پاورپوینت کامل حر ف های مینیاتوری ۱۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حر ف های مینیاتوری ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حر ف های مینیاتوری ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل حر ف های مینیاتوری ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

نامه دوازدهم

بحری ا ست بحر عشق که هیچش کناره نیست

چه بر سر این مردم آمده است؟! از خانه که قدم بیرون می گذارم نگاه های چون برهوت
مردم بر سرم آوار می شود و انگشت های اشاره شان به طرفم نشانه می رود. پچ پچ کشنده
آنان هم چون پژواک غم به گوشم هجوم می برد. مگر چه بر سر من آورده است این عشق؟ ایا
غیر از خوبی ست این عشق؟

ای رها! می خواهم بدانی که تو یکتای عشق من هستی و ما هر دو به سویی می رویم که
یکتا آواز بانوی دریا از آن جا برمی خیزد. سرزمینی که می تواند این غم سکوت را
بشکند جایی است بسیار دور از سرزمین این عاقل نماهای دنیاپرست.

من نماز که می خوانم، عشق می ورزم به خدایی که خالق من است و عاقل نماهای شهرم به
قوه عقل ثابت می کنند که مخلوقی کوچک باید در برابر خالقی بزرگ سر بندگی خم کند که
اگر خم نکند به جبر طبیعت به جریمه ای سنگین محکوم خواهد شد.

من می خواهم هر روز آواز بانوی دریا را عاشقانه بشنوم و عاقل نماهای شهرم می خواهند
سرود عاقلانه ای سردهند و از هر بوم که جایگاهشان است، مرا با کنایه نصیحت کنند.
این ناصحان عاقل نما چه می دانند درد عشق را؟

من در سینه قلبی دارم که در آن خون سرخ جریان دارد و عاقل نماهای شهرم در سینه،
سنگی به ابعاد قلب دارند و در آن، چه می تواند جریان داشته باشد؟

افسوس، هرچه فریاد می زنم راه به جایی نمی برم و سکوت تنها پژواک فریاد من است.

دلم می خواهد از غم این سکوت خلاص شوم زیرا که می ترسم روزی مردی از عصر ماشین از
جایش بلند شود و با فریادش مرا به سوی سرزمین خود بکشاند. زرق و برق دنیای آنان
فریبنده است، می دانی؟

نازنینم! من خدا را دوست دارم، نه برای این که دین من اسلام است. من خدا را دوست
دارم، نه برای این که مسلمانان خدای یکتا را می پرستند. من خدا را دوست می دارم چون
او خدای من است.

از روزی که حرف های من به گوش مردم سرزمینم رسید، سرهایشان را در هم فرو بردند و
نجوا کردن را پیشه خود ساختند و هر لحظه به نشانه ای انگشت اشاره به سوی من دراز
کردند. گاهی احساس می کنم چقدر دورم از این دنیا و گاهی احساس می کنم آن قدر به این
دنیا نزدیکم که به درد خفگی دچار گشته ام.

گاهی احساس می کنم در زمانه ای عاشق شده ام که پر از رنگ و ریا است و من محکوم به
تحمل هستم، و گاهی احساس می کنم این زمانه بهترین دوران برای عاشق شدن است چون
بدی های این عصر به قدری زیاد و آزاردهنده است که حتی ذره ای خوبی نیز می ت