پاورپوینت کامل پیر غلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیر غلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیر غلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پیر غلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی

اخلاص ایت الله حائری و عنایت حضرت امام حسین علیه السلام به ایشان فقیه بزرگوار، مرحوم ایت الله حاج شیخ محمد علی اراکی(ره) از مراجع بزرگ تقلید درباره ی اخلاص استاد بزرگورشان نسبت به امام حسین(ره) فرمودند:

در ایام عاشورا در خدمت ایشان بودم. دیدم آن بزرگوار، مکرّر این شعر را می خواند و اشک می ریخت:

تبکیک عینی لا لاجل مثوبه لکنّما عینی لاجلک باکیه

چشمان من، نه از بهر ثواب که تنها و تنها برای تو گریان است.

ایت الله حائری یزدی، در سال هایی که مقیم سامرا بودند و در محضر درس مرحوم میرزای شیرازی بزرگ شرکت می فرمودند، چون بسیار خوش صوت بودند خواننده ی هیأت اهل علم و دسته ی عزای حوزه ی علمیه سامرا، به ویژه در دهه ی عاشورا بودند و می فرمودند: که من شبی در خواب دیدم حضرت سید الشهدا(ع) به من مشتی نقل دادند.

گریه در شب تولد امام حسین(ع)

در یکی از سال ها که مجلس باشکوهی از طرف آقایان خطبا و اهل منبر قم در شب تولد حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در مسجد اعظم قم بر پا شده بود و حضرت ایت الله بروجردی نیز دعوت شده و در آن شرکت فرموده بودند، هنگامی که خطیب مجلس، میلاد امام حسین(ع) را به پیشگاه زعیم عالی قدر شیعه تبریک می گفت، آقای بروجردی گریان شده و فرمودند: تسلیت هم بگویید؛ چون این مولود، دارای وضع خاص و سرنوشت عجیبی است همین موضوع، آن چنان صحنه ی تأثر انگیزی در مجلس ایجاد کرد که حد نداشت.

شفا یافتن چشم از گل پای عزادارن

مرحوم ایت الله بروجردی نقل فرمودند که : در یکی از سال ها که در بروجرد بودم، مبتلا به درد چشم عجیبی شدم که بسیار مرا نگران ساخته بود. معالجه اطبّا هم مفید واقع نشد و درد چشم، هر روز بیشتر و ناراحتی من افزون تر می گردید ؛ تا اینکه ماه محرم فرا رسید و دسته ی عزاداری گل گیرها (یعنی دسته ای که گل بر سر و پیشانی شان می مالیدند) که نوعاً سادات و اهل علم و محترمان شهر بروجردند و در روز عاشورا سر و سینه خود را گل آلوده کرده، با وضع رقت بار و مهیج و در عین حال، با سوز و گداز فراوان و ذکری جان سوز در آن روز، تا ظهر عزاداری می کنند، به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود آنان هیجان عجیبی به خود گرفت.

من نیز در گوشه ای نشسته و آهسته آهسته اشک می ریختم. در این بین یک مقدار گل همین توسل، چشم هایم خوب شد و تا امروز علاوه بر اینکه مبتلا به درد چشم نشده ام، از نعمت بینایی کامل برخوردارم و به برکت حضرت امام حسین (ع) به عینک هم نیازی ندارم.

ایشان با اینکه همه ی قوای جسمی شان تحلیل رفته بود، تا واپسین ساعت زندگانی، از بینایی کامل برخوردار بودند.

گفتنی است که مرحوم ایت الله بروجردی، پیش از آمدن به قم، همه ساله مجلس روضه خوانی مفصّلی را در ایام عاشورا در منزلشان در بروجرد برگزار می کردند و دسته های مختلف عزا از جمله دسته گل گیرها، در آن شرکت می کردند.

مرحوم حاج شیخ حسینعلی مظفری شاهرودی

واعظ شهیر و ثناخوان ابی عبدالله الحسین علیه السلام جناب مستطاب حضرت حجت الاسلام والمسلمین مرحوم حاج شیخ حسینعلی مظفری شاهرودی، در اطرف شهرستان شاهرود در سال ۱۳۰۶ در خانواده ای روحانی بدنیا آمد.

پدر بزرگوارشان، حضرت آیت الله العظمی شیخ عباسعلی شاهرودی از مراجع بنام و مبرّز نجف و بعد، قم بوده، هم چنین از شاگردان برجسته ی حضرت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بودند.

مرحوم حاج شیخ حسینعلی شاهرودی، مقدمات تحصیل شان را در حوزه ی علمیه قم انجام دادند و بعدها برای دروس سطح و عالی حوزه به همراه دو برادرشان، حضرات آیات مرحوم حاج شیخ ابوالفضل و حاج شیخ محمدعلی شاهرودی، رهسپار حوزه ی علمیه ی نجف شدند. ایشان پس از بازگشت از نجف، به درس خارج فقه و اصول توسط پدر بزرگوارشان، مرحوم حضرت آیت الله العظمی شاهرودی و حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی، راه یافتند.

ایشان در کنار درس، مشغول تبلیغ و خدمات فرهنگی نیز بودند و از آنجا که مبلغان و خطبا در حفظ و بقای اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام نقشی اساسی دارند، آن مرحوم، به این جنبه، توجه خاصی داشتند و از طرفی، ایشان در همان اوائل دروس طلبگی و حوزوی به این استعداد خداداد، که همان فن خطابه بود، پی برده بودند؛ لهذا از طرف آیات عظام و خطّاب برجسته ی وقت، همچون مرحوم حجج اسلام مرحوم فلسفی و مرحوم تربتی، مورد تشویق قرار گرفته، از تجربیات ایشان در فن خطابه، بهره ی کافی و لازم را گرفتند و به این امر خطیر، اهتمام ورزیدند.

از جمله سخنان آن مرحوم این بود که: «این روضه ها و مجالس سوگواری برای مصائب اهل بیت علیهم السلام، خاصّه ابی عبدالله علیه السلام بوده است که منبر و تبلیغ را، به این سبک رایج، تا امروز نگه داشته است و به برکت این روضه و مرثیه خوانی بوده که معارف اسلامی و احکام و عقاید، بیان می شود».

لذا، آن مرحوم علاقه ی عجیبی به روضه خوانی و سوگواری و گریه بر مصائب آل الله علیهم السلام داشتند؛ تا آنجا که کار هر روزه ی ایشان، این شده بود که در خلوت خود، با توجه و حضور قلب، زیارت عاشورا را می خواندند و سپس مصائب ابی عبدالله را به صورت نثر و مقتل خوانی، یا شعر و منظوم می خواندند و بر مصائب آن جناب، اشک ریختند.

آن مرحوم، از باب وظیفه ی هجرت، مسافرت های تبلیغی زیادی در داخل و خارج کشور داشتند و از این طریق، سعی می نمودند محبّت و علاقه مردم را نسبت به اهل بیت علیهم السلام زیاد کنند. بالاخره ایشان پس از یک عمر تبلیغ معارف فقه جعفری ـ علیه السلام ـ و ثناخوانی ابی عبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ در سال ۱۳۷۵، در روز ۱۵ شوال بر اثر بیماری کلیوی، جان به جان آفرین تسلیم کردند و به سوی مولای خود، ابی عبدالله، شتافتند و در کنار بارگاه ملکوتی کریمه ی اهل بیت علیهم السلام در قبرستان شیخان، در بقعه ی مبارکه ی پدرشان به خاک سپرده شدند.

نکته ی قابل توجه اینکه ـ از باب توجه مولا ابی عبدالله الحسین علیه السلام به نوکرانشان ـ آن مرحوم، وقت احتضار، آب طلب کردند و پس از خوردن مقداری آب و سلام به لب تشنه ی ابی عبدالله، علیه السلام، جان به جان آفرین، تسلیم کردند.

شادروان حاج محمد علامه

نامم محمد علی است و نام پدرم احمد. در اواخر سال ۱۳۰۴ شمسی، در خاندانی مذهبی به دنیا آمدم. پدرم خدمت گزار فرهنگ بود و به دین خود بسیار علاقه داشت.

مؤید این امر، آن است که نام پسرانش را از نام خود که نام رسول الله (ص) بود، برگزید، خداوند چهار پسر بدو داد و نام چهار فرزندش، محمود، ابوالقاسم و محمد و مصطفی شد.

من پسر ارشد او بودم، دبستانی که می رفتم، معلم های بسیار متدّینی داشت؛ به طوری که معلم کلاس اول ما که در آن وقت وزارت معارف آن زمان، جشن سال پنجاهم تدریس او را در کلاس برگزار کرد، هر وقت می خواست بچه ها را تنبیه کند، به سر خود می زد و می گفت:

«در قیامت جواب دادن سخت است.»

شاید ده ساله بودم که خفقان ها و محدودیت های رژیم برای مجالس عزای حسینی آغاز شد و برای همین، مجالس و هیئات به طور مخفیانه برگزار می شد. در آن زمان، من عصرها بچه ها را در کوچه جمع می کردم و شعار می دادیم:

مردم! سیاه به بر کنید

شال عزا به سر کنید

حسین به کربلا رسید.

مأموران نیز ما را دنبال می کرد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.