شد که ایشان کتاب سنگین و پرمحتوائی را در راه مطالعه یا حفظ می کردند. به این جهت بود که مرحوم همائی در مدت چندین سال طلبگی مدرسه نیم آورد جامعیتی دراکثر علوم معمول در آن زمان پیدا کرد. شرح لمعه را خدمت آقامیرزااحمدمدرس و آقاشیخ علی یزدی خواندم. مرحوم آقاشیخ علی یزدی آنگونه درادبیات مسلط بود که به نحو رجز درس می گفت یعنی با عبارات مسجع و مقفی.
قسمت زیادی از قوانین را نزرد آقاسیدعلی نجف آبادی خواندم رسائل مکاسب و حتی مقداری از کفایه را خدمت فقیه و مجتهد معروف آقامیرسیدمحمدنجف آبادی خواندم. ایشان مردی بزرگ و در تدریس کفایه مدرس مبرزی بودند.
همراه آیت الله حاج آقاعطاءالله اشرفی اصفهانی درس مکاسب مرحوم شیخ محمدرضاجرقویه ای می رفتیم. مرحوم جرقویه ای در زندگی خود حالات و کیفیات بسیار خوبی داشتند.ایشان نسبت به دنیا. به حداقل از ضروریات اکتفاء می کرد و با مرتبه خوبی که از مناعت طبع داشت پاکیزه می زیست.
مرحوم حاج سیدمحمدمهدی درچه ای در مسجد نواصفهان مکاسب می فرمودند درس ایشان هم می رفتم.
حوزه: درابتدای فرمایشات شمااشاره ای به اهمیت حوزه قدیم اصفهان شد خوب است دراین زمینه توضیحات بیشتری داشته باشید.
استاد: حوزه های طلبگی قدیم تنها به فقه واصول خلاصه نمی شد. بلکه در کناراین دو علومی دیگراز قبیل تفسیر اخلاق طب ریاضیات نجوم و فلسفه در آن رایج و تدریس می شد. حوزه اصفهان اساتید. فرید و همه فن حریفی داشت که به خوبی از عهده تدریس این علوم در کنار فقه واصول برمی آمدند.اساتیدی که هم مجتهد بودند و هم دراین علوم صاحب نظر بعضی از آنها مانند مرحوم آخوندکاشی ۵
جهانگیرخان قشقائی ۶ مرحوم ارباب ۷ مرحوم حاج میرزاعلی آقاشیرازی ۸ مرحوم سیدمحمدباقردرچه ای ۹ مرحوم شیخ محمدخراسانی و مرحوم مدرس جزء نوادر و سرآمد اقران خود بودند.
حوزه: حضرت عالی غیراز فقه واصول چه تحصیلاتی داشته اید؟
استاد: مقداری از علوم معمول در آن زمان را خواندم. مثلا مقداری از معقول را خدمت مرحوم آقاشیخ محمودمفید خواندم. ایشان هدایه میبدی را در مسجد دارلشفاء بازار مسگرهای اصفهان تدریس می فرمودند.
استاد بزرگ معقول مرحوم آقاشیخ محمدخراسانی در مدرسه صدر حجره ای داشتند در همانجا برای عده ای شرح منظومه می فرمودند. من که دراین درس نیز شرکت می کردم تمام مطالب ایشان را می نوشتم. که بعد بعضی از دوستان و همچنین بعضی از خانمها که به اینگونه بحثهااشتغال و علاقه ای داشتند این نوشته ها را می گرفتند واستنساخ واستفاده می کردند. خدمت حاج میرزاعلی آقاشیرازی که بسیار مرد پاک و مهذبی بودند درس تفسیر و نهج البلاغه می رفتم. تفسیر و نهج البلاغه ایشان واقعا کم نظیر بود. و برای کسانیکه نبودند تصورش مشکل است. نجوم و تقویم عربی را خدمت حاج شیخ محمدرضارهنانی خواندم.
ریاضیات را خدمت مرحوم ارباب – رضوان الله علیه – خواندم. حاج آقارحیم ارباب فقیه صاحب نظر و بسیار مرد جلیلی بود کد در عین جامعیت اخلاق و رفتار بی نظیری داشت. این مرد متواضع درس شرح لمعه ای می گفت که پدر جد درس خارج بود.
حوزه: به چه انگیزه ای استاد در کنار فرا گرفتن فقه واصول به تحصیل این علوم پرداختند؟
استاد: فراگرفتن تفسیر و نهج البلاغه که برای هر طلبه ای ضرورت دارد. چون از آشنائی با قرآن و نهج البلاغه انسان جهت کار خودش را می یابد و می فهمد که در طلبگی باید به چه سمت وسوئی حرکت کند. به عبارت دیگر انسان با عوالم ناپیدائی آشنا می شود که رمز
موفقیت دو در آن خوابیده است. خواندن معقول هم که لازم است. زیرا علاوه بر مطلوبیت ذاتی خود علم. و تجهیزانسان در حفظ و حراست از دین خواندن معقول به عقل انسان چنان قوتی می بخشد که از آن در جای دیگر مثل فقه واصول به خوبی می توان استفاده کرد و نتیجه گرفت.
ریاضیات و نجوم هم که علم است و مطلوبیت دارد. علاوه براین از ریاضیات در کتاب ارث واز نجوم در بحث قبله به خوبی می توان استفاده کرد.
حوزه: در زمینه فراگیری این علوم چه توصیه ای برای طلبه ها دارید؟
استاد: دوستان ما خود بهتر می دانند که برای حراست و ترویج از دین تنها به فقه واصول نمی توان اکتفاء کرد. و تسلط در علومی از قبیل تفسیر نهج البلاغه تاریخ اسلام و حکمت لازم است. اساتید حوزه ها هم باید در تقویت این جهات بکوشند. و زمینه را به گونه ای فراهم سازند که طلبه از هر جهت آماده و مطابق با نیاز زمان تربیت شود.
حوزه: فرمودید بعضی از خانمها یاداشتهای درس شرح منظومه شما را گرفته واستفاده می کردند. در آن زمان خانمهائی بودند که در حوزه معقول بخوانند.
استاد: بله بودند خانمهایی که درس می خواندند. فقه اصول و فلسفه از جمله شاگردان مرحومه حاجیه خانم امین که درس و بحث داشتند.
حوزه: درس خواندن خانمها مورداعتراض بعضی از آقایان نبود.
استاد: نه خیر بلکه خانمها توقع بیشتری داشتند و می خواستند که حوزه به آنها بیشتر توجه کند وامکانات بهتری جهت تحصیل آنها فراهم سازد.
حوزه: خوب است استاد خاطره ای از دوران طلبگی خود برایمان بازگو کنند.
استاد:اگر بشود خاطره گفت. آنوقت که من تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل ازاصفهان به قم بیایم. هیچ پولی نداشتم. به همین علت
یک سال نمازاستیجاری به مبلغ پنج تومان قبول کردم واین پنج تومان را خرج سفر کرده و به قم آمدم. و مدتی در مدرسه رضویه و حجره های نمناک مدرسه خان و مدتی در فیضیه بسر بردم و با شهریه مختصری که داده می شد بقناعت می گذراندم واز برکت آنها کتابهای ضروری را هم تهیه می کردم.
حوزه: در چه سالی به قم تشریف آوردید؟
استاد: سالش را دقیق به خاطر ندارم. قم که آمدم در مرحوم آیت الله حائری می رفتم. البته دراین درس جزء طبقه دوم و سوم از شاگردان بودم. چ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 