پاورپوینت کامل جایگاه اهلبیت(ع)در سوره دهر از منظر فریقین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جایگاه اهلبیت(ع)در سوره دهر از منظر فریقین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جایگاه اهلبیت(ع)در سوره دهر از منظر فریقین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جایگاه اهلبیت(ع)در سوره دهر از منظر فریقین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۶۳

چکیده

سوره دهر، عمل بسیار خالصانه و ایثارگرانه عده ای از امت اسلامی را به نمایش
می گذارد که به اعتراف اکثر روایات فریقین مرتبط با اهلبیت(ع) می باشد و از این باب
آنان سبب نزول سوره بوده اند.

برخی دانشمندان اهل سنت اسباب نزول هفت گانه دیگری را هم مطرح نموده اند که نه تنها
با محتوای سوره بیگانه است، بلکه از حیث متن و سند بسیار ضعیف و از اعتبار ساقط
است. عده ای از دانشمندان اهل سنت از جمله ابن تیمیه این سوره را مکی دانسته اند،
در حالی که بسیاری از مفسران، محدثان و دانشمندان اهل سنت، سوره دهر را مدنی
دانسته اند و برخی از آنان مدنی بودن سوره را اجماعی دانسته و برخی صحیح تر
دانسته اند. اما شیعه بر مدنی بودن این سوره اجماع نموده اند. این سوره روزنه ای را
پیش رویمان می گشاید تا اهلبیت(ع) را از حیث عقیده و عمل بسنجیم.

واژه های کلیدی: اهلبیت(ع)، سبب نزول، روایات فریقین، شبهات.

مقدمه

در فضائل اهلبیت(ع) آیات زیادی در تفاسیر اهل سنت آمده که به صدها آیه و چندین سوره
می رسد که از این تعداد می توان برخی را به عنوان شأن نزول و سبب نزول و برخی دیگر
را جری و تطبیق و بطن آیات دانست.

در کتابهای تفسیری، حدیثی، رجالی و تاریخی اهل سنت چندین آیه و سوره وجود دارد که
اهلبیت(ع) سبب نزول آنها گردیده اند. از آن جمله می توان سوره دهر، آیه تطهیر،۱ آیه
اعطاء،۲ آیه ایثار۳ و آیه تجارت۴ را نام برد.

سبب انتخاب سوره دهر این است که این سوره مورد بی مهری واقع شده و در منابع اهل سنت
دهها اشکال بر متن و سند روایات نازل در شأن اهلبیت(ع) وارد شده و حتی سبب نزول سوره
در حق اهلبیت(ع) با دلایل بسیار سست و ضعیف مورد هجمه قرار گرفته است. برای سرپوش
گذاشتن بر این، شأن نزولهای هفت گانه دیگری مطرح شده و هیچ یک از دانشمندان شیعه به
این اشکالات توجه جدی ننموده اند و برای رفع شبهه شأن نزولهای هفت گانه اقدام علمی
انجام نداده اند. لذا به نظرم آمد باید ابهام از این سوره اهلبیت(ع) را زدود.
همان طور که خواهد آمد، روایات صحیح و معتبر فریقین، کل سوره را در شأن اهلبیت(ع)
می دانند. این نکته باید به اثبات برسد و همه روایات موافق، مخالف و همچنین
دیدگاهها و اشکالات مطرح شده باید بی طرفانه و با نگاهی منصفانه و علمی مورد نقد و
بررسی قرار گیرد.

اسباب نزول

سبب نزول یا اسباب نزول را برخی جدای از شأن نزول دانسته و میان سبب نزول و شأن
نزول فرق قائل شده اند.۵ با توجه به آیات و روایات و دقت در کلام محققان بین شأن
نزول و سبب نزول فرقی به دست می آید.

معنای اصطلاحی اسباب نزول عبارت است از «اموری که یک و یا چند آیه و یا سوره ای در
پی آنها و به خاطر آنها نازل شده است و این امور در زمان نبوت رسول اکرم(ص) روی داده
است».۶

به عبارت دیگر:

الف) حادثه ای ـ که نسبتاً مهم و جالب و یا سخت خطرناک و زشت بود ـ روی می داد.

ب) و یا مردم سؤالاتی را با رسول اکرم(ص) در میان می گذاشتند.

ج) و یا اوضاع و شرایطی برای مسلمانان پدید می آمد که باید موضع گیری آنها در برابر
این اوضاع و شرایط، مشخص می گردید.

و در نتیجه به دنبال این آیات و یا احیاناً سوره هایی نازل می شد. این آیات و
سوره ها مطالبی را درباره آن حادثه و یا در پاسخ به سؤالات مردم و یا تعیین موضع
مسلمانان بیان می کرد، و بالاخره نزول این آیات و سوره از این گونه امور ریشه
می گرفت. خلاصه اینکه رخدادی یا سؤالی و یا شرایط مکانی و زمانی موجب نزول یک آیه،
چند آیه و یا یک سوره می شد که به آن اسباب یا سبب نزول گفته می شود.

فواید شناخت اسباب نزول

آیات نازل شده در هر مناسبتی ، به همان حادثه و مناسبت نظر دارد. پس اگر ابهام یا
اشکالی در لفظ یا معنای آیه پدید آید ، باید با شناخت آن حادثه یا پیشامد، رفع
اشکال کرد. بدون توجه به سبب نزول آیه در ابهام باقی می ماند. پس سبب نزول می تواند
قرینه ای باشد تا دلالت آیه را تکمیل کند و بدون آن ، دلالت آیه ناقص می ماند.
مثلاً در مورد آیه « ان الصفا والمروه من شعائر الله فمن حج البیت او اعتمر فلاجناح
علیه این یطوف بهما…»،۷ اشکال شده است که سعی میان دو کوه صفا و مروه در حج و
عمره از ارکان است ؛ پس چرا به لفظ

« لاجناح» تعبیر شده است؟ معنای ظاهر آیه چنین است: گناهی نیست که میان آن دو کوه
سعی نمایید. این عبارت جواز را می رساند نه وجوب را، و لذا عده ای با تمسک به این
آیه گفته اند که سعی واجب نیست.

با توجه به سبب نزول این آیه روشن می شود که این عبارت برای رفع توهم گناه آمده
است؛ زیرا پس از صلح حدیبیه در سال هشتم هجری مقرر شد که پیامبر اکرم(ص) و صحابه برای
انجام مراسم عمره به مکه مشرف شوند. در آن قرارداد چنین آمده بود که به مدت سه روز،
مشرکان بتهای خود را از اطراف بیت و همچنین از روی کوه صفا و مروه بردارند تا
مسلمانان آزادانه مراسم طواف و سعی را انجام دهند. پس از گذشت سه روز بتها
برگردانده شد. برخی از مسلمانان به عللی هنوز مراسم سعی را انجام نداده بودند و با
برگردانده شدن بتها، چنین گمان بردند که با وجود بتها، سعی میان صفا و مروه گناه
است. آیه مذکور نازل شد تا مسلمانان از سعی خودداری نکنند؛ زیرا اساساً سعی از
شعائر الهی است و وجود بتها امر عارضی است و به آن زیان نمی رساند.۸ لذا در این آیه
با توجه به اسباب نزول روشن می شود که مسئله جواز یا وجوب سعی در کار نیست، بلکه
صرفاً «دفع توهم منع» است، یعنی با وجود بتها منعی از اعمال سعی نیست. پس شناخت
اسباب نزول نقش اساسی در فهم و پی بردن به معانی آیات دارد.۹

آیت الله شهید محمدباقر حکیم(ره) اسباب نزول را چنین تعریف می کند:

پدیده ها و مسائلی که در عصر وحی روی داده و نزول وحی را درباره خود اقتضا
کرده اند.۱۰

به هر صورت در این رساله جمع آوری همه اسباب نزول مقصود نیست، بلکه فقط آیاتی که
مربوط به حضرت زهرا(س) می شود و آن حضرت و کارهای آن بانوی بزرگ دو جهان باعث نزول و
سبب نزول آیات یا سوره شده، جمع آوری شده است.

فرق شأن نزول و سبب نزول

بسیاری از دانشمندان علوم قرآنی فرقی بین شأن نزول و سبب نزول نگذاشته اند، بلکه هر
دو را یکی می دانند و هر مناسبتی را که ایجاب کرده است آیه یا آیه هایی نازل شود،
گاه سبب نزول و گاه شأن نزول گفته اند. لیکن آیت الله معرفت بین این دو اصطلاح فرق
گذاشته و قائل به جدایی این دو اصطلاح شده است و می گوید:

شأن نزول اعم از سبب نزول است. هرگاه به مناسبت جریانی درباره شخص و یا حادثه ای،
خواه در گذشته یا حال یا آینده و یا درباره فرض احکام، آیه یا آیاتی نازل می شود،
همه این موارد را شأن نزول آن آیات می گویند. مثلاً می گویند که فلان آیه درباره
عصمت انبیا یا عصمت ملائکه یا حضرت ابراهیم یا نوح یا آدمG نازل شده است که تمامی
اینها را شأن نزول آیه می گویند. اما سبب نزول حادثه یا پیشامدی است که متعاقب آن،
آیه یا آیاتی نازل می شود و به عبارت دیگر آن پیشامد باعث و موجب نزول می شود. لذا
سبب، اخص است و شأن اعم.۱۱

سوره دهر

طبق نقل برخی از دانشمندان تفسیری و حدیثی فریقین (که بحث آن خواهد آمد)، کل سوره
دهر در شأن اصحاب کساG نازل شده است و این سوره مشتمل بر سی و یک آیه است و ما به
خاطر اختصار تنها چند آیه از این سوره را تقدیم خوانندگان می کنیم.

ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً عیناً یشرب بها عبادالله یفجرونها
تفجیراً یوفون بالنذر ویخافون یوماً کان شره مستطیراً ویطعمون الطعام علی حبه
مسکیناً ویتیماً واسیراً انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء ولاشکوراً؛۱۲

و یقیناً نیکوکاران شرابی نوشند که طبعش (در لطف و رنگ و بو) کافور است. از چشمه
گوارایی آن بندگان خاص خدا می نوشند که با اختیارشان هر کجا خواهند جاری شود.
بندگان نیکو به عهد و نذر خود وفا می کنند و از قهر خدا در روزی که شر و سختی اش
همه اهل محشر را فرا گیرد می ترسند و هم بر دوستی خدا به فقیر و اسیر و یتیم طعام
می دهند (و گویند) ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما هیچ پاداشی
هم نمی طلبیم.

مفهوم سوره دهر

طبق روایات فریقین، سوره دهر در شأن و منزلت پنج تن پاک نازل شده است. اهلبیت(ع)
عملی را انجام داده و این عمل به قدری با کیفیت و با خلوص عجین شده بود که خداوند
یک سوره کامل را در واکنش به این عمل نازل فرمود. این سوره آینه دار سیرت اهل بیت
نبوت و رسالتG به ویژه حضرت فاطمه(س) است. اهل بیتی که جز خدا نمی اندیشند و جز رضایت
خدا چیزی نمی خواهند و وجودشان ظرف مشیت خداوند است، در آخرت هم در کمال اطمینان با
نعمتهای فراوان بهشتی در ملک عظیمی به سر می برند.

این سوره را اگر سوره اهل البیت(ع) بنامند به جاست. وحدت سیاق در این سوره دیده
می شود و همین بسیاری از توجیهات نادرست را خنثا می کند. طبق روایات فراوان فریقین،
سبب نزول این سوره اصحاب کساء بوده اند.

سوره دهر مکی است یا مدنی؟

دانشمندان شیعه، بدون اختلاف و به اتفاق، این سوره را مدنی دانسته اند، اما برخی
دانشمندان اهل سنت این سوره را مکی دانسته و به خاطر مکی بودن سوره روایاتی را که
سبب نزول سوره را اطعام اهلبیت(ع) می دانند رد نموده اند و اشکالاتی را مطرح
کرده اند. برای رفع این اشکالات، قبل از ورود در مبحث سبب نزول، لازم است مکی یا
مدنی بودن این سوره از دیدگاه دانشمندان اهل سنت بررسی شود.

بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت سوره دهر را مدنی دانسته اند.۱۳ برخی از
دانشمندان اهل سنت نیز بر مدنی بودن سوره دهر ادعای اجماع نموده اند.۱۴ برخی دیگر
مدنی بودن سوره را صحیح تر می دانند.۱۵ براساس ترتیب موجود قرآن سوره دهر مدنی است.
البته برخی هم آن را مکی دانسته اند. این سوره را بیش از سی نفر از دانشمندان
اهل سنت مدنی دانسته اند.

سبب نزول سوره از دیدگاه اهل سنت

بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت سبب نزول این سوره را همان اطعام اصحاب کساء
می دانند و این سوره را در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) و فضه خادمه حضرت زهرا(س)
می دانند. برخی از آنان عبارت اند از: مقاتل بن سلیمان (م ۱۵۰ق)،۱۶ ابوجعفر اسکافی
(م۲۴۰ق)،۱۷ ابن مردویه (م۴۱۶ ق)،۱۸ ثعلبی (م۴۲۷ق)،۱۹ ماوردی (م۴۵۰ق)،۲۰ واحدی
(م۴۶۸ق)،۲۱ حسکانی (م۴۷۱ق)،۲۲ قشیری (م۴۶۵ق)،۲۳ زمخشری (م۵۳۸ق)،۲۴ فخر رازی
(م۶۰۴ق)،۲۵ ابن اثیر (م۶۳۰ق)،۲۶ سلیمی (م۶۶۰ق)،۲۷ سبط ابن جوزی (م۶۵۴ق)،۲۸ قرطبی
(م۶۷۱ق)،۲۹ احمد طبری (م۶۹۴ق)،۳۰ نسفی (م۷۱۰ق)،۳۱ خازن (م۷۲۵ق)،۳۲ نظام الدین
نیشابوری (م۷۲۸ق)،۳۳ کلبی (م۷۴۱ق)،۳۴ ابن حیان اندلسی (م۷۴۵ق)،۳۵ بیضاوی (م۷۹۱ق)،۳۶
حداد یمنی (م قرن هشتم)،۳۷ مهایمی (م۸۳۵ق)،۳۸ ابن عادل حنبلی (م۸۸۰ق)،۳۹ بقاعی
(م۱۲۷۰ق)،۴۰ سیوطی (م۹۱۱ق)،۴۱ محمد الحنفی (م۱۱۹۵ق)،۴۲ آلوسی (م۱۲۷۰ق)،۴۳ الصاوی
(م۱۲۴۱ق)،۴۴ ابن عجیبه (م۱۲۲۴ق)،۴۵ قنوجی (م۱۳۰۷ق)،۴۶ بروسوی (م۱۳۳۷ق)،۴۷
جوهری طنطاوی (م۱۳۵۸ق)۴۸ و محمدعلی خالدی.۴۹

البته باید به این نکته توجه داشت که بسیاری از مفسران سابق الذکر اهل سنت، کل سوره
دهر را در شأن اهلبیت(ع) به ویژه اصحاب کساءG می دانند. برخی نیز از « ان الابرار»
تا « وکان سعیکم مشکوراً» را در شأن آنان و برخی آیه اطعام را درباره آنان
می دانند.

بسیاری از مفسران و محدثان فریقین این قصه را با طرق معتبر و صحیح و گوناگون در
کتابهای تفسیری و حدیثی نقل نموده اند. زمخشری، استاد ادبیات عرب و مفسر معروف و
صاحب نام اهل سنت، در کتاب با ارزش تفسیری خود می نویسد:

ابن عباس می گفت: به درستی که حسن و حسین مریض شدند. پیامبر اسلام(ص) با عده ای از
مردم از آنها عیادت نمود. و سپس فرمود: یا اباالحسن! اگر برای بهبود فرزندان خود،
نذر بکنی بهبود می یابند. سپس علی، فاطمه و فضه خادمه نذر کردند که اگر حسن و حسین
از بیماری بهبود یافتند سه روز روزه بگیرند. حسن و حسین شفا یافتند و اهل منزل، روز
اول را روزه گرفتند، در حالی که هیچ چیزی از طعام در خانه موجود نبود. علی از شمعون
خیبری یهودی سه صاع جو استقراض فرمود. فاطمه زهرا یک صاع از آن را روز اول آرد
فرمود و به تعداد افراد خانواده پنج قرص نان آماده نمود. در موقع افطار نانها را
روی سفره گذاشتند تا افطار بفرمایند، ناگاه سائلی در زد و گفت: درود و رحمت بر شما
ای اهل محمد، مسکین بیچاره ای از بیچارگان مسلمین هستم، مرا اطعام بکنید. خداوند
شما را از میوه ها و مائده های بهشتی اطعام و سیر بگرداند. اهل منزل همه ایثار
کردند و غذای خود را به مسکین دادند، و شب چیزی نخوردند و نچشیدند مگر آب و صبح
کردند در حالی که روزه بودند.

روز دوم وقت افطار طعام را جلوی خود گذاشتند، یتیمی به آنها برخورد و گفت:
بی سرپرست هستم، طعامی را به من بدهید. همه اهل خانه باز هم ایثار کردند و غذای خود
را به یتیم دادند و روزه را با آب افطار فرمودند و شب را صبح کردند در حالی که روزه
بودند.

روز سوم موقع افطار اسیری آمد در زد، غذا را به او دادند و با آب افطار کردند. روز
چهارم علی دست حسن و حسین را گرفت و خدمت رسول خدا(ص) رفت. پیامبر(ص) از حال آنها جویا
شد و حال آنها را پرسید، در حالی که آقازاده ها از شدت گرسنگی مثل جوجه می لرزیدند.
پیامبر(ص) فرمود: این حالت را که بر شما می بینم مرا آزار می دهد. پیامبر و علی و حسن
و حسین، به منزل فاطمه رفتند و فاطمه را در محراب عبادت ملاحظه فرمودند در حالی که
از گرسنگی شکم به پشتش چسبیده بود و چشمها به گودی رفته بود. این حالت پیامبر اسلام
را ناراحت کرد؛ ناگاه جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! این را بگیر که خدا مبارک
کرده برای تو و اهل بیت تو، بعد جبرئیل سوره « هل اتی علی الانسان» را قرائت
نمود.۵۰

بررسی سند

این حدیث در کتب اهل سنت از بزرگانی همچون امام علی(ع)، امام جعفر صادق(ع)، ابن عباس،
زیدبن ارقم (در شواهد التنزیل با نوزده طریق مختلف)، مجاهد، ابی صالح، ضحاک، عطاء،
سعیدبن جبیر، ابن مهران، حسن، اصبغ بن نباته و جابر جعفی آمده است.

این حدیث در شواهد التنزیل با نوزده طریق مختلف نقل شده است. اکنون ما به طور نمونه
از آن نوزده طریق فقط یکی را بررسی می کنیم. این حدیث را عبدالله بن مبارک، از
یعقوب بن قعقاع، از مجاهد، از ابن عباس روایت کرده است.

عبدالله بن مبارک: «امام المسلمین، فقیه، عالم، عابد، زاهد، سخی، شجاع و شاعر»؛۵۱
یعقوب بن قعقاع: ثقه؛۵۲ مجاهدبن جبر المکی: ثقه؛۵۳ ابن عباس: صحابی معروف و مفسر
قرآن. نتیجه: این حدیث صحیح است.

برخی دانشمندان علوم قرآن و حدیث اهل سنت این خبر را «مشهور» دانسته اند. سیدمحمود
آلوسی۵۴ از جمله آنهاست. برخی دیگر از دانشمندان اهل سنت اصل این قصه را صحیح
دانسته و بر صحت آن تأکید کرده اند. سبط ابن جوزی،۵۵ اسماعیل حقی بروسوی۵۶ و
محمدعلی خالدی۵۷ از آن جلمه اند.

در نقل دیگر، عطا از ابن عباس نقل می کند:

علی بن ابی طالبL شب تا صبح برای یک باغدار کار کرد و صبح اجرتش را گرفت و جو
خریداری کرد و سپس در همان یک روز با اطعام مسکین و یتیم و اسیر، خوراکی مورد نیاز
شدید خود را به آنان بخشید.۵۸

روایتی که اطعام به یتیم و اسیر و مسکین را در یک روز می داند، در منابع شیعه هم
آمده است. در این روایت آمده که این اطعام را حضرت فاطمه زهرا(س) از آردی آماده ساخت
که در پیش خودش داشت و در سه نوبت به مسکین و یتیم و اسیر بخشید.۵۹

این روایت را علی بن ابراهیم از پدرش ابراهیم بن هاشم و او از عبدالله بن میمون
القداح و او از امام صادق(ع) نقل کرده است. علی بن ابراهیم را رجالیان شیعه ثقه
دانسته اند.۶۰ اما درباره ابراهیم بن هاشم جرح و تعدیلی نشده است، با وجود اینکه وی
از اصحاب امام رضا(ع) بوده است. اما صاحب حاوی الاقوال وثاقت او را بعید ندانسته
است.۶۱ عبدالله بن میمون قداح را هم رجالیان ثقه دانسته اند.۶۲ هر دو روایت اصل قصه
و وقوع چنین عملی را تأیید می کند.

سبب نزول سوره از دیدگاه شیعه

دانشمندان شیعه از قدیم تا امروز بالاجماع و اتفاق آرا، این سوره را در شأن
اهلبیت(ع) دانسته و سبب نزول این سوره را همان اطعام آنان دانسته اند. از ابوحمزه
ثمالی روایت شده که همه سوره دهر در مدینه در شأن علی و فاطمه(س) نازل شده است.۶۳

امام صادق(ع) در تفسیر آیه « عیناً یشرب بها عبادالله یفجرونها تفجیراً» می فرماید:

«این چشمه در خانه رسول خدا(ص) است که از آنجا به سوی خانه های انبیا و مؤمنین جاری
می شود. « یوفون بالنذر» یعنی علی، فاطمه، حسن، حسین(ع) و کنیزشان، به نذر خود وفا
کردند.» امام باقر(ع) در مورد « ویخافون یوماً کان شره مستطیراً» فرمود: یعنی روزی که
صورتها عبوس می شود. « ویطعمون الطعام علی حبه» یعنی با اینکه اشتهای آن طعام را
داشتند ولی آن را ایثار کردند. مراد از « مسکیناً» مسکینان مسلمان، « ویتیماً»
ایتام مسلمین، « واسیراً» اسرای مشرکین است. و وقتی داشتند اطعام می کردند
می گفتند: « انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء ولاشکوراً». امامA فرمود: «به
خدا سوگند این سخن را به زبان نگفتند ، بلکه این زبانِ دل و ضمیر ایشان بود، و خدا
از باطن آنان خبر داده که در باطن چشمداشت تلافی ندارند و حتی انتظار تشکر و ثنا هم
ندارند ، تنها هدفشان

« وجه الله» و رضای او و به دست آوردن ثواب اوست.»۶۴

در منابع شیعه روایات زیادی در مورد این سوره به ویژه آیه اطعام نقل شده است.۶۵

احتجاج امام علی(ع)

در منابع شیعه روایات فراوانی در مورد سبب نزول این سوره در مقابل عمل خالصانه
اهلبیت(ع) آمده است، به علاوه برخی روایات دلالت بر احتجاج امام علی(ع) بر خلفا دارد.
امیرالمؤمنین حضرت علی(ع)، خلیفه اول را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید:

تو را به خدا سوگند می دهم؛ آیا صاحب آیه « یوفون بالنذر ویخافون یوماً کان شره
مستطیراً» منم یا تویی؟ گفت: بلکه تویی.۶۶

همین طور آن حضرت بعد از مرگ خلیفه دوم مسلمانان را خطاب قرار می دهد و می فرماید:

شما را به خدا سوگند می دهم؛ آیا در میان شما غیر از من کسی هست که درباره او و
فرزندانش این آیه نازل شده باشد: « ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً»،
تا آخر سوره؟ گفتند: نه.۶۷

بررسی شأن نزولهای دیگر

همان طور که معلوم شد، روایات شیعه و اهل سنت سبب نزول این سوره را همان اطعام
اهلبیت(ع) می دانند و این روایات از حیث متن و سند صحیح و با مضمون سوره کاملاً
موافق اند. در مقابل این روایات، برخی شأن نزولهای دیگری نیز مطرح شده که مورد
بررسی قرار می گیرد.

۱. مرد حبشی

روایتی از ابن زید رسیده است که: «پیامبر اکرم(ص) این سوره را قرائت نمود و در آن
هنگام نزد آن حضرت مردی حبشی بود. همین که سوره به صفت بهشت رسید، مرد سیاه ناله ای
سر داد

و جانش از کالبدش بیرون آمد.»۶۸ مانند همین حدیث از ابن عمر هم روایت شده است.۶۹

نقد و بررسی

این روایت اولاً: مرسل است، چنان که خود ابن کثیر هم گفته است که این روایت مرسل و
غریب است.۷۰ ثانیاً: این روایت نمی گوید که این مرد حبشی سبب نزول سوره است، بلکه
پیامبر اکرم(ص) این سوره را قرائت نمود و مرد حبشی در نزد پیامبر حضور داشت و با
شنیدن اوصاف بهشت از دنیا رفت. این روایت با شأن نزول آیه درباره اهلبیت(ع) هیچ
تعارض و مشکلی ندارد. ممکن است این سوره بر افراد دیگری هم تأثیر داشته باشد. تأثیر
غیر از شأن نزول است. ملاک سبب نزول تقدم حادثه بر نزول است، در حالی که در روایات
پس از نزول و تلاوت بر مرد حبشی رخدادی پیش آمد. ثالثاً: این روایت هیچ تناسبی با
آیات ندارد، زیرا آیات از وفای به عهد و نذر و از عده مخصوص سخن می گوید.

به علاوه، از ظاهر روایت بر می آید که پسر عمر در داستان مرد سیاه حاضر بوده است.
اما پسر عمر وقتی به مدینه هجرت کرد کودکی یازده ساله بوده و این شاهد نزول سوره در
مدینه است. به علاوه مضمون این روایت مقارنت با نزول است نه تقدم بر نزول.

۲. اسیران اهل شرک

ابن جریح می گوید:

آیه « ویطعمون الطعام» درباره اسیران اهل شرک نازل شده است.۷۱

نقد و بررسی

بدون استناد به پیامبر این روایت اعتبار ندارد؛ زیرا ابن جریح شاهد شأن نزول آیه
نبوده تا خودش بگوید این آیه درباره اسیران اهل شرک نازل شده است، زیرا او از صحابه
نیست. همچنین قول او با روایات صحیح السند و مشهور که شأن نزول را در مورد اهلبیت(ع)
می دانند در تعارض است و لذا از اعتبار ساقط است. گذشته از این، قول او اجتهاد در
مقابل نص است. قول او دلیل می خواهد، زیرا او هم مانند یک مفسر است و سخنش بدون
دلیل حجیت ندارد. اکثریت قاطع از مفسران اهل سنت قول او را حتی به عنوان یک نظریه
هم مطرح نکرده اند!

به علاوه در خورد روایت ابهام وجود دارد. آیا مراد او این است که اسیر در آیه،
اسیران اهل شرک است؟ اگر چنین باشد روایت مفهوم دیگری پیدا می کند. در این صورت این
نظریه خلاف نظریه مشهور نیست، بلکه او فقط گویا لفظ اسیر را تفسیر کرده است. اگر
مراد او این باشد که آیه در شأن اسیران اهل شرک نازل شده و ربطی به اهل البیت(ع)
ندارد، در این صورت سخن او مردود است و نیز خلاف خود ظاهر آیات و خلاف روایات متعدد
و صحیح دیگر است. به نظر می رسد منظور او همان اسیر در آیه باشد در این صورت، این
روایت مؤید روایات قبلی خواهد بود که سبب نزول را اطعام اهلبیت(ع) می دانند.

۳. عده ای از صحابه

ابن عساکر از مجاهد نقل کرده است که ابوبکر، عمر، علی(ع)، زبیر، عبدالرحمن، سعد و
ابوعبیده بن الجراح بر اسیران بدر انفاق نمودند، سپس آیه « ان الابرار» تا «
سلسبیلا» نازل شد.۷۲

نقد و بررسی

اولاً: این روایت به عنوان قیل آمده است و معلوم نیست چه کسی طرفدار این نظریه است.
ثانیاً: مخالف روایت خود مجاهد از ابن عباس است. چنان که گذشت، روایت مجاهد از
ابن عباس از حیث سند صحیح است و این روایت تاب مقاومت با آن را ندارد. به علاوه، با
دهها روایت دیگر در تعارض است. ثالثاً: مجاهد تابعی است نه صحابه و بدون استناد به
صحابه روایت او مرسل است، زیرا او در جنگ بدر نبوده و شأن نزول آیه را ندیده است.
لذا خبر او حجیت ندارد. رابعاً: روایت مخالف خود آیات است که خبر از نذر و وفا به
آن می دهند و از اطعام مسکین و یتیم سخن می گویند. خامساً: برخی از دانشمندان علوم
قرآنی اهل سنت به ضعف این روایت تصریح نموده اند. چنان که مفسر معروف سیدمحمود
آلوسی درباره این روایت می گوید:

لم أره لفرد غیر ابن عساکر ولاوثوق لی بصحته.۷۳

غیر از ابن عساکر کسی دیگر را نیافتم که این روایت را آورده باشد و برای من بر صحت
این روایت وثوق و اعتمادی نیست!

مفسر دیگر اهل سنت می گوید:

اعتمادی بر صحت این حدیث نیست و جز ابن عساکر کسی دیگر آن را نقل نکرده است.۷۴

بنابراین، این یک روایت مرسل، ضعیف، مردود و مجعول است.

۴. در شأن مطعم بن ورقاء انصاری

برخی دیگر از دانشمندان اهل سنت این آیه را در شأن یکی از انصار نقل نموده اند.
چنان که قرطبی می گوید:

آیه اطعام درباره مطعم بن ورقاء انصاری نازل شده است که او نذری کرد و به آن وفا
نمود.۷۵

نقد و بررسی

اولاً: اصلاً گوینده معلوم نیست و در برخی منابع به عنوان «قیل» آمده است. ثانیاً:
این سخن با روایات صحیح و متعدد گذشته در تعارض است و هیچ سندی ندارد و گوینده
مجهول است. به نظر می رسد این گونه روایات برای مخفی نگاه داشتن فضائل اهلبیت(ع)
مطرح شده اند. در آیه همه جا از ضمیر جمع استفاده شده است که بر اساس آن یک عده و
گروهی این عمل خالصانه را انجام داده اند نه یک نفر.

۵. در شأن ابی الدحداح انصاری

برخی دیگر از دانشمندان اهل سنت می گویند:

این آیه درباره ابی الدحداح انصاری نازل شده است. او یک روز روزه گرفت. هنگام
افطار، مسکین، یتیم و اسیر آمدند و او سه قرص نان به آنان داد و برای خودش و
خانواده اش یک قرص نان باقی ماند.۷۶

نقد و بررسی

اولاً: این سخن یک راوی معتبر نیست و همچنین مستند به پیامبر(ص) و اصحاب هم نیست. این
سخن را مقاتل، دشمن اهلبیت(ع) و دروغگویی که احادیث ساختگی را به پیامبر(ص) نسبت
می داده،۷۷ مطرح کرده است. او دشمن خاندان پیامبر است و قول وی از اعتبار ساقط است.

ثانیاً: وی خبر از حادثه ای می دهد که خودش در آن هنگام نبوده و به دنیا نیامده
بوده است. لذا این خبر مرسل است. وی شاهد نزول آیه نبوده و قول او بدون دلیل و از
حجیت ساقط است.

ثالثاً: قول او مخالف دهها روایت صحیح و مشهور است که همگی شهادت می دهند که این
آیه و این سوره درباره اهل بیت نبوتG نازل شده است.

رابعاً: چرا مقاتل از آن همه روایات وارد شده درباره اهلبیت(ع) سخن نمی گوید؟ روایات
زیادی از اهلبیت(ع) و از اصحاب کرامM نقل شده که همگی حتی سبب نزول کل سوره را
درباره پنج تن می دانند. چگونه برای یک فرد مسلمان ممکن است که همه آنها را به خاطر
یک روایت مرسل، ضعیف و مجعول رد کند!

۶. در شأن یک مسلمان

پیامبر اکرم(ص) از مشرکان یتیمی، مسکینی و اسیری را گرفت و به مسلمانی سپرد و به او
توصیه نیکویی با آنان را فرمود. پس آنان نزد آن شخص مسلمان یک یا دو یا سه روز
ماندند و مسلمان ایشان را بر نفس خویش ایثار نمود.۷۸

نقد و بررسی

اولاً: گوینده این سخن مجهول است و معلوم نیست چه کسی چنین ادعایی را ذکر کرده است.
ثانیاً: در متن حدیث اضطراب وجود دارد. راوی در تردید است و می گوید یک روز یا دو
روز یا سه روز. از سوی دیگر، صرف ماندن در پیش کسی ارزش ندارد. به علاوه معلوم نیست
آن مرد مسلمان چه ایثاری کرده است. ثالثاً: این حدیث با روایات صحیح السند و متعدد
در تعارض است. رابعاً: این سخن تناسبی با آیات ندارد. در آیه سخن از نذر است و وفا
به آن. خامساً: دانشمندان تفسیری و حدیثی اهل سنت این روایت را قابل اعتماد
نمی دانند. چنان که ابن حجر می گوید:

از دانشمندان حدیث کسی که مورد اعتماد باشد این حدیث را ذکر نکرده است.۷۹

ابن عراقی هم گفته است:

لم اقف علیه.۸۰

کسی را نشناختم که این حدیث را گفته باشد.

لذا این روایت مجهول و ضعیف است و هیچ اعتمادی بر آن نیست. به علاوه در سوره سخن از
نذر و وفای به آن است و در این روایت از نذر خبری نیست.

۷. در شأن یک مرد انصاری

ابوحمزه ثمالی می گوید:

به من خبر رسیده که مردی گفت: یا رسولالله(ص) به من غذایی بده، به خدا سوگند گرسنه
هستم. مردی از انصار نزد آن حضرت۶ آمد. سپس ماجرا را به زنش بازگو کرد. زنش گفت: به
آن مرد آب و غذا بده. همین طور این ماجرا به همین نحو درباره یتیم و اسیری تکرار شد
و آیه اطعامی نازل شد.۸۱

نقد و بررسی

اولاً: سند حدیث منقطع است و مجهول. معلوم نیست ابوحمزه ثمالی از چه کسانی روایت
کرده است. مردی که سؤال کرده و نیز مرد انصاری که انفاق کرده هم مجهول اند. ثانیاً:
دادن غذا و آب به یک نفر در حالت عادی خیلی امتیاز ندارد. این روایت با آیات
سازگاری ندارد، زیرا آیا مفاهیم بسیار بلندتری را درباره چنین اطعامی قائل شده است.
ثالثاً: این روایت با روایات صحیح و متعدد دیگر در تعارض است.

عجیب است مفسران از این دیدگاهها به سادگی رد می شوند و حرفی نمی زنند. آیا این
دوری از عترت نیست که در احادیث متواتر ثقلین تأکید فراوان شده که امت از اهلبیت(ع)
جدا نشوند. به هر حال، همه این شأن نزولها، مرسل، ضعیف، مجهول و مجعول است و فقط

همان روایاتی که سبب نزول را اهلبیت(ع) می دانند صحیح و معتبر و موافق سوره است.

شبهات برخی از دانشمندان اهل سن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.