پاورپوینت کامل اسرار نهفته در ولایتعهدی ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسرار نهفته در ولایتعهدی ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسرار نهفته در ولایتعهدی ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسرار نهفته در ولایتعهدی ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۵

در آستانه ولادت با سعادت هشتمین ستاره فروزان امامت و ولایت، حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء
قرار داریم. زندگی این امام همام همانند سایر ائمه، سرشار از درس و عبرت و هدایت است که می توانیم با توجه به آن، چراغ
هدایت را در پیش راه خویش روشن سازیم.

زندگانی حضرت، دوران پر فراز و نشیبی را تشکیل می دهد و ابعاد گوناگونی را در این باره می توان مورد توجه قرار داد.

مساله ولادت و حوادث قبل از امامت و شرایط سخت دوران زندگی با پدر بزرگوارشان امام کاظم علیه السلام و یا شرایطی که پس
از شهادت امام کاظم برای ایشان پیش آمد که شیعه در معرض انحراف سختی نسبت به امر امامت قرار گرفت و گروه «فطحیه »
پدیدار شد و بزرگانی از شیعه، مدت ها دچار آن بودند، تا مرگ هارون و اوضاع نابسامان حکومت مرکزی در درگیری بین امین و
مامون و تا انتقال ایشان به خراسان جهت ولایتعهدی.

از آنجا که پرداختن به همه موضوعات از فرصت این مقاله بیرون است، به مروری اجمالی بر دوره ای کوتاه از زندگی امام یعنی
دوران انتقال به خراسان و قبول ولایتعهدی ایشان بسنده می کنیم.

قبل از ورود در بررسی اقدام حضرت در این دوره و ارزیابی علت و آثار آن مقدمه ای را مورد توجه قرار می دهیم:

خطمشی اصلی و اختلاف تاکتیک ها

امت اسلام به عنوان یک مجموعه، نتیجه تلاش ۲۳ ساله پیامبر اکرم است که توانستند در این مدت، امتی را پدیدار سازند که
بتواند در تاریخ بشریت اثر گذار باشد و بار هدایت را به دوش کشد.

پس از پیامبر، مسؤولیت تداوم حرکت و هدایت به عهده امامان معصومین بود لیکن با رحلت پیامبر امت دچار حوادث و
ناهنجاری هایی گشت که در اقدامات تمامی ائمه تا دوران غیبت و پس از آن اثر گذار شد. اما به هر تقدیر مسؤولیت حفظ و هدایت
این امت بزرگ بر عهده آن ها بود و اگر چه به حسب ظاهر حکومت در دست دیگران قرار داشت اما همان حاکم را نیز امامان
معصوم با اقدامات خود تحت تاثیر قرار می دادند و در مجموع، از فروپاشی و انهدام نظام اسلامی و استقرار کفر محض جلوگیری
می کردند.

از طرفی حفظ و بقای خط اصیل اسلام و رشد تفکر صحیح اسلامی نیز بر عهده آن ها بود; یعنی بر طرف ساختن ناهنجاری
عظیمی که پس از پیامبر، خود را نشان داد و چنان دامنگیر جامعه اسلامی شد که با شهادت دخت گرامی پیامبر نیز در آن هنگام
اثر چندانی نسبت به بیداری نمایان نشد و علی علیه السلام مجبور به کناره گیری ظاهری از درگیری با متصدیان و زمامداران
غاصب بودند.

در این دوران، اندک بودن یاران، شرایطی اینگونه را بر حضرت تحمیل می نمود و راه عبور از این ناهنجاری، تربیت و ساختن
افرادی بود که نسبت به حق بینا و توجیه باشند.

بر اساس این واقعیت، حضرت به فعالیت در چند زمینه اهتمام ورزیدند:

الف) تعلیم و تربیت و بیدار سازی مسلمین نسبت به واقعیت ها و معارف اصلی و حقایق ب) تلاش در جهت جلوگیری از انحراف
بیش از حد زمامداران از خط اسلام ج) تلاش در جهت جلوگیری از شکست زمامداران در برابر حکومت های کفر د) افشای واقعیت
زمامداران غاصب و افشای حقیقت و روشن ساختن مشکلات پدید آمده برای مردم انجام این فعالیت های به ظاهر متضاد، شرایط
سختی را در برابر ائمه ما قرار می داد که تنها عصمت و علم و تایید الهی می توانست عامل موفقیت آن ها باشد.

فعالیت در چهار زمینه فوق، خط اصلی ائمه – یکی پس از دیگری – بود و تفاوت نوع اقدامات آن ها نیز به دلیل تفاوت شرایطی بود
که در زمان های مختلف وجود داشت.

استراتژی واحدی بر حرکت همه امامان سایه افکن بود اما به دلیل تغیراتی که در برهه های مختلف وجود داشت، تاکتیک ها
متفاوت می گشت و لذا می بینیم یک امام در مسیر زندگی خود اقدامات متنوعی را بروز می دادند که این تنوع به دلیل تفاوتی بود
که در شرایط رخ می داد. مثلا می بینیم امام حسین علیه السلام در زمان معاویه اقداماتشان کاملا آرام و سری است اما به ناگاه در
زمان یزید به حرکت همراه با خروش و فریاد تبدیل می شود و یا در اقدامات سایر ائمه، گاهی مماشات و گاهی اعتراض وجود دارد
که همه به دلیل تفاوت شرایط است.

نوع کلی برخورد خلفا با امام رضا علیه السلام

امام رضا علیه السلام در دوران تصدی امر امامت با وضعیت متفاوتی مواجه بودند.

در آغاز، همزمان با هارون بودند که در هنگام به شهادت رساندن امام کاظم علیه السلام خود را در اوج اقتدار می دید و به مبارزه
بی امان با امام و یاران او کمر همت بسته بود و بسیاری از سران شیعه را زندانی و به دنبال بقیه آن ها بود که داستان ابن ابی عمیر
در این باره معروف و مشهور است.

با مرگ هارون و جریان برخورد مامون با امین که مدتی بنی عباس را به خود مشغول ساخته بود، وضعیتی متفاوت با دوران هارون
برای امام پدید آمد. چرا که از طرفی خوف درهم ریختن اساس حکومت آن ها در این درگیری ها وجود داشت و از سوی دیگر
فرصت مناسبی برای توسعه امر تعلیم و تربیت در بین شیعه بود و ارتباطات شیعه در این دوران بسیار قوی و بهتر از قبل بود.

پیروزی مامون وضعیت را به شدت تغییر داد. او در سیاست خود تدبیر جدیدی در برخورد با شیعه و امام آنان در پیش گرفت.
اقدامی که قبلا هرگز سابقه نداشت و شاید خطرناکترین اقدام در راه ضربه زدن به سازمان شیعه بود.

مامون بدون درگیر شدن با امام و با اظهار عنایت نسبت به حضرت، ایشان را به خراسان یعنی مرو آن روز دعوت کرد و به انجام
سناریویی پرداخت که اگر درایت امام نبود می توانست ضربه ای هولناک بر پیکر سازمان شیعه وارد سازد. اما امام با درایت خویش
مکر مامون را بی اثر نمود به گونه ای که همان طرح به برنامه ای جهت توسعه شیعه و گسترش سازمانش انجامید، گو این که جان
خویش بر سر این راه نهاد.

اینکه مامون برای استحکام قدرت خویش به امام نیاز داشت و یا در صدد خاموش ساختن تحرکات علویان در اطراف حکومت خود
بود و یا برای جلب نظر عباسیان به سوی خود که اگر با او همکاری نکنند به همکاری با علویان خواهند پرداخت و قدرت او بر باد
خواهد رفت، همگی تحلیل هایی است که ممکن است به نوعی در این اقدام دخیل باشد اما دلیلی را که خود حضرت در این باره
بیان می دارد پرده از اصلی ترین راز این ماجرا کنار می زند که همانا تنها هدف او، تخریب شخصیت امام در راستای تسلط بر سازمان
شیعه بود که پدران مامون با استفاده از روش های قهری برای رسیدن به آن ناکام بوده اند و این سازمان هر روز گسترش بیشتری
داشته و تا اعماق حکومت عباسیان نفوذ کرده بود تا حدی که برخی از وزرای آن ها شیعه بوده اند.

برای روشن شدن این مطلب، ماجرای احضار حضرت را به اختصار از قول «ابی الصلت هروی » یار و همراه حضرت در مرو – که از
نزدیک شاهد ماجراها بوده و حوادث را از نزدیک مشاهده کرده – نقل می کنیم. این گفت وگو پس از احضار امام به مرو رخ داده
است. (۱)

تحلیلی بر گفت وگوی امام با مامون

ابی الصلت می گوید:

«مامون به حضرت گفت: با توجه به شناختی که از مراتب فضیلت و علم و زهد و پاکی و عبودیت شما دارم، شما را برای خلافت
لایق تر می دانم.» حضرت فرمودند:

«بندگی خداوند افتخار من است و از زهد نسبت به دنیا در پی نجات از شر آن هستم و با دوری از گناهان رسیدن به درجاتش را
آرزو دارم و با فروتنی در دنیا قرب الهی را می طلبم.»

مامون گفت: «تصمیم دارم حکومت را به شما واگذار کنم و با شما بیعت نمایم.»

حضرت فرمودند:

«اگر حکومت حق تو است و خداوند آن را برای تو قرار داده است پس حق نداری آن را برای دیگری قرار دهی و لباسی را که
خداوند به تو ارزانی داشته از تن بیرون کنی و به دیگری بدهی و اگر خلافت حق تو نیست نمی توانی چیزی را که به تو ربطی ندارد
به من ببخشی.»

تا اینجا حضرت همه حق را برای او بیان داشتند و مامون را در یک گفتار منطقی و کوتاه محکوم ساختند.

شاید گمان مامون بر این بود که حضرت در برخورد اول از قبول حکومت امتناع می کنند و مامون می تواند برای همه اینگونه
وانمود کند که علی بن موسی برای خود حقی در حکومت قایل نیست و یا بالاتر از این، حکومت را وظیفه خود نمی داند و الا
نمی توانست از زیر بار آن شانه خالی کند. و با این سخن فلسفه امامت و رهبری را مخدوش نماید.

پاسخ امام او را در چالشی سخت گرفتار ساخت که حکومت من چه ربطی به تو دارد؟ تو باید وظیفه خود را انجام دهی و تکلیف
خود را معین نمایی که آیا حق حکومت داری یا خیر؟

در این جا حضرت بر یک نکته بسیار مهم تاکید می نمایند که حکومت حقی مانند سایر حقوق نیست که انسان بتواند با وجود
قدرت بر استیفا، از آن چشم پوشی نماید. بلکه مساله حکومت بر مردم دائر بین حرمت و وجوب است یعنی یا وظیفه است که باید
به انجام آن پرداخت و یا ربطی به شخص ندارد و برای او مجعول نیست که در این صورت تصرف و یا دخالت در آن حرام می باشد.

اگر خلافت را خداوند برای تو قرار داده پس چگونه می توانی از انجام آن خودداری نمایی و اگر برای تو مجعول نیست با کدام مجوز
در آن دخالت کرده ای؟

در این جا مامون از قالب دروغین خود خارج می شود و ماهیت واقعی خویش را نمایان می سازد و می گوید:

«باید این را قبول کنید.»

حضرت بار دیگر فرمودند:

«اگر به اختیار من باشد هرگز آن را نمی پذیرم.»

مامون در آن جلسه، دیگر قضیه را پی گیری نمی کند. و به این ترتیب چند روزی گذشت و مامون تلاش می کرد تا به نوعی
وافقت حضرت را جلب کند تا بالاخره مایوس شد و به ایشان گفت: «اگر نسبت به بیعت من با خودتان راضی نیستید لا اقل
جانشینی مرا قبول کنید تا حکومت پس از من برای شما باشد.»

حضرت فرمودند:

«پدرانم از پیامبر نقل کرده اند که من قبل از تو با زهر کشته خواهم شد و در کنار هارون مدفون می شوم.»

مامون گریه کنان گفت: «ای پسر رسول خدا چه کسی جرات چنین عملی را دارد در حالی که من زنده باشم؟»

حضرت فرمودند:

«اگر تصمیم بر افشا بود قاتل را می توانستم معرفی کنم.»

مامون گفت: «می خواهی راحت طلبی کنی و این (حکومت) را قبول نکنی تا مردم بگویند نسبت به دنیا بی اعتنا است.» وقتی
راه های تزویر بر مامون بسته شد و سخنان امام او را در چالش قرار داد و بازی جانشینی نیز این گونه در هم ریخت، به اسائه ادب و
تخریب شخصیت امام از زاویه ای دیگر پرداخت و امام را متهم نمود که شما عافیت طلب هستید و می خواهید با تظاهر به زهد از
مردم استفاده نموده و گذران عمر نمایید و وجاهت و محبوبیت دروغینی برای خود کسب نمایید.

حضرت این توطئه او را نیز این گونه خنثی فرمودند:

«خدا می داند که من از کودکی دروغ نگفته ام و بی رغبتی من به دنیا به خاطر دنیا نیست و اگر بخواهم می توانم بگویم هدف تو از
طرح این مطالب چیست.» مامون گفت: «به دنبال چه هستم؟»

حضرت فرمودند: «اگر حقیقت را بگویم در امانم؟» گفت: «آری »

فرمودند:

«تو می خواهی مرا در موضعی قرار دهی که این تصور برای مردم پیش آید که علی بن موسی نه به خاطر زهد در دنیا از دستگاه
حکومتی کناره می گرفت بلکه به خاطر این بود که دنیا نصیبش نمی شد. نمی بینید حالا که دنیا به او روی آورده چگونه جانشینی
مامون را در آرزوی رسیدن به خلافت پس از او قبول کرد؟»

طبیعی است که امام برای افشای مامون به اصلی ترین عاملی که برای او و امام مهم است اشاره می فرمایند و آن عامل را تخریب
شخصیت امام و از بین بردن یک فکر ایجاد شده در ذهن مردم می دانند.

تمام هدف معصومین این بود که ثابت کنند حکومت و ریاست بر مردم طعمه ای نیست که در اختیار انسان ها باشد، بلکه وظیفه ای
سنگین است که جز از عهده آن ها از کسی دیگر ساخته نیست تا به مسؤولیت های محوله عمل نماید و عالم به مقتضیات آن باشد.
حکومت بر مردم مستلزم علم سرشار و عدالت گسترده و انصاف مطلق و بی رغبتی به دنیای خویش است که همه این ها تنها در این
افراد یافت می شود و دیگران اگر در مسیر تربیتی و اعتقادی آن ها قرار گیرند در کسب مراتب وجودی خویش از این منبع فیض
بهره مند می گردند و می توانند در حد همان ظرفیت، در انجام این مسؤولیت خطیر، آن ها را یاری دهند.

اکنون اگر این تصور برای مردم و یاران امام ایجاد شود که همه این مطالب اوهام بوده و ائمه نیز طالب همین گونه قدرت و جایگاه
هستند، لازمه اش تخریب همه دردها و رنج های بی شمار پیامبر و ائمه و یاران صدیقشان تا آن هنگام بود. یعنی تخریب مسیری که
پیروانش از اقلیتی اندک و انگشت شمار به

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.