پاورپوینت کامل مرثیه ی بی حاصل ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرثیه ی بی حاصل ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرثیه ی بی حاصل ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مرثیه ی بی حاصل ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

گشته در رویش نگاهم محو

مانده در چشمم نگاهش مات

باز هم او را توانم دید؟

آه! کی دیگر؟ کجا؟ هیهات!

وقتی خبر آن قدر ناگهانی است که غافلگیرت می کند؟ گیج می شوی، لحظه ای چشم هایت تار می بیند و حافظه ات دستت را
می گیرد و تصویری را به تو نشان می دهد: اولین دیدار و آشنایی . در اتاقی در انجمن سینمای جوان . تو این طرف میز نشسته ای
در نقش معلم و او روی صندلی چوبی آن سو: هنرجو . نامش را می پرسی و با لبخندی شیرین می گوید: «عباس عبیری » فروتنی اش
زود بر دلت می نشیند و کم کم متوجه می شوی فاضلی در برابرت نشسته، صاحب تالیفاتی چند و محقق که عمری در حوزه کاویده
و اندوخته . کسی اکنون شور هنر را با تواضع آمیخته است . در پایان دوره، به عنوان برترین هنرجو معرفی می شود و «خسته
نباشید» تلاش او حضور در جشن و جشنواره سراسری سینمای جوان است . در روزهای آغازین فروردین در کنار خیل هنرجویان
جوان از سراسر کشور با او همسفر می شوی . با هم از آرزوها و اهداف می گویید . در چشم های او عزم و نشاطی می بینی که
می خواهد میان دین و هنر پلی بزند . از دشواری ها و نگرانی ها و تجربه ها می گویید، اما عمر سفر کوتاه است .

تصویر در ذهنت می شود و آن گاه او را در خانه ی هنر – کارگاه فیلمنامه می بینی . تک و توک موهای سفیدش را می بینی و تازه
می فهمی که این چند سال چه سرد و سنگین بر او گذشته است . وقتی از سوژه ی فیلمنامه ی «معرکه » می گوید، حکایت تلخ
آن هایی که به نون دین چسبیده اند . تشویقش می کنی که حتما آن را بنویسد . پس از چند ماه اثری مواجه می شوی که خبر از
ظهور و بلوغ هنرمندی دردمند می دهد .

او را تشویق می کنی تا آن را به حوزه ی هنری بسپارد تا راهی برای تولید یا چایش بیابند اما در فضای سیاست زده و هیجان زده ی
آن روزها او حلم و سکوت پیشه می کند .

وقتی برایت از طرح و اندیشه هایش می گوید، از پیدا کردن راهی برای آشنایی و آشتی حوزه و موسیقی، از طرح مباحث هنری در
درس خارج حوزه; می توانی افق دید او را تا حدودی حدس بزنی، اما توچه می دانی میان آن افق والا و آنچه که در هزار توی تقدیر
داشت رقم می خورد، چه نسبت و رابطه ای وجود داشت . فلاخن تقدیر و بی مهری و یاران چه زود حلقه ی انس و تلاش را متلاشی
کرد .

او را کمتر می دیدی، ولی وقتی می دیدی وبرایت سخن می گفت، گمان می کردی این همه تلخ اندیشی ریشه در واقعیت ندارد