پاورپوینت کامل باغ اینه;کسی از آواز پرندگان لذت نمی برد ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل باغ اینه;کسی از آواز پرندگان لذت نمی برد ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل باغ اینه;کسی از آواز پرندگان لذت نمی برد ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل باغ اینه;کسی از آواز پرندگان لذت نمی برد ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۵

مردگان دیگر فرمان نمی برند

هاینریش بل(Heinrich Boll)

ستوان گفت، باید استراحت کنیم و ما استراحت می کردیم. کنار جنگلی بودیم. خورشید
می درخشید. بهار بود. همه چیز و همه جا آرام بود. و ما می دانستیم که جنگ عن قریب
به پایان می رسد. آن هایی که توتون داشتند، شروع کردند به سیگار پیچیدن، و بقیه مان
سعی کردیم بخوابیم، چون خیلی خسته بودیم. سه روز غذای کافی نخورده بودیم و پاتک های
زیادی هم زده بودیم. سکوت مرگباری حاکم بود. از دوردست صدای آواز پرندگان می آمد.
هوا از لطافت ناب شرجی آکنده بود… .

یهو ستوان بنا کرد به فریاد زدن. فریاد می زد: «هی!» بعد هم عصبانی شد و داد زد:
«هی، شما اونجا!»

و بعد خون به صورتش دوید، و صدایش بلندتر شد: «هوی، شما، اِهِی، شما، با شما هستم!»

بعد دیدیم منظورش که بود. آن بالا، در آن طرف جاده کنار جنگل، کسی نشسته خوابش برده
بود. سربازی ساده، به درختی تکیه داده و خوابش برده بود. لبخندی شیرین بر چهره
کک مکیِ سرباز نقش بسته بود و ما فکر می کردیم ستوان الان است که از کوره در برود،
چون ستوان یکریز فریاد می زد و مرد خوابیده یکریز لبخند تحویلش می داد… .

آن ها که شروع به سیگار کشیدن کرده بودند، حالا دست از این کار کشیدند، و آن هایی
که می خواستند بخوابند، حالا خواب از چشم شان پریده بود، و چند نفر از ما هم لبخند
می زدند. بهاری شیرین و لطیف بود، و ما می دانستیم که جنگ به همین زودی ها تمام
می شود.

یهو دادزدن ستوان قطع شد، از جا جهید، دو قدمی بالای راه جنگلی رفت و خواباند توی
گوش مرد خوابیده.

تازه در این لحظه فهمیدیم که مرد خوابیده مرده بود. بدون اینکه کلمه ای بگوید افتاد
روی زمین و دیگر لبخند نمی زد؛ بر چهره اش پوزخندی ترسناک نقش بسته بود، و ستوان که
رنگش پریده بود، عقب آمد.

به ما ابراز تأسف نکرد، از ما پوزش نخواست، ما هم دل مان به حالش نسوخت. چون ما
دیگر از این آفتاب دل خوشی نداشتیم، هیچ لذتی از این هوای بهاری لطیف، مرطوب و قشنگ
نمی بردیم، و برایمان هیچ فرقی نمی کرد که جنگ تمام می شد یا نمی شد. یهو احساس
کردیم همه مان مرده بودیم، ستوان هم همین طور. چون حالا او هم پوزخند می زد و اصلاً
یونیفورم به تن نداشت… .

خوانش داستان

قول مشهوری است که داستان کوتاه، مانند کوه یخی شناوری است که یک سوم آن بیرون از
آب و دوم سوم آن زیر آب قرار دارد. وظیفه نویسنده بیان بخش بیرونی است. ساده تر
اینکه نویسنده بخش هایی از داستان را می گوید و بخش هایی را نمی گوید، ولی نشان
نویسنده می دهد؛ می کوشیده است علاوه بر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.