پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن;سری در بی ربطستان ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن;سری در بی ربطستان ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن;سری در بی ربطستان ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شکل دگر خندیدن;سری در بی ربطستان ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

میزگرد(کتاب)

داخلی ـ روز ـ مکانی نامشخص

در وسط یک اتاق کوچک که نور کمی دارد، میزگردی تشکیل شده است. پنج مرد جوان که سر
و وضع نسبتا مرتبی دارند، پشت میز نشسته اند و همهمه آن ها، سر و صدای زیادی را در
فضای اتاق ایجاد کرده است. مرد شماره یک که از همه جوان تر و با انرژی تر است، با
دست، چند ضربه محکم روی میز می کوبد و دیگران را به سکوت دعوت می کند.

مرد شماره یک (عصبانی): آقایان… خواهش می کنم ساکت باشید، وقتمون خیلی کمه، باید
زودتر جلسه را شروع کنیم.

هیچ کدام از حضار به صحبت های مرد شماره یک توجهی نمی کنند و همهمه هم چنان ادامه
دارد. مرد شماره یک این بار ضربه محکم تری روی میز می کوبد، طوری که یک لحظه توجه
همه به او جلب می شود.

مرد شماره یک (عصبانی تر از قبل): آقایان، کم کم دارید حوصله من رو سرمی برید!
ساکت… لطفا! جلسه شروع شده (وقتی حس می کند، نگاه ها همه به او خیره شده و متعجب
است، سعی می کند لحنش را ملایم کند و ادامه می دهد) معذرت می خوام، خشونت مرا
ببخشید، استدعا دارم، نظم جلسه را رعایت کنید! توجه داشته باشید گردهمایی ما خیلی
مهم و جدّیه! (با جذبه می شود): آقا… مساله کتاب و کتاب خوانیه این مملکته!

مرد شماره دو که چاق و هیکلی است و به هنگام حرف زدن نفسش به زور بالا می اید،
درحالی که کتابی را از روی میز برمی دارد و به حضار نشان می دهد، چند تک سرفه خشک
می زند و می گوید: بله! بنده هم تایید می کنم،… کتاب… این گوهر ارزشمند!

مرد شماره سه که صدای لرزانی دارد و در هر جمله به صورت یک تکه کلام چندبار لفظ
همشهری» را تکرار می کند، لیوان آب جلویش را یک سره سر می کشد و شروع به صحبت
می کند: آره همشهری! عقیده منم اینه که سریع تر جلسه را شروع کنیم. چون وقت کمه!
همشهری! وقت خیلی کمه!

تلفن زنگ می زند…

مرد شماره یک (با خونسردی): آقایان! بنده پیشنهاد می کنم، تلفن را قطع کنیم تا
مزاحمت ایجاد نشود، (و به سمت تلفن می رود)

مرد شماره چهار که موهای فرفری دارد، خجالتی است و در هنگام حرف زدن فقط میز را
نگاه می کند. ادامه می دهد: بنده به عنوان شروع بحث از آقایان می خواهم، پیشنهادهای
خود را مطرح کنند تا با یک نتیجه گیری که در پایان صورت می گیرد، بتوانیم گامی نو
در فرهنگ کتاب و کتاب خوانی این مملکت برداریم!

مرد شماره پنج: که مسن ترین فرد حاضر در جلسه است و هرچند دقیقه به صورت غیرارادی
مگسی خیالی را که روی دستش نشسته با دست دیگر می زند، ادامه می دهد: احسنت! آفرین
(یک مگس می زند) فرمودند گامی نو! چه کلمه پرباری (یک مگس می زند) تقاضا می کنم
شروع بفرمایید که بنده دربست حاضرم!

مرد شماره یک: از عنایات دوستان متشکرم! بنده به عنوان اولین پیشنهاد توصیه می کنم
که ابتدا بهتره یک ارزیابی اجمالی روی انتشارات سال گذشته داشته باشیم.

مرد شماره چهار (خجالتی): پیشنهاد خوبیه دوستان من! (کتابی را از روی میز برمی دارد
و به حضار نشان می دهد.) ملاحظه می فرمایید همین کتاب، بعله! برای سال گذشته است.
ببین! تأسف برانگیز است. وزن این کتاب صد گرم هم نیست! آخه این چه وزنیه! اصلا
قابله؟! جلوی گدا هم بگذاری، قهر می کنه! (سعی می کنه زیر چشمی به همه نگاه کند تا
عکس العمل ها را بفهمد.)

مرد شماره یک درحالی که با دست ضرباتی آهسته روی میز می زند، با