پاورپوینت کامل سیرت جاودانه (قسمت دوم) ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیرت جاودانه (قسمت دوم) ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیرت جاودانه (قسمت دوم) ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیرت جاودانه (قسمت دوم) ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۷۹
در مقاله نخست، علاوه بر معرفی کتاب سیرت جاودانه نوشته
علامه سید جعفر مرتضی عاملی، جلد اول آن را از آغاز تا پایان
بخش چهارم معرفی کردیم. در مقاله حاضر محتوای بخش
پنجم را که به هجرت پیامبر اختصاص دارد، گزارش می کنیم.
هجرت از مکه به مدینه
درباره هجرت رسول خدا – صلی الله علیه و آله – دو پرسش مطرح است: نخست
آن که چرا حضرت از مکه هجرت کرد؟ دیگر این که چرا به مدینه هجرت کرد؟
در پاسخ به پرسش نخست به چهار نکته اشاره می کنیم:
۱ ـ رسول خدا – صلی الله علیه و آله – بیشترین بهره برداری ممکن را از
شهر مکه انجام داده بود و هیچ امیدی برای گرویدن گروه های دیگر در آینده
نزدیک به آیین اسلام نداشت. بنابراین، باقی ماندن در این شهر توجیهی نداشت.
۲ ـ پیامبر خدا همه انسانها را در سراسر گیتی مخاطب خود می داند؛ همان
طور که در قرآن مجید آمده است
«و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا»
«ما تو را جز برای این که بشیر و نذیری برای تمام مردم باشی،
نفرستادیم.»
گذشته از آن، موفقیتهای به دست آمده در مکه به تنهایی نمی توانست
زمینه اجرای همه قوانین اسلام به خصوص قوانین اجتماعی و حکومتی را فراهم
آورد. از این رو، باید دعوت اسلام به فراسوی مکه گسترش می یافت.
۳ ـ بیشتر مسلمانان، غیر از افراد معدودی که مورد حمایت قبیله خود بودند
افرادی بی پناه بودند که سالها آزار و اذیت و شکنجه های دشمن را تاب آورده
بودند. ادامه این وضعیت ممکن بود موجب شود که روحیه یأس و ناامیدی
برایشان مستولی شود؛ و چه بسا جمعی از ایشان به شرک و بت پرستی باز
می گشتند. از این رو، لازم بود که برای ایشان محل امنی در خارج از مکه یافت
شود که بدانجا مهاجرت کنند.
۴ ـ همان طور که در ادامه به تفصیل بیان خواهیم کرد، قریش نقشه
زیرکانه ای را برای قتل پیامبر طراحی کرده بود، به طوری که با اجرای این نقشه
آن حضرت به دست جمعی که هر کدام به قبیله ای منسوب بودند، به قتل
می رسید و بنی هاشم نیز نمی توانست به خونخواهی برخیزد بدین ترتیب با کشته
شدن پیامبر – صلی الله علیه و آله – دین او نیز با مرور زمان مضمحل می شد. از
این رو، لازم بود که پیامبر – صلی الله علیه و آله – هر چه زودتر مکه را ترک گوید.
در پاسخ به پرسش دوم که چرا پیامبر ـ صلی الله علیه و آله – مدینه را به
عنوان مقصد هجرت برگزید؟ به هفت عامل توجه می کنیم:
۱ ـ در نظر مردم جزیره العرب، مکه از قداست خاصی برخوردار بود، به
طوری که پیروزی دعوت توحیدی اسلام در نهایت منوط بود به تسلط بر شهر
مکه و برچیدن بت ها و بت پرستی های آن. از این رو، لازم بود جایی برای ادامه
دعوت انتخاب شود که نزدیک به مکه باشد و بتوان از آنجا اوضاع مکه را زیر نظر
داشت و در وقت لزوم بر آن فشار سیاسی وارد کرد و مدینه دقیقا چنین جایی بود.
۲ ـ مدینه در مقایسه با همه مناطق دیگر مناسب ترین مکان برای هجرت
پیامبر بود. هجرت به طائف فایده ای نداشت ؛ چه این که مردم این شهر روابط
اقتصادی مهمی با مکه داشتند و نیازمند بازارهای این شهر بودند. پناه دادن به
پیامبر اسلام و پذیرفتن دعوت او این رابط را به خطر می انداخت. سایر قبیله های
عرب نیز از چنان قدرت و توانایی ای برخوردار نبودند که بتوانند محل امنی برای
حفظ و بسط دعوت اسلام باشند. یمن، ایران، روم، شام و سایر مناطق، زیرسلطه
دو ابرقدرت آن روزگار بودند که با هجرت به این سرزمین ها چیزی جز مشکلات و
خطرهای هولناک عاید پیامبر – صلی الله علیه و آله – و دعوت توحیدی نمی شد.
حبشه به لحاظ موقعیت جغرافیایی فاصله زیادی با مکه داشت. علاوه بر این،
استقرار دعوت اسلام در میان مردمان غیرعرب حبشه موجب می شد که همه
قبیله های عرب به دلیل پیوندهای خویشی و عصبیت عربی متفقا در کنار مکیان
قرار گیرند.
۳ ـ مدینه از نظر زراعی سرزمینی غنی بود. بنابراین، اگر روزی اهالی آن با
محدودیت بازرگانی روبه رو می شدند، می توانستند در مقابل فشار مقاومت کنند و
مایحتاج زندگانی خود را هر چند به طور محدود تأمین کنند.
۴ ـ مردم مدینه در اصل مهاجران یمنی بودند که از قدیم الایام صاحب
تمدن بودند. بدین ترتیب نه همانند عرب های صحرانشینی خشن بودند و نه
همانند قریش خواهان امتیازهای ویژه قومی برای خود بودند.
از سوی دیگر، آنان به جهت انتساب به تیره قحطانی عرب از پیامبر – صلی
الله علیه و آله – در مقابل قبیله های منسوب به تیره عدنانی که عمدتا در جبهه
شرک بودند، دفاع می کردند.
۵ ـ بشارتهای یهود مدینه درباره ظهور قریب الوقوع پیامبری در منطقه
عربستان مردم مدینه را برای پذیرش دین اسلام آماده کرده بود.
۶ ـ خود مردم مدینه از پیامبر – صلی الله علیه و آله – دعوت کردند که به این
شهر هجرت کند؛ و با آن حضرت در عقبه منی بیعت کردند و عهد بستند که تا پای
جان از او دفاع کنند.
پیمان برادری مهاجران
پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله – پیش از هجرت، مسلمانان مهاجر از مکه به
مدینه را دو به دو با هم برادر اعلام کرد. بر اساس این پیمان برادری، ابوبکر با عمر
حمزه با زید بن حارثه، عثمان با عبدالرحمن بن عوف، زبیر با عبدالله بن مسعود،
مصعب بن زبیر با سعد بن ابی وقاص، ابوعبیده جراح با سالم و، سعید بن زید با
طلحه و پیامبر با علی – علیه السلام – برادر شدند.
پیامبر – صلی الله علیه و آله – به مناسبت عقد برادری بین خودش و علی ـ
علیه السلام – خطاب به علی – علیه السلام – فرمود:
«آیا خشنود نمی شوی که من برادر تو باشم؟»
علی – علیه السلام – گفت:
«آری یا رسول الله! خشنود شدم.»
پیامبر – علیه السلام ـ فرمود:
«تو در دنیا و آخرت برادر من هستی»
آغاز هجرت
بیعت دوم عقبه سه ماه پیش از هجرت رسول خدا – صلی الله علیه و آله – انجام
شد. پیامبر – صلی الله علیه و آله – پس از بیعت اول عقبه به یاران مکی خود
اجازه داده بود که برای مصون ماندن از آزار قریش به مدینه هجرت کنند. جمعی
از یاران پیامبر به صورت پراکنده از مکه خارج شدند و به مدینه رفتند.
خود آن حضرت تا پس از بیعت مردم در انتظار اذن خداوند در مکه باقی
ماند.
توطئه کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله
اشراف قریش در دار الندوه گرد آمدند. در این جمع از همه قبیله های قریش به جز
بنی هاشم و تهامی ها که هوادار پیامبر بودند. نمایندگانی حضور داشتند آنان
راه های مقابله با پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را بررسی کردند. نظرهای گوناگونی
مطرح شد. در نهایت پیشنهاد ابوجهل پذیرفته شد. پیشنهاد وی این بود که از هر
قبیله یک جوان دلیر انتخاب شود و این جوانان به طور دسته جمعی اقدام به قتل
پیامبر کنند، تا بدین ترتیب همه قبیله ها، در قتل پیامبر سهیم باشند و در نتیجه
بنی هاشم که توانایی جنگ با همه قبیله های قریش را ندارند، به گرفتن خونبها
راضی شوند.
خداوند متعال از طریق وحی، پیامبر – صلی الله علیه و آله – را از این توطئه
آگاه کرد:
«و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک او یقتلوک او یخرجوک و یمکرون و
یمکروالله و الله خیرالماکرین»
«یادآور وقتی که کافران با تو مکر می کردند تا تو را از مقصدت باز دارند یا
به قتل رسانند یا از شهر بیرون کنند. اگر آنان با تو مکر کنند، خدا هم که
آنان مکر می کند و خدا بهتر از هر کسی مکر تواند کرد.»
علی علیه السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله
مورخان می گویند: جوانان قریش شب هنگام بر در خانه پیامبر – صلی الله علیه و
آله – گرد آمدند تا در فرصت مناسب به آن حضرت حمله برند و او را بکشند.
ایشان ده یا پانزده نفر بود که به ده یا پانزده قبیله قریش تعلق داشتند. برخی از
آنان عبارت بودند از: حکم به ابی العاص، عقبه بن ابی معیط، امیه بن خلف، خالد
بن ولید، عتبه، شیبه، حکیم بن حزام.
خداوند متعال پیامبرش را از این توطئه آگاه کرد. آن حضرت نیز علی – علیه
السلام ـ را از ماجرا آگاه کرد و از او خواست که در بسترش بخوابد.
علی – علیه السلام – گفت: آیا با خوابیدن من در آنجا، تو سالم می مانی؟
پیامبر – صلی الله علیه و آله – فرمود: بلی!
علی – علیه السلام – تبسمی کرد و سجده شکر به جا آورد و سپس در بستر
پیامبر – صلی الله علیه و آله – خوابید و پارچه مخصوص آن حضرت را بر روی خو
کشید.
نکته قابل توجه نوع و نحوه فداکاری علی – علیه السلام ـ تاریخ نمونه های
متعددی از قهرمانهایی را به یاد دارد که در میدان کارزار در میان عده و عده خود
به استقبال خطر رفته اند، اما چه کسی قهرمانی را سراغ دارد که بدون داشتن هر
گونه سلاح و با اراده خویش و آگاهانه در بستر مرگ بخوابد؟
جالب است که بدانیم خفتن علی – علیه السلام – در بستر پیامبر – صلی الله
علیه و آله – در شب هجرت برای اولین بار نبود، بلکه همان طور که قبلا نیز اشاره
شد، ابوطالب، در دوره محاصره بنی هاشم در شعب، همواره علی را در بستر پیامبر
– صلی الله علیه و آله ـ می خوابانید تا اگر حادثه ای روی دهد، به علی آسیب برسد
نه به پیامبر – صلی الله علیه و آله – امام علی ـ علیه السلام ـ هیچ گاه از این کار پدر
ابراز ناخرسندی نکرد، بلکه با طیب خاطر از این کار استقبال کرد.
در همان حال که قریش خانه را در محاصره داشتند، پیامبر – صلی الله علیه
و آله – از خانه خارج شد. و در هنگام خروج از خانه این آیه را تلاوت کرد:
«و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم
لایبصرون»
«فراروی آنان و پشت سرشان سدی قرار دادیم و بر چشمهایشان پرده ای
افکندیم، پس نمی توانند بیننده.»
آن گاه حضرت مشتی خاک بر گرفت و به طرف آنان پاشید و بی آن که
حضرت را ببیند، از میان آنان گذشت و راهی غار ثور شد. قریش صبحگاهان به
سوی حضرت علی، به گمان این که همان پیامبر – صلی الله علیه و آله – است که
در بستر خوابیده، حمله ور شدند. خالد بن ولید از همه جلوتر بود. علی – علیه
السلام – با چالاکی خاصی از جا پرید و دست خالد را گرفت و دستش را پیچاند و
شمشیر را از دست او درآورد. مشرکان جا خوردند و عقب نشستند و دریافتند که
این علی است نه پیامبر – صلی الله علیه و آله – . آنان از علی – علیه السلام – جای
پیامبر را پرسیدند و علی – علیه السلام – اظهار بی اطلاعی کرد.
مشرکان دانستند که کسی که حاضر است تا این حد جان خود را در راه
پیامبر – صلی الله علیه و آله – به خطر اندازد، حتی اگر خبری درباره مکان پیامبر
– صلی الله علیه و آله – داشته باشد، تحت فشار چیزی را بر زبان نخواهد آورد. از
این رو حضرت علی – علیه السلام – را رها کردند.
قریش در جست و جوی پیامبر صلی الله علیه و آله
قریش به همراه یک فرد ردشناس به تعقیب پیامبر – صلی الله علیه و آله –
پرداختند. پس از آن که به جایی رسیدند که ابوبکر به پیامبر – صلی الله علیه و آله
ـ ملحق شده بود. ردشناس به قریش گفت: در اینجا فرد دیگری با کسی که در
جست وجوی او هستید، همراه شده است. قریش هم چنان رد پای پیامبر – صلی
الله علیه و آله – را تعقیب کردند تا به در غار ثور رسیدند که پیامبر به آنجا پناه برده
بود. اما مشاهده کردند که بر در غار تار عنکبوت تنیده شده است و کبوتری تخم
گذاشته است.
آنان به این نتیجه رسیدند که کسی وارد غار نشده است، و گرنه تار عنکبوت
پاره می شد و تخم کبوتر می شکست.
علی – علیه السلام – در تاریکی شب همراه هند بن ابی هاله، در غار ثور به
پیامبر – صلی الله علیه و آله – ملحق شد. پیامبر – صلی الله علیه و آله – به علی
دستور داد که صبح و شام بر دامنه کوه برود و فریاد بر تو که هر کس نزد محمد –
صلی الله علیه و آله – امانتی دارد بیاید و امانتش را پس بگیرد و سپس به او
فرمود:
«یا علی! از این پس آسیبی از قریش به تو نخواهد رسید تا آن که به من
بپیوندی… من دخترم فاطمه را به تو می سپارم و هر دوی شما را به
خداوند می سپارم، او شما را حفظ کند.»
رسول اکرم – صلی الله علیه و آله – به علی – علیه السلام – دستور داد که
چند شتر برای خود و فواطم (فاطمه دختر پیامبر، فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت
زبیر بن عبدالمطلب) و افراد دیگری از بنی هاشم که همراه او هجرت می کنند
بخرد. پیامبر – صلی الله علیه و آله – هزینه خرید این مرکبها را همان طور که
عبیدالله بن ابی رافع از پدرش نقل می کند از باقی مانده اموال خدیجه پرداخت
کرد. پیامبر – صلی الله علیه و آله – پس از سه روز توقف در غار ثور عازم مدینه
شد.
آیه غار
قرآن کریم به ماجرای حضور پیامبر در غار ثور چنین اشاره کرده است:
«الا تنصره فقد نصره الله اذا خرجه الذین کفروا ثانی اثنین اذ هما فی
الغار، اذ یقول لصاحبه لاتحزن ان الله معنا فانزل الله سکینته علیه و ایده
بجنود لم تروها و جعل کلمه الذین کفرواالسفلی و کلمه الله هی العلیا و
الله عزیز حکیم»
«اگر او ـ پیامبر ـ را یاری نکنید، قطعا خداوند او را یاری می کند، هنگامی
که کسانی که کفر ورزیدند، او را (از مکه) بیرون کردند، و او نفر دوم از دو
تن بود، آن گاه که در غار (ثور)، بودند آن گاه که به همراه خود گفت:
اندوهگین نشو خدا، با ما است، پس خداوند آرامش خود را بر او فرو
فرستاد و او را با سپاهیانی که نمی دیدید، هدایت کرد و کلمه کافران را
پست قرار داد و کلمه خدا برتر است و خداوند عزیز و حکیم است.»
برخی بر اساس این آیه چند فضیلت برای ابوبکر اثبات کرده اند:
۱ ـ بر اساس عبارت « ثانی اثنتین» ابوبکر یکی از دو نفری است دومین آنها
پیامبر – صلی الله علیه و آله ـ است. این خود فضیلتی است برای ابوبکر
۲ ـ در این آیه به ابوبکر عنوان همراه پیامبر – صلی الله علیه و آله – (صاحبه)
اطلاق شده است. مصاحبت پیامبر – صلی الله علیه و آله – فضیلت بزرگی است.
۳ ـ در این آیه پیامبر – صلی الله علیه و آله – به ابوبکر می گوید: «ان الله
معنا» ، یعنی «خدا با ما است.» پس خدا با ابوبکر نیز هست.
۴ ـ در این آیه آمده است که خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاده «فانزل
الله سکینته علیه» مقصود ابوبکر است نه پیامبر – صلی الله علیه و آله – چه این
که او محتاج فروفرستادن آرامش بود نه پیامبر.
به نظر ما این آیه فضیلتی را برای ابوبکر اثبات نمی کند، زیرا:
۱ ـ اگر این آیه فضیلتی را برای ابوبکر اثبات می کرد، پس چرا خود عایشه
اعتراف دارد که خداوند در قرآن چیزی درباره ما نازل نکرد، جز آن که عذر مرا فرو
فرستاد. ما در کتاب «حدیث الافک» ثابت کرده ایم که خداوند حتی درباره عذر
عایشه نیز آیه ای نازل نکرده است.
۲ ـ این که پیامبر- صلی الله علیه و آله – دومی دو تن (ثانی اثنین) است
تنها بر تعداد دلالت دارد نه این که پیامبر دومین نفر در فضیلت است و گرنه باید
ابوبکر را از پیامبر – صلی الله علیه و آله – افضل بدانیم.
۳ ـ این که پیامبر – صلی الله علیه و آله – به ابوبکر دلداری می دهد و به او
می گوید « محزون نباش خدا با ماست» دلالت دارد بر این که ابوبکر در آن موقعیت
خطرناک آماده فداکاری در راه پیامبر- صلی الله علیه و آله – نبوده، بلکه برای
ترس خود نیازمند کسی بود که اطمینان دهد که آسیبی به او نخواهد رسید.
چقدر فرق است بین علی – علیه السلام – که با آرامش خاطر و با وجود تمام
خطرها در بستر پیامبر – صلی الله علیه و آله – می خوابد و کسی که حتی در کنار
پیامبر – صلی الله علیه و آله – احساس آرامش نمی کند و نیازمند به دلداری دادن
است.
۴ ـ این که در این آیه ابوبکر صاحب (همراه) پیامبر – صلی الله علیه و آله –
دانسته شده، فضیلتی محسوب نمی شود، بلکه تنها بر با هم بودن در یک مکان
دلالت دارد. در آیات متعددی از قرآن کلمه صاحب و مشتقات آن در همین معنا
استعمال شده است، مثلا در آیه ۳۷ سوره کهف فرد مؤمن به عنوان صاحب
(همراه) فرد کافر معرفی شده است:
«قال له صاحبه و هو یحاوره أکفرت بالذی خلقک من تراب»
«صاحب او در حال گفت وگو به او گفت: آیا به کسی که تو را از خاک آفرید
کفر می ورزی؟»
حتی در آیات متعددی از پیامبر اسلام به عنوان «صاحبکم» و «صاحبهم»
تعبیر شده است. یعنی «همراه شما» و «همراه ایشان» که مقصود از شما یا ایشان
اعم از مؤمنان و کافران یا حتی خصوص کافران است. مانند آیه:
«ما ضل صاحبکم و ما غوی»
«صاحب شما هیچ گاه در گمراهی نبود.»
«او لم یتفکروا ما بصاحبهم من جنه»
«این مردم فکر نکردند که صاحب آنها در او جنونی نیست.»
۵ ـ معی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 