پاورپوینت کامل تأملی بر دو نقد پیرامون «دیدگاه فریقین درباره اهل ذکر» ۸۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تأملی بر دو نقد پیرامون «دیدگاه فریقین درباره اهل ذکر» ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تأملی بر دو نقد پیرامون «دیدگاه فریقین درباره اهل ذکر» ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تأملی بر دو نقد پیرامون «دیدگاه فریقین درباره اهل ذکر» ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

۲۷۱

اشاره

در شماره هفتم فصلنامه طلوع، مقاله ای تحت عنوان «نقد و بررسی دیدگاه فریقین درباره
اهل ذکر» به قلم جناب آقای محمدیعقوب بشوی درج شده است وی در چکیده مقاله خود
می نویسد:

«ذکر در لغت، حفظ شیء و خلاف نسیان است. از این جهت مشترک لفظی است و با قرینه
می توان معانی مورد نظر را به دست آورد. اضافه «اهل» به «الذکر» معنای منحصری را
افاده می کند. روایات شیعه «اهل ذکر» را در اهل بیت(ع) منحصر می کنند و در این
زمینه متواتر یا حداقل متظافرند. در منابع اهل سنت درباره اهل ذکر پانزده نظریه
مطرح شده است که آنها را می توان در سه نظریه عمده خلاصه کرد: « اهل کتاب به طور
اعم با اخص»، «اهل قرآن» ،« اهل بیت» روایات اهل سنت به دو گروه تقسیم شده است:
سند گروه اول از صحابه و تابعین است و سند گروه دوم به شخص پیامبر(ص) و اهل بیتش
همچون امام علی(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) می رسد. لذا گروه دوم از حیث سند و
متن قوی تر و صحیح تر به نظر می رسد و با دیدگاه شیعه کاملاً انطباق دارد.»۱

در هر حال نویسنده محترم در این مقاله نتیجه می گیرد که مقصود از اهل الذکر در آیه
«فاسألو اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» منحصراً اهل بیت عصمتند نه علمای یهود و نصارا
و نه دیگران.

در شماره ۹و۸ همین فصلنامه، مقاله دیگری تحت عنوان «نقد مقاله نقد و بررسی دیدگاه
فریقین در باره اهل ذکر» به قلم جناب آقای سیدمحمدجعفر نوری به چاپ رسیده است.۲

در این نقد نویسنده محترم، پس از اشاره به عمده استدلالات نویسنده اصل مقاله
درباره اینکه آیه «فاسألو اهل الذکر…» اختصاص به اهل بیت دارد، مقدمه ای را
درباره نبوت و شرایط نبیّ و اینکه اساس بحث آیه شریفه درباره چیست و علت ارجاع دادن
مشرکان به آنها چه بوده است بیان می دارند و گویا می خواهند چنین نتیجه بگیرند که
تنها عذر و بهانه یا یکی از عذرها و بهانه های مشرکان در ایمان نیاوردنشان به رسول
مکرم این بود که تصور می کردند (و یا سران مشرک برای اینکه موقیعت و جایگاه اجتماعی
و سیاسی شان به خطر نیفتد اینچنین القا می کردند) که پیامبر باید فرشته و موجودی
فرازمینی باشد و مثل محمد«ص» که می خورد و می آشامد و…، نمی تواند واسطه بین خلق
و خالق باشد از طرفی اثبات بطلان این توهّم کار آسانی بود، چون علمای اهل کتاب مورد
وثوق و اعتماد مشرکان بودند و آنان بر اساس آیات متعددی از قرآن پیامبر را به خوبی،
بلکه همانند فرزندان خود می شناختند و می دانستند او پیامبر است. لذا در قبال
مشرکان که آن بهانه و یا عذر را مطرح می ساحتند خداوند متعال به آنها خطاب می کند
که اگر قبول ندارید بشر هم می تواند پیامبر باشد، از اهل ذکر و آنها که در نگاه شما
آگاهند سؤال کنید.

نویسنده برای اثبات اینکه مقصود از اهل الذکر در آیه محل بحث نمی تواند اهل بیت
پیامبر باشد، سه دلیل ذکر می کند آن گاه به آیاتی که در آن صریحاً پیامبر مأمور به
سوال از اهل کتاب می شود اشاره می کند و می گوید وقتی پیامبر ملزم به سؤال از آنها
باشد به طریق اولی بر امت او نیز رواست، و لو از باب قاعده الزام، از اهل کتاب
چیزهایی را سؤال کنند.

سپس روایاتی را مطرح می سازد که به رجوع به غیر مسلمانان برای حکمت آموزی امر
می کند. آن گاه نه ویژگی و مزیت برای اهل کتاب بیان می دارد و معتقد است آنها
می توانند بهتر از دیگران اهل ذکر و آگاهی باشند و اطلاق «اهل الذکر» بر آنها دور
از انتظار نیست.

نویسنده در پایان به عام بودن روح آیه و اینکه خاص بودن شأن نزول یک آیه باعث سقوط
آن از جریان و سریان در طول زمان نمی شود اشاره می کند و سیزده تفسیر از تفاسیری که
اهل الذکر را ناظر به اهل کتاب می دانند و با ناقد محترم هم رأی و هم نظر هستند بر
می شمرد.

ما ضمن اینکه به حساسیت نویسنده محترم اصل مقاله و عشق و غیرت والای او ارج می نهیم
و برای او اجر جزیل و همراهی و همنشینی با آن ذوات مقدس را طلب می کنیم و نیز ضمن
تقدیر و تشکر فراوان از ناقد محترم که بحث تاریخی جذاب و روشنگری را مطرح ساختند و
تتبع وافر و مفیدی را درباره مجسم ساختن فضای نزول آیه و ویژگیهای دو گروه مشرکان و
اهل کتاب متقبّل شدند، نکاتی را درباره هر کدام از دو مقاله مطرح می سازیم.

تأملی درباره نقد مقاله

۱. ناقد محترم نیز همانند نویسنده اصل مقاله به ثنائی بودن آیه «فسألو اهل
الذکر…» هیج اشاره ای نکرده است، با آنکه اگر به آن اشاره می کرد و توجه می داد
که این آیه در سوره انبیاء که شکی در مکی بودن همه آیات آن نیست نیز تکرار شده،
پذیرش نکاتی که درباره شأن نزول مطرح ساخته آسان تر می شد.

۲. در صفحه اول از مقاله نقد، پنج نکته به عنوان عمده استدلالات نویسنده اصل مقاله
ذکر شده و به روایات فراوانی که نویسنده مقاله به آن استدلال کرده، هیچ اشاره ای
نشده است، در حالی که عمده ترین استدلال ایشان برای اثبات اینکه مقصود از اهل الذکر
تنها اهل بیت(ع) هستند همین روایات حاصره است و جالب است که ناقد محترم تا پایان
نقد خود هیچ اشاره ای به آن نکرده و هیچ پاسخی به این روایات نداده است.

۳. ناقد محترم قبل از ورود در اصل بحث و پاسخ دادن به ادله مقابل، مقدمه ای را به
عنوان بحث اساسی مطرح ساخته است که پیوند آن با مباحث بعد و نتیجه ای که می خواهد
بگیرد روشن نیست و به نحو شفّاف بیان نشده و معلوم نیست که این مقدمه کجا پایان
می پذیرد. گویا این مقدمه که از صفحه دوم مقاله(۳۰۶) شروع می شود تا چهار صفحه
(یعنی تا پایان صفحه(۳۰۹) ادامه می یابد و گویا نتیجه مورد نظر همان است که در
گزارش مختصری که از این مقاله داده شد گذشت؛ یعنی اولاً تنها عذر یا یکی از عذرهای
مشرکان در عدم ایمان، این تصور بود که پیامبر باید موجودی فرا زمینی باشد و ثانیاً
علمای اهل کتاب مقبول مشرکان بودند پس می توان با ارجاع آنها به اهل کتاب عذر و
بهانه را از دستشان گرفت.

۴. در صفحه سوم از مقاله نقد(۳۰۷) آمده است: «مشرکان مکه به علل و دلایل بسیاری سعی
داشتند تا پیامبر را موجودی فرا زمینی معرفی کنند. می توان حدس زد که یکی از دلایل
و انگیزه های مشرکان از حجّیت انداختن کردار پیامبر…» این بیان این نکته را در
ذهن خواننده القا می کند که مثل اینکه اشکال ملک بودن پیامبر و اینکه بشر نمی تواند
واسطه خلق و خالق باشد، اشکالی جدی نبود، بلکه جنبه سیاسی داشت، در حالی که ظاهر
«فاسألو اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» این است که این اشکال به نحو جد برای آنها
مطرح بود، به گونه ای که اگر می رفتند و از اهل کتاب می پرسیدند چیز جدیدی برای
آنها کشف می شد و شبهه مرتفع می گشت.

۵. درموارد متعددی از مقاله، تشویشها و ابهاماتی به وجود آمده که گویا بعضی از
واژه های پیوندی حذف شده و یا تقطیعاتی صورت گرفته که اگر به ناقد محترم عرضه شود
ممکن است در جواب همین را بگوید، یعنی گناه را به عهده هیأت تحریریه و یا ویراستار
بگذارد؛ از جمله:

الف: در صفحه چهارم(صفحه ۳۰۸) پاراگراف چهارم. تا قبل از این پاراگراف، مسئله
مربوط است به توقع مشرکان از پیامبر و برخوردی که آن حضرت در مقابل این توقع داشت.
ولی پیوند پاراگراف چهارم(که مسئله آسان بودن اثبات نبوت پیامبر برای مشرکان است)
با مطلب فوق روشن نیست مگر با تقریری که گذشت.

ب: در صفحه پنجم(۳۰۹) پس از نقل بیانات تفسیر منهج الصادقین و تفسیر گازر آمده است:
«در این میان مشرکان به نبوت اعتقاد داشتند….» هیچ معلوم نیست که استخدام واژه
پیوندی «در این میان» در چنین جایگاهی چه وجهی دارد؟!

ج: در صفحه ششم(۳۱۰) سطر هفتم آمده است: «اهل بیت(ع) یهودی یا مسیحی نیستند تا
گزارش آنها از پیشینیان مورد قبول مشرکان باشد چرا که احوال هر خانه ای را باید از
صاحب آن خانه پرسید» اوّلاً تعبیر به «اهل بیت یهودی یا مسیحی…» زننده است؛
ثانیاً ارتباط این مثل (احوال هر خانه…) با مدعا روشن نیست.

د: در صفحه دهم (۳۱۴) از تفسیر القرآن و العقل مطلبی نقل شده که هیچ دخالتی در
موضوع بحث ندارد.

هـ : در صفحه دهم (۳۱۴) در سطور پایانی صفحه آمده است: «اما این سخن که اهل ذکر در
شأن مشرکان نازل شده، به هیچ وجه به این معنا نیست که خداوند مسلمانان حقیقی و مؤمن
را به اهل کتاب ارجاع داده است، زیرا گفته شد مخاطب آیه مشرکانند نه مسلمانان و بعد
از اینکه به آنها ثابت شد که انسان هم می تواند پیامبر شود و اخبار پیامبر در
کتابهای یهود و نصارا هست، دیگر دلیلی برای ارجاع به آنها وجود ندارد.» هیچ معلوم
نیست مقصود از این عبارات چه می باشد؟ گویا مقصود ناقد بیان این نکته است که «مورد،
مخصص نیست» و نباید بین مفهوم آیه و مصداق آن خلط کرد؛ مصداق خاص است، ولی مفهوم
عام می باشد.

تأملی در اصل مقاله

۱. نویسنده محترم این مقاله هیچ اشاره ای به متعدد بودن آیه محل بحث (وما ارسلنا من
قبلک الا رجالاً توحی الیهم فاسألوا اهل الذکر ان کنتم تعلمون) نکرده است. این آیه
هم در سوره نحل(آیه۴۳) و هم در سوره انبیا(آیه۷) آمده و تنها تفاوت در کلمه «من»
است که در دومی نیامده است. این در حالی است که سوره انبیا بالاتفاق مکی است و تنها
در مکی بودن بعضی از آیات نحل، بحث و اختلاف است و سیاق حاکم بر هر یک، غیر از سیاق
حاکم بر دیگری است. در نتیجه بسیاری از مطالب نویسنده محترم(که ظاهراً و به قرینه
اشاره ای که به آیه ۳۵ سوره نحل دارد، تنها ناظر به آیه اول است) درباره آیه دوم
(۷سوره انبیا) صادق نیست.

۲. در اصل مقاله، درباره معنای لغوی ذکر چند نکته گفتنی است:

اولاً: روشن نیست که بالاخره «ذکر» در آیه محل بحث (فاسألوا اهل الذکر) به چه معنی
از معانی هفت گانه است.

ثانیاً: به قرینه تناسب حکم و موضوع و سؤال و جواب، واژه ذکر در آیه محل بحث
می تواند به معنای علم و آگاهی و خبرویت باشد. چون فرض بر این است که مشرکان ناآگاه
مکه و یا هر گروه دیگر از کفار یا مسلمانان می بایست سؤالاتی را درباره ویژگیهای
انبیای سلف مطرح سازند و فرقی نمی کند که مورد سؤال، بشر بودن پیامبر باشد و یا
قضیه پرستش غیرخدا و تحریم حلالها. آیه می خواهد بگوید: شما که خبر ندارید و آگاه
نیستید، از کسانی که آگاهی دارند و در این گونه مسائل خبره اند سؤال کنید. مشرکان
مکه یا هر گروه دیگری که مأمور به سؤال شده اند، این گونه نبودند که چیزی را فراموش
کرده باشند تا از کسانی که فراموش نکرده اند و به یاد دارند سؤال کنند تا به یادشان
بیاورند. پس تکیه روی معنای یادآوری و «حفظ الشیء» در مقابل «نسیان» در اینجا
(آن گونه که در مطلع مقاله مشاهده می شود) ناصواب است، بلکه این واژه در چنین
مواردی به معنای اعلام و آگاهی دادن است. شکی نیست که یکی از لوازم یادآوری، آگاهی
دادن است و استعمال یک واژه در لازمه معنای اصلی، امری رایج و شایع است و اتفاقاً
درلغت نیز به این معنا تصریح شده است؛ در المعجم البسیط آمده است: «ذکر الشیء له=
أعلمه به».

ثالثاً: با آنکه نویسنده محترم عبارت مفردات را نسبتاً مفصل نقل کرده، اما به
مختار خود راغب درباره ذکر در آیه محل بحث اشاره ای نکرده است.

رابعاً: لازمه بیان مصادیق متعدد برای یک واژه در تمام موارد، این نیست که آن واژه
مشترک لفظی باشد؛ خصوصاً وقتی مبنای کسانی چون صاحب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم
را بپذیریم که مدعی است اساساً در قرآن یک واژه هم نیامده است که دو مفهوم مختلف و
متضاد از آن اراده شده باشد. پس باید تأمل کرد و آن معنای جامع را یافت؛ معنای
جامعی که در همه آن مصادیق هفت گانه حضور دارد؛ چنان که صاحب التحقیق چنین کرده
است.۳مضافاً نویسنده از صاحب التحقیق معنای اصیلی را که در همه مصادیق ساری و جاری
است نقل کرده، اما به چگونگی این سریان و جریان که خود التحقیق به خوبی آن را تشریح
کرده، عنایتی ننموده است.

۳. از اصول مسلّم عقلا در محاورات و برای فهم مراد متکلم، ملاحظه سیاق کلام است؛
یعنی اصل اولی بر این است و در همه جای قرآن نیز از آین قاعده استفاده می شود مگر
اینکه ادله محکمی قائم شود که فلان جمله یا آیه، آن هم بر اساس حکمتی خاص، از قبیل
جمله معترضه است؛ چنان که درباره آیه تطهیر و اکمال ممکن است مسئله چنین باشد. پس
اینکه در مقاله آمده است: «سیاق آیه برای تفسیر آن، قرینه است نه دلیل و در همه جای
قرآن نیز از سیاق استفاده نمی شود» مشکلی را در آیه محل بحث و نظر مرحوم علامه(ره)
به وجود نمی آورد.

۴. اگر چه معتقدیم که آیات قرآن دارای بطن است و بطن آن نیز بطن و یا بطونی دارد که
مخاطبان اصلی قرآن از آن باخبرند، اما این بدان معنا نیست که ظهر و ظاهر قرآن،
جملات و فقرات ناهماهنگی بوده باشد و هیچ انسجام و هماهنگی بین صدر و ذیل یک آیه
وجود نداشته باشد که اگر چنین باشد باید فاتحه اعجاز قرآن در بعد فصاحت و بلاغت
خوانده شود.

بر همین اساس باید در روایتی که نویسنده گرامی برای تأیید نظر خودش نقل کرده، یعنی
«ان الایه لتکون اولها فی شیء و آخرها فی شیء و هو کلام متصل یتصرف علی وجوه» بسیار
تأمل نمود که بالاخره مقصود امام باقر(ع) از این بیان چیست؟ اصولاً متصل بودن کلام،
اگر به همان معنای انسجام و هماهنگی ظاهری آیات باشد، چگونه با «اولها فی شیء و
آخرها فی شیء» و با «لتصرف علی وجوه» سازگار است؟ آیا نمی توان گفت که این روایت
می خواهد بگوید: آیات قرآنی در عین حال که از ظهر و تنزیلی برخوردار است که هیچ
اختلاف و ناهماهنگی بین صدر و ذیل آن در این مرحله وجود ندارد (بلکه به گونه ای
انسجام و وزن دارد که شیوایی و رسایی واژه ها و فقرات آن خود، یکی از جلوه های
اعجاز است)، در عین حال از بطون و تأویلات و مصادیق و تطبیقاتی برخوردار است که
ممکن است هیچ گونه تشابهی بین آن مصادیق نباشد؛ به گونه ای که صدق می کند گفته شود:
«اولها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.