پاورپوینت کامل با بچه های بنی اسد ۳۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل با بچه های بنی اسد ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل با بچه های بنی اسد ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل با بچه های بنی اسد ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

۱

حسن طاهری

از هنگامی که تن پاره پاره فرزندان فاطمه علیها السلام در کربلا به همت قبیله بنی اسد کفن و دفن گردید. هزاران سال می گذرد;
اما پس از گذشت قرن ها بچه هایی از جنس قبیله نورانی بنی اسد پاره های تن ملت و امت حسین بن علی علیه السلام را پس از
سال ها از زیر خروارها خاک فراموشی، بیرون می آورند و نسل امروز را به گنجینه های ارزشمند و گرانقدر مدفون شده در زیر خاک،
رهنمون می سازند. «حسین کاجی » بسیجی دلسوخته ای است که بسیاری از بسیجیان قم چه در دوران جنگ و چه پس از جنگ با
چهره و صدای گرم و حسینی او آشنایند. او سال هاست که به بچه های تفحص به جست وجو در میان مناطق عملیاتی می پردازد.
بجا بود که با حسین برزگر، عباس عاصمی و محمد قربانی نیز گفت وگو می کردیم. از آن جهت که این عزیزان در منطقه به سر
می بردند، فرصت را غنیمت شمردیم و پای صحبت حسین کاجی نشستیم و از خاطرات تفحص اخیر که در زمستان سال ۷۹ انجام
گرفت، جویا شویم.

نمی دانم از کجا شروع کنم، اما باید بگویم که آغاز و پایان این کار همه اش وابسته به اخلاص و توسل به اهل بیت علیهم السلام است.
قبلا ما تفحص را در مناطق عملیاتی خودمان انجام می دادیم. در مراحل بعدی که در حال حاضر انجام می گیرد، داخل خاک
عراقی با توافقاتی که انجام شده است، انجام می گیرد. این کار از جهتی جالب است، مدت ها با هم جنگیده ایم و حالا می خواهیم
باهم کار کنیم و ارتباط داشته باشیم. اولین بار که در اتوبوس نشسته بودیم، همه از همدیگر روی برمی گرداندند. خوب بچه ها حق
داشتند کنار کسانی نشسته بودند که بهترین دوستانشان را تکه تکه کرده بودند. همه خاطرات داشت زنده می شد و بغض تمام
وجودمان را فرا گرفته بود. یک لحظه به ما الهام شد که باید با همان روحیه بسیجی دوباره در این عرصه وارد شد و بسیجی وار عمل
کرد. چرا که هر کجا بسیجی ماندیم و مانند بسیجی عمل کردیم، پیروز شدیم، همان جا بی اختیار زیارت عاشورا را شروع کردم به
خواندن. به فرازهایی چون «انی سلم لمن سالمکم » که رسیدیم، دیدم همه عراقی ها دارند زمزمه می کنند. آخرهای زیارت یادم
رفت. این وقت بود که به شهدا متوسل شدم و گفتم که آبرویمان را جلوی عراقی ها حفظ کنید. نمی دانم چه طور شد که آخر زیارت
را خواندم و از آن لحظه به متن کامل زیارت را حفظ هستم.

در ایام کار، مایه اصلی فعالیتمان توسل به اهل بیت علیهم السلام بود. روز سوم کار من زیارت نخواندم. دیدم که عراقی ها خودشان
درخواست می کنند. روزهای بعد، سینه زنی هم اضافه شد. تصور کنید سرباز عراقی مشروب خوار، آمده بود کنار بچه های انقلاب و
نشسته بود و برای امام حسین علیه السلام اشک می ریخت و سینه می زد. آن قدر با بچه ها انس گرفته بودند که خودشان به دنبال
شهدای ما می گشتند. حالا ببینید اثر خون شهدا را.

یک روز در محلی ایستاده بودم که نزدیک ۱۵ نفر از بچه ها شهید شده بودند. بغض گلویم را می فشرد. یک عراقی کنارم آمد و
پاهایش را نشانم داد و گفت: حاج حسین این جای تیرها را ببین! کار شماست! اما… بعد دستش را با اشاره به طرف عکس آقا
(مقام معظم رهبری) برد. عکس آقا که چفیه بر دوش دارند، در کنار ماشین ما نصب شده بود. با دست اشاره کرد و با احساس
گفت: یابن الزهرا!

تمام بدنم سرد و مو به تنم سیخ شد. گفتم: تا به حال آقا را دیده ای؟

گفت: نه، فقط یک بار از تلویزیون.

تعجب کردم از اثر خون شهدا و بچه های حضرت امام قدس سره در خاک دشمن، یک روز عراقی ها گفتند: حاج حسین بخوان. من
برایشان این شعر را می خواندم: حیدری ام، حیدری ام، من عاشق سیدعلی ام و عراقی ها هم آن را تکرار می کردند. در این دفعه آخر
اصرار داشتند که به برخی از مناطق خطرناک نرویم. با توجه به این که می دانند ما رزمنده بوده ایم، ولی کمکمان می کنند.

در این که در تفحص چه می گذرد باید بگویم هر روز آن جا عاشوراست. عالم آن جا با عالم شهر خیلی فرق می کند. از هر چه که در
آن جا می گذرد، می شود یک کتاب بنویسیم.

متاسفانه در این زمینه تا به حال کسی کاری انجام نداده است. واقعا تکان دهنده است. یک روز جنازه ای دیدم که لای پتو شهید
شده بود. استخوان های او را شمردم، نزدیک ۲۵۰ تکه استخوان در لای پتو به همراه یک تکه از قرآن جیبی اش را یافتم. متحیر
شدم از این که هنوز این بچه ها با قرآن مانوس اند.

در این دفعه آخر در نقطه ای بودیم در نزدیکی «نهر کتیما» در یک نقطه ای مشغول کار شدیم. وقتی به جنازه بچه ها رسیدیم تعداد
زیادی از لباس های غواصی پیدا شد. بیشتر جست وجو کردیم و متوجه شدیم همه لباس ها در واقع حاوی استخوان های بچه هاست.
ما این جا کجا و غواصی کجا؟ بعد از مدتی فهمیدیم اینها بچه های خط شکن در کربلای پنج بو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.