پاورپوینت کامل «شفاعت» و رفع یک شبهه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «شفاعت» و رفع یک شبهه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «شفاعت» و رفع یک شبهه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «شفاعت» و رفع یک شبهه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۲۱

اشاره:

این نوشتار در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان، به رشته
تحریر درآمده است. از آنجا که چنین پرسشی ممکن است
برای بسیاری دیگر نیز پیش آید، اصل پرسش و پاسخ
جامع و کامل آن را فراروی شما خوانندگان ارجمند قرار
می دهیم. بدان امید که برای این دانشجوی جستجوگر و
دیگر دانشجویان، پژوهشگران و صاحبان فکر و اندیشه،
خواندنی باشد.

آیا باور شفاعت پیشوایان معصوم، نوعی «آنیمیسم»(۱) یا پرستش ارواح نیست؟

پاسخ

این پرسش نشانگر آن است که ما، هم باید موضوع شفاعت به مفهوم درست و سازنده آن را از
دیدگاه قرآن و روایات مورد ارزیابی و پژوهش قرار دهیم و هم شخصیت حقیقی و قدرت معنوی و
اختیارات پیشوایان معصوم را، و هم مفهوم درستِ حاجت خواستن از بارگاه خدا به وسیله آن
بندگان شایسته و ادب آموخته را.(۲) چرا که برداشت نادرست، تحریف شده، تخدیری و عوامانه از
این مفاهیم سازنده و امیدآفرین چنین داوری ای را در پی خواهد داشت؛ از این رو به نظر می رسد
برای رسیدن به پاسخ روشن و قانع کننده به این پرسش، ناگزیر از طرح چند نکته باشیم:

الف ـ واژه شفاعت

واژه «شفاعت» در فرهنگ واژه شناسان از ریشه «شَفْع» به مفهوم «جفت» آمده است، که در برابر
آن، واژه «وَتر»، به معنی تک و تنها قرار دارد.

آن گاه به تدریج به مفهوم پیوستن ناتوان به توانا، ضعیف به نیرومند، و فردی به فردی دیگر
به کار رفته است، که از نظر معنویت و کمال در اوج رشد و شکوفایی قرار دارد و می تواند در
حساس ترین شرایط، یار و یاور دلسوز او گردد، و ضمن دفع خطرها و برطرف ساختن مشکلات در
فراز و نشیب زندگی از سر راه او، وی را در راه نجات و رستگاری و رساندن به سرمنزل سلامت و
سعادت، راه نماید. واژه شناس نامدار، «راغب اصفهانی» در تفسیر گران سنگ خویش در این مورد
می نویسد: «الشّفعُ ضَمُّ الشَّی ءِ إِلی مِثلِهِ.»(۳)

واژه «شَفْع»، به مفهوم پیوستن و نیز پیوند دادن پدیده و انسانی به همانند خویش، آمده
است. سپس نتیجه می گیرد که کاربرد واژه «شفاعت» بیشتر در پیوستن فردی که از نظر مقام و
موقعیت، در درجه پایین و لرزان است، به کسی که از نظر مقام و معنویت، برتر و بالاتر است و
می تواند او را شفاعت کند، به کار رفته است، و شفاعت در قیامت از این جمله است.

ب ـ گروههای متنوع آیات در مورد شفاعت

شفاعت، یک موضوع قرآنی و روایی است. در قرآن شریف، افزون بر بحثهای گذرا و بدون به
کارگیری واژه شفاعت و مشتقات آن، در حدود ۳۰ مورد عنوان «شفاعت»، به کار رفته است.

آیاتِ بیانگر این موضوع و شرایط و ویژگیها و قیود متعدد آن، به گروههای متنوعی قابل
تقسیم و پژوهش است، و در نتیجه برطرف کننده شبهه هایی که در مورد شفاعت ممکن است در
اذهان جستجوگر پدید آید.

۱ـ نفی تفسیر تحریف شده و تخدیری از شفاعت

گروه نخست، آیاتی است که شفاعت، به مفهوم تحریف شده و تخدیری و ابزاری آن را، به صورت
مطلق نفی می کند؛ نظیر این آیه:

«وَ اتَّقُوا یَوْمَاً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ
وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ»(۴)

«و از روزی پروا کنید که نه هیچ کس، چیزی از کیفر گناهان را از کسی برطرف
می سازد، نه شفاعتی از او پذیرفته می شود، نه از او بدل و جایگزینی می گیرند، و نه از
جایی یاری خواهد شد.»

گفتنی است که در این گروه از آیات، بی راهه های پنداری ظالمان و نظریه پردازان فریبکار
آنان، برای رهایی جنایتکاران و خودکامگان از کیفر بیداد و حق کشی یا شفاعت به مفهوم
تخدیری آن، به صراحت نفی می گردد، تا بدین وسیله نشان دهد که جز از راه حق گرایی و
حق پذیری و ایمان و راستی و انجام کارهای شایسته و آراستگی به منش و روش انسانی و
اخلاقی، و توبه و اصلاح و جبران، راهی برای نجات و درخور شفاعت شدن، نیست؛ چرا که فلسفه
شفاعت، زدودن بلای یأس از رحمت خدا و سوزاندن روحیه نومیدی از امکان نجات، پس از پیش
آمدن لغزش، آن گاه امید بخشیدن و همت دادن و برانگیختن به خودسازی و جبران و اصلاح
است؛ نه چراغ سبز نشان دادن به تخریب وتباهی خود و دیگران و یا ادامه گناه و ستم و تباهی.

۲ـ شفاعت ویژه خداست

گروه دوم، آیاتی است که شفاعت را تنها ویژه ذات بی همتای خدا عنوان می سازد و تنها او را به
عنوان شفاعت کننده، معرفی می کند و بس؛ نظیر این آیه:

«أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ کَانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئاً وَ لا یَعْقِلُونَ قُلْ لِلّهِ
الشَّفَاعَهُ جَمِیعاً لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الاْءَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»(۵)

«آیا غیر از خدا شفاعت کنندگانی برای خود برگرفته اند؟! بگو: آیا گرچه آنها اختیار
چیزی را نداشته باشند و چیزی را به خِرد درنیابند، باز هم آنها را شفاعت گر خویش
می پندارید؟! هان ای پیامبر، بگو! شفاعت، یکسره از آن خداست؛ فرمانروایی
آسمانها و زمین، تنها از آن اوست، و سرانجام تنها به سوی او بازگردانده خواهید
شد.»

و همچون این آیه:

«… مالَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ اَفَلا تَتَذَکَّرُونَ»(۶)

«برای شما، جز او هیچ سررشته دار و شفاعتگری نیست؛ آیا باز هم به خود نمی آیید و
پند نمی گیرید؟»

۳ـ شفاعت در گرو اجازه خداست

گروه سوم، آیاتی است که شفاعت دیگران را، تنها به اذن و اجازه خدا و فرمان او مشروط می سازد؛
نظیر این آیه:

«وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَهُ عِنْدَهُ اِلاّ لِمَنْ اَذِنَ لَهُ …»(۷)

«و شفاعت نمودن در پیشگاه او، سود نمی بخشد، مگر برای آن کسی که به وی اجازه
دهد.»

و همچون این آیه:

«مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ …»(۸)

«چه کسی است که جز به اذن و فرمان خدا، در پیشگاه او شفاعت کند؟!»

۴ـ ویژگیهای شفاعت کنندگان

گروه چهارم، آیاتی است که ویژگیهای شفاعت کنندگان را بیان می کند؛ نظیر این آیه که گواهی
آگاهانه و خالصانه به حق را از آن جمله می شمارد:

«وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَهَ إِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»(۹)

«و آنهایی که شرک گرایان جز ذات پاک و بی همتای او، می خوانند و می پرستند، مالک
شفاعت نیستند، مگر آن کسانی که به حق گواهی داده اند و خود می دانند.»

و همچون این آیه:

«… وَ لا یَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِ ارْتَضی وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ»(۱۰)

«… و آنان، جز برای کسی که ذات پاک خدا رضایت دهد، شفاعت نمی کنند؛ و خود از
بیم او ترسانند.»

و همانند این آیه:

«یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقینَ اِلَی الرَّحْمنِ وَفْداً وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمینَ اِلی جَهَنَّمَ وِرْداً لا یَمْلِکُونَ
الشَّفاعَهَ اِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»(۱۱)

«و روزی را به یاد آور که پرواپیشگان را به سوی نعمتهایِ خدایِ بخشاینده، به صورت
دسته جمعی و با احترام می بریم. و مجرمان و تبهکاران را بسان شتر تشنه و دربند،
به سوی دوزخ و آتش شعله ور آن می رانیم. آن روز هیچ کس اختیار شفاعت گری
ندارد، جز آن کسی که از سوی خدای بخشاینده پیمانی گرفته است.»

۵ـ تحریم شفاعت در مورد برخی از گناهان

گروه پنجم، آیاتی است که «شفاعت» را بر برخی از گناهان سهمگین و گناهکاران سیاه کار تحریم
می کند؛ نظیر این آیه:

«وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الازِفَهِ إِذْ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَنَاجِرِ کَاظِمینَ مَا لِلظّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا
شَفِیعٍ یُطاعُ»(۱۲)

«و آنان را از آن روز نزدیک بترسان، آن گاه که جانها نزدیک گلوگاهها می رسد، در
حالی که آنان از اندوه آکنده اند؛ آری، در آن روز سهمگین است که برای ستمکاران نه
خویشاوند دل سوزی خواهد بود، و نه شفاعت گری که از او فرمان برده شود و به کار
آید.»

بدین سان قرآن هشدار می دهد که نمی توان بسان برخی ناآگاهان و یا خودفریبان و
دیگرفریبان در راه زندگی، به هر حق کشی و خشونت و استبداد و ستمی دست یازید، و خدا و
مذهب و عواطف و اعتماد مردم را به ابزار فریب تبدیل ساخت، و باز هم از خدا و پیامبر و امامان
عدالت، و شفاعت آنان دم زد و بدان، امید دروغین بست.

ج ـ شرایط برخورداری از شفاعت

شفاعت، به مفهوم درست آن، یک موضوع قرآنی و حدیثی است. به همین سبب است که پیروان
اسلام، با الهام از قرآن بر شفاعت پیامبر گرامی اتفاق نظر دارند،(۱۳) گرچه در چگونگی آن، دیدگاهها
متفاوت است. رهروان مذهب اهل بیت نیز، بر این باورند که افزون بر پیامبر گرامی، دیگر
پیام آوران خدا،(۱۴) فرشتگان،(۱۵) و امامان معصوم نیز به اذن خدا، شفاعت می کنند و شفاعت آنان،
هم در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و توبه کاران، و هم برای نجات و رهایی از کیفر و عذاب
سودمند است، اما با این شرایط:

الف ـ این شفاعت، به اذن خدا و در قلمرو رضایت و خشنودی او باشد، و بس؛

ب ـ این شفاعت تنها شامل حال کسانی می شود که در زندگی خود، پس از لغزش و
قانون شکنی به خود آیند و در اندیشه بازگشت به سوی خدا و مقررات او، تلاشی خستگی ناپذیر
برای جبران خطاها و گناهان خود آغاز کنند، و نیز در اندیشه و عمل، خود را هم سنخ با
شفاعت کنندگان گردانند؛

ج ـ این شفاعت تنها شامل حال کسانی می شود که لغزشهاشان از حق کشی و کشتار و دیگر
گناهان جبران ناپذیر سر برنیاورد و به گونه ای ویرانگر نباشد که آنان را از شفاعت محروم سازد.(۱۶)

حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ به یاران خود نوشت:

«مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَنْفَعَهُ شَفاعَهُ الشّافِعِین عِنْدَاللّه، فَلْیَطْلُبْ إِلَی اللّه اَنْ یَرْضی عَنه.»(۱۷)

«هر کس شادمان می گردد که شفاعت شفاعت گران راستین، شامل حال او گردد، باید
با اندیشه و منش شایسته خود، خشنودی خدا را بجوید.»

«علامه طبرسی» در تفسیر گران سنگ خویش، به هنگام تفسیر یکی از آیات مربوط به
شفاعت(۱۸) ـ که جنبه ای از شفاعت یا برداشت تخدیری و تحریف شده و ابزاری از مذهب را نفی
می کند ـ در این مورد چنین می نویسد:

مفسران برآنند که برخی از خودپسندان یهود، بر این پندار بودند که ما، فرزندان پیام آوران
خدا هستیم و هرگونه بیندیشیم و رفتار کنیم، سرانجام پدرانمان ما را شفاعت خواهند کرد؛ به
همین جهت، این آیه مبارکه، در مقام نفی این پندار منحط و ویرانگر آنان و ردّ شفاعت مورد نظر
آنهاست.

خدای تعالی بدین وسیله امید کاذب و برداشت تخدیری و ویرانگر آنان و دیگر
برتری جویان و قانون گریزان را از شفاعت، مردود اعلام می کند، وگرنه موضوع شفاعت به مفهوم
درست و اساسی آن، یک حقیقت قرآنی و روایی است، و همه پیروان اسلام بر شفاعت پیامبر
گرامی اتفاق نظر دارند، گرچه در چگونگی آن، دیدگاهها متفاوت است.

آن گاه می افزاید:

ما بر این باوریم که پیامبر گرامی به اذن خدا، شفاعت می کند و شفاعت آن حضرت برای
نجات و رهایی از عذاب، تردیدناپذیر است. اما این شفاعت شامل حال کسانی می شود که
گناهانشان به گونه ای نباشد که آنان را از شفاعت محروم سازد.(۱۹)

برخی بر این باورند که شفاعت تنها در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و توبه کاران است،
نه رهایی گناهکاران؛ اما به گونه ای که از آیات و روایات دریافت می گردد، شفاعت، هم در قلمرو
افزودن پاداش شایستگان و توبه کاران خواهد بود، و هم در قلمرو رهایی گناهکاران.

وی در بخش دیگری می افزاید: همچنین به باور ما، شفاعت، یک اصل قرآنی و اسلامی
است؛ همان گونه که به اذن خدا و فرمان او، یک حق تردیدناپذیر برای پیامبر است، یاران راستین
و برگزیده آن حضرت ـ یعنی امامان نور و در درجات پایین تر خودساختگان و تربیت یافتگان
راستین، یا ایمان داران درست اندیش و پرواپیشه و صالحان و مصلحان حقیقی ـ نیز به اذن خدا از
این مقام برخوردارند، و خدا به دست آنان، بسیاری را از عذاب و کیفر عملکردشان رهایی
می بخشد، تا حکمت و حق شناسی خود را به نمایش نهد، و از خوبیها و خوبان، عدالت و
عدالت پیشگان روزگاران، آزادی و آزادگی و راستی و راستگویان آن گونه که باید تجلیل گردد.

«وَ هِیَ ثابِتَهٌ عِنْدَنا للنَّبِیّ وَ لاَِصْحابِهِ الْمُنْتَجَبینَ وَ لاَِئِمَّهِ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهرینَ وَ لِصالِحِ
الْمُؤْمِنینَ وَ یُنَجِّی اللّهُ تَعالی بِشَفاعَتِهِمْ کَثیراً مِنَ الْخاطِئینَ.»(۲۰)

«نزد ما پیروان اهل بیت، ثابت و قطعی است که پیامبر خدا و یاران برگزیده او مانند
ابوذر، سلمان، عمار، یاسر و … و امامان و پیشوایان از اهل بیت او و مؤمنان
شایسته کردار، در نزد خدا حق شفاعت دارند، و خدا با شفاعت آن بندگان بارگاه
خود، بسیاری از خطاکاران و لغزشکاران را نجات می دهد.»

«علامه طبرسی» در بخش دیگری می افزاید:

این دیدگاه را علاوه بر انبوهی از آیات و روایات، این حدیث ـ که مورد قبول همگان است ـ
تأیید می کند؛ که پیامبر گرامی فرمود:

«اِدَّخَرْتُ شَفاعَتِی لاِءَهْلِ الْکَبائِرِ مِنْ اُمَّتِی … .»(۲۱)

«من شفاعت خویش را برای کسانی از امت ذخیره ساخته ام که در راه زندگی،
ناخواسته به گناهان کبیره در غلتیده اند، اما پس از آگاهی و به خود آمدن، با همه
وجود به جبران و اصلاح برخاسته اند.»

نیز آن حضرت فرمود:

«اِنِّی اَشْفَعُ فَأُشفَّعَ وَ یَشْفَعُ عَلِیٌّ فیُشَفَّعُ وَ اَهل بَیْتی یَشْفَعُونَ فیُشفّعون وَ اَنَّ اَدْنی
الْمُؤمنینَ لَیَشْفَعُ فِی اَرْبَعینَ مِنْ اِخْوانِهِ … .»

«روز رستاخیز که فرارسد، من شفاعت می کنم و به خواست خدا و اذن او، پذیرفته
می شود؛ و امیرمؤمنان شفاعت می کند و مورد قبول قرار می گیرد؛ سپس خاندان من
به اذن خدا شفاعت می کنند، و شفاعت آنان نیز پذیرفته می شود؛ از پی آنان نوبت به
ایمان داران و شایستگان راستین می رسد، که شفاعت می کنند و شفاعت آنان در
درجه پایین تری پذیرفته می شود؛ و کمترین شفاعتی که یک انسان با ایمان می کند،
آن است که شماری گناهکار و لغزشکار (چهل نفر) را با شرایطی، از آتش نجات
می بخشد.»

علامه می افزاید: نیز از این آیه شریفه ـ که دریغ و حسرت کافران را در روز رستاخیز از این
جهت که شفاعت کننده ای ندارند، ترسیم می کند ـ می توان دریافت که اصل شفاعت به مفهوم
سازنده آن، درست و خردمندانه و قرآنی است که می فرماید:

«فَما لَنا مِنْ شافِعینَ وَ لا صَدیقٍ حَمیمٍ»(۲۲)

«پس برای ما، نه شفاعت کنندگانی است و نه دوستی پر مهر و دلسوز.»

علامه قزوینی ضمن بحثی تحت عنوان «قرآن و موضوع شفاعت»(۲۳) می نویسد:

«پس از ترسیم برخی از روایات درست و معتبر در شکوه معنوی فاطمه ـ علیها
السلام ـ و شفاعت او ـ که از نظرتان گذشت ـ اینک با نگارنده باش و با بهت و حیرت،
به برخی پندارها و بدعتها و بافته های بی اساس و فریبنده بنگر که چگونه با آیات
قرآن و روایات رسیده از پیامبر ـ که اصل شفاعت دوستان ویژه خدا را با شرایط و
قیودی مطرح می کند ـ به مخالفت برخاسته، و در افراط کاری خویش تا جایی پیش
رفته اند که شفاعت پیامبر را نیز نفی می کنند.

این کج اندیشان می پندارند با این شیوه منحط خویش از یکتاپرستی و توحیدگرایی
دفاع می کنند؛ چنانکه گویی اصل شفاعت ـ که یک اصل قرآنی و اسلامی است ـ با
توحیدگرایی ناسازگار، و یا پذیرش آن، بسان دعوت به شرک و ارتجاع است.»

وی سپس تعدادی از آیات قرآنی در موضوع شفاعت را یادآور شده، می افزاید:

«اینها نمونه هایی روشن از آیات قرآن است که به روشنی، به درستیِ شفاعت به اذن
خدا صراحت دارد و شفاعت را برای شفاعت کنندگان اثبات می کند.»

آن گاه می افزاید:

«آیاتی که آمد به شفاعت نمودن دوستان خاص خدا تصریح می کند؛ اما آیا آنان در
این جهان نیز می توانند شفاعت کنند یا نه؟ ساکت است. برای روشن شدن این
بحث، باید به آیات دیگری نظر افکنیم که این موضوع را به روشنی بیان می کند و
ثابت می نماید که آنان در این سرا نیز از جانب خدا به این مقام مفتخر شده، و به آنان
حق شفاعت، دعا برای دیگران، و طلب آمرزش و بخشایش از خدا ارزانی شده است.»

برای نمونه:

۱ـ «وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا
اللّهَ تَوّاباً رَحیماً»(۲۴)

«و اگر هنگامی که مرتکب گناه شدند، نزد تو آمده بودند و از خدا آمرزش خواسته
بودند و پیامبر برایشان آمرزش خواسته بود، به یقین خدا را توبه پذیر و پرمهر
می یافتند.»

این آیه، به روشنی بیانگر این حقیقت است که گناهکاران آن گاه که با ندامت و توبه به
پیشگاه پیامبر بروند، و برای آمرزش خواهی از بارگاه خدا به او توسل جویند، و پیامبر برای
آمرزش آنان اقدام کند و از خدا بخواهد، آن گاه است که خدا را توبه پذیر و پرمهر خواهند یافت و
مورد بخشایش قرار خواهند گرفت.

اینک سخن این است که اگر به راستی شفاعت خواهی از پیامبر، شرک گرایی و شریک
تراشیدن برای خداست، در این صورت هرگز نمی باید چنین کسانی خدا را توبه پذیر و پرمهر
بیابند؛ چرا که خدای بزرگ طبق وعده اش در قرآن، هر آن کس را که به او شرک ورزد هرگز مورد
بخشایش قرار نخواهد داد.

۲ـ قرآن در ترسیم سرگذشت فرزندان یعقوب می فرماید:

«یا اَبانا استَغْفِرْلَنا ذُنُوبَنَا اِنّا کُنّا خاطِئینَ»(۲۵)

«گفتند: هان ای پدر! برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکارانیم.»

و پاسخ حضرت یعقوب در این مورد تفکرانگیز است که فرمود:

«سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبّی»(۲۶)

«به زودی برای شما از بارگاه پروردگارم آمرزش خواهم خواست.»

این آیات بیانگر درخواست صریح فرزندان یعقوب از آن حضرت است که برای آنان طلب
آمرزش کند؛ چرا که آنان خطاکارند و او نیز پاسخ می دهد که به زودی چنین خواهد کرد.

«وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ اِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»(۲۷)

«و برای آنان دعا کن، چرا که دعای تو، مایه آرامش آنهاست.»

د ـ شرایط و ویژگیهای مسئولیت ساز

درست است که شفاعت یک موضوع مذهبی است و از دیدگاه قرآن و روایات، پیامبر و پیشوایان
معصوم و حتی انسانهای پاک منش و رشد یافته، می توانند کسانی را در این سرا و سرای آخرت
مورد شفاعت قرار دهند، اما با قیود و شرایطی سازنده و رشدبخش، نه بدون قید و شرط.

به همین سبب، آیات و روایاتِ بیانگرِ شفاعت، هم شرایط و ویژگیهای مترقی و
مسئولیت سازی را در شفاعت کننده لازم می شمارند، و هم در شفاعت شونده، و هم در لغزشها و
گناهانی که می توانند مورد شفاعت قرار گیرند.

این شرایط و ویژگیها در محورهای سه گانه بالا، نشان دهنده نکات بسیاری است، از جمله
نشانگر این حقیقت است که باور داشتن موضوع شفاعت به مفهوم درست و قرآنی آن، به این معنا
نیست که اعتقاد به گره گشایی امامان معصوم و طلب شفاعت یا توسل به آنان، نوعی از «آنیمیسم»
یا پرستش ارواح یا قائل شدن قدرت مطلقه و عجیب و غریب برای ارواح انسانی باشد، بلکه تنها به
این مفهوم است که برخی از شایسته ترین و وارسته ترین و شکوفاترین بندگان خدا، با شرایط و
ویژگیهایی مشخص و مقرر از سوی خدا، دارای قدرتی محدود و معلوم هستند، و تنها به اذن خدا
و فرمان او می توانند کسانی را که ذات بی همتای او بر شفاعت شدن آنان خشنود است، شفاعت
نمایند و بس.

با این بیان هنگامی که ما به شفاعت و توسل، با این نگرش و این شرایط می نگریم، دیگر نه
تنها چنین مفاهیمی، موانع رشد و اوج و توحید و اخلاص نخواهند بود، و نه تنها نوعی از
«آنیمیسم» نیست، بلکه هر کدام نوعی از حق گرایی و حق پذیری و جلوه ای از جلوه های
خداشناسی و فرمانبرداری از یکتا آفریدگار هستی خواهد بود؛ چرا که ما شفاعت و شفاعت کننده
و وسیله را، به دستور پدیدآورنده و تدبیرگر توانای هستی، و به اذن و شرایط مقرر از سوی او، در
راه انجام فرمان او، برای رسیدن به خشنودی او جسته ایم و بس.

از این رو اعلام می کنیم که به باور ما تنها خداست که خواسته های انسان را بر می آورد،
بیماران را شفا و نابینایان را بهبودی و بینایی می بخشد، دعاها و نیایشها را می شنود و نه جز او؛
اما اگر ذات بی همتای او، نماینده و وسیله و واسطه و شفاعت گری نیز بر اساس حکمتها قرار داد، و
گوشه ای از کارها را به آنها سپرد تا به قدرت و فرمان او ـ بسان این همه اسباب طبیعی و علل
شناخته و ناشناخته ـ برخی کارها را انجام دهند، و به بندگان نیز فرمان داد که به سوی آنان بروند
و با ایجاد همرنگی و سنخیت با آنان، آنها را واسطه فیض و وسیله تقرب به بارگاه او و یا شفاعت گر
خود قرار دهند، در این صورت دیگر این توسل و شفاعت، نه تنها نوعی آنیمیسم نخواهد بود، که
عین حق گرایی و از جلوه های خداشناسی و یکتاپرستی خالص است؛ چرا که این واسطه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.