پاورپوینت کامل خانواده، شکاف نسلی و رسانه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خانواده، شکاف نسلی و رسانه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خانواده، شکاف نسلی و رسانه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خانواده، شکاف نسلی و رسانه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

چکیده

شکاف نسلی اگرچه امروزه بیشتر نمایان است، پدیده ای کهن و جزئی از زندگی بشر بوده است. از زمانی که انسان ها در نوع تعاملات خود، شیوه های گوناگونی برگرفتند و ارتباطات اجتماعی به صورت گسترده برقرار شد، تفاوت در درونی کردن ارزش ها و هنجارها، موجب جامعه پذیری ناهمسان گشت و شکاف نسلی نیز پدید آمد. تفاوت در نظام ارزش ها که به شکاف نسلی بین اعضای خانواده می انجامد، دیدگاه های گوناگونی به خود اختصاص داده است.

می توان گفت تمایزهای بین نسلی، پدیده ای متداول است که همواره در هر جامعه ای بین نسل های مختلف وجود دارد و تا اندازه ای دارای تعارض و کشمکش نیز هست. در مجموع، شکاف نسلی از تمایزهای قطبی و شدید بین نسلی حکایت دارد که صورت بیرونی آن، به شکل تعارض ها و کشمکش های نسلی بروز می کند.

در بررسی عوامل مؤثر بر شکاف نسلی، خانواده و رسانه به دلیل اثرگذاری بر جامعه پذیری افراد، سهم اساسی دارند. در این مقاله، نقش این دو عامل اثرگذار، یعنی رسانه و خانواده در قبال موضوع شکاف نسلی، بررسی می شود.

مقدمه

ارتباطات اجتماعی هر جامعه، برگرفته از ارزش های حاکم بر جامعه و نحوه تعامل و جامعه پذیری افراد آن جامعه است. در میان انواع ارتباطات اجتماعی، «ارتباط بین نسلی»، یعنی تعامل افراد یک نسل که در یک پدیده جمعیتی مثل سال تولد، ازدواج و…مشترکند، با افرادی از نسل جدید، ارتباطی مهم و حیاتی است؛ زیرا بر اساس فرآیند جامعه پذیری، در تعامل اجتماعی باید به جهت دهی ارتباط نسلی و در مقابل آن، به شکاف نسلی توجه کرد.

در این میان، به دلیل فاصله اجتماعی و کاهش شدید تعامل بین فردی و بین نسلی در جوامع امروز، نقش خانواده در جامعه پذیری بسیار مهم است. ظرفیت اجتماعی یادگیری در خانواده در انتقال ارزش ها از این نهاد به افراد، خانواده را به بستر همگرایی اجتماعی تبدیل می کند که نسل های مختلف را در خود جای می دهد.

در عین حال، تغییرات شکلی و کارکردی خانواده، همچون تبدیل خانواده از گسترده به هسته ای؛ یا کاهش کارکردهای آموزشی – تربیتی خانواده و واگذاری برخی نقش های آن به دیگر نهادها، موجب تضعیف این نقش شده است.

شکاف ارزشی درون خانواده و بین نسل ها، زمانی اتفاق می افتد که انتقال فرهنگی با مشکل روبه رو شود. از آنجا که انتقال فرهنگی، بین انتقال کامل، یعنی بدون هیچ تفاوتی میان والدین و فرزندان، و انتقال کاملاً ناقص، یعنی بدون هیچ گونه تشابه بین این دو نسل، قرار دارد، اگر به هر یک از این دو شکل صورت گیرد، نوعی آسیب برای جوامع به شمار می آید؛ چرا که انتقال کامل، اجازه نوآوری و تغییر و واکنش به موقعیت های جدید را به تازه واردها نمی دهد و در این صورت، نسلی نو به مفهوم واقعی جامعه شناختی پدید نمی آید که دارای تفاوت ها و نگرش های خاص خود باشند. انتقال ناقص هم امکان اجازه کنش هماهنگی بین نسل ها را نمی دهد. (یوسفی، ۱۳۸۳: ۲۹)

از دیگر عوامل جامعه پذیری در شکاف نسلی، هم گرایی یا واگرایی نهاد رسانه با دیگر نهادها همچون خانواده است. تغییرات عمده رسانه ای در رمزگذاری های جدید رسانه ای و رمز گشایی مخاطبان پویا، فعال و نوین، بر ارتباط نسل ها و یادگیری آنها از طریق رسانه، اثرگذار است.

تعریف مفاهیم

رسانه:[۱] به وسایل انتقال پیام ها از فرستنده یا فرستندگان به مخاطب یا مخاطبان گفته می شود که شامل روزنامه، کتاب، رادیو، تلویزیون، ماهواره، فن آوری های نوین ارتباطات و اطلاعات و اینترنت و… است. این وسایل دارای ویژگی هایی مانند پیام گیران ناآشنا، سرعت عمل زیاد و تکثیر پیام هستند. (دادگران، ۱۳۸۴: ۶)

رسانه به هر ابزار، سازمان یا نهاد مادی و غیرمادی گفته می شود که حامل پیام باشد؛ به شرط آنکه پیامی که منتشر می کند، از مقبولیت اجتماعی برخوردار باشد و مورد پذیرش جامعه و مخاطبان قرار گیرد. (پایگاه اینترنتی محمدصادق فربد)

رسانه زمینه ساز ایجاد پیام و بستر انتقال آن و برقراری ارتباط بین گروه های انسانی است. رسانه بدون پیام، معنا و مفهومی ندارد و به واسطه پیامی که حمل می کند، می تواند انسان را در برقراری رابطه با محیط یاری رساند.

هنجار:[۲] قواعد و رهنمودهای مشترکی هستند که رفتار مناسب را در یک وضعیت معین مقرر می دارند. هنجارها تعیین می کنند که مردم چگونه در شرایط معین، در جامعه ای خاص باید رفتار کنند. مانند نحوه لباس پوشیدن، نحوه ازدواج کردن و….

ارزش:[۳] هنجارهای هر جامعه، در نهایت، تجلی ارزش های آن جامعه است؛ یعنی عقاید مشترک اجتماعی درباره آنچه خوب، درست و مطلوب است. مانند احترام به بزرگ تر. (رابرتسون، ۱۳۷۴: ۶۰ و ۶۴)

شکاف نسلی:[۴] برای این واژه معادل های دیگری همانند گسست نسلی، انقطاع نسلی، تضاد نسلی، انسداد نسلی نیز در مقالات و کتاب های فارسی به کار رفته است. گسست نسلی، دور شدن تدریجی دو یا سه نسل پیاپی از یکدیگر، از نظر جغرافیایی، عاطفی، فکری و ارزشی است. (اسپاک، ۱۳۶۴: ۲۵۹) مفهوم فاصله نسلی نیز با شکاف نسلی مترادف است و فاصله نسلی به اختلافات مهم بین دو نسل در تجربه، ارزش ها و هنجارها و به طور کلی به اختلاف و شکاف فرهنگی در خور توجه بین دو نسل، گفته می شود. (پناهی، ۱۳۸۳: ۴)

جامعه پذیری:[۵] جریان کنش متقابل اجتماعی است که از طریق آن، انسان ها شخصیت خود را به دست می آورند و شیوه زندگی در جامعه خود را می آموزند. جامعه پذیری، نقطه اتصال ضروری بین فرد و جامعه است. هم چنین فرد را قادر می سازد که هنجارها، ارزش ها، زبان، مهارت ها، عقاید و الگوهای فکر و عمل را که همگی برای زندگی اجتماعی ضروری است، بیاموزد. (رابرتسون: ۱۳۷۴: ۱۱۲)

تعارض نسلی:[۶] وقتی منابع هویتی، تقویت کننده یکدیگر نباشند و پیوستگی نسلی را به دنبال نداشته باشند، زمینه ظهور و بروز تعارض نسلی فراهم می شود؛ به گونه ای که اعضای جامعه، هویت خود را در نفی و تعارض با گذشتگان خود می بینند. (آزاد ارمکی، ۱۳۸۳: ۱۶)

تعارض نسل ها در مظاهر فرهنگی و سلوک اجتماعی قشر های مختلف جامعه، به ویژه میان نسل جدید و قدیم رخ می دهد. (قبادی، ۱۳۸۲: ۵۴)

شکاف نسلی و ابعاد آن

تمایزات بین نسلی، پدیده ای متداول است که بین نسل های مختلف وجود دارد و در مواقعی، دارای اندکی تعارض و کشمکش است، اما شکاف بین نسلی از تمایزهای قطبی و شدید بین نسلی حکایت دارد که صورت بیرونی آن می تواند شکل تعارض و کشمکش نسلی پیدا کند. شکاف نسلی، یکی از عمده ترین مؤلفه های اثرگذار در تحولات اجتماعی و فرهنگی دوران معاصر است؛ پدیده ای که خود در جریان تغییرات و دگرگونی های اجتماعی شکل گرفته است. این پدیده، بیشتر در جوامع در حال گذار و در جوامعی اتفاق می افتد که رشد سریع فن آوری داشته اند.

رسانه های جمعی، به ویژه رسانه های دیداری و شنیداری، به دلیل کارکردهای متنوع خود و ایجاد تغییرات پیوسته، به تدریج جای ارتباط بین فردی از نوع چهره به چهره را گرفته اند و فضای انفرادی را به جای فضای اجتماعی در خانواده حاکم می کنند. در نتیجه، افراد خانواده به جای گفت وگوی صمیمی با یکدیگر، با ابزارهای الکترونیکی ارتباط برقرار می کنند، ارتباطی فاقد بار عاطفی و احساسی.

یکی از عوامل مهم کاهش شکاف نسلی، پیوند اعضای خانواده و وجود زمینه ارتباطات صحیح بین فردی است. این ارتباط زمانی به درستی برقرار می شود که اعضای خانواده با نوعی تفاهم و درک متقابل با یکدیگر تعامل داشته باشند. یکی از عوامل ارتقادهنده پیوند عاطفی و کاهش دهنده شکاف نسلی، گفت وگوست؛ یعنی برقراری ارتباط و تعامل کلامی با یکدیگر. در فضای ارتباطاتی، به ویژه ارتباطات بین فردی، گفت وگو صرفاً یک رفتار عادی نیست، بلکه الگویی است که فضای عاطفی و هیجانی حاکم بر مناسبات افراد را شکل می دهد. گفت وگویی که واجد منظور ارتباطی و تعامل است، دارای دو مؤلفه و به عبارتی دارای دو مهارت است: مهارت گوش دادن و مهارت هم دلی. با بهره گیری مناسب از این دو مهارت می توان جریان ارتباطی گفت وگو را در جهت تفاهم و درک متقابل، به راه انداخت.

نهاد خانواده، اساسی ترین و نخستین نهاد اجتماعی است. «این نهاد، نظامی است که روابط جنسی و تجدید نسل انسانی را در جامعه سامان می دهد. متداول ترین صورت آن اجتماعی است از زوج زن و شوهر که با یا بدون فرزندشان، یک واحد خانوار را تشکیل می دهند. نهادهای فرعی وابسته به آن عبارتند از: نامزدی، ازدواج (تک همسری، چندهمسری)، روابط خویشاوندی نسبی یا سببی، صلبی یا رحمی». (نیک گهر، ۱۳۸۳: ۱۸۶)

کارکرد هماهنگ نهادهای اصلی جامعه و وابستگی متقابل آنها، برای دوام و بقای فرهنگ و جامعه امری حیاتی است. هیچ نهادی خودبسنده نیست و نمی تواند به تنهایی به حیات خویش ادامه دهد. هر نهادی به درجات متفاوت بر نهادهای دیگر اثر می گذارد و به طور متقابل از همه آنها اثر می پذیرد. (همان: ۱۸۷) ازاین رو، در بررسی شکاف نسلی باید هم به نهاد خانواده و هم به نهاد رسانه، به عنوان دو نهاد اثرگذار توجه کرد. نقش خانواده در این زمینه دوگونه بیان می شود:

۱. نقش غیرمستقیم خانواده در آموزش جامعه پذیری یا اثرگذاری آن؛

۲. نقش مستقیم خانواده در شکاف یا وابستگی نسلی.

برای درک بهتر اثرگذاری خانواده، به کارکردهای آن اشاره می شود:

۱. نظام بخشیدن به رفتارهای جنسی و تولید مثل؛

۲. جای گزین کردن اعضا؛

۳. مراقبت و نگه داری از کودکان، معلولان و سالمندان؛

۴. اجتماعی کردن کودک (جامعه پذیری)؛

۵. حمایت عاطفی؛

۶. تثبیت جایگاه اجتماعی؛

۷. فراهم کردن امنیت اقتصادی.

با دقت در تک تک وظایف و مسئولیت ها یا کارکردهای خانواده، درمی یابیم که رسانه ها یا اثر مستقیم یا غیرمستقیم بر فعالیت های خانواده، خواهند داشت. (رابرتسون، ۱۳۷۴: ۳۱۵)

برخی نظریه ها درباره شکافی نسلی

به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، موضوع شکاف نسلی تا پیش از پیدایش جامعه صنعتی، مسئله ای در خور توجه نبوده و حتی پیش از قرن بیستم، امری آشکار که مسئله ای اجتماعی تلقی بشود، نبوده است.

در گذشته علل بسیاری، مانند اختلاف بسیار ناچیز در شرایط، مراتب و موقعیت های اجتماعی گروه های سنی مختلف، رعایت اصل احترام به بزرگ ترها، انتقال طبیعی فرهنگ و رسوم جوامع به نسل های پسین بدون هرگونه جهش، وجود الگوهای واحد اندیشه و تفکر و رفتار در نسل ها، سبب می شد تغییرات بسیار کند و بطئی باشد. (شفرز، ۱۳۸۳: ۴۰)

پس از جنگ جهانی دوم و در پی روند نوسازی جهانی در عرصه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، کشورهای در حال توسعه به شدت رشد کردند و در این راستا، تحولات اجتماعی بسیاری، نظیر جنبش ها و انقلاب های اجتماعی را سپری کردند. در پس این تحولات ساختاری آشکار و ملموس، تحولات ذهنی و ناملموس، در لایه های زیرین اجتماع صورت گرفت که نتیجه آن، تغییر موقعیت اجتماعی نسل ها، به ویژه نسل جوان بود.

درگیری تقابل شرایط اجتماعی مدرن، در پی رشدیافتگی پس از جنگ جهانی دوم، با شرایط ما قبل مدرن، به همراه افزایش آگاهی مردم از وضعیت خود و جوامع دیگر و توانایی بالقوه در نسل های جدید، همگی سبب شد نگرش های جدیدی در نسل جوان پدید آید. در نتیجه، شکاف نسلی به عنوان پدیده مهم خودنمایی کرد. دیگر نمی توان تفاوت های طبیعی بین نسل های قدیم و جدید را امری عادی تلقی کرد.

این برداشت که نسل امروزی بسیار عمیق تر از نسل های گذشته می فهمد و در پی تغییر است و توانایی بیشتری دارد، یک واقعیت آشکار است. بنابراین، می توان گفت که مسائل نسلی، مسئله مشترک جهان امروز، به ویژه جوامعی است که شتاب و سرعت تغییرات اجتماعی در آنها بیشتر است. بر این اساس، به چند نظریه مهم اشاره می شود.

مانهایم معتقد است که نسل، یک موجودیت اجتماعی است، نه یک ضرورت بیولوژیکی. پیدایش نسل اجتماعی، با تغییر اجتماعی و سرعت آن مرتبط است و در وضعیتی که تغییرات، کند و آهسته و کمیاب باشد، یک نسل مجزا و تازه ظاهر نمی شود، بلکه فقط هنگامی که حوادثی زیاد و سریع رخ دهند، به طوری که یک گروه نسلی بر حسب آگاهی تاریخی – اجتماعی خود متمایز شوند، می توان از یک نسل جدید صحبت کرد. (اسکات و شرمن، ۱۹۹۵: ۳۵۹)

از نظر مانهایم، نسل، محور و محمل انتقال و تداوم جهت گیری های فکری و فرهنگی جدیدی است که در بستر اجتماعی و تاریخی ویژه ای که هر نسل معین در آن رشد کرده، ریشه دارد. این جهت گیری به صورت اهداف، نیت ها و راه حل های نو برای مشکلات حیاتی جامعه، به صورت تکامل و ظهور یک «سبک نسلی» ظاهر می شود. (رمپل، ۱۹۶۵: ۵۵ – ۵۶)

مانهایم افرادی را که در نسل ها بر اساس تجربه های مشترک دارای دیدگاه مشترک هستند، از افرادی که این وضعیت را ندارند، متمایز و از آنها به عنوان «واحدهای نسلی» یاد می کند. (آزاد ارمکی، ۱۳۸۳: ۲۸)

در واقع مانهایم، نسل را یکی از شکل های مهم زندگی جمعی و یکی از واحد ها و گروه های اجتماعی می داند که اهمیتی در حدود طبقه و قشر اجتماعی دارد. وی معتقد است که ارزش ها فرآورده های ساختگی نیستند، بلکه ارزش ها با پیدایش نسل های جدید در داخل جریان های زندگی بشر که به صورت تدریجی پدید می آیند، ظاهر می شوند و هنگامی تولید می شوند که واقعیت های اجتماعی در حال رشد، مسائل جدیدی را به جریان های فکری عرضه می کنند، تولید می شوند. (رمپل، ۱۹۶۵: ۵۵)

به نظر مانهایم، ارزش های جدید، فرآورده حتمی دو جریان تغییر اجتماعی کلان هستند:

۱. جریان ظهور نسل های جدید؛

۲. جریان توسعه و تحول اجتماعی که مسائل پیش بینی نشده و جدید را در مقابل جریان های فکری حاکم قرار می دهد و در واقع، پارادایم جدیدی برای تحلیل می طلبد.

از نظر مانهایم ارزش ها و تفکرات، متغیری وابسته و در عین حال مستقل به شمار می آیند. آنها از یک سو، وابسته به اوضاع اجتماعی و تاریخی دوره های متفاوت هستند؛ از سوی دیگر، به عنوان متغیر مستقل، امکان نوسازی و ارزش گذاری مجدد به رویه های فکر و عمل موجود، و تولید سبک های جدیدتر زندگی را به صورت تدریجی و ترکیبی فراهم می سازند.

به این ترتیب، راه تغییر اجتماعی را هموار می کنند. مانهایم معتقد است که سنتز ارزش های قدیم و جدید در هر دوره، موجب تعارض ها جدی نسلی می شود، به طوری که نظام آموزشی جدیدی نیاز است تا نسل های گذشته را با تغییرات فرهنگی هم نوا سازد. (همان)

بوردیو، مسئله نسل ها، روابط نسلی و تضاد و تقابل نسل های مختلف را، از دیدگاه کلان و در چارچوب نابرابری و تضاد اجتماعی تحلیل می کند و به بررسی روابط و تعارض های نسلی در زمینه های اجتماعی – اقتصادی و فکری – فرهنگی می پردازد. به اعتقاد بوردیو، در دوران معاصر، شکاف نسل ها، شکاف افقی است و در میدان های مختلف اجتماعی، اعم از نهادی یا غیرنهادی، رویارویی جوانان و افراد مسن، در عمل از تعارض بین افرادی با جایگاه های گوناگون قدرت و ثروت حکایت دارد. به نظر او تقسیم بندی براساس سن و به صورت پیر و جوان، تقسیمی خودسرانه است و در تمام جوامع، این نوع تقسیم بندی نسل ها تنش زا می باشد. (بوردیو، ۱۹۸۴: ۱۴۳)

وی معتقد است که تقسیم بر اساس قدرت و طبقه بندی براساس سن، همانند جنسیت و طبقه، در واقع در پی ایجاد نظمی است که در آن، هر کس سر جای خودش قرار گیرد. بنابراین، رابطه میان سن اجتماعی و سن بیولوژیک، رابطه ای پیچیده است. به نظر بوردیو، سن یک واقعیت بیولوژیکی است که از نظر اجتماعی دستکاری، و مقاصد خاص از آن استفاده یا سوءاستفاده می شود. (همان: ۱۴۴ – ۱۴۵)

با مقایسه کلی دو دیدگاه مانهایم و بوردیو، می توان گفت که رویکرد مانهایمی، تحلیلی تاریخی و ذهنی از پدیده شکاف نسلی به دست می دهد که تأکید آن بر تجارب ویژه، آگاهی و ذهنیت نسلی به عنوان اسباب اصلی تضاد پایدار در افکار و ارزش ها در سطح نسل هاست. رهیافت دوم (بوردیو)، با تحلیلی ساختاری و عینی، در ریشه یابی شکاف نسلی بر توزیع امکانات، منابع و موقعیت نابرابر نسل های مختلف از نظر برخورداری یا محرومیت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تأکید دارد.

اینگلهارت درباره دگرگونی ارزشی، پیش بینی می کند که جای گزینی جمعیت نسل جدید، به تدریج به جابه جایی بلندمدت ارزش های مادی با ارزش های فرامادی خواهد انجامید. این نظریه نه تنها پیش بینی جهتِ دگرگونی در آینده، بلکه دامنه آن را نیز امکان پذیر می کند؛ با توجه به این امر که جای گزینی نسلی تنها عامل درگیر نیست؛ بلکه مؤلفه ای مهم در دگرگونی ارزشی به شمار می رود. (آزاد ارمکی، ۱۳۸۳: ۲۵)

گیدنز، نسل ها را مثل همه سنت های اجتماعی که در طول زمان به وجود می آیند، در نظر می گیرد. از نظر او تمایز بین نسل ها در واقع، نوعی به شمار آوردن افراد در جامعه ای ماقبل مدرن است؛ یعنی هر نسلی در واقع نوعی به شمار آوردن تیره ای از آدمیان است که زندگی فردی را در مقطعی از انتقال های گروهی جای می دهد. با این حال، در عصر جدید، مفهوم نسل رفته رفته فقط در برابر پس زمینه ای از زمان استانداردشده معنا می یابد. (همان: ۳۱)

به نظر می رسد از دیدگاه گیدنز، تلقی از نسل در جوامع سنتی و مدرن نیز متفاوت است. در جوامع سنتی، هر نسل به میزان زیادی شیوه های زندگی گذشتگان خود را از نو کشف می کند و با بازسازی و نوسازی آن، به شکل و شیوه ای جدید به آن عمل می کند، اما در عصر جدید این کار مفهوم خود را از دست داده است. (گیدنز، ۱۳۷۹: ۲۰۷)

در نظریه گیدنز، درباره نسل، سه عنصر اساسی لحاظ شده است: اول اینکه او به عنصر زمان توجه خاصی دارد: دوم اینکه او جامعه را بسیار فرّار می داند، به طوری که سنت های جامعه اجازه در پیش گرفتن سنت های گذشته را نمی دهد؛ سوم اینکه او همواره بر مرخص شدن از گذشته برای انتخاب شیوه های فعالانه تر و مدرن تر تأکید دارد. (آزاد ارمکی، ۱۳۸۳: ۳۲)

وایت معتقد است حوادث بسیار مهم و تکان دهنده در هر جامعه در هر برهه ای از زمان، نسل های تاریخی خاصی را شکل می دهد؛ فرصت هایی طلایی که در آن، جمعی تحت تأثیر مشترک یک حادثه قرار می گیرند و همه تمرکزها و نگاه ها را متوجه خود می کند. این افراد مشترک، یک حافظه مشترک تاریخی درباره سرنوشت خود در جریان آن حادثه یا واقعه دارند. این مجموعه مشترک، یادآور یک نسل است. وایت در کتاب خارج از دهه شصت بیان می دارد که نسل به واسطه بعضی وقوع برخی حوادث، ساخته می شود؛ مانند:

– واقعه فراموش نشدنی مثل جنگ شهری، مصیبت طبیعی یا خودکشی رهبر سیاسی یا هر حادثه سیاسی؛

– عوامل سیاسی یا فرهنگی مهم که بیانگر واقعه فراموش نشدنی است؛

– تغییر ناگهانی در ساختار جمعیت که زمینه ساز توزیع جدید منابع جدید است؛

– شکل گیری فاصله طبقاتی جدید. (همان: ۱۳۸۳: ۳۶ – ۴)

تغییر کارکردها در خانواده و شکاف نسلی

بررسی ها نشان می دهد در برخی کارکردهای خانواده تغییرات اساسی رخ داده، یا برخی کارکردها به نهادهای دیگر انتقال یافته است.

«هم زمان با صنعتی شدن روزافزون جوامع در طی دو قرن اخیر، تغییرات جهانی عمده ای در الگوهای خانواده به وقوع پیوست. تغییراتی که موجب دگرگونی عمیق در تعهد و علاقه مردم، نسبت به هم گردیده است. امروزه مردم توجه کمتری به مسئولیت خود در قبال خانواده گسترده و توجه بیشتری به نیازهای خود و اعضای خانواده (خانواده هسته ای) نشان می دهند». (رابرتسون، ۱۳۷۴: ۳۲)

به طور خلاصه می توان گفت خانواده هسته ای به این دلایل، با ویژگی های نوین زندگی همراه تر است: ۱. تحرک جغرافیایی؛ ۲. تحرک اجتماعی؛ ۳. کاهش کارکردهای خانواده؛ ۴. مزایای خانواده کوچک (به لحاظ تعداد افراد)؛ ۵. فردگرایی. (همان: ۳۲۱)

تمامی این عوامل، هم بر نهاد خانواده و هم بر ارتباط و تعامل یا شکاف نسلی مؤثرند. فاصله جغرافیایی میان افراد و درون یک شبکه خانوادگی گسترده، تحرکات شغلی و اجتماعی و تغییرات پایگاه و نقش اجتماعی، تغییرات کارکردی خانواده و تبادل این کارکردها با نهادهای دیگر، تأکید بر زندگی آسان و چابک و پردرآمد فردی یا هسته ای، و فردگرایی برخاسته از این نوع زندگی، از دلایل اثرگذاری تغییر کارکرد خانواده بر شکاف نسلی است. در اینجا نقش رسانه های جمعی برای جلوگیری از تغییر کارکردهای خانواده از سویی، و تلاش برای آشنایی مسئولان و مردم با مسائل مربوط به تغییر کارکردها و به دنبال آن تشدید شکاف نسلی، از سوی دیگر، دارای اهمیت است.

شکاف نسلی از دیدگاه اسلام

با توجه به جامعیت دین اسلام و اینکه اسلام تنوع میان انسان ها را تأیید و آن را در راستای اراده الهی قلمداد کرده است، نمی توان نظر اسلام را نافی پدیده شکاف نسلی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.