پاورپوینت کامل محاکمه در دادگاه نظامی بغداد;خاطرات آزاده حبیب الله معصوم ۲۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل محاکمه در دادگاه نظامی بغداد;خاطرات آزاده حبیب الله معصوم ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل محاکمه در دادگاه نظامی بغداد;خاطرات آزاده حبیب الله معصوم ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل محاکمه در دادگاه نظامی بغداد;خاطرات آزاده حبیب الله معصوم ۲۲ اسلاید در PowerPoint :
۳۳
در تیرماه ۱۳۶۸ ما را از کمپ ۱۷ در تکریت انتقال دادند، و این گونه افتخار همراهی و
مصاحبت با سید آزادگان جنگ تحمیلی یعنی حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی را پیدا
کردم.
عراقی ها پس از انتقال بچه های قدیمی از کمپ سیزده در چند مرحله تلاش کردند که باز
جوّ اردوگاه سیزده را به دست بگیرند کاری که هرگز به آن موفق نشدند و اردوگاه سیزده
با هوشیاری به دشمن پاسخ رد داد.
قبل از خاطره اصلی لازم است چند جمله ای از کمپ هفده و شرایط آن بگویم. کمپ هفده
جدیدالتأسیس بود. عراق همه اسرای فعال و کارآمدی را که شناسایی کرده بود به این
اردوگاه آورد تا درصورت تبادل اسرا و چنان چه کار به گروکشی منجر شد، این کمپ را
گروگان نگه دارد و عجیب این که در راه انتقال با این که یک سال از آتش بس گذشته
بود، بدترین و وحشیانه ترین ضرب و شتم ها را نسبت به بچه ها اعمال کردند و حتی
بعضی ها را تا حد مرگ کتک زدند.
وقتی وارد اردوگاه جدید شدیم به ما آب نمی دادند و بچه های اردوگاه تا سرحد مرگ با
تشنگی دست وپنجه نرم می کردند. اصولا قطع آب یکی از برنامه های رایج عراقی ها در
همه اردوگاه ها بود. بعد از آن هم مثل روزهای اول اسارت دائما کابل به دست بین
بچه ها می گشتند و هرکه را می خواستند می زدند.
اردوگاه، حالت انفجاری گرفته بود بچه ها می خواستند مقابله به مثل کنند. یکی از
فرماندهان قدیمی چند روزی جلوی عکس العمل بچه ها را گرفت ولی سرانجام یکی از بچه ها
وقتی بی دلیل کتک خورد به سرباز عراقی حمله برد و او را نقش زمین کرد. بعد از
این کار داخل باش زدند و افسر اردوگاه آمد و به ما گفت: این جا تکریت است و من از
بستگان صدام هستم و همه شما را زنده به گور می کنم.» چند نفر از بچه ها بلند شدند و
گفتند: اتفاقا ما هم به همین دلیل به سرباز شما حمله کردیم؛ یا زندگی عادی مثل همه
اردوگاه ها یا آن قدر به شما حمله می کنیم که ما را زنده به گور کنید. افسر
بی تجربه عراقی تازه فهمید که با چه کسانی طرف است ازاین رو خیلی سریع اردوگاه،
حالت عادی به خود گرفت.
یکی دو ماه که از حضورم در این اردوگاه می گذشت و من اوایل مریضی خود را تجربه
می کردم، یک روز مرا احضار کردند و گفتند: پرونده ای در کمپ سیزده داشته ای و باید
برای محاکمه به بغداد اعزام شوی. یکی دیگر از بچه های اردوگاه هم مثل من احضار و
هردو برای محاکمه راهی بغداد شدیم. ما دو نفر را با چشمان بسته در عقب یک ماشین
مخصوص حمل زندانی به همراه دو سرباز مسلح به بغداد بردند. از صحبت های عراقی ها
فهمیدم که در زندان مخوف ابوغریب هستیم. در ماشین که باز شد، یک نفر با سربازها
صحبت کرد. وقتی از زیر چشم به او نگاه کردم وحشت زده شدم؛ چهره او مانند یک حیوان
درنده بود واقعا خباثت از او می بارید. در همین اثنا یک نفر نزد او آمد و گفت:
قربان! زندانی، ایست قلبی کرد و مرد؛ ماجرای یک مجاهد عراقی بود که او را در استخر
انداخته و سپس شوک الکتریکی به او وصل کرده بودند.
این ها را از برکت آشنایی با زبان عربی متوجه شدم.
وحشت مرا گرفته بود. طبق معمول، به اهل بیت توسلی جستم و همه چیز برعکس شد؛ شجاعتی
خاص در وجودم پدیدار گشت. بعد از کمی صحبت ما را از آن جا به یک پادگان نظامی
بردند، ما دونفر تا صبح در یک سلول به سر بردیم. صبح زود، ما را سوار یک ماشین دیگر
به محل دادگاه نظامی بغداد بردند. به مأمور گف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 