پاورپوینت کامل امام خمینی و تواناسازی مردم و دولت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل امام خمینی و تواناسازی مردم و دولت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام خمینی و تواناسازی مردم و دولت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل امام خمینی و تواناسازی مردم و دولت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
درآمد
از جستارهای بس مهم، نه تنها در حوزه مسائل فکری ومفهومی، بلکه مهم تر از آن، در فرایند زیست اجتماعی و سیاسی، همانا چگونگی تعامل و مناسبات بین مردم و دولت است. مشروعیت وکارآمدی دولتها، شکل ومحتوای آنها، پیشرفت و پسرفت جامعه، عزت و ذلت مردم، شادابی و پژمردگی ملتها، پیوند ناگسستنی بااین مناسبات دارد. دراین باب هرچند سخن به فراوانی گفته شده و تحلیلهای دراز دامن ارائه گردیده است، ولیکن فضا ومکان بر افزودن همچنان گشوده است. و شاید دلیل و علت اش این است که از سویی هنوز بین گفتار و رفتار فاصله وجود دارد و واقعیتهای اجتماعی، زیستی، سیاسی و اقتصادی جامعه های انسانی، نیازها، ضرورتها و کمبودهای فراوانی را در این عرصه نشان می دهد; واز سوی دیگر، حیات اجتماعی و سیاسی شناور و تحول پذیر است و در فرایند تحول پذیری، برآمدن فراز و فرودها طبیعی می نماید. از این رو نوشتار فراروی، ناظر برهمین بحث است و مساله وپرسشی را که دنبال نموده و بازمی نماید »تواناسازی مردم از سوی دولت و یا رهبری« است.
پیش از آن که سازوکار تواناسازی مردم، کالبد شکافی گردد، یاد کرد دو نکته لازم به نظر می رسد:
۱. سرمایه مالی ومادی، اصطلاحی است که هرچند به صورت آکادمیک توسط کارل مارکس مطرح شد ونقش تعیین کننده آن در توان مند سازی، رشد و انباشت سرمایه بازگوگردید; لیکن بشر از دیر باز با این نوع سرمایه آشنا بوده وبه نقش وسهم تعیین کننده و انحصاری آن در پیشرفت و توانایی مردم ودارندگان آن اذعان داشته است. حتی تا چند دهه پیش، سرمایه مادی و مالی، عامل اصلی توسعه و توان مندی به شمار می رفت. تا این که در دهه اخیر و بخصوص پس ازدهه ۶۰، این یقین به گمان دگر شد ونقش سرمایه انسانی به عنوان عامل کلیدی و تعیین کننده رشد وپیشرفت وتوان مندی ملتها و کشورها، برجسته وتثبیت گردید و سرمایه مادی ومالی از جایگاه انحصاری فرد، فرود آمد. طوری که در سالیان اخیر، توسط بانک جهانی در ۱۹۲ کشور مطالعاتی انجام گرفت و رهیافت آن، این واقعیت را بازگو کرد که سرمایه مادی)فیزیکی( و مالی به طور متوسط ۱۶ً، سرمایه طبیعی ۲۰ً، وسرمایه انسانی۶۴ً ثروت وقدرت یک کشور را تشکیل می دهد و در توسعه آن سهیم است.
ازدهه ۷۰ بدین سوی، به نقش نوع دیگر از سرمایه، که بهره وری ومولدیت گونه های دیگر سرمایه وبویژه سرمایه انسانی درگرو آن است، آگاهی پیدا می شود وآن سرمایه اجتماعی است. امروز باور بر این است که درهم آمیختگی گونه های سرمایه و بخصوص سرمایه انسانی و اجتماعی، عامل اصلی توان مندی و پیشرفت جامعه های انسانی است. داستان سرمایه دینی و مذهبی به گونه دیگر است وچون سرمایه های یاد شده، خط سیر واحدی را دنبال نکرده است; یعنی در برهه و بازه زمانی، سرمایه مذهبی و دینی عامل پیشرفت وتوانایی شمرده می شود و در برهه و بازه های دیگر زمانی به عکس آن باور می گردد واین تصویر شناور، همچنان ادامه دارد.۱
نگاه ونگرش اسلام نسبت به سهم و نقش هر چهار نوع سرمایه یاد شده، برخلاف روندی است که از آن یاد گردید. به این معنی که اسلام از همان آغاز، نقش هم پوشان انواع سرمایه، بخصوص درآمیخته شدن سرمایه انسانی و اجتماعی را در فرایند پیشرفت وتوان مند سازی مردم و ملتها بازنموده واثبات می کند.
۲. گرچه تقسیمها، اصطلاحها وسازوکارهای سرمایه ها که دراین نوشتار بازنموده شده اند، بعینه در کلام وسیره امام خمینی وجود ندارد; اما عناصر، سازه ها ومصادیق سرمایه های نامبرده مثل اعتماد، آگاهی، نفت، دانش، تجربه ومهارت، اقتصاد مولد و پرهیز از مونتاژ، صنعت، بیداری و بینایی، مسؤولیت پذیری، همکاری، آزادی وعدالت، همدلی، اسلام و…. در سیره عملی و فکری ایشان به روشنی بازتابیده است و دراین نوشتار نیز بازگو گردیده اند. از این رو محتوای گفتارها ورفتارهای امام خمینی را می توان درقالب یاد شده گنجانید.
تواناسازی مردم
روشن است که دولت و مردم وظایف، مسؤولیتها و حقوق متقابل فراونی نسبت به همدیگر دارند که از مهم ترین آنها می توان از عزت مندی وتوان مندشدن مردم یاد نمود. بنابراین، در این جستار سازوکار و عوامل توان مند سازی مردم و جامعه، بویژه از سوی دولت بر بنیاد اندیشه های امام خمینی تبیین و توضیح داده می شود.
در شمار عوامل محبوبیت و پیروزی وتوفیق امام خمینی در رهبری مردم وانقلاب، می توان توجه به »عزت و توان مند شدن مردم« در مهندسی و ساماندهی حیات اجتماعی ومدیریت سرنوشت سیاسی شان را از کلیدی ترین بر شمرد.
امام خمینی، به حقیقت پیوستن و کاربردی شدن این مهم را در گرو توسعه وتولید چهار نوع سرمایه در جامعه ازسوی همگان و به طور خاص از سوی دولت می دانست. چهار نوع سرمایه ای که درکلام، نگاه و رفتار ایشان، با زبانی مخصوصِ به خود ایشان، بازتابیده است، عبارت اند از: سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه مالی ومادی، سرمایه دینی – مذهبی.
دو ویژگی گوهری وبنیادی سرمایه که در نبود آن دو، چیزی به نام سرمایه به حقیقت نمی پیوندد و موجودیت عینی نمی یابد، عبارت اند از: »پویش« و »زایش« یا به دیگر سخن »حرکت« و »مولدیت« که این دو ویژگی، در تمامی گونه ها واشکال سرمایه وجود دارد. و به طور دقیق، بدین جهت عامل و عنصر توانا سازی و توان مندی به شمار می رود.
سرمایه دینی – مذهبی
سرمایه دینی و مذهبی، هرچند از حیث منبع و سرچشمه و نیز مقصد و غایت، با سه نوع سرمایه نامبرده دیگر تفاوتهایی دارد; امّا از جهت کارکرد توانا زایی وحرکت آفرینی واین که لایه های حیاتِ فردی و اجتماعی آدمیان، بستر پرورش و بالندگی است، یک سان و همانند است. این نوع سرمایه، رابطه چند سویه وتکمیلی با دیگر گونه های سرمایه دارد و می تواند داشته باشد. افزون برآن که قلمرو نفوذش فراگیرتر از آنها قرار می گیرد.
سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی، وسرمایه مالی – مادی نسبت به پاره ای از اصول و ضروریات حیات انسانی، مثل: عقلانیت، عدالت، حقانیت، اخلاق ومعنویت خنثی و بی طرف هستند و هرکدام کارکرد و محصول متناسب خود را تولید می کنند، بی آن که به تولید، توسعه وتقویت آن اصول وضروریات توجه داشته باشند.
سرمایه دینی – مذهبی، بویژه در سیمای اسلامی – توحیدی آن معنویت و اخلاق، عدالت همه سویه)نه تنها عدالت ناظر بر شرایط پیش از فعالیت و یا معطوف به پس از عمل و متمرکز بر محصول فعالیت، بلکه نافذ وناظر بر تمامی فرایند عمل و فعالیت آدمی( عقلانیت متنوع متکثر وحقانیت )نه صرفا هواخواهی آن، بلکه بیش از همه بر برپادارندگی حق و حقانیت( را چونان هنجار حاکم بررفتار و معیار و مبنای عملکرد سرمایه های سه گانه یاد شده معرفی و در عینیت هرکدام، عملگر می سازد. از این رو است که در رفتار و گفتار امام خمینی، بر اسلام بیش از هرچیزی تاکید فراوان رفته است. ایشان رضایت خدا و اسلام را چونان هنجار و معیار عمل معرفی می کند:
»هرکس بر اساس این معیارهای اسلامی با مردم حرکت کند، مورد قبول و محبوبیت مردم خواهد بود… در اسلام، معیار، رضایت خداست ونه شخصیتها. ما شخصیتها را با حق می سنجیم ونه حق را با شخصیتها، معیار حق وحقیقت است«۲
ایشان باور دارد که در سایه اسلام و این نوع سرمایه، همه چیز، از جمله سرمایه های سه گانه دیگر نیز، فراچنگ می آید، استوار می گردد و ادامه می یابد و عزت مندی و پیروزی در همه زمینه ها و عرصه ها چهره می گشاید.
»اسلام، انسان را آزاد خلق کرده است وانسان را مسلط بر خودش و بر مال اش وبر جان اش و بر نوامیس اش خلق فرموده است…. «۳
»اسلامی بودن، بیش ازایرانی بودن بین افراد ملت ایران روابط مستحکم برقرار کرده است. «۴
»ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست. ما اسلام را می خواهیم، اسلام که آمد، نفت هم مال خودمان می شود. «
از این رو:
»دوچیز پیروزی برای ما آورده است… یکی، ایمان و اسلام و یکی وحدت کلمه…. «۵
وحکومت اسلامی را برابر حاکمیت عدل در تمامی ساحَتها می داند:
»ماکه می گویم حکومت اسلامی، می گویم حکومت عدالت… «۶
»علم، به تنهایی فایده ندارد. علم با معنویات علم است… درخلال علم، که تحصیل می کنید، معنویات را تحصیل کنید.«۷
سرمایه انسانی
از دیگر گونه های سرمایه که جهت توان مندی سازی مردم وتأمین ودستیابی آنها به حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی شان لازم و ضروری است، تولید و توسعه سرمایه انسانی است. منظور از سرمایه انسانی، همانا مجموعه مرکب از دانشها، فنون، مهارتها و تجربه های سامان یافته فرد آدمی است که او را در رسیدن به هدفها و خواسته هایش، قادر و توانا می سازد. مصادیق و زیرمجموعه سرمایه انسانی، طیفی از عناصر وعوامل را می سازند که در این جستار، به برخی از آنها اشاره می گردد.
۱. دانش وفن: چنانکه بازگو شد، دانش و علم از عناصر بس مهم و اثرگذار سرمایه انسانی است، طوری که با وجود آن:
نخست آن که، بهره وری کار و تلاش و رفتار و به پیرو آن بهره وری منابع، چند برابر می گردد که در جهان معاصر، علت پویایی و پایایی، ماندگاری و استواری، اثرگذاری وتوانایی افراد و ملتها در گرو بهره وری کار و تلاش آدمی است.
دو دیگر، خلاقیت ونوآوری، نه تنها در عرصه نظریه و فکر، بلکه در باب روش وشیوه، ساختار وابزار، به زایش ورویش می انجامد. پیامد این گونه نوآوری، همانا افزایش مرزهای کمی و کیفی دانش، تقویت وتنوع فن آوری و مهارتها، پرهیز از مونتاژو سرهم بندی وکپی کردن در صنعت وتولید، کاربردی شدن علوم وپیوند آن با واقعیتهای زیستی واجتماعی است، که خود نمود ونمادی از توسعه ظرفیتها و توان مندیهای افراد انسانی است.
از این روی، امام خمینی، هشدار می دهد که نوسازی نباید از طریق مونتاژ دنبال گردد:
»ما در برنامه صنعتی کردن مملکت ونوسازی ایران، هرگز چون امروز سراغ مونتاژ نمی رویم. ما در ایران صنایع مادر ایجاد خواهیم کرد ونوسازی را به بهترین وجه انجام خواهیم داد….«۸
سه دیگر، فرایند کارآفرینی، تقویت، تنوع و تسریع پیدا می کند و سه عنصر بهره وری، نوآوری و کارآفرینی موجب ومولد خود اتکایی، خودگردانی و خویش مدیریتی فرد و جامعه می گردد. وزمینه شکل گیری وآزاد شدن انواع سرمایه ها را فراهم می آورد وضریب بازدهی سرمایه ها و نیز امنیت آنها را افزایش می بخشد. اشتغال ودرآمد مکفی رابرای نسلها فراهم می سازد. رشد وتوسعه پایدار و همه جانبه درون زا را ایجاد و تضمین می نماید. برون داد وخروجی منطقی و وجودی این وضعیت، عزت مندی و توان مندی مردم خواهد بود، چنانکه خود محصول توانایی نیز هست.
امام خمینی، علم ودانش را از آنِ همه و ملک مشاع همگان می داند وبر این مبنی، یاد گیری وفراگیری، توزیع و نشر آن را مسؤولیت ورسالت همگانی می خواند. وسواد آموزی را به صورت یک نهضت درمی آورد وعزت مندی ملت و دور ماندن از بلاها وآسیبها را وابسته به داشتن این سرمایه مهم می بیند.
»در علم وتقوا کوشش کنید…. علم مال همه است…. تمامی خواهران و برادران با سواد، برای یاد دادن بپاخیزید. «۹
»باید کوشش درراه علم وبه دست آوردن تخصص در رشته های مختلفه، اساس فعالیت دانشجویان عزیزباشد… وکشور ما، با کوشش شما، خودکفا شود«۱۰
»این جانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول، وپدران ومادران و دوستان آنها درمرحله دوم وبه دولتمردان وروشنفکران دلسوز برای کشور در مرحله بعد وصیت می کنم که: دراین امر مهم; آموزش وتحصیل علم و نشر آن، که کشورتان را از آسیب نگه می دارد، با جان ودل کوشش کنید. «۱۱
۲. بینایی وبیداری: دو سازه کلیدی و تعیین کننده در سرمایه انسانی، بینایی وبیداری است.
بینایی، یعنی درست وبه موقع اندیشیدن، درک و فهم سالم از محیط بیرونی و پیرامونی، ارزیابی دقیق وروشن ومستمر ازمنابع و امکانات آماده وبالفعل وممکن الحصول خویش، داشتن چشم انداز نسبت به موقعیت آتیه وپیش روی.
بیداری برابر است با خوب ودرست عمل کردن، منشاء اثر بودن و اثرگذاری، واکنش به موقع داشتن، تولید وایجاد تقاضای صحیح وسازنده در محیط زیستی و اجتماعی و نیزبرآوردن و عرضه آنها به تناسب منابع وامکانات، نیازها وضروریات حیاتی. وهمچنین ایجادارتباط و تعامل سازنده با محیط بیرونی ودرونی.
روشن است افراد و جامعه ای که از این دو ویژگی بهره مند هستند، هماره بیگانه با افراط وتفریط، تحجر و ذهن گرایی بوده و در مسیر اعتدال واعتلاء درحرکت خواهند بود. وضریب مقاومت و رویارویی آنان با آفات وگرفتاریها و نیز قدرت درمان گری شان نسبت به امراض و آسیبهای متنوع افزون وبالنده است. از این روست که در تفکر اسلامی و قرآنی بر آن دو ویژگی تاکید فراوانی رفته است.
»وَابْتَغِ فِیمَا آتَاک اللّهُ الدَّارَ الآخِرَهَ وَلا تَنْسَ نَصِیبَک مِنَ الدّنْیا وَأَحْسِنْ کمَا أَحْسَنَ اللّهُ إِلَیک وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الأرْضِ إِنَّ اللّهَ لا یحِبّ الْمُفْسِدِینَ« القصص، ۷۷
»وَهُدُوا إِلَی الطَّیبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَی صِرَاطِ الْحَمِیدِ« حج، ۲۴
»هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًی وَرَحْمَهُ لِقَوْمً یوقِنُونَ« جاثیه، ۲۰
وعالمان روشن بین وبیدار اسلامی، آن را بخشی از هویت انسانی انسان خوانده اند. امام خمینی می گوید:
»مساله آگاهی وبیداری سیاسی مردم ما وهویت اسلامی آنها و معیارهای اسلامی است. «۱۲
۳. حق مندی ومسؤولیت: رفتار وتعاملات انسانها برساخته و تابع نوع نگرش و بینش نسبت به ماهیت آدمیان است. هرگاه انسان، تنها موجود حق مند دانسته شود، در فرجام و در سطح فراگیر و عمومی، توازن در برخورداریها از مواهب حیاتی، به سود مجموعه های محدود و معدود )افراد و دولتها( به هم می ریزد. واین مجموعه محدود، هماره، به بهانه حق مندی تمامی خیرها و خوبیها را مال و ملک خویش دانسته و برای خود می طلبند، بی آن که دیگران را ببینند و برای آنها نیز طالب و خواهان باشند، چنانکه در غرب و بویژه در قلمروهایی که ایدئولوژی لیبرال، حاکم است، نسبت به دیگران وملتهایی که پیرو ایدئولوژیهای غیر لیبرال هستند، شاهد هستیم. پیامد این ایستار ونگرش تجاوز و استعمار خاموش، گسترش ناامنی و بی نظمی برای دیگران است. هرگاه انسان، تنها موجود مکلف و مسؤول شناخته شود، ناگزیر برایندش استبداد و جبریت بیش نیست. روشن است که استبداد و جبریت و نیز نابرخورداریها، تجاوز و به هم ریختن توازن زیستی، و رفتاری و ارتباطی میان مردم و ملتها به شدت سرمایه انسانی را در مقیاس کلان و فراگیر آسیب می رساند.
بر عکس دو تصویر پیش، بینش و نگرشی که انسان را حق مند و مکلف به صورت توأمان می داند، از گزند هردو آفت نامبرده درامان می ماند; زیرا در نتیجه آن، تمامی خیرها و خوبیها همان گونه که برای خویش خواسته می شود، پیش از آن برای دیگران نیز طلبیده و خواسته می شود. ودرواقع سیمای حقیقی و واقعی حقوق شهروندی بر بنیاد این نگره، نگرش و ایستار نمود می یابد. از این روست که اسلام مولد و مؤید چنین بینش ونگرش به ماهیت انسان است ورسول گرامی اسلام می فرماید:
»لایومن احدکم حتی یحب لاخیه مایحب لنفسه«۱۳
بر بنیاد این نگرش، طیفی از حقوق، تکالیف ومسؤولیتها را در حوزه ها و ساحَتهای گوناگون، در سیره فکری و عملی امام خمینی باز گو می کنیم، مانند: آزادی بیان اندیشه واعتقاد، آزادیهای مدنی، حق تعیین سرنوشت، پاسداری از حریم خصوصی افراد، رشد وتکامل و…
آزادی: آزادی مسؤولانه در عرصه اندیشه، باور و بیان، از ارزش مندترین سرمایه های انسانی به شما می ررود که نبود آن برابر است با زوال انسانیت و کرامت او. در سایه آزادی مسؤولانه است که استعدادها و ظرفیتها شناسایی شده و به فعلیت می رسند، رقابت سالم و همیارانه در ساحَت اندیشه وعمل عملگری گردد. همگرایی، نه تنها در قالب سیستمی آن، بلکه به صورت اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی نمایان ونهادینه می شود. نظارت و اجتماعی شدن ارزشها وهنجارها از سوی مردم و در قاعده جامعه، به طور خودیارانه و همیارانه، نه از بالا و به گونه ای دستوری و بخش نامه ای استقرار و استمرار می یابد. شیوه ها و سبک متفاوت زندگی در صحنه زیست اجتماعی، سیاسی، اقتصادی ودینی حضور یابیده وموقعیت وبهره مندی آنها از مواهب زندگی براساس میزان فعالیت و مشارکت شان در ساختن جامعه، تعیین وتأمین می گردد، نه بر بنیاد طبقه اجتماعی، روابط و نسبتهای خونی، نژادی، قومی، جنسی وجنسیتی، خانوادگی ومحلی. در چنین ایستاری است که حقوق شهروندی به تجربه عینی و عملی در می آید وتوان مندی وتوانا سازی مردم وملت محسوس وملموس می گردد.
امام خمینی، آزادی و دیگر حقوق شهروندی را از ارزشهای اسلامی و از وظایف حکومت اسلامی می داند. ایشان شکل حکومت اسلامی را برآمده وبرساخته انتخاب آزادانه مردم می داند و وظیفه دولت و رهبران را تواناساختن مردم و ملت در انتخاب کردن و شدن می داند، نه انتصاب نمودن.
»حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویه پیامبر اکرم)ص( و امام علی)ع( الهام خواهد گرفت ومتکی به آرای عمومی ملت خواهد بود وشکل حکومت، با مراجعه به آرای ملت تعیین خواهد گردید… درجمهوری اسلامی زمامداران باید ضوابط اسلامی را درجامعه ودر همه سطوح، به دقت رعایت کنند… به آرای عمومی، در همه جا احترام بگذارند. هیچ گونه دخالت و یا تسلط اجانب را در سرنوشت مردم نباید بپذیرند…«۱۴
امام خمینی، از آزادی مسؤولانه رسانه ها، تشکلات، تجمعات، احزاب ونهادهای مدنی حمایت کرده و می گوید:
»مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات واحزاب از طرف مردم، در صورتی که مصالح مردم را به خطر نیندازند، آزادند واسلام در تمامی این شؤون، حد ومرزآن را تعیین کرده است… «۱۵
»همان طوری که مکرراً عرض کرده ام، انتخابات در انحصار هیچ کس نیست; نه در انحصار روحانیون است و نه در انحصار احزاب است ونه در انحصار گروه ها است. انتخابات، مال همه مردم است… مردم سرنوشت شان دست خودشان است… برای این که امور سیاسی مخصوص یک طبقه نیست. «۱۶
ایشان، آزادیهای یاد شده و همچنین تکثر فرهنگی و فکری، تبادل وآزادی افکار و مهم تر از همه، نقد پذیری وانتقاد به فرهنگ عمومی را عامل پیشرفت و رشد و توان مندی جامعه ومردم ونیز فاصله گرفتن از افراط و تفریط، تمامیت خواهی و مطلق انگاری می داند، نه موجب تفرقه و عقب ماندگی.
»… ولی این بدان معنی نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده وتشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا وسازنده، باعث رشد جامعه می شود… هیچ کس نباید خود را مطلق ومبرای از انتقاد ببیند…. باتبادل افکار واندیشه های سازنده، مسیر رقابتها را از آلودگی وانحراف وافراط وتفریط باید پاک نمود. «۱۷
امام خمینی، آزادیها وارزشهای سیاسی ومدنی، اجتماعی و اقتصادی، فرهنگی واعتقادی که فهرست بلند ودراز دامنی را می سازند وپاره ای آنها در بالا یاد شده است، از شمار حقوق مسلم انسانها می داند که در داشتن و تأمین آنها هیچ تفاوت وامتیازی بین فقیر و غنی، رهبر ورهرو، دولت وملت، زن و مرد، اقلیت واکثریت وجودندارد.
»حکومت اسلامی یک همچو حکومتی است که حاکم اش با آن ادنی ]پایین ترین[ فردش در حقوق مثل هم است… درجمهوری اسلامی، زمامداران مردم نمی توانند با سوء استفاده از مقام، ثروت اندوزی کنند ویا درزندگی روزانه امتیازی برای خود قائل شوند. «۱۸
امام خمینی، بر بنیاد اسلام وفقه اسلامی، همان طوری که حوزه عمومی را ملک مشاع همگان می دانست و حق تصمیم گیری، دخالت، مشارکت، مهندسی و ساماندهی آن را، نه تنها حق، بلکه مسؤولیت و تکلیف همگانی می دانست. در مقابل، حوزه خصوصی را محیط و قلمرو مربوط به فرد می یابید که هیچ کس جز خود فرد حق تسلط، تصرف وتصمیم گیری درمورد آن را ندارد. وهرگونه تحسس، تجسس ودخالت در آن را از سوی دیگران و بخصوص دولت خلاف موازین شرعی، عقلی، حقوقی و اخلاقی می دانست. این مطلب در سخنان ایشان، در دیداری که با مسؤولان وزارت کشور و استانداران در سال ۱۳۶۱ داشته، به خوبی بازتاب یافته است:
»نباید با مردم طوری کرد که مردم در خانه های شان مطمئن نباشند، در زندگی شان، در تجارت شان در کسب شان مطمئن نباشند. دولت اسلامی، باید مردم را مطمئن کند در همه چیز. در سرمایه هاشان در کسب شان، در کارخانه هاشان، در همه چیز، مردم در آرامش باشند و دولت، ابداً نمی تواند که تأذی بکند به آنها و نباید تأذی بکند. و اگر یک کسی تأذی کرد، آن تأدیب خواهد شد«۱۹
در فرمان هشت ماده ای نیز همین امور مورد سفارش امام خمینی قرار گرفته است. روشن است که این نوع نگرش ورفتار به توان مند سازی، سعادت مندی و استقلال مردم و ملت، می انجامد.
۴. استقلال: از دیگر عوامل، سازه و سازنده های سرمایه انسانی که تأمین کننده و به وجودآورنده توانایی و عزت مندی مردم وملت است، استقلال را می توان نامبرد. روشن است که تابعیت و وابستگی سیاسی، اقتصادی و بخصوص فکری و اعتقادی، جز تقلید و پیروی را برای افراد و ملتها به همراه نداشته ونمی آورد. فرد مقلد و ملت و مردم پیرو، هماره از دیگران عقب ترند وتجربه توسعه وپیشرفت، خلاقیت ونوآوری وخویش گردانی را نمی توانند داشته باشند. رهیافت طبیعی این ایستار، ناتوانی وبازماندن از دستیابی به حقوق و منزلتهایی است که شایسته آن هستند. تغییر این وضعیت به سمت و سوی مثبت در گرو استقلال است)البته استقلال به معنای قطع روابط، تعامل و همکاریهای علمی وفنی واقتصادی و سیاسی و… با دیگران نیست، بلکه زدودن تقلید وتابعیت وخنثی بودن در مقابل دیگران است. ( از این روست که امام خمینی، آن همه توجه وتاکید بر استقلال ونفی وابستگی دارد. چون نیک می داند که در نبود استقل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 