پاورپوینت کامل از محرم تا محرم ۳۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از محرم تا محرم ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از محرم تا محرم ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از محرم تا محرم ۳۷ اسلاید در PowerPoint :

۴

محمد بهمنی

اشاره

برخی رویدادها و آدم ها گاهی همیشگی اند و هیچ گاه از یاد نمی روند؛ سال ها پیش،
به دنیا آمده اند، زیسته اند و از دنیا رفته اند؛ ولی هنوز هستند، در میان ما حضور
دارند و بیش از همه کسانی که می بینیم شان و می شناسیم شان، تأثیر گذارند. محرم، از
این نام هاست؛ نامی که اندوه را با غرور، شهادت را با شهامت و صبر را با شکوه،
یک جا به خاطر می آورد.

سال ها پیش، هنگامی که روزها، تکراری و دل گرفته از ستم روزگار می گذشتند، خورشید،
به دین کشی عادت کرده بود و ماه، با اشک های غریبانه مردان دین، شب را سحر می کرد؛
ناگهان از تبار آسمان، مردی براق نشین، با نام زیبای «حسین» (علیه السلام) پا در
رکاب تقدیر نهاده، اسب چموش زمانه را به سویی دیگر کشید و در این مسیر، دیگران را
به یاری طلبید.

او با یاران آسمانی اش به کربلا رسید. راهی دیگر ساخت و روشی دیگر بنیان نهاد. همه،
لباس سرخ شهادت پوشیدند؛ اما این آغاز راه بود. خاندان او را هم به اسارت بردند؛
هرچند کاروان اسیران، به هر دیاری رسیدند، کربلایی دیگر آفریدند.

برخی گمان کردند که راه حسین علیه السلام در عاشورا تمام شد؛ غافل از آن که این
آغاز راه بود و این دفتر، برگی دیگر به نام «اربعین» داشت.

سال ها و قرن ها می گذشت و عاشورا و اربعین؛ زنده نگاه داشته می شد؛ اما روزگار،
این بار خیال دیگری داشت.

۱۷ دی ماه ۵۶ ، درحالی که تنها ۱۷ روز از عاشورای آن سال می گذشت، در قم آتشی
به پا شد، که آخرین قالب های کاخ یخی پهلوی را ذوب کرد.

رژیم پهلوی، از زندان، تبعید و شکنجه، بهره فراوان برده و مخالفان زیادی را از
میدان بیرون کرده بود؛ ولی امام خمینی(ره) با همه فرق داشت. انگار کمر به انهدام
پهلوی بسته بود! چهارده سال تبعید و دوری از وطن، نه تنها او را خاموش نکرد، که
فریاد او را رساتر ساخت.

کاری باید می کردند و چاره ای باید می اندیشیدند؛ کشتن خمینی، کار آسانی بود.
دستگاه ساواک هم تجربه ای بیست ساله در این کار داشت. ولی نه! نمی شد. باید چاره ای
دیگر پیدا می کردند. به دستور هویدا، وزیر بهایی دربار شاه، مقاله ای در روزنامه
اطلاعات به چاپ رسید که خمینی را وابسته به استعمار انگلیس و شوروی معرفی کرده و
شاعرپیشه و شهرت طلب خواند. انتشار این مقاله که با نام مستعار به چاپ رسید، سر
آغازِ قیامی شد که یازده ماه بعد خورشید فتح و پیروزی را بر میهن اسلامی تاباند.

برخی از طلاب، آن شب را تا صبح نخوابیدند. جسارت به ساحت مرجعی فرزانه ، قلبشان را
می فشرد. نگرانی و اضطراب از چشم های همه پیدا بود و سرانجام، کسی زیر لب گفت:

«ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست

عِرض خود می بری زحمت ما می داری»

وضعیت عجیبی بر شهر حاکم بود. ۱۸ دی ماه، درس، منبر و حتّی نماز جماعت تعطیل شد.
مدرسه خان، محل گردهم آیی طلاب بود؛ دسته جمعی به سوی منزل مراجع و روحانیان طراز
اول به راه افتادند تا تکلیفشان را بپرسند. هریک از علما، به گونه ای طلاب را تأیید
کردند. تا پاسی از شب، طلاب، از این خانه به خانه ای دیگر می رفتند. سرانجام شب که
فرا رسید، مسجد اعظم، پذیرای جمعی بود که از جسارت به ساحت عالمی وارسته و شجاع،
دل آزرده بود. پلیس با طلاب درگیر شد و آن ها را پراکنده کرد.

اینک، صبح دوشنبه است و هوا سرد؛ ولی در برابر گرمای عشق به رهبر، هیچ است.
طلبه ها، طبق وعده شب پیش، در مدرسه خان جمع شده اند. کسبه، بازار را تعطیل
کرده اند؛ آن ها نیز آرام و قرار ندارند. سیل جمعیت به راه می افتد؛ ولی هیچ کس
گمان نمی کرد این سیل، تمام آن چه را که مراکز طاغوت تاکنون ساخته ویران خواهد کرد.

طلاب، پیشاپیش جمعیت حرکت می کنند. بازاریان نیز آمده اند. خانم ها هم نتوانسته اند
در خانه آرام بنشینند. نیروهای گارد ایستاده اند، چند ماشین راه را بسته اند.
جمعیت، به راه خود ادامه می دهد. جمعیت، وارد پیاده رو می شوند؛ یکی از نیروهای
پلیس فریاد می زند «سد معبر حرام است» یکی از ساواکی ها که میان جمعیت پنهان شده با
نقشه ای قبلی، سنگی به طرف شیشه بانک پرتاب می کند. فرمانده گارد رِنجرها به عنوان
اعتراض، خطاب به جمعیت می گوید: چرا شیشه بانک را می شکنید؟ حمله آغاز می شود؛
جمعیتی دردمند و آزرده و دژخیمانی مسلح. جمعیت، به سمت کوچه ها عقب نشینی می کند.
تنها وسیله دفاع طلاب در برابر آن همه نیروی ویژه ژاندارمری، سنگ و شاخه خشک درختان
است. صدای شلیک گلوله، خیابان صفائیه قم را میدان جنگ کرده است. غروب سرد دی ماه،
خورشید را شرمسار از خون مردم و طلاب شهید، از آسمان شهر پنهان می کند. برخی
زخمی ها گرفتار می شوند، برخی دیگر، به خانه ها پناه می برند. روی دیوارها با خون
نوشته اند «درود بر خمینی، مقتل شهید». همه به خانه هایشان رفته اند.

۲۹ بهمن، اربعین کربلایی

آغازین روزهای ماه صفر با غمی که بر دل ها سنگینی می کرد، سپری شد. خبر کشتار
وحشیانه قم به هر جا رسید، اوضاع را آشفته کرد. اصفهان، مشهد و نجف آباد تعطیل
شد. اربعین از راه رسید. شهدای ۱۹ دی، به تکلیف عاشورایی خود عمل کرده بودند. زمان
آن بود که اربعین، حماسه ای دیگر بیافریند. روزهای سرد زمستان، یکی پس از دیگری
می گذشت. چهل روز از عاشورای قم طی شد. ۲۹بهمن، اربعین شهیدان طلبه، فرا رسید.
مردمی از جنس صفا و سادگی در اربعین قم ، به سوگ نشسته بودند که خود، شهیدانِ
کربلایی دیگر شدند. در تبریز نیز عزای عمومی اعلام شد. از آغاز صبح، مردم روانه
مسجد شدند؛ اما پلیس با محاصره مسجد، مانع ورود مردم عزادار شد. هر لحظه، جمعیت
بیش تر می شد وحشت، پلیس را به تیر اندازی بی هدف واداشت. صدای ممتد گلوله با فریاد
«زنده باد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.