پاورپوینت کامل نوستالوژی حسنک کجایی ۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نوستالوژی حسنک کجایی ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نوستالوژی حسنک کجایی ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نوستالوژی حسنک کجایی ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۳

می خواستم متن ادبی بنویسم برای تو؛ از همان متن هایی که این طور شروع می شود: ای معلم عزیز که بر شب های قلبم تابیدی…، و این طور به پایان می رسد: شمع شدی، شعله شدی…؛ همان شعری که از اول ابتدایی یادمان دادند و تا الان هم می خوانیم، اما این بار نخواستم این طور شروع کنم. نخواستم بگویم دستانت آشیانه رنج هاست. چشمانت وسعت مهربانی است. نخواستم تو را توصیف کرده باشم؛ چراکه کلمات خسته بودند از تحمل این تشبیهات تکراری. خواستم از خودت بگویم و از تو گفتن از خودم شروع شد:

از کلاس اول: که گفتی بابا نان داد و من سیر شدم. گفتی بابا آب داد و من تشنه شدم. تو گفتی بابا خوب است و بغل دستی ام گریه کرد، که بابا نداشت و تو او را بغل کردی و گفتی: اگر بابا نیست خدا همیشه هست. از این که سارا انار دارد و… تصمیم کبری را برایم خواندی و من تصمیم گرفتم که نگذارم کتاب هایم زیر باران خیس بشوند.

از کلاس دوم: از حسنک که تنها گاوها و گوسفندها دوستش داشتند و وقتی گرسنه می شدند صدایش می زدند: حسنک کجایی؟! از کلاس سوم که برایم غول شده بود با آن جدول ضربش. من تمام این صفحات را با تو زندگی کردم. تو بودی که گفتی نباید در زندگی، چوپان دروغگو باشم. تو بودی که شعر زاغ و روباه را خواندی و من فهمیدم که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. برایم از دهقان فداکار گفتی. تو به من گفتی که در زندگی تنها خودم نیستم. گاهی آدم باید خودش نباشد تا بقیه باشند. از پتروس گفتی، از انگشتانی که کوچک بودند، اما کاری بزرگ کردند. حالا می فهمم چرا وقتی داستانش را می خواندم انگشتانم بی حس می شد.

شعر انار را برایم خواندی. حالا که بزرگ شده ام هر وقت انار می خورم می خوانم صد دانه یاقوت، دسته به دسته… حالا وقتی تمام تابلوهای مغازه ها را می توانم بخوانم یاد حرف معلم کلاس اولم می افتم که بعد از تمام شدن کتاب گفت: بچه ها حالا می توانید تمام تابلوهای خیابان ها را بخ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.