پاورپوینت کامل پیامبری برای همیشه… ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیامبری برای همیشه… ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیامبری برای همیشه… ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل پیامبری برای همیشه… ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۳۲

دیدار آشنا به منظور آشنایی با فضائل اخلاقی، ستونی را ویژه چهارده معصوم در نظر
گرفته است تا با الهام از الگوی رفتاری امامان معصوم(علیه السلام) جوانان را در نزدیک شدن به
خلق و خوی زیباتر یاری رساند.

در این شماره دلهامان را به مدینه و طوس پر می دهیم و از بندگی پیامبر، حُسن حسن و
مهر رضا خوشه می چنینیم:

روح توحیدی اش…

می خواست همه خداپرست واقعی باشند. غصه شان را می خورد که چرا حواسشان جمع خدا
نیست، اما تذکر می داد:«کسی به غلام و کنیزش نگوید بنده من! غلامی هم به صاحبش
نگوید ارباب و آقای من! شما بگویید یاور من، غلام ها بگویند سرور من. چون همه بنده
خدایند و فقط او رب است».

برای خودش هم امتیازی قائل نبود: «مانند عیسی ستایشم نکنید. من بنده ام. بگویید
عبدالله».

حتی حساس تر و دقیق تر: «وقتی نظری دارید نگویید هر چه خدا و رسولش می گویند،
بگویید هر چه خدا می خواهد».

اینها را زیاد می گفت.

تمیزی اش…

اهل مسواک و عطر و شانه زدن و پیراهن های سفید بود. تمیز و تمیزپوش. مردی ژولیده را
دید و پرسید: مالداری؟ بله، همه جوره. فرمود: چرا نشانه اش در تو نیست؟ خدا دوست
دارد اثر نعمت را در بنده اش ببیند. ژولیدگی و خود را به ژولیدگی زدن را دوست
ندارد. این کارها از شیطان است.

دو لباس چرکین به عایشه داد تا بشویدشان. گفت: این دو را بشوی! لباس، تسبیح خدا را
می گوید، اما وقتی چرکین شود، تسبیحش قطع می شود.

حمد و ستایشش…

بر زبانش ورد خدا بود. «الحمد لله علی هذه النعمه»؛ «الحمد لله علی کل حال.» اولی
را وقتی موضوع خوشحال کنننده ای می شنید و دومی را وقتی ناراحت می شد می گفت.

وقتی هم به چیزهای دوست داشتنی اش می رسید، می گفت: «الحمد لله الذی بنعمته تتم
الصالحات».

هر روز حداقل ۳۶۰مرتبه می گفت: «الحمد لله کثیراً علی کل حال». همیشه ستایشگر بود.

حُسن حسن

حج با پای پیاده

به مدینه رسیده بودند. جعفربن محمد نیز در آن کاروان بود. محضرش آمده و اجازه
گرفتند:

ـ اگر اجازه بفرمایید می خواهیم از این جا را با پای پیاده به مکه برویم.

ـ برای شما به صلاح نیست.

ـ مگر مولای ما حسن بن علی(علیه السلام) ۲۵مرتبه با پای پیاه حج نکرد؟ چطور به ما اجازه
نمی دهید.

ـ او حسن بن علی(علیه السلام) بود. چرا که او با اینکه فرسخ ها راه را پیاده طی می کرد، با
این حال وقت ورود به مکه نشاط داشت، اما اگر شما بخواهید مانند او عمل کنید، حالی
برایتان نمی ماند که ادب را کامل به جا آورید.

بخشش با برکت

ـ حاجتت را بنویس.

نگذاشت حتی یک کلمه حرفی بزند. وقتی نامه را خواند، دوبرابر خواسته اش عطا فرمود.

ـ چه نامه پربرکتی!

ـ «برکتش برای ما بیشتر بود؛ چون ما را اهل نیکی ساخت». بعد هم یادشان داد: «نیکی
آن است که بی خواهش به کسی چیزی دهند، اما بخششِ پس از خواهش، بهای ناچیزی است در
برابر آبروی او که اظهار حاجت کرده است».

احترامِ صاحب روح

غذا می خورد. لقمه ای برای خود، لقمه ای برای او. نجیح جلو آمد و گفت: با اجازه، او
را از شما دور می کنم. مبادا مزاحمتان باشد. امام فرمود: «بگذار باشد؛ من از خدا
حیا می کنم که صاحب روحی در من نظر کند و من چیزی بخورم و به او ندهم».

یاوری نیافتم…

«به خدا سوگند یاوری