پاورپوینت کامل باور کنیم آن جا نمایشگاه کتاب بود! ۱۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل باور کنیم آن جا نمایشگاه کتاب بود! ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل باور کنیم آن جا نمایشگاه کتاب بود! ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل باور کنیم آن جا نمایشگاه کتاب بود! ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۳۹

بوق ممتد ماشین ها، چرت صبحگاهی ات را پاره می کند و چشم که باز می کنی، صف طولانی
ماشین ها را می بینی که در ترافیک، منتظر هستند. ساعت حدود ۹:۳۰ صبح جمعه است
وباران هم، نم نمک روی شانه های عابران می زند و طراوت خاصی به خیابان های مملو از
جمعیت تهران می دهد.

چشم که می چرخانی و دوباره ردیف ماشین ها را می بینی، ناخودآگاه یاد خبری می افتی
که چند روز پیش توی اخبار گفت. درباره صف چندکیلومتری مردم که برای گرفتن کارت ملی
خودشان صف کشیده بودند.

بعد از نیم ساعت که به نمایشگاه می رسی، اولین استقبال کننده از گروه شما، جوان
شیک پوش و مرتبی است که قبض را تحویلت می دهد و مبلغی می گیرد تا ماشین به داخل
نمایشگاه وارد شود.

شاید ربطی نداشته باشد ولی چندی پیش، توی رسانه ها اعلام شد که در یکی از کشورهای
اروپایی، حتی برای کشیدن سیگار، به خاطر آلودگی هوا، مالیات دریافت می شود.

آن چه قبل از سالن های کتاب جلب توجه می کند، تغییر و تحول فاحشی هست که در فرهنگ
ظاهری (پوشش) به وجود آمده است. نگاه که می کنی، تیپ های عجیب و غریبی می بینی که
دقیقاً از غرب الگوبرداری شده است.

آقاپسری را می بینی که یک گردنبند زنجیر طلا (شاید هم طلا نباشد، ولی به رنگ طلاست)
در گردن و یک پیراهن نیم تنه با عکس ابی و داریوش و مایکل جکسون و … . یک شلوار
دوازده جیب بعضی ها آن قدر تنگ که راه رفتن را برایش سخت می کند و بعضی ها آن قدر
گشاد که دو نفر دیگر هم می توانند در آن جا بگیرند. با یک تسبیح دانه درشت در دست و
… الی ماشاءالله که اگر شغل اکثریت آن ها را بپرسی، مطمئناً شغل آزاد دارند
(لطفاً بیکاری را هم جزو شغل آزاد حساب کنید).

خانم ها هم که اسپورت های عجیب و غریب به پا کرده و بدون جوراب، با شلوارهایی که
حداقل یک وجب با کفش فاصله دارد و وضعیت لباس ها هم که … بعضی آن قدر شبیه
کارگرهایی هستند که آماده اند تا گل لگد کنند.

و بعضی ها در صورت هایشان رنگین کمان پودر و کرم (یا همان کلکسیون) تشکیل داده اند
و البته آن قدر زرنگ هستند که همیشه چترشان همراهشان است و نمی گذارند که مبادا
بارانی به صورتشان بخورد و زحمت چندساعته آن ها را به هم بزند. راستی اگر چنین
اتفاقی بیفتد و بارانی به صورت آن ها بزند، خیلی جالب می شود! دقیقاً مثل کاغذهای
تهذیب و کاغذ های ابروباد می شود که رنگ ها را در آن پاشیده اند.

همه این ها در کشوری است به نام ایران و قرار است که نسل سوم انقلاب وامدار اسلام و
دین