پاورپوینت کامل سخن و سخنوری در ادب فارسی ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سخن و سخنوری در ادب فارسی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سخن و سخنوری در ادب فارسی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سخن و سخنوری در ادب فارسی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
۱۱۲
سپیده سخن
شعر اگر حکمت بُوَد طاعت بُوَد قیمتش هر روز و هر ساعت بُوَد
عطار نیشابوری
***
شاعر اندر سینه ملت چو دل ملت بی شاعری انبار گِل
شعر را مقصود اگر آدمگری است شاعری هم وارث پیغمبری است
اقبال لاهوری
آنچه می خوانید، اشعاری
موضوعی در زمینه «سخن و
سخنوری» و جایگاه آن در زبان شعر و
ادبیات فارسی است. شعر به عنوان یک
هنر برتر و جایگاه ویژه در انتقال
مفاهیم و معارف از ابزارهای مهم تبلیغ
برای مبلغان عزیز و بزرگوار است.
حضرت امام خمینی رحمه الله درباره شعر
می فرماید: «لسان شعر، بالاترین لسان
است.» مقام معظم رهبری، حضرت
آیت الله خامنه ای ـ مدظله العالی ـ نیز
می فرماید:
«گاهی یک بیت شعر، گویاتر از
چند ساعت سخن گفتنِ یک سخنور
تواناست و ارزش شاعری که قصیده
او، از محتوای خوب، الفاظی زیبا و
مضمونی مناسب برخوردار باشد، از
یک دانشمند کمتر نیست و لازم است
اشعار قویِ فارسی را که در تفهیم
عقاید و اخلاق اسلامی، مسائل سیاسی
و یا هر آنچه در ارتباط با نیاز امروزِ
جامعه اسلامی سروده شده، از کتب
گوناگون استخراج و به احیای آن
اهتمام ورزند.»
به آن امید که بیش از پیش، بتوانیم
از قالبهای ادبی و هنری و به ویژه از
قالب شعر، در تبلیغات دینی ِ خویش
بهره جوییم و به ادبیات و کاربست
زبانِ ادبی در تبلیغ دین، رویکردی
دوباره داشته باشیم.
در این مقاله سعی شده که اشعار به
ترتیب زیر دسته بندی شود:
یک. اهمیت سخن و سخنوری؛
دو. آثار سخن و سخنوری؛
سه. ویژگیهای سخن؛
چهار. ویژگیهای سخنور؛
پنج. روش سخنوری؛
شش. آداب سخن گفتن.
یک. اهمیت سخن و
سخنوری
ای زبان! هم گنجِ بی پایان تویی ای زبان! هم رنجِ بی درمان تویی
هم صفیر و خدعه مرغان تویی هم انیسِ وحشت هجران تویی
مولوی
***
نردبان آسمان است این کلام هر که زین بر می رود آید به بام
نی به بام چرخ، کو اخضر بُوَد بل به بامی کز فلک برتر بُوَد
مولوی
***
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
هر بیشه گمان مبر که خالی استباشد که پلنگ خفته باشد
سعدی
***
زبان در دهان، ای خردمند چیست؟ کلید درِ گنجِ صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است یا پیله ور
سعدی
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر
حافظ
***
ز بهتر سخن نیست پاینده تر وزو خوشتر و دل فزاینده تر
اسدی طوسی
***
به گوینده، گیتی برازنده است که گیتی به گویندگان زنده است
ادیب
دو. آثار سخن و سخنوری
ظالم آن قومی که چشمان دوختند زان سخنها عالَمی را سوختند
***
عالَمی را یک سخن ویران کند روبَهانِ مُرده را شیران کند
مولوی
***
آن سخنهای چو مار و کژدُمَت مار و کژدم گردد و گیرد دُمَت
مولوی
آدمی مخفی است در زیر زبان این زبان پرده است بر درگاه جان
چون که بادی پرده را در هم کشید سِرِّ صحنِ خانه شد بر ما پدید
کَاندر آن خانه، گُهَر یا گندم است؟ گنج زر یا جمله مار و کژدم است؟
یا در او گنج است و ماری برکران زانکه نَبْوَد گنج زر بی پاسبان
مولوی
***
بوی کبر و بوی حرص و بوی آزدر سخن گفتن بیاید چون پیاز
مولوی
***
یک سخن از دوزخ آید سوی لب یک سخن از شهرِ جان در کوی لب
مولوی
***
در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گُل میل دیدن هر که دارد، در سخن بیند مرا
مخفی
سه. ویژگیهای سخن
۱. الهی بودن
این سخن همچون ستارَه است و قَمَر لیک بی فرمان حق، نَدْهد اثر
مولوی
۲. نرم و لین
سخن، نرم و لطیف و تازه می گوی نه بیرون از حدّ و اندازه می گوی
عطار
۳. نظام مندی سخن
سخن را مَطلَع وَ مقطَع بباید که پر گفتن ملالت می فزاید
نظامی
***
بیار ای سخنگوی چابک سرای بساط سخن را یکایک به جای
نظامی
۴. سنجیده سخن گفتن
نباید سخن گفت ناساخته نشاید بریدن، نینداخته
تأمل کنان در خطا و صواب بِه از ژاژخایانِ حاضر جواب
سعدی
۵. پرهیز از تکرار گویی
سخن گرچه دلبند و شیرین بُوَد سزاوار تصدیق و تحسین بُوَد
چو یک بار گفتی، مگو باز پس که حلوا چو یک بار خوردند، بس
سعدی
۶. کوتاه گویی
درخشنده روشن روان کسی که کوتاه گویدبه معنی بسی
سخن گوید آن سان که دلخواه ترزلفظ آن گزیند که کوتاه تر
***
سخن کم گوی تا در کار گیرند که در بسیار، بد بسیار گیرند
نظامی
گفتار دراز مختصر باید کرد از یار بدآموز حذر باید کرد
ابوسعید ابوالخیر
۷. زیبا سخن گفتن
نطق زیبا زِخامُشی بهتر ورنه در جان، فرا مُشی بهتر
سنایی
۸. دُر گویی نه پُر گویی
در سخن دُر ببایدت سُفتن ورنه گنگی بِه از سخن گفتن
گنگ اندر حدیث کم آواز بِه که بسیار گوی بیهُده تاز
گوی سوی همه سخنها دار آنچه زو بِه، درون جان بنگار
سنایی
***
با آنکه سخن به لطف آب است کم گفتن هر سخن، صواب است
آب ارچه همه زلال خیزد از خوردن پر، ملال خیزد
کم گوی و گزیده گوی چون در تا زاندک تو جهان شود پُر
لاف از سخن چو دُر توان زد آن خشت بُوَد که پُر توان زد
یک دسته گُل دماغ پرور از خرمن صد گیاه بهتر
نظامی
۹. سخن گفتن در حد ضرورت
سخن آن گه کند حکیم آغاز یا سرانگشت سوی لقمه دراز
که ز ناگفتنش خلل زاید یا زناخوردنش به جان آید
لا جَرَم حکمتش بُوَد گفتار خوردنش تندرستی آرد بار
سعدی
۱۰. پرهیز از پراکنده گویی
سخن را سر است، ای خردمند و بُن میاور سخُن در میان سخُن
۱۱. راست و صادقانه سخن
گفتن
تا نیک ندانی که سخن عینِ صواب است باید که به گفتن، دهن از هم نگشایی
گر راست سخن گویی و در بند بمانی بِه زان که دروغت دهد از بند رهایی
سعدی
۱۲. با صواب سخن گفتن
تا ندانی که سخن عینِ صواب است مگوی وآنچه دانی که نه نیکوش جواب است، مگوی
سعدی
***
دل بیارامَد به گفتارِ صواب آن چنان که تشنه آرامد به آب
۱۳. هوشمندانه سخن گفتن
ندهد مرد هوشمند جواب مگر آن گه کز او سؤال کنند
گر چه بر حق بُوَد فراخ سخن حمل دعویش بر مُحال کنند
سعدی
***
سخن گفتنِ کج زبیچارگیست به بیچارگان بر بباید گریست
فردوسی
۱۴. سمعی و بصری سخن گفتن
آن که یک دیدن کند ادراک آن سالها نتوان نمودن از زبان
مولوی
۱۵. انصاف در انتقاد
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو نفی حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند
حافظ
۱۶. بجا سخن گفتن
با خرابات نشینان زکرامات ملاف هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
حافظ
***
بسیچ سخن گفتن آن گاه کُنکه دانی که در کار گیرد سخُن
سعدی
***
اگر چه پیش خردمند، خامُشی ادب است به وقت مصلحت، آن بِه که در سخن کوشی
دو چیز طَیره عقل است: دَم فرو بستن به وقتِ گفتن و، گفتن به وقتِ خاموشی
سعدی
خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش نگوید سخن، تا نبیند خموش
سعدی
***
حرامش بود نعمت پادشاه که هنگام فرصت ندارد نگاه
مجال سخن تا نبینی زپیش به بیهوده گفتن مبر قدر خویش
سعدی
***
نه هر کس که برآید، بگوید اهل شناخت به سرّ شاه، سَر خویشتن نشاید باخت
سعدی
توضیح: دانا هر چه را بر زبان تواند
آورد، نمی گوید؛ زیرا با آشکار ساختن
راز پادشاه، سَر (جان) خود را نباید از
دست داد.
۱۷. سخن نو گفتن
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندرسخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر
فرخ
۱۸. مستند سخن گفتن
خرد گر سخن برگزیند همی همان را گزیند که بیند همی
فردوسی
***
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 