پاورپوینت کامل تلخ و شیرین در بلندترین شب سال ۲۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تلخ و شیرین در بلندترین شب سال ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تلخ و شیرین در بلندترین شب سال ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تلخ و شیرین در بلندترین شب سال ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

۳۸

یکی از روزهای آخر پاییز پارک

خاله سوسکه همان طور که روی نیمکت نشسته بود، دستش را داخل کیفش کرد تا گوشی همراهش را دربیاورد و یک پیامک برای آقاموشه بفرستد که «کجایی؟ دیر شد.» ولی قبل از این که از گزینهی فهرست، پیام را انتخاب کند، یک شاخه گل سرخ جلوی چشمش ظاهر شد. سرش را که بالا برد، نیش آقا موشه را دید که تا بناگوش باز است. آقا موشه دهان باز کرد که: سلام!

ولی خاله سوسکه مثل سریالهای تلویزیونی به جای جواب سلام، همان جملهی معروف «تا حالا کجا بودی؟» را به زبان آورد. بعد خودش را روی نیمکت سر داد تا آقا موشه هم بنشیند. آقا موشه هم در جواب، همان جملهی معروف «نمیدونی چه ترافیکی بود!» را گفت و باز نیشش باز شد.

چه خبر از مامان جان شکوه؟ حالش خوبه؟ (گلدونه: این مامان شکوه با آن مامان شکوهی که شما میشناسید زمین تا آسمان فرق دارد. اصلاً اهل باج دادن نیست و از داماد سرخانه هم خیلی بدش میاید.)

خاله سوسکه که از آن آدمها (ببخشید سوسکها)ست که فکر میکند جواب هر سؤالی را در جای خود و روشن دادن آخر بیکلاسی است، گفت: راستش عجله دارم، امشب عروسی دوستم؛ طلاست. باید زودتر برم. و باز دستش را فرو برد توی کیفش و این بار یک لیست بلند بالا بیرون آورد و داد دست آقاموشه.

آجیل: پسته، بادام درختی، بادام زمینی، بادام هندی، فندق، نخودچی، برگه، انجیر خشک و…

تخمه: تخمه ژاپنی، تخمه سیاه، تخمه هندوانه، تخمه کدو (از این درشتها)، تخمه کدو (از اون ریزها) و…

میوه: هندوانه، میوه فصل شامل: انار، سیب، پرتقال، نارنگی، لیموشیرین، خیار، کیوی و…

شیرینی: شیرینی تر، شیرینی خشک، گز، سوهان، باقلوا و…

آقاموشه بعد از خواندن لیست رو کرد به خاله سوسکه و گفت: سوسکی جان! این دیگه چیه؟ اسم، فامیل بازی میکردی یا آرزوهاتو نوشتی؟ نقطهچینها یعنی چه؟

خاله سوسکه کمی چپ نگاه کرد و گفت: نقطه چینها را گذاشتم، خودت پر کنی. این لیست خرید پس فرداشبه. یادت نره بخری. آجیل دو قلم دو کیلو، تخمه هر کدام سه کیلو، میوه به مقدار لازم فکر کنم از هر کدام یک جعبه خوب باشه، شیرینی هر کدام پنج کیلو.

آقاموشه با چشمان گرد و دهان باز و دم سیخ، چند لحظه بدون این که حتی پلک بزند، به خاله سوسکه زل زد. بعد که به خودش آمد، گفت: مگه پسفردا شب چه خبره؟

خاله سوسکه دندان قروچهای کرد ولی سعی کرد به اعصابش مسلط باشد. یعنی تو نمیدونی؟

آقاموشه کمی به ذهنش فشار آورد: تولدت؟

خاله سوسکه داغ کرد.

تولدم که هفتهی پیش بود.

آقاموشه ابرویی بالا انداخت.

آها! درست میگی. هیچ یادم نبود که همین چند روز پیش هشتصدونودوپنجهزار تومان پیاده شدم.

آها! یادم آمد. سالگرد ازدواجمونه.

خاله سوسکه دیگر داشت منفجر میشد.

آقا موشه! ما تازه دو ماهه که عقد کردیم.

آقاموشه با دست زد به پیشانی: میبینی؟ حواس که نیست. آدم (ببخشید موش) پنج میلیون بره زیر قرض و یادش بره. خندهدار نیست؟

خاله سوسکه چشمریز کرد. از این عدد و رقمها که منظوری نداری؟

آقاموشه خودش را جمع و جور کرد.

ای بابا! تو هم چقدر حساسی! آخه چه منظوری؟ نگفتی بالاخره چه خبره.

بلندترین شب ساله؛ یلدا.

آقاموشه کمی جا به جا شد.

حالا چرا این قدر زیاد. پدر خدا بیامرز من همیشه یه هندونه میخرید با یک کاسه تخمه، همین. کلی هم خوش میگذشت.

چه بیکلاس! ما توی فامیل آبرو داریم. همهی فامیل جمع میشن که ببینن خانوادهی داماد قراره چه گلی به سر عروس بزنه. تازه یه هدیه کوچولو هم باید بخری.

مثل چی؟

راستش همین دوستم طلا، یه انگشتر خریده یک میلیون و هشتصد. ولی من نمیخوام شما به زحمت بیفتید. نصف این قیمت هم باشه کافیه.

یعنی یه چیزی تو مایههای همون هشتصد و نود و پنج هزار تومان دیگه؟!

خاله سوسکه کمی سرخ شد و باز لبخند زد.

همین چیزهاست که از دوران عقد، خاطرههای شیرین میسازه.

اون وقت فقط من باید خاطرهی شیرین بسازم