پاورپوینت کامل اگر اصل «تعلیم و تربیت» در مدّاحی جا بیفتد… مصاحبه با حاج غلامرضا سازگار، مدّاح و شاعر اهل بیت(ع) ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اگر اصل «تعلیم و تربیت» در مدّاحی جا بیفتد… مصاحبه با حاج غلامرضا سازگار، مدّاح و شاعر اهل بیت(ع) ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اگر اصل «تعلیم و تربیت» در مدّاحی جا بیفتد… مصاحبه با حاج غلامرضا سازگار، مدّاح و شاعر اهل بیت(ع) ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اگر اصل «تعلیم و تربیت» در مدّاحی جا بیفتد… مصاحبه با حاج غلامرضا سازگار، مدّاح و شاعر اهل بیت(ع) ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

۷

بخش دوّم

غلامرضا سازگار، متولد ۱۳۲۰ ساکن تهران؛…

کمتر کسی حاج غلامرضا را به طرز رسمی و شناسنامه ای می شناسد. از نظر هیأتی ها او شاعر و مدّاح اهل بیت است. شاعری دلسوخته ومدّاحی مردمی امّا فرهیخته. به عبارت دیگر پیش از آن که شاعر یا مدّاح اهل بیت باشد، نغمه پرداز شیفتگی ها و دلدادگی های خویش است به ساحت مقدّس اهل بیت(ع) و از رهگذر این عشق است که از کودکی به مدّاحی می پردازد و سپس شاعری را تجربه می کند و هر بار در طی این مراحل، به عنایتی و کنایتی، روشنی راه خویش را – بروشنی – درمی یابد. شاید خیلی از جوانهای دیروز، سازگار را با «کربلای ما خودش یه کشوره» شناختند. از همان زمان، سازگار در ذهن آنان گل کرد و شکوفا ماند. امّا براستی سازگار که در قیاس با برخی مداحان صاحب شهرت، نه آن صدای قوی و جذاب را دارد و نه برخی جذابیت های عوام پسند عده ای از مداحان جوان امروز را، چرا هنوز با طبع مردم سازگار است و مقبول طبع مردم صاحب نظر؟!

پاسخ به این سؤال و دیگر سؤالات این چنینی را در گفت و گویی صمیمی از او جویا شدیم.

سازگار در این گفت و گو درد دلهایی بسیار داشت و حرفهایی ناگفته؛ او رفع مشکل مدّاحی را در مطالعه و تأمل مداحان می داند که باید به صورت یک «فرهنگ» درآید. جریان «نقد» را برای مدّاحی ضروری می داند و از اساتید فن توقع دارد شعرهای او را نقد کنند… براستی اگر سبک شناسی مدّاحی امروز و نقد شیوه های مدّاحی به عنوان یک ضرورت مطرح شود آنگاه می توان بدرستی چهره ی اصیل امّا غبار گرفته ی مدّاحی بزرگان را در این آینه دید.

سازگار اگر گله ای هم می کند نسبت شخصی خاص نیست از همه به احترام یاد می کند و کاری هم ندارد که مشکلات به گردن کیست او فقط نگران وضع موجود است. در شماره ی پیشین بخشی از صمیمانه ی او را مرور کردیم.

او مدح اهل بیت را معرفی سیره ی اهل بیت می داند و بر این باور است که:

ما هیچ ویژگی اخلاقی و اسلامی را پیدا نمی کنیم، مگر اینکه حدّ اعلای آن در وجود مقدس امام حسین(ع) باشد؛ ابعاد بسیاری از شخصیت امام حسین(ع) در کربلا متجلی شد مثلاً بُعد ایثار و جوان مردی که به دشمن خود هم آب می دهد! نمی گذارد دشمن هم ناامید رود، و ابعاد دیگر مثل ادب، حماسه، عرفان و… هر بعدی که شما فکر می کنید می بینید که بهترین نمونه اش را در کربلا پیدا می کنید آیا این امام حسین با این ویژگی های الهی، و این کربلا – مکتبی که تمام ابعاد سیاسی و انسانی و اخلاقی و الهی را در خود متجلی دارد – درست است که فقط به یک بعد آن تکیه کنیم و ابعاد دیگر آن را رها کنیم؟

در همین یک شب عاشورا نمونه های بسیار نابی از اخلاق و حماسه می توان یافت. به عنوان مثال: حضرت زینب(س) می فرماید که: آمدم در خیمه ی بنی هاشم (این مطلب را کتاب «ثمره الحیاه» نقل می کند) دیدم حضرت علی اکبر به جمع بنی هاشم می گوید که مبادا شما بگذارید ابتدا، انصار به میدان بروند؛ آن وقت عده ای بگویند که اینها دیگران را سپر بلای خود قرار می دهند همان لحظه به سراغ خیمه ی حبیب بن مظاهر و دیگر انصار رفتم؛ دیدم که همین حرف را حبیب هم میزند که: مبادا بگذارید فردا ابتدا، بنی هاشم به میدان بروند، که دیگران بگویند یاران امام حسین(ع) چقدر بی وفا بودند! به همین بُعد را توجه کنید – یعنی سبقت گرفتن برای میدان رفتن – این همان بُعد است از کربلا آموخته شده که رزمندگان از هم، برای رفتن روی مین سبقت می گرفتند، یا به نماز ظهر عاشورای امام و اصحاب شان توجه کنید و می بینید که تمام ایثار، گذشت و فداکاری در آن ظاهر شده است. گویا سعید بن عبداللّه است هنگام نماز امام، در برابر تیرها می ایستد؛ سیزده چوبه ی تیر به بدنش می خورد و به زمین می افتد. امام حسین(ع) سرش را بعد از نماز به دامن می گیرد؛ سعید رو می کند به حضرت که: یابن رسول اللّه! آقا! وظیفه ام را درست انجام دادم؟ آیا در مکتب جانبازی مورد قبول شما شدم؟

و یا نمونه ای دیگر این که، وقتی حبیب بن مظاهر دارد جان می دهد، مسلم بن عوسجه بالای سرش می آید؛ می گوید: من می دانم چند دقیقه ی دیگر به تو ملحق می شوم ولی همین دو سه دقیقه اگر وصیتی داری بگو… او هم با انگشت اشاره می کند به امام حسین و می گوید که همین چند دقیقه هم از یاری مولایش دست برندارد می بینید که این ابعاد، چقدر سازندگی دارد! یعنی چه ثروتی داریم. ان شاءاللّه آقایان مدّاح به این ابعاد توجه داشته باشند بدانند که تنها یکی از این ثروت ها عواطف انسانی است؛ بُعد عاطفی، آخر کار است گل می کاریم، میوه را می کاریم، آخر کارها، آب دادن است چرا که میوه ها بدون آب از بین می رود. اول باید تمام مطالب اخلاقی، انسانی، حماسی و عبادی کربلا را در نظر بگیریم و مطرح کنیم بعد با اشک به این گلها آب دهیم تا زنده و شاداب بمانند. این وظیفه ی سنگین ما مدّاحان است. این بار به دوش ما مدّاح ها است. ما در سایه ی مودّت نسبت به اهل بیت باید در نظر داشته باشیم که کوهی از وظایف به روی دوش ماست نباید از توجه به ابعاد مهم حادثه ی کربلا غافل باشیم و فقط از بعد عاطفی – یعنی گریه و اشک – مجلس را بگردانیم اینطور نباشد که چون خوشمان می آید مردم پای منبرمان گریه کنند و بگویند که فلانی خیلی گریه از ما گرفت ما هم به همین یک بعد بپردازیم و از ابعاد دیگر مثل بُعد حماسی آن غافل شویم.

خیمه: خود شما الآن در کنار مدّاحی، جلسه ی آموزشی در تهران دارید. برای رفع این مشکل و ایجاد این فرهنگ که تعریف کردید، تا چه اندازه تلاش کرده اید و تا چه اندازه موفق بودیده اید؟

– من به اندازه ای که با دوستان مدّاح تماس دارم، تلاش می کنم. هم در جلسه ای که جمعه ها در منزل برقرار است، و هم شنبه شبها در جلسه ی مجمع الذاکرین – که البته بیشتر جنبه ی توسل دارد – امّا در منزل که جلسه ی آموزش مدّاحی است خیلی نتیجه گرفته ام. البته باید در نظر داشت که تهران شهری بزرگ است. چهار، پنج هزار هیأت دارد. روز عاشورا کنار هر هیأت، دو جوان نوحه می خواند؛ شما حساب کنید نزدیک به ده هزار نوحه خوان است اینها همه که نمی روند استاد ببینند شاید در طول سال هم خیلی از اینها مدّاحی نکنند شب یا روز عاشورا می آیند یک نوحه ی زنجیرزنی یا سینه زنی بخوانند… بنابراین امکان دسترسی به آنان وجود ندارد. مسأله ی دیگر که بسیار مهم است این که در این کار قوه ی اجرایی وجود ندارد ما – بنده و امثال بنده – تلاش می کنیم، ولی اگر یک قوه ی اجرایی وجود داشت، که اگر کسی روضه ی دروغ خواند، روضه ی باطل خواند، تخدیرکننده خواند که شأن ائمه نبود، دادگاهی باشد که او را بخواهد به او تذکر دهد یا او را ادب کند؛ نمی دانم این کار به صلاح است یا خیر ولی با این کار، خیلی از مسایل حل می شود. لااقل همه دنبال مطالعه می رفتند.

خیمه: اصطلاح «گرفتن مجلس» یعنی چه؟

بعضی از مداحان می گویند که ما برای امام حسین(ع) می خوانیم چشممان را هم می بندیم؛ مجلس می خواهد بگیرد می خواهد نگیرد؛ مردم می خواهند گریه کنند یا… نه! باید به اصل «توجه مردم» دقت داشت؛ به تعبیری «گرفتن» خوب است. معنی گرفتن این است که مجلس، خوب جا افتاده، خوب هم مردم گریه کردند؛ یعنی گُل کرد. امّا گاهی از اوقات با این گُل کردن، هم مجلس می گیرد، هم دل امام زمان(ع) می گیرد! این «گرفتن» اصلاً خوب نیست. نکته ی بسیار مهم، نیّت مدّاح است. منِ مدّاح، در گرفتنِ مجلس، نباید قصدم خودنمایی باشد که کار خودم بگیرد! بعضی آقایان صدایشان که می گیرد، می گویند یا امام حسین(ع) آبروی ما را حفظ کن! نمی گوید: آبروی مجلست را حفظ کن! دیگر این که – خدای نخواسته – زمین زدن کسی هم نباشد. یعنی منِ مدّاح، بخواهم طوری بخوانم که مدّاحیِ آقای فلانی که قبل از من خوانده تحت الشعاع قرار گیرد، یا کاری کنم که آقای فلانی که قرار است که بعد از من بخواند، نتواند اجرای خوبی داشته باشد! اگر این رفتار از کسی – به عنوان مدّاح – سر بزند، دیگر نیّت او را نمی توان مدّاحی اهل بیت دانست. این رفتار، غیر الهی است؛ این رفتار مصداق بارزی از همان سخن آقای عجمی است که در مصاحبه با نشریه ی شما اظهار داشتند. البته شاید بعضی از مداحان حرف ایشان را نپسندند ولی من می پسندم. این یک واقعیت است که شیطان گاهی از راه نماز هم سراغ انسان می آید. کسی از حرف ایشان ناراحت نشود. ابلیس به من نمی گوید عرق بخور، ابلیس می گوید اگر این دروغ را در مدّاحی بگویی، مجلست خوب می گیرد!

خیمه: به نظر شما در «مدّاحی» توجه به رضایت اهل بیت مهم است یا سلیقه ی مردم؟!

پاسخ شما شاید دراین کلام مرحوم فلسفی – رحمهاللّه علیه – باشد؛ ایشان می فرمود: منبر خوب آن منبری است که خدا از آن راضی باشد، خودم هم از آن راضی باشم، مردم هم از آن راضی باشند.

خیمه: پس سلیقه ی مردم مهم است؟

بله، سلیقه ی مردم مهم است چون این مردم به عنوان مخاطب، حق دارند.

خیمه: ولی شرط اصلی نیست؟

– بله. شرط اصلی، رضایت خداست. در صورتی رضایت مردم قابل توجه است که رضای خدا پایمال نشود.

خیمه: دیده شده که بعضی از مدّاحان بین آن شیوه ای که در برابر جوانها می خوانند با شیوه ای که، مثلاً جلوی یک عالم، می خوانند از نظر محتوایی و فنّی تمایز و تفاوت قائل شده اند. ارزیابی شما در این باره چیست؟

– من به یکی از آقایان مداحان گفتم چرا این سبک نوحه را خواندی، این سبک فلان ترانه است! گفت: حاج آقا چه کنیم؟ مردم به ما می گویند اینطور می خواهیم! گفتم: این که مردم از شما خواستند آیا امام حسین(ع) هم خواسته؟!

سؤال شما را این گونه جواب دهم که: یک مدّاح باید اهل بیت را در مجلس «ناظر» بداند چون عقیده مان این است که: «اشهد انّک تَسمعُ کلامی و تَشهدُ مَقامی» اینها می دانند که چه می کنیم، اگر نفهمند که با من فرقی ندارند! حتّی افراد عادی – در مقایسه با ائمه ی اطهار – مثل «رجبعلی خیاط» خیلی از چیزهایی را که دیگران بظاهر نمی بینند، ایشان می دیده اند چطور می شود که امام نبیند؟ چطور می شود ائمه خبر نداشته باشند؟ بنده عقیده ام این است که اگر با وجود هزار فرسنگ فاصله، رو به کربلا کنی و بگویی «السلام علیک یا اباعبداللّه…» امام حسین(ع) می شنود. در مجلس اهل بیت هم بر این باور باشیم که در محضر آقا امام زمان هستیم. به عنوان مثال اگر شخصیت بزرگی – مثل رهبر انقلاب – بطور اتفاقی وارد مجلس ما شدند، چطور مواظبیم که مجلس خوبی تحویل دهیم و غلط نخوانیم و… همیشه این احساس رعایت و دقت نظر را داشته باشیم. البته رضایت مردم هم باید در نظر گرفته شود، امّا نه به شیوه ی خطیب مجلس یزید! که خدای نکرده ما هم مصداق این سخن شویم که: «ویلک ایّها الخاطِب اِشْتریْتَ مرضاهِ المخلوقِ لِسَخَطِ الخالق؟».

خیمه: کدام یک از شعرهایتان را بیشتر دوست دارید و در خلوت خودتان آن را زمزمه می کنید؟

– مثنوی که در مدح و رثای حضرت صدیقه ی طاهره است؛ با دویست و پنجاه بیت:

ای بهشت قرب احمد فاطمه

لیلهالقدر محمّد فاطمه

ای خدا مشتاق یارب یاربت

ای سلام انبیا بر زینبت…

ابیاتی از این مثنوی را که خیلی دوست دارم گاهی اوقات زمزمه می کنم؛ آن وقتی هم که آن را می سرودم به فکر تحسین دیگران نبودم؛ در این فکر بودم که دارم در فضای عنایت آن حضرت، سِیر می کنم مثلاً:

از شب میلاد تا آخر نفس

مصطفی یک دست را بوسید و بس

آن هم ای دست خدا دست بود

ای بر آن دست و بر آن لبها درود!

وحی، بی ایثار تو کامل نشد

«هل اتی» بی نام تو نازل نشد

ای سه شب بی قوت و از قوت تو سیر

هم یتیم و هم اسیر و هم فقیر

و گاهی هم این ابیات را – که راجع به امام حسین(ع) است – زمزمه می کنم؛ شاید خیلی شعریّت نداشته باشد! ولی برایم دلنشین است:

گرد حرم دویده ام، صفا و مروه دیده ام

هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود!

خیمه: از «نخل میثم» بگویید، چطور شد که پس از مدتها به فکر چاپ اشعارتان افتادید؟ آیا تمامی آثار گذشته ی شما در این مجموعه آمده است.

– من قصد نداشتم اشعارم را چاپ کنم، چون می دانستم که هر شاعری باید شعرش را در انجمن های ادبی مطرح کند تا نقد شود و به تعبیری سیلی بخورد. امّا من – همان طور که در مقدمه ی کتاب هم نوشته ام – نتوانستم وقت بگذارم و تمام اشعار خود را تصحیح و بررسی کنم یا در انجمن های ادبی مطرح نمایم، از طرفی دلم هم نمی آمد که در قبال آن بی تفاوت باشم، بالاخره در این اشعار، اشعار مورد توجه هم وجود دارد؛ به این دلیل مجبور شدم که آنها را چاپ کنم. درست است که اگر آن اشعار نقد و بررسی می شد، بهتر بود؛ از طرف دیگر دغدغه داشتم که اگر عمرم کفاف ندهد… نکته ی دیگر این که شعرای زیادی را می شناسم که آثارشان پس از مرگشان مفقود شده، چون قبلاً آثارشان چاپ نشده بود! شاعری می شناسم که قصیده های بلند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.