پاورپوینت کامل چگونه تبلیغ موفق تری داشته باشیم؟ ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چگونه تبلیغ موفق تری داشته باشیم؟ ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چگونه تبلیغ موفق تری داشته باشیم؟ ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چگونه تبلیغ موفق تری داشته باشیم؟ ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

۶۳

گفتگویی صمیمی با آیت الله خزعلی

مجله مبلغان جهت آموزش مبلغان و تغذیه فکری آنان منتشر می شود و هم اکنون مورد استقبال روحانیون و مبلغان محترم قرار
گرفته است . استفاده از رهنمودها و تجربیات حضرتعالی، با سابقه درخشانی که در تبلیغ دارید، برای مخاطبان این نشریه غنیمت
است . به عنوان اولین درخواست خواهش می کنیم چنانچه مطالبی را برای ورود به بحث برای مبلغان ضروری می دانید مطرح
فرمایید .

بسم الله الرحمن الرحیم . باتشکر و تقدیر از شما به خاطر کاری که با عنوان «مبلغان » انجام می دهید و رساننده مطالب اعتقادی و
اخلاقی به مبلغان هستید . مبلغان باید نسبت به سه چیز آگاهی داشته باشند:

۱ . موضوع کار خود را بدانند .

۲ . ابزار کار خود را بشناسند .

۳ . با هدف کارشان آشنا باشند .

موضوع

دانشمندان دیگر یا روی آهن کار می کنند و یا روی تخته یا زمین و … و اگر روی انسان نیز کار کنند، کار آنها روی جسم اوست; اما
عالمان و مبلغان دینی روی روح انسان کار می کنند . انسانی که دارای فطرت خدایی است . «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره لله
التی فطر الناس علیها» (۱) ; «پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن . این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن
آفریده است .»

انسانی که از خداوند است و به سوی او باز می گردد . «انا لله وانا الیه راجعون » (۲) ; «ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم .»

این برای خدا بودن، به انسان قیمت زیادی می دهد . یعنی همه چیز برای انسان است و انسان برای خداست .

مبلغان با کسی کار می کنند که حتی جبرئیل در مقابل او سجده کرد . «فسجد الملائکه کلهم اجمعون الا ابلیس » (۳) ; «همه
فرشتگان، بی استثنا، سجده کردند; جز ابلیس .» موضوع کار مبلغان کسی است که خداوند او را جانشین خود در زمین قرار داده
است . «انی جاعل فی الارض خلیفه » (۴) ; «من در روی زمین، جانشینی قرار خواهم داد .»

اگر این خلیفه عام باشد، همه انسانها خلیفه خدا هستند و اگر مقصود از آن افراد زبده باشد، ما با کسانی کار می کنیم که زبدگان
آنها جانشین خدا هستند .

آباد کردن زمین که بسیاری از مردمان دنیا جوش آن را می زنند، یکی از شئون انسان است که خداوند فرمود: «هو انشاکم من
الارض واستعمرکم فیها» (۵) ; «او شما را از زمین آفرید و آبادی آن را از شما خواست .» اما موضوع کار راهنمایان دین انسانی است که
یکی از شئون او این است و شئون دیگری نیز دارد که از این بسیار برترند . یکی دیگر از شئون انسان، این است که اراده دارد و شان
دیگرش این است که خداوند فرمود: «فالهمها فجورها وتقویها» (۶) ; «سپس فجور و تقوا (شر و خیر) ش را به او الهام کرد .»

هدف

هدف ما از نماز، زکات، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منکر و … ، که همه اینها جنبه عبادی دارند، رسیدن به خداست . «وان
الی ربک المنتهی » (۷) ; «و اینکه انتهای [همه امور به پروردگار توست .» و چون هدف، رسیدن به خداست، به ما گفته اند که عبادت
کنید و از عبادت نپرسید . دیگر نباید پرسید که چرا نماز دو رکعت است و سه رکعت نیست، و چرا باید رکوع و سجده کرد؟
می خواهند ما را در مطالبی که نمی توانیم بفهمیم تعبد بدهند تا با تعبد جلو برویم .

ابو علی سینا هم چیزهای زیادی را نمی توانست بفهمد، ولی تعبدا می پذیرفت . خود ابو علی سینا می گوید: من می توانم معاد
روحانی را با برهان اثبات کنم; اما نمی توانم معاد جسمانی را اثبات کنم، در عین حال چون صادق مصدق، پیغمبر اکرم صلی الله
علیه و آله فرموده است، ما قبول می کنیم .

این مرد دانشمند فکور می گوید: این راه بر من بسته است، اما بر پیغمبر که بسته نیست و او هم که صادق مصدق است، پس باید
از او اطاعت کرد . ما را تعبد داده اند تا مطالبی را که قرار است بشریت تا ده قرن دیگر بفهمد، همین امروز قبول کنیم، و این راه
بسیار بزرگی است .

ابزار

ابزار کار ما دو چیز است; یکی زبان و دیگری اندام .

الف . زبان

زبان ما باید ساده باشد . ادبی باشد ولی بغرنج نباشد . اگر خیلی وارد سجع و قافیه شویم، کم کم کلام ما طوری می شود که فقط به
درد ادبا می خورد و عموم مردم متوجه نمی شوند . با زبان ساده می توان هم روستایی بی سواد و هم استاد دانشگاه را هدایت کرد .
در اینجا توجه به چند نکته لازم است:

۱ . در هر دوره و زمانه ای، عده ای از روی ندانستگی یا غرض ورزی شبهاتی را القاء می کنند . باید تحقیق کنیم، ریشه شبهات را
بشناسیم و با زبان ساده موارد ابهام را برطرف سازیم .

۲ . همیشه منتظر نمانیم که دیگران شبهاتی را القاء کنند و آنوقت ما پاسخ بگوییم; بلکه برای سرگرم کردن دشمنان و مخالفانی
که در راه تبلیغ دین مشکل ایجاد می کنند، ما نیز باید در مقابل آنها سؤالاتی را قرار دهیم . و الا دائما شبهه می اندازند و ما باید
برای پاسخگویی به آنها وقتمان را تلف کنیم .

مثلا اهل سنت از قول عمر نقل کرده اند که: دو متعه در زمان پیغمبر حلال بوده و من آن را حرام می کنم . «کانتا محللتان فی زمن
رسول الله وانا احرمهما» . ما باید سؤال کنیم که: شما چه کاره هستید؟ آیا وحی بر شما نازل شده است؟ آیا پیامبر صلی الله علیه و
آله اسراری به شما سپرده است؟ و … .

۳ . در طرح شبهات مربوط به اهل سنت و پاسخگویی به شبهات آنها، مواظب باشیم که به برادران اهل سنت توهین نکنیم . آنها
این توهین را می گیرند و برای ما اسباب زحمت درست می کنند . مثلا می دانیم که معاویه خبیث است، ولی وقتی نسبت به او در
جمع اهل سنت و یا مصاحبه ای که مربوط به آنهاست و یا در یک مناظره توهین کنیم، سنیها را تحریک می کند و نمی گذارند که
دیگر صحبت کنیم . گاهی نیز به خاطر برخی اهانتها که به اهل سنت می شود، آنها نیز راه فحاشی را پیش می گیرند .

ب . اندام

ابزار اندامی مؤثرتر از ابزار زبان است . کسی که مثلا درباره توکل صحبت می کند، باید معلوم شود که خودش نیز متوکل است، و
الا مردم می گویند او از توکل صحبت می کند ولی در رفتارش توکل وجود ندارد . می گوید دروغ نگویید ولی خودش دروغ می گوید .
اگر اهل عمل نباشیم، کار زبان هم خنثی می شود .

امام علی علیه السلام می فرماید: «من نصب نفسه للناس اماما، فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره، ولیکن تادیبه بسیرته قبل
تادیبه بلسانه ومعلم نفسه ومؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس ومؤدبهم (۸) ; هر کس خود را در سمت پیشوایی مردم منصوب
کند، می باید پیش از آموزش دیگران، از تعلیم خود آغاز کند، و می باید پیش از تادیب با زبان، با منش و عمل خود، ادب آموزد، و آن
کسی که خود را علم و ادب می آموزد، از آنکه به مردم علم و ادب می آموزد، به تکریم و بزرگداشت، سزاوارتر است .»

کسی که می خواهد رهبر مردم باشد، باید اول خودش را تعلیم دهد و مجهولات خویش را روشن سازد . و زمانی که خواست مردم
را ادب کند، با بدن و رفتار تادیب کند، نه با زبان .

وقتی مردم می بینند که او چگونه با مردم رفتار کرده، با جاهلان چطور بوده و سیره و روش زندگیش چگونه است، رشد می کنند .

مرحوم میرزا جواد آقا تهرانی در مشهد زندگی می کرد و واقعا مؤدب بود . ایشان با فلسفه مخالف بود، به همین جهت عده ای از
دانشجویان دانشگاه تهران به مشهد رفتند تا ایشان را اذیت کنند . آنها سؤال می کردند و ایشان با آرامش جواب می دادند . هر چه
خواستند ایشان را هیجانی کنند، هیجان پیدا نمی کرد، وقتی که خواستند بروند، ایشان پا شدند، کفشهای آنها را جفت کردند و
فرمودند: شما برای سؤال کردن آمده بودید و فرشته بال خود را زیر پای متعلم پهن می کند، به همین جهت من کفشهای شما را
جفت می کنم .

آنها با شکست برگشتند و می گفتند: ما را عوض کرد و علاج نمود . ما رفتیم او را بکوبیم، او ما را کوبید .

همچنین ایشان امام خمینی رحمه الله را تایید می کرد . منافقین به او زنگ زدند که اگر درباره امام صحبت کنی، تو را ترور
می کنیم . ایشان در جواب گفتند: من صبحها ساعت ۷ از کوچه مستشار حرکت می کنم و در فلان مسجد درس می دهم، آن موقع
خلوت است، اگر خواستید در آن موقع مرا به فیض شهادت برسانید تا خودتان هم گرفتار نشوید . همانطور که گفته بود صبح
حرکت کرد، دیدند مرد عجیبی است و سیره او نشان می دهد که نمی ترسد . آنها شکست خوردند .

حال اگر ایشان به جای این سخن گفته بود: خواهش می کنم قدری فکر کنید، کار شما کار خوبی نیست، شما را دیگران رهبری
می کنند و … وضعیت خیلی فرق می کرد .

ایشان با سخن خودش جواب کوبنده ای به آنها داد و آن اینکه: شما کارتان را انجام دهید ولی بدانید که ما این میدان را خالی
نخواهیم کرد .

خود امام خمینی رحمه الله در این گونه مسائل برای مردم امام بود . سرگرد مولوی امام را باز داشت کرده بود و امام فرموده بودند:
آن سرگردی که حالا اسمش را نمی برم، هر وقت گفتم گوشش را ببرند، آن وقت اسمش را می برم .

سرگرد مولوی با کلت آمد و امام نیز در آن زمان گرفتار بود . مولوی گفت: تازگی دستور نداده اید گوش کسی را ببرند؟ امام
فرمودند: دیر نشده است . امام با این حرکت جواب محکمی به مولوی داد .

همچنین پاک روان، رئیس ساواک، به باز داشتگاه امام آمد و گفت: شما به دربار شاه نمی آیید تا با شاه صحبت کنید; ولی شاه
درویش است . به ایشان می گوییم به زندان بیاید و با شما صحبت کند، صحبتهایتان را تمام کنید تا مردم کشته نشوند . او منتظر
ماند تا ببیند امام چه می گویند . امام فرمودند: اگر شاه انگشتش به دریا برسد، دریا نجس می شود .

ما باید در سیره خود این چنین باشیم و از هیچ چیزی جز خدا نترسیم . باید پاک و متدین باشیم .

به پول چشم نبندیم، ولو پول حلال باشد . خدا روزی ما را می رساند . او خودش در سوره زمر آیه ۳۶ فرموده است: «الیس الله بکاف
عبده » ; «آیا خداوند بنده خودش را کفایت نمی کند؟» این آیه به انسان یک تکانی می دهد . و با استفهام تقریری می خواهد بگوید:
چرا به این ور و آن ور می زنی؟ این آیه را شعار خودمان قرار دهیم و با مردم فقیر و غنی گرم بگیریم و به غنی دل نبندیم .

بحث ابزار تبلیغ مطرح شد . با توجه به وجود ابزارهای جدید تبلیغ در دنیا و استفاده از آنها توسط مبلغان مسیحی و دیگران، ما به
عنوان مبلغ دینی تا چه حد باید به این ابزارها رو بیاوریم؟

تا هر جا . ابزار گاهی باعث فساد است; ولی ما که برای فساد استفاده نمی کنیم . مثلا ماهواره مطالب را به تمام دنیا پخش می کند،
اینترنت نیز

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.