پاورپوینت کامل مجروح یا مستم؟! ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مجروح یا مستم؟! ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مجروح یا مستم؟! ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مجروح یا مستم؟! ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۹

لشگرمان. سرم را گذاشتم روی سنگ قبرش و شروع کردم به گریه کردن و درددل:

«خوش به حالتون. رفتین و این روز را ندیدین. حالا توی بهشت دارین صفا می کنین و ما
این جا توی این جامعه خراب شده، داریم دق می کنیم. کاش پا می شدی و می دیدی وضع
لباس و حجاب جوونای ما چه جوری شده. کاش می دیدی دیش های ماهواره چه قدر روی
پشت بوما پخشه. کاش می دیدی چه صحنه ها و چه فیلم و نوارهایی به اسم مجوز ارشاد، تو
دست جوونای ما می چرخه. کاش می دیدی سالی چندصدمیلیون توی این مملکت خرج ساز و آواز
می کنن. یا به اسم فرهنگ و هنر، رقاصه وارد می کنن و توی جشنا بهشون جایزه می دن.
به خدا خیلی از جوونا و مردامون بی غیرت شدن، دخترا بی حیا شدن. کاش می دیدی این
دخترا با وضع افتضاحشون چه جوری دین جوون های مردمو می دزدن و چه پارتی هایی تو
شهرها برپا می شه، مسئولا هم یا هیچ کاری نمی کنن یا ازشون کاری برنمی یاد…»

توی حال و هوای خودم بود که از خیابون کنار گلزار، صدای بلند و گوش خراش یک آهنگ
تند به گوشم خورد. نوار گذاشته بودند آن هم با صدای بلند … دندان هامو به هم فشار
دادم و بلند شدم دیدم، که یک ۲۰۶ است که چهارتا جوان تویش نشسته اند و توی خیابان
ویراژ می دهند، دیگر نتواستم تحمل کنم، داد و فریادکنان به سمتشان دویدم: «ای
بی دینا، نامسلمونا، بی حیاها، برید توی خونه تان هر غلطی می خواهید بکنید، آخر از
شهدا خجالت نمی کشید… »

دو سه متری ماشین رسیده بودم که چشمم به جوان های سرنشین ماشین افتاد:

وای خدای من … با هر ضرباهنگ موسیقی آتش از بلندگوها و ضبط ماشین شعله می کشید؛
آن قدر شعله آتش زیاد بود که سروصورت و سینه جوان ها آتش گرفته بود و خلاصه از
ماشین، آتش زبانه می کشید اما جوان هایی که توی ماشین بودند، انگار نه انگار که
آتشی وجود دارد به من نگاه می کردند و می خندیدند. از دیدن این صحنه،