پاورپوینت کامل قدر آدم ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قدر آدم ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قدر آدم ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قدر آدم ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
۴۰
– کاش می شد در قدری مسلم به استغاثه پناه برد و نه استعاره . در میان فصل های آسمانی محبوب فصلی است که از بهار سبزتر است و از تابستان گرم تر . از پاییز زردتر و از زمستان صاف تر، ولی
بهار نیست، تابستان نیست، پاییز نیست و زمستان هم . فصلی است خارج از دایره ی فصول زمینی که قدر و منزلتی بس بالاتر دارد
و آسمان را اسباب فخر است . فصلی است به نهایت شکوه که گرمایش حضور فرشته خویان است و زیبای اش جلوه ی آسمانی معبود
که میدان نوری گشته است در قلب ظلمانی سپهر – آسمان جای به هر که خواهد می فروشد، در فصول زمین برای اثبات خود، ولی
هنگامه ی این فصل که داخل می شود، پرقدرت بر سریر سلطنت آبی خود تکیه می زند و آن را به نیازی نمی فروشد برای اثبات
شیدایی خود، که می خواهد این فصل را او نیز بخواند دوبار هم چون ملائک مقرب درگاه، به وقت طلوع و به وقت غروب که هر دو
آفریده ی آفریدگاری ست قهار و این است که در شبی تاریک، اسباب افتخار آسمانی پرعظمت می شود . آسمان به راستی خدای این
فصل را می شناسد که او خود در تقرب ایزد است، می داند که این فصل خداوند کریمی دارد سراسر نور که نور اقدسش تجلی حضور
حق است، در محضر آدم به معراج رسیده و تقدسش ماهیت پاک این فصل است که قدر و منزلتی عظیم دارد، عظیم تر از بیکران
هفت آسمان . خداوند قدیمی دارد این فصل که عشقش از محدوده ی عقل هر حادثی خارج است و از دایره ی کمالات بشری برون،
خداوند خالق مخلوقات که واحد است و جز او دیگری نیست و حال آسمان می پرسد که فصلی این چنین سبز و گرم، زرد و بارانی و
سپیده و برفی را چه می شود گفت، در زمینی به اندازه ی شعور بشریت و در کره ای خاکی واقع در منظومه ی خورشیدی آری، باید
پرسید از کسی که چیست این فصل که میعادگاهش در آسمان است و در آسمان به وعده وفا کنند که آسمان می داند راه خانه ی
محبوب را .
در میان مخلوقات خداوندی جانداری است که اشرف مخلوقات است و بلندمرتبه در هنگامه ی طلوع عمر به پایان راه می نگرد .
بشری است که دو پای خاکی برزمین گرد در چرخش دارد و اگر فطرت خود ساخته اش رخصت دهد، سربالا می گیرد و خارج از
حلقه ی بهایم و طیور خود را به سوی عرش بی نهایت می کشاند و مخلوقی است تمام پاک آن لحظه که از هم نوع زاده می شود و
خدایش او را جانی می بخشد پربها و او جان را عزیز می دارد که امانت است و آری خداوند امانت در سرزمینی دور از میعادگاه
می گستراند و آن را محکمه ی بلی و خیر می گرداند، او را به میدان عمل می کشاند و خود قاضی می شود در همین نزدیکی،
نزدیک تر از خون به قلب و این گونه است که دوستی می گوید آدمی عشق آغاز می کند . عشقی که در بند بشریت خواه راه کمال را
می پوید خواه راه زوال را که اگر به کمال رسد، به واقع اشرف مخلوقات است و در بالاترین مراتب منزل می گزیند و اگرنه به عمق
چاهی عمیق گرفتار می آید و آن دیگر چاهی نیست که منیژه ای را به دیدار بیژنی فراخواند . کسی نیست آن جا و تنهایی در عمق
سیاه چاه، تقدیر محتوم او می شود که گریزی نیست مگر عدم که خود چاهی دیگر است و به دیگر چاه راه دارد .
بنی آدم اگر روزها و شب های سال به شکرگزاری خالق به سجده افتد و به راز و نیاز بپردازند تا شکر عنایت خداوندی به جای آورد
محال است، که این از توان آدمی خارج است . محال است که بتوان شکر نعمت شنیدن آن صوت داودی را به جای آورد که در
شامگاهان از پشت مناره های فیروزه ای وجود به گوش می رسد، از پشت مناره های وجود برخیزد و وعده ی جنت می دهد، مشتاقان
را از سوی خداوند رحمان و دل را می برد به سوی قافله ی شبروان، کاروان شیفتگان . که اگر آدمیزاد را لیاقت شنیدن این صوت
نبود، در خواب نوشین پگاه می ماند و عذاب رکود در نیستی رهایش نمی کرد و چه شکوهی دارد اکنون که می شنود صدای اجابت
فرشته را که از آسمان فصل حوریان برمی خیزد، ولی این آدمیزاد کجاست که جواب گوید صوت دادی را؟ زاده آدم هرجا که باشد
آدمیزاد است و جایگاهش راهی به سوی آن فصل آسمانی دارد و باکی نیست از هجوم وسوسه های شیطانی ابلیس که او محکوم
است به محکومیت یک فرشته ی طرد شده که حال قبای دیو خویی به تن کرده است و به راستی چه می تواند بکند این طرد شده از
بهشت خداوندی و سکنی گزیده در آتش جهل خود که او را توان فریب آدمیزاد نیست، نیرنگ او مکری است که در حلقه ی آن دفن
خواهد شد، آن زمان که این فصل سر رسد .
نغمه ی حجاز، صوت آهنگین تلاوت یک معجزه است که رکن فصلی می شود در کنار مقام رسولی پاک در دیاری متبرک با وجد که
برخاسته از نوای بندگی مخلوق در غاری تاریک، روشنی عطا می کند جمع روحانی رسول را با صاحب جود و احسان، در سجده ی
فرستاده ای از جنس آتش و می خواهد از رسول حضور روحش را و شهادت فرشته، در رسول می خواند به اذن خدایش در شب
مقدس آن فصل روحانی را و خدایش می شنود صوت ملکوتی رسول را که از پشت صخره های سنگی کوه، سبزی اجابت می بخشد
به شهر خفته در جهالت . رسول می خواند معجزه ی مطهر جلیل را به صوت جزیل که همان صوت داودی است که شامگاهی
مبارک به گوش بشر می رسد و این گونه است که از رسول می آموزد، راه عشقبازی را با نامی مقدس در فصل عرفان . عشق آموخته
است و حال به میدان پیکار می رود و پای هم چون شیر بیشه به برهوت شیطان می گذارد که گرم است و شعله های سوزنده اش در
آغاز چون نسیمی فرح بخش مزرعه ی نیرنگ آدمیزاد را شخم می زند، با دستانی از جنس نادانی . ولی آدم نه حیران و نه سرگردان،
بلکه هوشیار به ریسمان بندگی و خلوص چنگ می زند و خود را می رهاند از اسارت ابدی شیطان که زندانیان غالبی است برای
زندانی فریب خورده که دستان پولادینش به سختی از پای آدمیزاد جدا می گردد و حال که شیطان اسیری در دست ندارد، چنان
فریاد خشمی برمی آورد که آسمان به غرش آذرخش پناه می برد .
بنده ای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 