پاورپوینت کامل سوگنامه امیرمؤمنان علی علیه السلام ۴۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سوگنامه امیرمؤمنان علی علیه السلام ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سوگنامه امیرمؤمنان علی علیه السلام ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سوگنامه امیرمؤمنان علی علیه السلام ۴۲ اسلاید در PowerPoint :
۳۵
شب نوزدهم
در شب نوزدهم ماه رمضان، در
منبرهای اول شب علاوه بر گفتن داستان
افطار نمودن حضرت علی علیه السلام در منزل
دخترش ام کلثوم، خواندن این اشعار
مناسب است:
مسجد کوفه نگر عزم سفر کرد علی با دل خون ز تو هم قطع نظر کرد علی
مسجد کوفه مگر مسجدالاقصایی تو که زمحراب تو تا عرش سفر کرد علی
رفت آن شب که به مهمانی ام کلثوم دخترش را ز غم خویش خبر کرد علی
خبر از کشتن خود داد به تکبیر و قنوت هر زمان جامه به افلاک نظر کرد علی
کس چو او روزه یک ساعته هرگز نگرفت چونکه افطار به هنگام سحر کرد علی
گرچه جانش سپر تیغ بلا گردیدی پیش شمشیر ستم فرق سپر کرد علی
گرچه در هر نفسی بود علی در معراج غوطه در خون زد و معراج دگر کرد علی
ریخت بر دامن محراب ز فرق و سر و رو آن چه اندوخته از خون جگر کرد علی
نزدیک طلوع فجر امام حسن علیه السلام به
ملاقات پدر رفت، حضرت علی علیه السلام
فرمود: لحظه ای به خواب رفتم، و رسول
خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم. عرض کردم:
بعد از شما از دست امّت خون دلها خوردم،
حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: علیه آنها نفرین
کن، پس این گونه نفرین کردم: خدایا مرا از
آنها بگیر و یک فرد نالایق بر آنها مسلّط
ساز.
الهی گر سحر گردد مرا این شام تار امشب کنم این جان شیرین در رهت جانا نثار امشب
الهی مردم از من سیر و من هم سیرم از مردم نما راحت مرا ای خالق ارض و سما امشب
الهی درد دلها باشدم اندر دل سوزان چه گویم با دل سوزنده درد بی شمار امشب
رسن برگردنم گاهی و گاهی زیر شمشیرم چه گویم از جفا و کینه قوم شرار امشب
سپارم بر تو یارب نوگلان باغ زهرا ر که باشد در جنان از بهر طفلان بی قرار امشب
وقت رفتن امام علی علیه السلام به
مسجد، مرغابیها ناله می کردند.
حضرت فرمود:«دَعُوهُنَّ فَاِنَّهُنَّ صَوائِحُ وَ
تَتْبَعُها نَوائِحُ؛ آنها را رها کنید که صیحه
می زنند و به دنبال آن صدای نوحه گری
انسانها بلند می شود.»
وقتی به مسجد رسید، بعد از خواندن
چند رکعت نماز، رفت اذان بگوید، اوّل با
سپیده دم خداحافظی کرد و فرمود: «ای
فجر! از روزی که علی به دنیا چشم گشوده،
آیا شده که تو بدمی و چشمان علی در
خواب باشد؟
فجر تا سینه آفاق شکافت چشم بیدار علی خفته نیافت
یعنی ای سپیده فجر! بعد از این
چشمان علی برای همیشه به خواب خواهد
رفت.
بعد از اذان مشغول نافله فجر شد، سر
از سجده دوم برداشت که شمشیر ابن ملجم
مرادی جای زخم عمرو بن عبدود را تا
موضع سجده شکافت، در این هنگام دو
صدا شنیده شد: یکی از خود آن حضرت
بود که فرمود: «بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ عَلی مِلَّهِ
رَسُولِ اللّهِ فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ… هذا مَا وَعَدَنَا
اللّهُ وَ رَسُولُهُ؛ به نام خدا و به یاری خدا و بر
دین رسول خدا [از دنیا می روم]. به
پروردگار کعبه قسم رستگار شدم… این
[شهادت] چیزی است که خدا و رسول او
به ما وعده داده بودند.»
ای تیغ زهرآلوده مجنون تو هستمچشم انتظارت هر شب اینجا می نشستم
ای تیغ من لب تشنه دیدار بودمشبها برای دیدنت بیدار بودم
عمری به راهت چشم حسرت دوختم منبا آتش دل ساختم من سوختم من
هر نیمه شب من گفتگو با ماه کردمفریادهای سینه را در چاه کردم
ای تیغ زهرآگین مرا دلگیر کردیچون دیرکردی تو علی را پیر کردی
با نخلهای خشکِ بی جان گریه کردممن نیز هم پای یتیمان گریه کردم
ای تیغ دارم داغ زخمی را به سینهاز کوچه های خالی از مهر مدینه
آنجا که از غمها گریبان چاک کردمبا دستهای خود گلم را خاک کردم
آنجا که طفلانم زغم آزرده بودندچون مرغ سرهازیر پرها برده بودند
آنجا که از انبوه غم لب بسته بودمزهرا کتک می خورد و من لب بسته بودم
نوحه
از تیغ ابن ملجم مرادیدر سجده گه جان بر کفت نهادی
تویی امام متقینتویی امیرالمؤمنین
مظلوم علی جان،مظلوم علی جان(۲)
محراب خونین یادگاریت شدآنجا محل رستگاریت شد
تـــــــویی امـــــــام مــــــتقین…
فزت و ربّ الکعبه را سرودیالحق که تو عرش آشیانه بودی
تـــــــویی امـــــــام مــــــتقین…
و صدای دیگر از عالم بالا آمد که
«تَهَدَّمَتْ وَ اللّهِ اَرْکانُ الهُدی وَ انْطَمَسَتْ اَعْلامُ
التُّقی وَ انْفَصَمَتِ الْعُرْوَهُ الْوُثْقی قُتِلَ ابْنُ عَمِّ
الْمُصْطَفی قُتِلَ الْوَصیَّ الْمُجْتَبی قُتِلَ عَلِیٌّ
الْمُرْتَضی قَتَلَهُ اَشْقَی الْاَشْقِیاءِ؛ به خدا
سوگند که ارکان هدایت در هم شکست، و
نشانه های پرهیزکاری برداشته شد، و
ریسمان محکم الهی از هم گسست، پسر
عموی مصطفی کشته شد، وصی پیغمبر
کشته شد، علی مرتضی کشته شد،
شقی ترین اشقیا او را به شهادت رساند.»
در ظلمت شب نور جلی را کشتنددر مسلخ عاشقان ولی را کشتند
در لوح قدر نوشته با خط جلیاز فرط عدالتش علی را کشتند
***
در بیت خدا شیرخدا را کشتندداماد نبی امام ما را کشتند
یا رب چه گنه داشت که در وقت سحرآیینه روشن دعا را کشتند
***
در سجده آنچه علی خواست مستجاب شدمحراب پر زخون دل بوتراب شد
سیمرغ عشق از قفس آزاد گشت بازآری قسم به کعبه علی کامیاب شد
پیچید در فضای جهان بانگ قد قُتِلَروح الامین به سوی زمین با شتاب شد
برسر زدند جمله ملکهای آسمانگریان که پایگاه هدایت خراب شد
شام یتیمی حسنین است و زینبینگریان بتول و حضرت ختمی مأب شد
گیسوی شب سپید شد از داغ مرتضیوقت سحر که صورتش از خون خضاب شد
کشتند چون که شیر خدا را به سجده گاهدیگر برای کشتن حق فتح باب شد
جسمی بخاک رفت که جانها فدای اوستداغی بجای ماند که دلها کباب شد
خفتند دشمنان دگر آسوده بعد از آنبرخاست فتنه چشم علی چون بخواب شد
روز نوزدهم و آوردن پزشک
دنبال پزشک رفتند، «فَلمّا نَظَر اَثیرُ بن
عَمْرو بنِ هانی اِلی جُرْحِ اَمْیرِالْمُؤْمِنینَ علیه السلام
دَعا بِرِیَهِ شاهٍ حارَهٍ فَاسْتَخْرَجَ مِنْها عِرْقا ثُمَّ
نَفَخَهُ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهُ وَ إِذا عَلَیْهِ بَیاضُ الدِّماغِ
فَقال یا اَمْیرَالْمُؤْمِنینَ اِعْهَدْ عَهْدَکَ فَاِنَّ عَدُوَّ
اللّهِ قَدْ وَصَلَتْ ضَرْبَتُهُ اِلی اُمّ رَأسِکَ؛ پس
هنگامی که [طبیب ]اثیر بن عمرو بن هانی
به جراحت [پیشانی] امیرمؤمنان نگاه کرد،
شُش تازه گوسفند خواست و از آن رگی را
بیرون آورده [بر زخم علی گذارد] و بعد از
دمیدن بیرون آورد در حالی که سفیدی مغز
[سر مولا ]بر آن نمایان بود. پس گفت: ای
امیرمؤمنان! وصیّت خود را انجام بده،
براستی ضربت دشمن خدا به مغز سرت
رسیده است.»
طبیبا زخم سر آهسته وا کنطبیبا زخم مولا را دوا کن
مدارا کن بر این فرق شکستهکه شمشیرش به پیشانی نشسته
مبادا دیگر از آن خون بریزداز آن ترسم که دیگر برنخیزد
طبیب از دیدن زخم علی سوختنگه با چشم گریان بر حسن دوخت
بگفتا ای حسن را نور دیدهعلی دیگر دل از دنیا بریده
زمام چاره دیگر دست من نیستدوایی بر علی غیر کفن نیست
طبیبا قلب زینب را شکستیمگ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 