پاورپوینت کامل «شمشیر چوبی کوچک » ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «شمشیر چوبی کوچک » ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «شمشیر چوبی کوچک » ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «شمشیر چوبی کوچک » ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

خورشید آخرین برگ هایش را از روی شانه های زمین جمع می کرد و در تاریکی نخلستانی دوردست فرو می رفت . تصویر دیوارهای
شهر، مانند قلعه ای محکم و گلی به چشم می خورد . سکوتی غریب، نخلستان را فرا گرفت . زن دستش را دراز کرد، تا حصیر کهنه و
سیاه رنگش را از روی پاهای لاغر و استخوانیش جابه جا کند . مردی از روزنه ی دیوار براندام ضعیف و رنجور او می پیچید و
شانه های زن را درهم می کشید .

درب چوبی تا نیمه باز شد و پسربچه ای با اندامی کشیده و لاغر و لباسی سپید و متدین قدم به داخل خانه گذاشت و آهسته به
گوشه ای از اتاق پناه برد . چشمان درستش به بستر زن خیره مانده بود . زن سرش را تاگردن از زمین برداشت، تا از وجود تنها
کودکش مطمئن شود . پسر با صدای ظریف و کودکانه ای پرسید: «او هنوز نیامده است؟ هر شب زودتر از این به دیدنمان می آمد .»
مادرش سرش را دوباره برزمین گذاشت . سینه ی زن با حرکتی سخت بالا و پایین می رفت . نفس هایش به شماره افتاده بود .
قطره ای اشک برگونه ی صورتی رنگ پسرک غلطید .

– شاید فراموش کرده باشد، چه کسی ما را به یاد خواهد داشت؟

بی گمان جمله ای نادرست برزبان رانده بود . دوباره گفت: «امکان ندارد، او مرا همیشه به خاطر داشته است، اگر او نباشد چه کسی
تنورمان را روشن خواهد کرد، اصلا مگر قول نداده بود برایم یک شمشیر چوبی بیاورد؟»

بعد، گویا به یاد چیز آرامش بخشی افتاده باشد، ادامه داد: «به او گفته بودم شمشیرم باید دوسر داشته باشد .»

زن با ناله ای ضعیف دستش را به اطراف دراز می کرد، گویا به دنبال چیزی می گردد . چشمان پسرک به سوی بسترزن روانه شد تا
دنباله ی نگاه مادر را جستجو کند . قدری شیر از شب پیش باقی مانده بود . مشک را برداشت و کافه سفالی را تا نیمه پرکرد و آن
رانزدیک لب های مادر بود و زن تنها جرعه ای از آن نوشید و سپس به سرفه افتاد . او به سختی نفس می کشید . چشمان پسرک پر از
اشک شد . لب های کوچکش از شدت بغض می لرزید .

فکری مثل جرقه از ذهنش گذشت . بی صدا از جا برخاست . در را با تکان کوچکی باز کرد و به راه افتاد . باید خودش به دنبال او
می رفت . نه نامی از او می دانست و نه نشانی، اما چیزی پاهای کوچکش را به رفتن وامی داشت . تکه چوبی دردست گرفته بود . آن
را دنبال خودش بر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.