پاورپوینت کامل دختران سکوت ۲۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دختران سکوت ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دختران سکوت ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دختران سکوت ۲۸ اسلاید در PowerPoint :
۳۴
به بهانه هفته اول مهرماه هفته ناشنوایان
من از صداها گذشتم
روشنی را رها کردم
رؤیای کلید از دستم افتاد
کناره راه زمان دراز کشیدم
ستاره ها در سردی رگ هایم لرزیدند
خاک تپید
هوا موجی زد
علف ها ریزش رؤیا را در چشمانم شنیدند:
میان دو دست تمنایم روئیدی
در من تراویدی
آهنگ تاریک اندامت را شنیدم
«نه صدایم
و نه روشنی
طنین تنهایی تو هستم
طنین تاریکی تو هستم »
سکوتم را شنیدی:
«بسان نسیمی از روی خودم بر خواهم خاست،
درها را خواهم گشود،
در شب جاویدان خواهم وزید .» ×
از میان هیاهوی شهر باید می گذشتم; از میان نفس های پرصدای آدم ها و فریاد آنهایی که فقط قدرتشان در بلندای صدایشان
خلاصه می شد .
کوچه ها پر از همهمه های بیهوده و خیابان ها پر از صداهای جورواجور بود . زوزه ماشین ها امان نمی داد مگر به اشاره یک دایره
سرخ رنگ، که اگرچه حرف نمی زد ولی بسیاری حرفش را می شنیدند و حرف اول و آخر را او می زد .
ساعتی گذشت تا به مقصد رسیدم . در آستانه پله هایی که به سمت خلوت می رفت، به رسم احترام از خانمی که حرف هایم را از
پشت شیشه می شنید راه را پرسیدم . با انگشت به سمت طبقات بالا اشاره کرد .
از اولین طبقه که گذشتم، سر و صدا هم کمتر شد . شاید با کمی تاخیر رسیده بودم . مقابل درب طبقه سوم که ایستادم، یکی از
مددکاران به استقبالم آمد . قرار بود گفت وگویی با بچه هایی که می گفتند اما نمی شنیدند و شاید هم نمی گفتند ولی می شنیدند
داشته باشم . به یکی از کلاس ها راهنمایی شدم . و بعد با اشاره مربیان، از هر گروه، کسی به نمایندگی آمد . و دو مربی که باید به
جای زبان و گوش من و همصحبت هایم انجام وظیفه کنند .
بچه های این مرکز همه دخترانی بودند که از نعمت شنوایی محروم بودند . کسانی که سال ها حرف های دیگران دیده بودند ولی
حسرت شنیدن یک واژه را به دل داشتند .
این جا، کلبه سکوت بود و این ها هم پاورپوینت کامل دختران سکوت ۲۸ اسلاید در PowerPoint .
شاید ارزش دست ها در اینجا بیش تر نمایان می شد، جایی که حرکت دست هم کار زبان را می کرد و هم وظیفه خودش را در جلوه
دادن به تابلوهای معرق، لباس های دوخته شده، گلبرگ های رنگارنگ، گل های چینی و آدمک های روی ژاکت های بافتنی انجام
می داد .
اینجا صحبت همه آرزوی صحبت بود و حرف همه رؤیای حرف زدن .
شهناز کمیجانی، دختر ۳۴ ساله ای که از سن ۲ سالگی شنوایی خود را از دست داده بود . خانم قهرمانی مربی وی معتقد بود که
استعداد عجیبی دارد و می تواند در حد یک مربی خوب به دیگران بافندگی و گلسازی بیاموزد، وی که فرزند شهید بود و آن قدر
شهادت پدرش اهمیت داشت که اگر در بین صحبت هایمان از «مرگ » پدرش می گفتیم، با اشاره دست تصحیح می کرد: «مرگ نه،
شهادت »
چقدر برایم غریب بود که خیلی از ماها که هر روز با واژه ها بازی می کنیم بار ارزشی آن ها را نمی فهمیم . اینجا هرکس اگر کلمه ای
را می فهمید ، با تمام وجود آن را می فهمید . در واقع کلمات در این محیط جایگاه واقعی خود را دارند .
شهناز از کمبود نعمت شنوایی و از این که حتی نمی تواند صدای زنگ در را بشنود شکایت می کرد . او از مادر و خواهرش به خاطر
آن که کمتر با او حرف می زدند گله داشت .
زهرا رئیس علی اکبری مددجویی دیگری بود که ۲۲ سال سن داشت و از بدو تولد ناشنوا بود . او هیچ تجربه ای از شنیدن نداشت .
معرق کار بود و تنها آرزویش این بود که فقط به اندازه فهمیدن حرف های دیگران بشنود . شاید اگر زهرا تجربه ای از شنیدن داشت
هرگز آرزو نمی کرد ای کاش جای ما می بود و حرف هایی را می شنید که اصلا با معیارهایش نمی خواند . او پس از سال ها محرومیت
از شنیدن،
اکنون قدر و ارزش داشته هایش را می دانست .
زهرا چنان که مربیانش می گفتند، حتی از زواید چوب های کارگاه معرق استفاده و آثار زیبایی خلق می کرد . درست مثل حرف
زدنش که اگرچه بریده بریده بود و نامفهوم اما دنیایی بود از معنا .
اگرچه درونش همیشه پر زهیاهوست
مانده برایش پرده لیک صورت خاموش
روزی اگر بشکند سکوت پر از حرف
بام و در این سرای می رود از هوش ×
در بین بچه هایی که برای گفت وگو آمده بودند، لیلا حضرتی عینی ۲۲ ساله تنها کسی بود که نمی شنید اما به خوبی سخن
می گفت . او بیش از بقیه قدر شنوایی را می دانست .
لیلا به علت یک بیماری
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 